eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) ایام برائت | ايام البرائه 🎞 متن اشعار/حاج آرمین غلامی نمی‌شود هم علی را دوست داشت هم دشمنش را... یا بینا باش یا کور! 🔹حدیثی از 📚 فإِمَّا أَنْ تَعْمَی وَ إِمَّا أَنْ تُبْصِرُ حدیثی از دو لب مصطفی مراست به ياد به آب زر بنویسم اگر رواست، رواست تو گوئی آنکه دو گوشم بود به گفتۀ او که گفت: خصم علی، نسل حيض يا که زناست خدا گواست پیِ دشمن علی نروم حلال‌زاده رهش از حرام‌زاده جداست قتل حسین نقشه‌ی شوم سقیفه بود تیر و کمان و نیزه به دست خلیفه بود سر را عمر برید و ابوبکر زد به نِی کرب‌و‌بلا نتیجه‌ی تلخ صحیفه بود کس نیست به قدر و جاه هم پایه تو در هر دو جهان بر سر ما سایه تو تا دیده ام افتاد به قبرت گفتم رحمت به تو لعنت به دو همسایه تو # من که از مِهر علی گرم بوَد بازارم به خدای اَحَد از آن دو نفر بیزارم پسرِ ناخلفِ فاطمه باشم من اگر- دست از لعن ابوبکر و عمر بردارم امشب فقط از شمس و قمر باید گفت از دسته گل پیامبر باید گفت ای دل شب مرگ ابابکر شادی دلش لعن عمر باید گفت بردار تیغِ حیدر و پا در رکاب کن ویرانه‌ی بقیع ببین و شتاب کن تاوان جابِه‌جا شدنِ خشتی از بقیع، سقف سقیفه را سَرِ دشمن خراب کن قرآنِ روی نیزه بسوزان و بازگرد تفسیر آیه‌ های «شدیدُ العِقاب» کن بین مدینه راه بیانداز جویِ خون رویِ زمین ز خونِ سقیفه خضاب کن بعد از سلامْ محضر پیغمبر خدا، رو در حریم و بارگهِ آن جناب کن عُزّیٰ و لات را ز دل خاک دربیار بر شاخه‌های خشك، اسیر طناب کن از دومی بپرس چه شد بین کوچه‌ها پیشِ نگاهِ خلق سوال و جواب کن روزی هزار بار بمیران و زنده کن روزی هزار مرتبه او را عذاب کن بسپار دستِ قومِ عَجَم انتقام را رویِ تمامِ کشورِ سلمان حساب کن ما آن قبیله‌‌ایم که «فیروز‌ زاده‌»‌ایم یادی ز خنجرِ دو سر و آسیاب کن با اهلِ این دیار بگو کارْ با شماست هیزم بیاورید که امروز روز ماسـت! ان شاء الله ‍ شدیم پورِ خَلَف، ختم لعن می‌گیریم به یادبودِ سَلَف ختم لعن می‌گیریم به حکم شیخ صدوق و کلینی و متنِ- بحار و نصّ تُحَف ختم لعن می‌گیریم تمام عمر عزادار مادریم و ببین که ما به خشم و اَسَف ختم لعن می‌گیریم به یاد منتقم او، همیشه تسبیحی- گرفته‌ایم به کف، ختم لعن می‌گیریم در انتظار غدیریم، با شرف‌ هستیم و تا ظهور شرف ختم لعن می‌گیریم در انتظار هبوط مسیح می‌مانیم و ایستاده به صف ختم لعن می‌گیریم یقین، امام زمان منجی قلوب آید، و با سرور و شعف ختم لعن می‌گیریم به شکر نعمت اینکه جواهر خلقت شده برون ز‌ صدف ختم لعن می‌گیریم ظهور می‌کند و می‌رسد زمانی که میانِ صحن نجف‌ ختم لعن می‌گیریم حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست، رواست تو گویی آنکه دو گوشم بوَد به گفتۀ او كه گفت: خصمِ علی نسلِ حیض یا که زناست خدا گواست پیِ دشمن علی نروم حلال‌زاده رهش از حرام‌زاده جداست ز محکمات الهی لطیفه ساخته‌اند ببین چه بتکده‌ای در سقیفه ساخته‌اند از آفتاب مدینه حَذَر نمودند و ز آفتابۀ یثرب خلیفه ساخته‌اند | وقتی به حکم حق، تن و سر آفریده شد آنگه دو لب برای بشر آفریده شد یک لب برای مدح علی آفرید و پس یک لب برای لعن عمر آفریده شد # کاخ خلیفه های زمان را تکان دهیم حتی اگر توسط این کار جان دهیم روزی که از حجاز بیاید امیرمان حاشا که بر جماعت سنّی امان دهیم یک روز میرسد که به کوری چشمشان روی مناره های مدینه اذان دهیم آن روز با رسیدن حق ، ذوالفقار را بر دشمنان حضرت زهرا نشان دهیم مشق عزیز فاطمه کردیم سال ها پس واجب است صبح ظهور امتحان دهیم ای غاصبان مکه بدانید عاقبت ماییم، ما که تکیه بر این آستان دهیم!
👆👆بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) ایام برائت | ايام البرائه 🎞 متن اشعار/حاج آرمین غلامی نمی‌شود هم علی را دوست داشت هم دشمنش را... یا بینا باش یا کور! 🔹حدیثی از 📚 فإِمَّا أَنْ تَعْمَی وَ إِمَّا أَنْ تُبْصِرُ حدیثی از دو لب مصطفی مراست به ياد به آب زر بنویسم اگر رواست، رواست تو گوئی آنکه دو گوشم بود به گفتۀ او که گفت: خصم علی، نسل حيض يا که زناست خدا گواست پیِ دشمن علی نروم حلال‌زاده رهش از حرام‌زاده جداست قتل حسین نقشه‌ی شوم سقیفه بود تیر و کمان و نیزه به دست خلیفه بود سر را عمر برید و ابوبکر زد به نِی کرب‌و‌بلا نتیجه‌ی تلخ صحیفه بود کس نیست به قدر و جاه هم پایه تو در هر دو جهان بر سر ما سایه تو تا دیده ام افتاد به قبرت گفتم رحمت به تو لعنت به دو همسایه تو # من که از مِهر علی گرم بوَد بازارم به خدای اَحَد از آن دو نفر بیزارم پسرِ ناخلفِ فاطمه باشم من اگر- دست از لعن ابوبکر و عمر بردارم امشب فقط از شمس و قمر باید گفت از دسته گل پیامبر باید گفت ای دل شب مرگ ابابکر شادی دلش لعن عمر باید گفت بردار تیغِ حیدر و پا در رکاب کن ویرانه‌ی بقیع ببین و شتاب کن تاوان جابِه‌جا شدنِ خشتی از بقیع، سقف سقیفه را سَرِ دشمن خراب کن قرآنِ روی نیزه بسوزان و بازگرد تفسیر آیه‌ های «شدیدُ العِقاب» کن بین مدینه راه بیانداز جویِ خون رویِ زمین ز خونِ سقیفه خضاب کن بعد از سلامْ محضر پیغمبر خدا، رو در حریم و بارگهِ آن جناب کن عُزّیٰ و لات را ز دل خاک دربیار بر شاخه‌های خشك، اسیر طناب کن از دومی بپرس چه شد بین کوچه‌ها پیشِ نگاهِ خلق سوال و جواب کن روزی هزار بار بمیران و زنده کن روزی هزار مرتبه او را عذاب کن بسپار دستِ قومِ عَجَم انتقام را رویِ تمامِ کشورِ سلمان حساب کن ما آن قبیله‌‌ایم که «فیروز‌ زاده‌»‌ایم یادی ز خنجرِ دو سر و آسیاب کن با اهلِ این دیار بگو کارْ با شماست هیزم بیاورید که امروز روز ماسـت! ان شاء الله ‍ شدیم پورِ خَلَف، ختم لعن می‌گیریم به یادبودِ سَلَف ختم لعن می‌گیریم به حکم شیخ صدوق و کلینی و متنِ- بحار و نصّ تُحَف ختم لعن می‌گیریم تمام عمر عزادار مادریم و ببین که ما به خشم و اَسَف ختم لعن می‌گیریم به یاد منتقم او، همیشه تسبیحی- گرفته‌ایم به کف، ختم لعن می‌گیریم در انتظار غدیریم، با شرف‌ هستیم و تا ظهور شرف ختم لعن می‌گیریم در انتظار هبوط مسیح می‌مانیم و ایستاده به صف ختم لعن می‌گیریم یقین، امام زمان منجی قلوب آید، و با سرور و شعف ختم لعن می‌گیریم به شکر نعمت اینکه جواهر خلقت شده برون ز‌ صدف ختم لعن می‌گیریم ظهور می‌کند و می‌رسد زمانی که میانِ صحن نجف‌ ختم لعن می‌گیریم حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست، رواست تو گویی آنکه دو گوشم بوَد به گفتۀ او كه گفت: خصمِ علی نسلِ حیض یا که زناست خدا گواست پیِ دشمن علی نروم حلال‌زاده رهش از حرام‌زاده جداست ز محکمات الهی لطیفه ساخته‌اند ببین چه بتکده‌ای در سقیفه ساخته‌اند از آفتاب مدینه حَذَر نمودند و ز آفتابۀ یثرب خلیفه ساخته‌اند | وقتی به حکم حق، تن و سر آفریده شد آنگه دو لب برای بشر آفریده شد یک لب برای مدح علی آفرید و پس یک لب برای لعن عمر آفریده شد # کاخ خلیفه های زمان را تکان دهیم حتی اگر توسط این کار جان دهیم روزی که از حجاز بیاید امیرمان حاشا که بر جماعت سنّی امان دهیم یک روز میرسد که به کوری چشمشان روی مناره های مدینه اذان دهیم آن روز با رسیدن حق ، ذوالفقار را بر دشمنان حضرت زهرا نشان دهیم مشق عزیز فاطمه کردیم سال ها پس واجب است صبح ظهور امتحان دهیم ای غاصبان مکه بدانید عاقبت ماییم، ما که تکیه بر این آستان دهیم!
مأمون عباسی _جنایت معاویه هرکس که بگوید که ضرر است او را نه و نه ز خبر است فرزند علی اگر تبری نکند فرزند نیست زِ نسل است بسم‌الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ‌لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.... _سالروزمرگ معاویه (لعنت الله علیه) شب به درک رفتن معاویه بن ابی سفیان لعنة الله علیه معاویه ملعون هفتاد و پنج هزار منبر برای لعن امیرالمومنین بنا گذاشت! شصت و یک سال امیرالمومنین را لعن گفتند. اگر یک نفر به شما هتکی بکند تا روز مرگتان از او میگذرید؟ میخواهید از حق علی بگذرید؟ علی را مصالحه میکنید؟ مرحوم علامه امینی صاحب الغدير 🔴 👈🏼👈🏼 در نقل‌های متقدّم اهل‌سنت نیز این حکایت آمده است: مأمون عباسی ملعون پس از کشتن امین (برادر خود) با زبیده, مادر امین ملاقات کرد و عذرهای فراوان خواست ولی هر چه عذرخواهی می‌نمود جوابی نمی‌شنید. در این بین متوجه شد که مادر أمین زیر زبان سخنانی می‌گوید ولی معنای آن را متوجه نمی‌شود. 🔻 مأمون گفت: مادر! مرا نفرین می‌کنی؟ گفت: نه. ولی مأمون همچنان اصرار ورزید تا بداند مادر أمین چه می‌گوید؟! تا این‌که زبیده چنین گفت: من به یاد می‌آورم مطلبی را که تمام مقدّرات تو در کشتن پسرم (حتی به قتل رساندن امام رضا علیه‌السلام توسط وی در آینده) از همان ماجرا رقم می خورد! و آن ماجرا این است: 🔻 روزی با پدرت هارون، شطرنج‌بازی می‌کردیم، به‌شرط آن‌که هر کس بُرد، آنچه از فرد بازنده خواست، عملی کند. در این بین پدرت بر من پیروز گردید و شرط عجیب خود را برای گذاشت: هارون گفت: باید دور قصر را برهنه و عریان بگردی! و من هر چه عذر خواستم قبول نکرد و بالاخره خواسته‌ی او را عملی کردم. پس از آن دوباره شروع به بازی کردیم و این دفعه من بر او غالب آمدم، فأمَرتُهُ أنْ يَذهَبَ إلى المَطبخ، فَيَطَأ أقبَحَ جاريةٍ وأوشَهَها خِلقَةً او را امر کردم که باید در آشپزخانه قصر با زشت‌ترین و بَدبو‌ترین کنیز، همبستر را بدهی! 🔻 پدرت هر چه من را التماس نمود و حتی گفت که: خراج یک‌سال مصر را به‌من می‌دهد، ولی من قبول نکردم و دست او را گرفتم و بردم میان آشپزخانه، و خوب گشتم و کنیزی بدشکل‌تر و نجس‌تر از مادر تو «مراجل» پیدا نکردم و گفتم باید با این کنیز، همبستر شوی! او اجباراً این عمل را انجام داد و نطفه‌ی تو منعقد شد. 🔻 حالا در ذهنم این ماجرا به یاد آمد و داشتم بر زیر لب به خود می‌گفتم: خدا لعنت کند مرا که به فشار و اصرار، سبب قتل پسر خودم شدم! مأمون ملعون هم گفت: آری؛ خدا اصرارکننده را لعنت کند؛ اگر من هم اصرار نمی‌کردم تو این ماجرا را برای من برملا نمی‌کردی! 📚 حیاة الحیوان، دمیری، ج۱، ص۱۱۵؛ نوادر الخلفاء، إتلیدی، ج۱ ص۲۳۵ ✍ و چه زیبا و دقیق، رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: 📋 یَا عَلِیُّ! لَا یُبْغِضُکُمْ إِلَّا ثَلَاثَةٌ وَلَدُ زِنًا وَمُنَافِقٌ وَمَنْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ وَهِیَ حَائِضٌ. یاعلی! با شما اهلبیت، دشمنی نمی‌ورزد مگر سه نفر: ولد زنا، منافق و کسی که مادرش در حال حیض به او حامله شده. حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست، رواست تو گویی آنکه دو گوشم بوَد به گفتۀ او كه گفت: خصمِ علی نسلِ حیض یا که زناست خدا گواست پیِ دشمن علی نروم حلال‌زاده رهش از حرام‌زاده جداست ز محکمات الهی لطیفه ساخته‌اند ببین چه بتکده‌ای در سقیفه ساخته‌اند وسخنرانان
معاویه کیست...mp3
1.64M
معاویه هرکس که بگوید که ضرر است او را نه و نه ز خبر است فرزند علی اگر تبری نکند فرزند نیست زِ نسل است بسم‌الله الرحمن الرحیم الْحَمْدُ‌لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ.... _سالروزمرگ معاویه (لعنت الله علیه) شب به درک رفتن معاویه بن ابی سفیان لعنة الله علیه معاویه ملعون هفتاد و پنج هزار منبر برای لعن امیرالمومنین بنا گذاشت! شصت و یک سال امیرالمومنین را لعن گفتند. اگر یک نفر به شما هتکی بکند تا روز مرگتان از او میگذرید؟ میخواهید از حق علی بگذرید؟ علی را مصالحه میکنید؟ مرحوم علامه امینی صاحب الغدير 🔴 حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد به آب زر بنویسم اگر رواست، رواست تو گویی آنکه دو گوشم بوَد به گفتۀ او كه گفت: خصمِ علی نسلِ حیض یا که زناست خدا گواست پیِ دشمن علی نروم حلال‌زاده رهش از حرام‌زاده جداست ز محکمات الهی لطیفه ساخته‌اند ببین چه بتکده‌ای در سقیفه ساخته‌اند وسخنرانان