eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
627 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
958 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ‌لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.... _سالروزمرگ معاویه (لعنت الله علیه) شب به درک رفتن معاویه بن ابی سفیان لعنة الله علیه معاویه ملعون هفتاد و پنج هزار منبر برای لعن امیرالمومنین بنا گذاشت! شصت و یک سال امیرالمومنین را لعن گفتند. اگر یک نفر به شما هتکی بکند تا روز مرگتان از او میگذرید؟ میخواهید از حق علی بگذرید؟ علی را مصالحه میکنید؟ مرحوم علامه امینی صاحب الغدير وسخنرانان ☄ أللهم العن عدوّ الله وعدوّ أمیرالمؤمنین، ☄ المُکنّا: بخال الکافرین ☄ أمیر الفاسقین والفاجرین، ☄ ولعنة علیه من الآن إلی یوم الدین، ☄ مؤسس الظلم والبدعة والطغیان، ☄ معاویة بن أبی‌سفیان، ☄ علیه غضب الرحمن. 🍏🍎🍐🍊🍋🍌🍉 🍇🍓🥑🍆🍅🥝🥥 🍍🍑🍒🍈🥦🥒🌽 🆔 _۱۲_رجب،_سالروزبدرک واصل شدن معاویه لع
🔴 👈🏼👈🏼 در نقل‌های متقدّم اهل‌سنت نیز این حکایت آمده است: مأمون عباسی ملعون پس از کشتن امین (برادر خود) با زبیده, مادر امین ملاقات کرد و عذرهای فراوان خواست ولی هر چه عذرخواهی می‌نمود جوابی نمی‌شنید. در این بین متوجه شد که مادر أمین زیر زبان سخنانی می‌گوید ولی معنای آن را متوجه نمی‌شود. 🔻 مأمون گفت: مادر! مرا نفرین می‌کنی؟ گفت: نه. ولی مأمون همچنان اصرار ورزید تا بداند مادر أمین چه می‌گوید؟! تا این‌که زبیده چنین گفت: من به یاد می‌آورم مطلبی را که تمام مقدّرات تو در کشتن پسرم (حتی به قتل رساندن امام رضا علیه‌السلام توسط وی در آینده) از همان ماجرا رقم می خورد! و آن ماجرا این است: 🔻 روزی با پدرت هارون، شطرنج‌بازی می‌کردیم، به‌شرط آن‌که هر کس بُرد، آنچه از فرد بازنده خواست، عملی کند. در این بین پدرت بر من پیروز گردید و شرط عجیب خود را برای گذاشت: هارون گفت: باید دور قصر را برهنه و عریان بگردی! و من هر چه عذر خواستم قبول نکرد و بالاخره خواسته‌ی او را عملی کردم. پس از آن دوباره شروع به بازی کردیم و این دفعه من بر او غالب آمدم، فأمَرتُهُ أنْ يَذهَبَ إلى المَطبخ، فَيَطَأ أقبَحَ جاريةٍ وأوشَهَها خِلقَةً او را امر کردم که باید در آشپزخانه قصر با زشت‌ترین و بَدبو‌ترین کنیز، همبستر را بدهی! 🔻 پدرت هر چه من را التماس نمود و حتی گفت که: خراج یک‌سال مصر را به‌من می‌دهد، ولی من قبول نکردم و دست او را گرفتم و بردم میان آشپزخانه، و خوب گشتم و کنیزی بدشکل‌تر و نجس‌تر از مادر تو «مراجل» پیدا نکردم و گفتم باید با این کنیز، همبستر شوی! او اجباراً این عمل را انجام داد و نطفه‌ی تو منعقد شد. 🔻 حالا در ذهنم این ماجرا به یاد آمد و داشتم بر زیر لب به خود می‌گفتم: خدا لعنت کند مرا که به فشار و اصرار، سبب قتل پسر خودم شدم! مأمون ملعون هم گفت: آری؛ خدا اصرارکننده را لعنت کند؛ اگر من هم اصرار نمی‌کردم تو این ماجرا را برای من برملا نمی‌کردی! 📚 حیاة الحیوان، دمیری، ج۱، ص۱۱۵؛ نوادر الخلفاء، إتلیدی، ج۱ ص۲۳۵ ✍ و چه زیبا و دقیق، رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: 📋 یَا عَلِیُّ! لَا یُبْغِضُکُمْ إِلَّا ثَلَاثَةٌ وَلَدُ زِنًا وَمُنَافِقٌ وَمَنْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ وَهِیَ حَائِضٌ. یاعلی! با شما اهلبیت، دشمنی نمی‌ورزد مگر سه نفر: ولد زنا، منافق و کسی که مادرش در حال حیض به او حامله شده.
مأمون عباسی _جنایت معاویه هرکس که بگوید که ضرر است او را نه و نه ز خبر است فرزند علی اگر تبری نکند فرزند نیست زِ نسل است بسم‌الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ‌لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.... _سالروزمرگ معاویه (لعنت الله علیه) شب به درک رفتن معاویه بن ابی سفیان لعنة الله علیه معاویه ملعون هفتاد و پنج هزار منبر برای لعن امیرالمومنین بنا گذاشت! شصت و یک سال امیرالمومنین را لعن گفتند. اگر یک نفر به شما هتکی بکند تا روز مرگتان از او میگذرید؟ میخواهید از حق علی بگذرید؟ علی را مصالحه میکنید؟ مرحوم علامه امینی صاحب الغدير 🔴 👈🏼👈🏼 در نقل‌های متقدّم اهل‌سنت نیز این حکایت آمده است: مأمون عباسی ملعون پس از کشتن امین (برادر خود) با زبیده, مادر امین ملاقات کرد و عذرهای فراوان خواست ولی هر چه عذرخواهی می‌نمود جوابی نمی‌شنید. در این بین متوجه شد که مادر أمین زیر زبان سخنانی می‌گوید ولی معنای آن را متوجه نمی‌شود. 🔻 مأمون گفت: مادر! مرا نفرین می‌کنی؟ گفت: نه. ولی مأمون همچنان اصرار ورزید تا بداند مادر أمین چه می‌گوید؟! تا این‌که زبیده چنین گفت: من به یاد می‌آورم مطلبی را که تمام مقدّرات تو در کشتن پسرم (حتی به قتل رساندن امام رضا علیه‌السلام توسط وی در آینده) از همان ماجرا رقم می خورد! و آن ماجرا این است: 🔻 روزی با پدرت هارون، شطرنج‌بازی می‌کردیم، به‌شرط آن‌که هر کس بُرد، آنچه از فرد بازنده خواست، عملی کند. در این بین پدرت بر من پیروز گردید و شرط عجیب خود را برای گذاشت: هارون گفت: باید دور قصر را برهنه و عریان بگردی! و من هر چه عذر خواستم قبول نکرد و بالاخره خواسته‌ی او را عملی کردم. پس از آن دوباره شروع به بازی کردیم و این دفعه من بر او غالب آمدم، فأمَرتُهُ أنْ يَذهَبَ إلى المَطبخ، فَيَطَأ أقبَحَ جاريةٍ وأوشَهَها خِلقَةً او را امر کردم که باید در آشپزخانه قصر با زشت‌ترین و بَدبو‌ترین کنیز، همبستر را بدهی! 🔻 پدرت هر چه من را التماس نمود و حتی گفت که: خراج یک‌سال مصر را به‌من می‌دهد، ولی من قبول نکردم و دست او را گرفتم و بردم میان آشپزخانه، و خوب گشتم و کنیزی بدشکل‌تر و نجس‌تر از مادر تو «مراجل» پیدا نکردم و گفتم باید با این کنیز، همبستر شوی! او اجباراً این عمل را انجام داد و نطفه‌ی تو منعقد شد. 🔻 حالا در ذهنم این ماجرا به یاد آمد و داشتم بر زیر لب به خود می‌گفتم: خدا لعنت کند مرا که به فشار و اصرار، سبب قتل پسر خودم شدم! مأمون ملعون هم گفت: آری؛ خدا اصرارکننده را لعنت کند؛ اگر من هم اصرار نمی‌کردم تو این ماجرا را برای من برملا نمی‌کردی! 📚 حیاة الحیوان، دمیری، ج۱، ص۱۱۵؛ نوادر الخلفاء، إتلیدی، ج۱ ص۲۳۵ ✍ و چه زیبا و دقیق، رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: 📋 یَا عَلِیُّ! لَا یُبْغِضُکُمْ إِلَّا ثَلَاثَةٌ وَلَدُ زِنًا وَمُنَافِقٌ وَمَنْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ وَهِیَ حَائِضٌ. یاعلی! با شما اهلبیت، دشمنی نمی‌ورزد مگر سه نفر: ولد زنا، منافق و کسی که مادرش در حال حیض به او حامله شده. حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست، رواست تو گویی آنکه دو گوشم بوَد به گفتۀ او كه گفت: خصمِ علی نسلِ حیض یا که زناست خدا گواست پیِ دشمن علی نروم حلال‌زاده رهش از حرام‌زاده جداست ز محکمات الهی لطیفه ساخته‌اند ببین چه بتکده‌ای در سقیفه ساخته‌اند وسخنرانان
معاویه کیست...mp3
زمان: حجم: 1.64M
معاویه هرکس که بگوید که ضرر است او را نه و نه ز خبر است فرزند علی اگر تبری نکند فرزند نیست زِ نسل است بسم‌الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ‌لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.... _سالروزمرگ معاویه (لعنت الله علیه) شب به درک رفتن معاویه بن ابی سفیان لعنة الله علیه معاویه ملعون هفتاد و پنج هزار منبر برای لعن امیرالمومنین بنا گذاشت! شصت و یک سال امیرالمومنین را لعن گفتند. اگر یک نفر به شما هتکی بکند تا روز مرگتان از او میگذرید؟ میخواهید از حق علی بگذرید؟ علی را مصالحه میکنید؟ مرحوم علامه امینی صاحب الغدير 🔴 حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست، رواست تو گویی آنکه دو گوشم بوَد به گفتۀ او كه گفت: خصمِ علی نسلِ حیض یا که زناست خدا گواست پیِ دشمن علی نروم حلال‌زاده رهش از حرام‌زاده جداست ز محکمات الهی لطیفه ساخته‌اند ببین چه بتکده‌ای در سقیفه ساخته‌اند وسخنرانان
02 176 03 🔴🔴 نخستین پرونده‌ای که در دادگاه قیامت بدان رسیدگی می‌شود.. 👈🏼👈🏼امام صادق -علیه السلام- فرمودند: «أول من يحكم فيه محسن بن علي في قاتله ثم في قنفذ فيؤتيان هو وصاحبه فيضربان بسياط من نار لو وقع سوط منها على البحار لغلت من مشرقها إلى مغربها ، ولو وضعت على جبال الدنيا لذابت حتى تصيرر مادا ، فيضربان بها». 📝 نخستین کسی که در قیامت برای او حکم می شود محسن بن علی است که قاتلش مورد بازخواست قرار می‌گیرد؛ سپس نوبت به قنفذ می‌رسد؛ پس قنفذ و صاحبش (خلیفه دوم) را می‌آورند و با تازیانه‌هایی از آتش آن دو را می‌زنند؛ اگر یکی از این تازیانه‌ها به دریاها بخورد آب آنها از مشرق تا مغرب به جوش آید؛ و اگر به کوه‌های دنیا اصابت کند همه ذوب شده و به خاکستر مُبدّل خواهند گشت؛ پس با چنین تازیانه‌هایی آن دو را خواهند زد». 📚 بحارالأنوار ج28 ص64 ‼️دقت کنید: 1⃣ اولین دادرسی صحرای محشر حتی متعلق به سیدالشهداء -علیه‌السلام- هم نیست بلکه اختصاص به حضرت محسن -علیه‌السلام- دارد؛ و این عمق مصیبت جناب محسن بن علی -علیهماالسلام- را می رساند. 2⃣ تذکر این مطلب هم ضروری است که: بر اساس روایات، قبل از فرارسیدن قیامت، محاکمه و مجازاتی دنیوی در انتظار قاتلان حضرت محسن -علیه‌السلام- است؛ آن هم به دست امام زمان -عجل الله فرجه- . 💢اللهم عجل لولیک المنتقم الفرج
♦️ حکایت شماره‌ی ۱۹ 🎴 👈🏼👈🏼 روزی (لعنة‌الله‌علیه) در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت. از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیله‌ای هستی؟ گفت نام من منصوره و از قبیله‌ی بنی‌مخنث هستم. 🔻 متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟ گفت: أسد الله الغالب ومظهر العجائب مولانا علی بن أبی‌طالب. متوکل ناراحت شد و به‌غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند. در همین حال غلامی به‌او رساند که بگوید ابوبکر. او هم گفت: ای امیر ابوبکر. 🔻 متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟ گفت: الطاعن بالرمحین والضارب بالسیفین والمصلی القبلتین أبی الحسنین أميرالمؤمنين علی بن أبي‌طالب. کسی که به دو نیزه می‌جنگید و با دو شمشیر ضربه می‌زد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر حسن و حسین، امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب. باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر. او هم گفت عمر. 🔻 برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او گفت: ابن عم الرسول وزوج البتول الذی أنزل فیه «إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن أبي‌طالب. پسر عموی رسول و همسر بتول است کسی که درباره‌ی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و رسول‌خدا و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه می‌کنند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی‌طالب. بار هم متوکل دستور داداو را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت: عثمان. 🔻 تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفه‌ی چهارم کیست؟ گفت: یا امیر! 😅 متوکل گفت: ای مردک! این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟ گفت: هر بار که نام علی را بردم امر به‌زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم تا در شأن و هم ردیف همان سه نفر باشد. 😩 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. 🔻 متوکل از او سؤال کرد: بگو بدانم عایشه افضل بود با فاطمه؟ گفت: عایشه. گفت: چرا؟ گفت: زیرا که خداوند فرموده: (فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة) یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی برخواست در حالی که فاطمه هرگز از خانه برنخواست.😅 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. 🔻 متوکل گفت: از طایفه‌ی تو هیچکس شیعه نبوده است چگونه تو شیعه‌ای؟ گفت: اگر امان دهی می‌گویم. گفت: در امان هستی. گفت: چون من حلال زاده‌ام و مادر و جد و اجداد من زنا نکرده‌اند. متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند. 📚 کتاب دوبال برای پرواز (تولی و تبری)، ص۴۳ به‌نقل از کتاب انساب النواصب
♦️ حکایت شماره‌ی ۱۹ 🎴 👈🏼👈🏼 روزی (لعنة‌الله‌علیه) در حالی که جمع کثیری از مردم در دربارش حاضر شده بودند نظرش به شخصی افتاد که وضع سایر مردم را نداشت. از او سؤال کرد نامت چیست و از چه قبیله‌ای هستی؟ گفت نام من منصوره و از قبیله‌ی بنی‌مخنث هستم. 🔻 متوکل عباسی پرسید بگو بدانم خلیفه بعد از رسول خدا که بود؟ گفت: أسد الله الغالب ومظهر العجائب مولانا علی بن أبی‌طالب. متوکل ناراحت شد و به‌غلامان دستور داد تا او را مفصل بزنند. در همین حال غلامی به‌او رساند که بگوید ابوبکر. او هم گفت: ای امیر ابوبکر. 🔻 متوکل سؤال کرد خلیفه دیگر کیست؟ گفت: الطاعن بالرمحین والضارب بالسیفین والمصلی القبلتین أبی الحسنین أميرالمؤمنين علی بن أبي‌طالب. کسی که به دو نیزه می‌جنگید و با دو شمشیر ضربه می‌زد؛ کسی که به دو قبله نماز خواند؛ پدر حسن و حسین، امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب. باز متوکل امر کرد تا او را بزنند تا این که غلامی به او رساند که بگوید عمر. او هم گفت عمر. 🔻 برای سومین بار همان سوال متوکل تکرار شد و او گفت: ابن عم الرسول وزوج البتول الذی أنزل فیه «إنما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة ویؤتون الزکاة وهم راکعون» مولانا مولی الثقلین علی بن أبي‌طالب. پسر عموی رسول و همسر بتول است کسی که درباره‌ی او نازل شد «سرپرست شما خدا است و رسول‌خدا و کسانی که ایمان آوردند نماز را اقامه می‌کنند و زکات می‌دهند در حالی که در رکوع هستند» مولای ما مولای جن و انس علی بن ابی‌طالب. بار هم متوکل دستور داداو را بزنند تا این که به او رساندند بگوی عثمان او هم گفت: عثمان. 🔻 تا این که وقتی برای چهارمین بار متوکل از او سؤال کرد خلیفه‌ی چهارم کیست؟ گفت: یا امیر! 😅 متوکل گفت: ای مردک! این بار که نوبت علی بود چرا نام او را نبردی؟ گفت: هر بار که نام علی را بردم امر به‌زدن کردی این بار از تو ترسیدم و نام حجاج ظالم را بردم تا در شأن و هم ردیف همان سه نفر باشد. 😩 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. 🔻 متوکل از او سؤال کرد: بگو بدانم عایشه افضل بود با فاطمه؟ گفت: عایشه. گفت: چرا؟ گفت: زیرا که خداوند فرموده: (فضل الله المجاهدین علی القاعدین درجة) یعنی «خداوند مجاهدین را بر کسانی که در خانه نشستند یک درجه برتری داده است» و عایشه بارها در بصره به جنگ با امیرالمؤمنین علی برخواست در حالی که فاطمه هرگز از خانه برنخواست.😅 باز هم متوکل دستور داد او را بزنند. 🔻 متوکل گفت: از طایفه‌ی تو هیچکس شیعه نبوده است چگونه تو شیعه‌ای؟ گفت: اگر امان دهی می‌گویم. گفت: در امان هستی. گفت: چون من حلال زاده‌ام و مادر و جد و اجداد من زنا نکرده‌اند. متوکل بسیار غضبناک شد و چون او را امان داده بود دستور داد او را از دربار و از بغداد خارج کنند. 📚 کتاب دوبال برای پرواز (تولی و تبری)، ص۴۳ به‌نقل از کتاب انساب النواصب
🚩 👈🏼👈🏼 در درباره لعنت کردن یزید بن معاویه می نویسد: اگر گفته شود: آیا لعن یزید، به این دلیل که حسین بن علی را کشته یا به آن امر کرده است، جائز است یا خیر؟ چنین پاسخ می دهیم: نسبت کشتن حسین بن علی یا امر به این کار توسط یزید، اصلاً اثبات نشده است، دیگر چه برسد به این که بخواهیم او را لعن کنیم، زیرا نسبت کبیره به یک مسلمان بدون تحقیق جائز نیست. لذا مادامی که این فعل از یزید صادر نشده است، جائز نیست گفته شود که یزید، حسین بن علی را کشته است. 🧲 اگر کسی بگوید: آیا جائز است که گفته شود: قاتل حسین لعنه الله؟ یا امر کننده به قتل حسین لعنه الله؟ می‌گوییم: راه درست آن است که گفته شود: قاتل حسین، اگر قبل از توبه مرده است، لعنت خدا بر او باد، امّا احتمال دارد که او قبل از مرگ، توبه کرده باشد. لعن مسلمانان جایز نیست و یزید مسلمان است و نسبت قتل یا امر یا رضای او به قتل حسین بن علی، سوء ظنّ به مسلمان است و این سوء ظنّ، به حکم کتاب و سنّت حرام است. هر کس در صحّت این نسبت شک کند در غایت حماقت است. ممکن است قاتل حسین فرضاً یزید باشد، ولی اگر توبه کرده و بعد مرده باشد، لعن او جایز نیست، مانند کافر که اگر توبه کند لعنش جایز نیست. 🧲 و معلوم نیست که یزید از قتل حسین بن علی توبه نکرده باشد. پس لعن چنین مسلمانی جایز نیست و اگر کسی لعن کند معصیت کرده¬ است و اگر لعن او جایز باشد و کسی او را لعن نکند، گنهکار نیست. 📚 إحياء علوم الدين، ج۹، ص۱۹ 🔻 پاسخ بعضی از شعرا به گفته غزالی پیرامون لعن بر یزید بن معاویه فغانی شیرازی(م۹۲۵ق)، شاعر سنّی خطاب به غزالی می‌گوید: بر چنین کس نکنی لعنت و، شرمت بادا لعــن الله یــزیـداً و علی آل یــزیـــد سنایی غزنوی (م۵۴۵ق) می‌گوید: داستــان پســر هند مگـر نشنیــدی کـه از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید؟! پـدر او لب و دنـــدان پیمبـر بشکست مـادر او جـگر عــمّ پیمبــــر بمکـید خـود، بناحق، حق دامــاد پیمبر بگرفت پـســر او ســـر فرزنــد پیمبر ببــرید بر چنین قوم چــرا لعنت و نفرین نکنم لعــن الله یـزیــداً و علی آل یــزیـــد امیرعلی شیر نوایی (م۹۰۶ ق) می‌گوید: ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن زانکه شاید حقتعالی کرده باشد رحمتش آنچه با آل نبی کرد او اگر بخشد خدای هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش 🔆 کانال 🆔 @majnon1396