eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
613 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 👈🏼 [قصص‌الأنبیاء علیهم‌السلام] عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: إِنَّ عَاقِرَ نَاقَةِ صَالِحٍ کَانَ أَزْرَقَ ابْنَ بَغِیٍّ. وَإِنَّ قَاتِلَ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ ابْنُ بَغِیٍّ. وَکَانَتْ مُرَادٌ تَقُولُ مَا نَعْرِفُ لَهُ فِینَا أَباً وَلَا نَسَباً. وَإِنَّ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ الله عَلَیْهِ ابْنُ بَغِیٍّ. وَإِنَّهُ لَمْ یَقْتُلِ الْأَنْبِیَاءَ وَلَا أَوْلَادَ الْأَنْبِیَاءِ إِلَّا أَوْلَادُ الْبَغَایَا. 📝 امام باقر علیه‌السلام فرمود: پی کننده شتر صالح أزرق وقاتل علی علیه‌السلام هر دو پسران زنان بدکاره بودند. مراد می‌گفت: ما در بین خودمان برای او پدر و نسبی نمی‌شناسیم. و قاتل حسین بن علی علیه‌السلام نیز پسر زن بدکاره بود. و پیامبران و فرزندان پیامبران را جز زنازادگان نکشته‌اند. 📚 بحارالأنوار، ج۴۲، ص۳۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تٰا رِسیدَمْ دَمِ فَهمیدَم ... نَه فَقَطْ شاهِ نَجَفْ شاهِ جَهانْ اَستْ عَلے♥️🍇 [کپی‌فضائل‌مولاباذکر ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم به‌مناسبت ١٧ شوال، سال‌روز ع یاعلی نقش جمال تو کشیدن چه خوش است مددی، هو، ز لب عرش، شنیدن چه خوش است کفتره گوشه نشین لب بام نجفم یاعلی درحرمت شوق پریدن چه خوش است آمده حضرت جبریل و حرم می خواهد بوسه اش بر کف ایوان تو دیدن چه خوش است زبیابان نجف سمت حرم خواهم رفت همهٔ راه جنون وار دویدن چه خوش است سنگ درّ نجفش شوروشعف دادمرا نقش یا فاطمه گر داشت، خریدن چه خوش است چو سرشتند ملائک گل آدم گفتند حیدرا،از دَم تو روح دمیدن چه خوش است جای جای حرمت جای قدوم زهراست دم در تا به ضریح، حال خزیدن چه خوش است دست برسینه کناره حرمت حضرت خضر هر کجا حبّ علی بود، رمیدن چه خوش است یاعلی،کاش که (مجنون) به طوافت برسد زائری گفت نجف ،به که شدیداً چه خوش است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
قنبر کیست ؟؟؟ *جوان کافری عاشق دختر عمویش شد ،عمویش پادشاه حبشه بود .* *جوان رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شده ام آمدم برای خواستگاری .* *پادشاه گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است .* *گفت: عمو هر جه باشد من میپذیرم .* *شاه كفت : در شهر بديها (مدينه) دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آن وقت دختر از آن تو.* *جوان گفت: عمو جان این دشمن تو اسمش چیست.* *گفت: اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب می شناسند.* *جوان فورا اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر بدی ها شد.* *به بالای تپه ی شهر که رسید دید در نخلستان جوان عربی درحال باغبانی و بیل زدن است.* *به نزدیک جوان رفت گفت: ای مرد عرب تو علی را میشناسی.* *گفت: تو را با علی چکار است؟* *گفت: آمده ام سرش را برای عمویم که پادشاه حبشه است ببرم چون مهر دخترش کرده است.* *گفت: تو حریف علی نمی شوی.* *گفت: مگر علی را میشناسی.* *گفت: بله من هر روز با اون هستم و هر روز او را میبینم.* *گفت: مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم.* *گفت: قدی دارد به اندازه ی قد من هیکلی هم هیکل من.* *گفت: خب اگر مثل تو باشد که سهل است .* *مرد عرب گفت: اول باید بتونی من رو شکست بدی تا علی را به تو نشان بدهم ،خُب چی برای شکست علی داری؟* *گفت: شمشیر و تیر و کمان و سنان.* *گفت: پس آماده باش ، جوان خنده ای بلند کرد و گفت تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی پس آماده باش شمشیر را از نیام کشید.* *گفت: اسمت چیست مرد عرب جواب داد عبدالله.* *پرسید: نام تو چیست؟* *گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد.* *عبدالله در یک چشم بهم زدن کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین کوبید و با خنجر خود جوان خواست تا او را بکشد که دید اشک از چشمهای جوان جاری شد. گفت: چرا گریه میکنی؟* *جوان گفت: من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد حالا دارم بدست تو کشته میشوم.* *مرد عرب جوان را بلند کرد گفت: بیا این شمشیر سر مرا برای عمویت ببر.* *گفت: مگر تو کی هستی؟* *گفت: منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، كه اگر من بتوانم دل بنده ایی از بندگان خدا را شاد کنم حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود.* *جوان بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت: من میخواهم از امروز غلام تو شوم یا علی(ع)* *پس فتاح شد قنبر،،، غلام علی بن ابیطالب.* یا علی به حق قنبرت دست ما راهم بگیر ، بر جمال پرنور مولا علی(ع) صلوات
بسم الله الرحمن الرحیم به‌مناسبت ١٧ شوال، سال‌روز ع خواهی بهشت را به تماشا فقط علیست خواهی نمک به سفره ی دنیا فقط علیست امشب به روی دست محمد از آسمان ماهی به نام حیدراعلافقط علیست روکن به سوی شهرنجف ،ذکرهوبگیر چون جلوه ای زخالق یکتا فقط علیست از بس که آمدند پی دستبوسی اش جایی نمانده ومه دنیا فقط علیست یوسف ببین که آخر صف ایستاده است دلداده ی تمامی دلها فقط علیست لیلا صفات ها همه مجنون حیدراست سلطان عاشقانه به صحرا فقط علیست امشب فلک به دست علی بوسه می زند کعبه به روی ماه ولی بوسه می زند این کیست این علی چقدر با ملاحت است این کیست این علی چقدربا عطوفت است از یک طرف غدیرخم است ومعرفی از یک طرف نگاه علیبا صلابت است بنگرهمه صفات جمال و جلالی اش درسی که از نبی بگرفته شجاعت است چشمان او،مرابسوی خودکشیده است ابروی این علی خودِ تیغ ولایت است مثل علی به عالم امکان نیامده مانند اونیامده،او با ابهت است دست توسل همه ی انبیا به اوست زیراکه کار دست کریمش کرامت است ساقی کوثر آمده زیباتر از همه دلداره آسمانی و آقاتر از همه آمدعلی که عدل خدا را به پا کند درد تمام اهل جهان را دوا کند آمدعلی که حق وحقیقت عیان شود جهل تمام مردم نادان رواکند حیدر به روز آمدنت فکر کرده ام صلح وصفا ومعرفتی او بنا کند عیسی مسیح آمده از قلب آسمان تا این که اوبه نام علی اقتدا کند دست علی به دست محمدنشسته است با صوت حیدری همه ما را صدا کند ماراهوای نام علی کرده مست مست ما را خودش برای ولایت سوا کند این صاحب صفات جلال است،حیدر است این لایق عماعه ی سبز پیمبر است در دست تو تمامی جان ها بود علی رمز عروج عالم بالا بودعلی ای وارث تمام ذوات مقدسه باران و رود و چشمه و دریا بود علی من غصه ی بهشت خدا را نخورده ام زیرا کلید جنت الاعلی بود علی پرونده ی ولایت ما را رقم بزن مهر قبول و جوهر و امضا بود علی هرگز زمین نخورده عَلَم یاعلی مدد روز غدیر پرچم والابود علی حیدرمدد که فاطمه چشم انتظار توست چون انتقام عالم دنیابود علی باتوتمام ارض و سما می شود بلند در زیر پات عرش خدا می شود بلند آمدغدیر نام علی را صدا کنم خواهم علی که روی به سوی شما کنم شهرنجف اگر، دل ما را نبرده ای خواهم که در نماز برایت دعا کنم عمرم بدون تو همه دم معصیت شده چون در گناه هم نشد از تو حیا کنم شرمنده ام که نوکرصحنت نبوده ام آیم نجف که دِین خودم را ادا کنم نوکرشدم که پادشه من شوی علی اما هزار مرتبه برتوجفا کنم دیدار روی تو به خدا می شود مگر )مجنون(شدم که رو به سوی آن سراکنم حیدرتو مردهْ دل من را حیات بخش شاهاتو، جان بده به دلم ای نجات بخش... _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)