Voice 151_sd.m4a
512.1K
📜 صلوات خاصه
🏴 امام صادق علیه السلام
🌺 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خَازِنِ الْعِلْمِ الدَّاعِی إِلَيْكَ بِالْحَقِّ النُّورِ الْمُبِينِ .
اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ كَلاَمِكَ وَ وَحْيِكَ وَ خَازِنَ عِلْمِكَ وَ لِسَانَ تَوْحِيدِكَ وَ وَلِيَّ أَمْرِكَ وَ مُسْتَحْفَظَ(مُسْتَحْفِظَ) دِينِكَ ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ 🌺
مداح
حاج آرمین غلامی
Voice 154_sd.m4a
2.25M
#قسمت_پاياني روضه و توسل بسیار جانسوز _شهادت امام صادق عليه السلام_۹۹
# حاج آرمین غلامی....
چند جا به عمامه و لباس پيغمبر بي احترامي كردن،چند تا روضه داره عمامه،يه جا مدينه علي رو بي عمامه بردن،قهرمان خيبر رو كشون كشون بردن...
يه روضه ي ديگه هم عمامه داره،كي طاقتش رو داره بشنوه؟ اسم عمامه مياد ياد يه روضه ي ديگه هم ميوفتم،كجا؟...
زين العابدين دستاش تو غلو زنجيرِ، از بالاي بام خاكستر رو سرش ريختن،آتيش رو عمامه اش افتاد...
دستاش بسته است،نميتونه آتيش سر رو خاموش كنه،عمامه سوخت،سر سوخت....
يه روضه عمامه هم هست، اون روضه رو زينب خونده،امان از دل زينب،اومد تو گودال،نيزه هارو كنار زد،شمشير ها رو كنار زد،ديد حسينش بي سر،بدون پيراهن،هم سر رو بردن،هم عمامه رو بردن،حسين...
دست برد زير بدن" هَذَا الْحُسَیْنُ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ، مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ"...*
السلام اي نَفسِ سوخته ي كربلا
السلام اي سر خونين،سرِ بي عمامه
*اومد به سر برسه،به سر نرسيد،ميدوني كي آخرش به سر حسين رسيد،ميدوني كه آخرش سر بي عمامه رو بغل كرد؟
دختر دارا! اگه از سر كار بري خونه گوشه ي سرت زخم باشه دخترت مريض ميشه،قربون اون دختر برم كه سر باباش رو بغل كرد،بابا! سرت رو بي عمامه نديده بودم،سرت رو خاكي و خوني نديده بودم،اي حسين....
Voice 155_sd.m4a
10.39M
زیارت عاشورا
حاج آرمین غلامی
Voice 153_sd.m4a
7.84M
روضه امام جعفرالصادق(ع)
حاج آرمین غلامی👇👇
🖕🖕🖕متن روضه بسیار جانسوز ویژۀ شهادت رییس مذهب تشیع شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)⚜️
•┈┈••✾••✾••┈
↶توجه↷:
جهت استفاده ، روضه ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┈┈••✾••✾••┈┈•
میان کوچه خدایا کسی زمین میخورد
میان لشکراعدا کسی زمین میخورد
صدای پای سپاهی رسیده دراینجا
میان کوچه ی طاها .کسی زمین میخورد
به نیمه های شب آید صدای واویلا
به کوچه بی کس و تنها .کسی زمین میخورد
*شبونه اومدن دَرِ خونه ی امام صادق،بازم به یه خونه تو مدینه هجوم آوردن...اون نانجیب خودش میگه: وارد خونه ی جعفر بن محمد شدیم...
یه آقایِ شصت و پنج ساله رو با چه وضعی از خونه بیرون کشیدن،بی احترامی کردن،بی ادبی کردن،نذاشتن عبا به تن کنه،نذاشتن مولای ما عمامه به سر بذاره...*
میان کوچه خدایا کسی زمین میخورد
میان لشکراعدا کسی زمین میخورد
صدای پای سپاهی رسیده دراینجا
میان کوچه ی طاها .کسی زمین میخورد
به نیمه های شب آید صدای واویلا
به کوچه بی کس و تنها .کسی زمین میخورد
به یاری گل خیرالنسا نیامدکس
میان کوچه ی غمها .کسی زمین میخورد
چه شد که ناله کشید از جگر مولا
میان هجره خدایا.کسی زمین میخورد
هنوز اهل وعیالش به خانه می نالد
میان مجلس اعدا .کسی زمین میخورد
هنوز می رسد آوای بلبلی خسته
که خواند گوشه ی صحرا کسی زمین میخورد
تمام اهل وعیال. اشکشان بود جاری
میان خانه خدایا .کسی زمین میخورد
اگرچه خون شهیدان به کربلا جاریست
به پیش زینب کبرا .کسی زمین میخورد
رسیده ناله "مجنون" به گوش عالمیان
کنارمقتل مولا.کسی زمین میخورد
*امشب مدینه خبری نیست،گریه کُنی نیست،خادمی نیست،زائری نیست...*
ای امام بی کسم، وای از تنهایی ات
کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات
بار دیگر خانه ای میهمان آتش است
حرف این مردم چرا با زبانِ آتش است
*خبر دارید با نه؟ دَرِ خونه ی امام صادق رو هم آتیش زدن...مرحوم کُلِینی در کافی روایت کرده،"فـَأَخـَذَتِ النَّارُ فـِی الْبـَابِ وَ الدِّهـْلِيـز" آستانه ی خانه آتش گرفت،شراره های آتش به آسمون می رفت" فـَخـَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَتَخَطَّی النَّارَ وَ يَمْشِی فِيهَا" آقا از خونه خارج شدند،روی آتیش قدم می گذاشت،از بین آتیش عبور می کرد،همین طور که می بردنش صدا می زد:" أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَی أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ" من پسر ریشه های زمینم،من پسر همون آقایی ام که آتش نمرود براش سرد و سلامت شد،منم به اذن خدا نمیسوزم....اما تقدیر برای مادرش فاطمه چیز دیگری رقم زد....*
همچون خلیل دروسط شعله ها نشست
درپشت در غرور گل فاطمه شکست
حال و هوای خانه پر از آتش است ودود
ازتازیانه هاشده جسم شماکبود
*دلت کجا رفت؟دلِ امام صادق کجا رفت موقعی که از روی آتیش راه می رفت؟دلِ امام صادق بین در و دیوار بود،از بین آتیش خونه ی خودش،رفت کنارِ آتیش خونه ی باباش علی...مادرش رو می دید،چه صحنه ای رو دید؟" فَجَمَعوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلَي بابِنا" خود بی بی فمود: دَرِ خونه ی ما هیزم خشک آوردن" حَطَبَ الجَزلَ" یعنی اون هیزمی که زود آتیش میگره..." واتوا بالنار ليحرقوه و يحرقونا " بی بی فرمود:آتیش آوردن که هم خونه رو به آتیش بکشن و هم اهل خونه رو بسوزونند...
اما این پسر با مادر یه فرق های دیگه ای هم داره،مادرش بین شعله ها گیر افتاد،وقتی دَرِ خونه ی امام صادق رو آتیش زدن،دیگه کسی با لگد به در نزد،همسرش جلو در نیومد،کسی با صورت به زمین نخورد...*
آقا تو رابه کوچه کشیدن شنیده ام
باتازیان سوی تو دویدن شنیده ام
گویندآتش از دراین خانه شعله زد
ازتازیانه پیکرتومیکشیده درد
*آقا رو بدون عبا و عمامه بردند،دستاش رو بستن تو کوچه ها می کشیدن،مرکب از جلو می رفت،این پیرمرد دنبال مرکب می دوید،من نمی دونم چرا مدینه اینجوریه،چرا هرجا خونه ای رو آتیش میزنن،هر جا یکی وسط آتیش می مونه،یکی رو دست بسته می برن؟...آقا جان هر چی هم که شد،دیگه همسرت رو جلوت نزدن،تازیانه نزدن،با غلاف شمشیر نزدن،دیگه همسرت خادمه ی خودش رو صدا نزد،دیگه همسرت دنبالت نمی دوید...دنبال حیدر می دوید...از سینه اش خون می چکید...*
همچون اسیردروسط کوچه باطناب
جسمت کشیده میشودای ابن بوتراب
حالات توشبیه اسیران عالم است
اینجابپای روضه ی توبزم ماتم است
درراه کوچه غارت انگشتری نبود
آتش دگر فتاده سره معجری نبود
*اینجا امام صادق رو توی کوچه ها بردند به اون وضعیت،خیلی ایستاده بودن نگاه می کردند،چرخ روزگار چرخید،یه روزی هم یادش می اومد که بچه های امام حسین رو توی کوچه های شام می چرخوندند...یه عده شادی می کردند،یه عده هلهله می کردند...*
بر سَرِ نیزه سری در دل شامِ بلا
آه از رقاصه ها آه از رقاصهها
*بچه های حسین گریه می کردند،ناله می زدند،یه عده حروم لقمه جلو اینا می رقصیدن،یه عده حرومی هم اینها رو تشویق می کردن،تأیید
Voice 156_sd.m4a
5.28M
روضه امام جعفرالصادق(ع)۲
حاج آرمین غلامی👇👇
🖕🖕🖕🖕متن روضه و توسل جانسوز _شهادتِ شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام _ حاج آرمین غلامی⚜️🔸⚜️
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
باشدقبول پیکره بی جان تونسوخت
باشد قبول میخ دری برتنت ندوخت
باشدقبول بسته نشدهر دو دست تو
دیگرندیداهل وعیالت شکست تو
دیگرمیان هجره تنت جابجانشد
عمامه ازسر وعبا زتنت جدانشد
دیگرتنت به سمت و سوی بزم مِی نرفت
باشد قبول سره جدت به نی نرفت
باشد قبول سره جدت به نیزه هانشد
پیراهنی ز پیکر جدت جدا نشد
باشدقبول قلب توغمگین نمانده است
دیگرسری به گوشه خورجین نمانده است
آقابه کوچه نیزه به پهلوت میزدند
سنگی دگر به روی سرتو نمیزدند
درکوچه هابه زخم دل تو نمک زدند
در کوفه عمه جان شمارا کتک زدند
*گفتم ، رو زمین خوردن حساس باش ، می خوام با این كلمه روضه بخونم،دیگه از امروز به بعد تا محرم ، هر جا شنیدی یكی زمین خورده ، بزن تو سینه ات بگو ، آخ حسین ، چرا ؟ آخه ...*
بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت ...
*من نمی خوام خیلی باز كنم،همتون یه عمری روضه خوانُ و روضه فَهمید ....*
بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت
در نظر روضۀ گودال مجسم می شد ....
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
*آقاجان شما زمین خوردی،جدّتم كربلا زمین خورد ... آقاجان شما رو ، ابن ربیع با همۀ بی حیاییش ، تو كوچه ها یه جوری برد زمین بخوری ، شما رو تحقیر كنه،دیگه زخمی نزد ... تازیانه ای نزد ... اما ارباب ما كربلا،چند بار زمین خورد ... وای وای،ای وای ای وای ...
مطمئنم حق این روضه رو ادا می كنی،والا نمی گفتم روز شهادتی . حسین ایستاده،دیگه رمق به بدن نداره،همه تیراندازا زدن،همه رمق حسین رو كشیدن،این همه داغ روی داغ دیده،عبارت مقتل میگه: نیزه اش رو به زمین فرو برد،یه خورده همین جور كه رو اسب نشسته،به نیزه تكیه بده، استراحت كنه،نانجیب یه نگاه كرد،دید حسین داره استراحت میكنه،گفت : نذارید حسین استراحت كنه، چیكار كردن ...
یا امام صادق،با شما همچین كاری نكردن ...
اما كربلا هر كی سنگ به دست گرفت: حسین رو سنگ باران كردن ...
سنگ به پیشونیش خورد ... پیراهن عربیش رو بالا زد،سینۀ حسین پیدا شد ...( بگم یا نه؟...) حرمله رسید ... تیر سه شعبه رسید ... حسین ......
الهی بمیرم برات آقاجان،چنان تیر و زد،من نمی خوام معنی كنم،هركی عربی متوجه میشه،خودش ناله میزنه، مقتل میگه وقتی تیر سه شعبه رو زد،ابی عبدالله از پشت در آورد فَجَری الدَّمُ کَالمیزاب ... دیگه پاهاش رمق نداشت،از بالایِ ذوالجناح ، با صورت .... حسین ....
یه نگاه به منصور كرد،امام صادق دید منصور لعنت الله علیه پشیمون شده،به زبون ما به غلط كردن افتاد،شمشیر رو انداخت،شروع كرد لرزیدن،گفت:هرچی می خوای ازم بخواه،من دیگه باهات كاری ندارم،امام صادق فرمود من و نیمه شب،سر برهنه كشوندی تو كاخت،بهم میگی از من چیزی بخواه ، من كه با تو كاری ندارم ، فقط من و زود برگردون خونه ... چرا؟... آخه،زن و بچه ام منتظرن ، داشتی من و می آوردی ، همه میلرزیدن ، بچه هام همه گریه میكردن ، منصور دستور داد امام رو ببرن ، یه جمله ، كربلا هم همه بچه ها منتظر بودن ، همه از خیمه ها .... حسین ...
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
#حاج آرمین غلامی_مجنون
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
✼═══┅🔶🍁🔶┅══
#اعلام_مراسم_هفتگی
شب شهادت امام جعفر صادق (ع)
#هیئت_مکتب_الحسین_علیهالسلام
#حجت_الاسلام_ویسمرادی
#حاج_آرمین_غلامی
سه شنبه،ساعت۱۰شب
فردوسی،خیابان سراب،کوی دلگشایی،بنصب پرچم
#لطفا_اطلاع_رسانی_کنید
#هیئت_مکتب_الحسین_علیه_السلام
#کرمانشاه_
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه امام جعفرالصادق(ع)۳
حاج آرمین غلامی👇👇
👆👆👆متن روضه و توسل جانسوز _شهادتِ شیخُ الائمه حضرتِ امام جعفر صادق علیه السلام _ حاج آرمین غلامی⚜️🔸⚜️
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
❗️❗️:
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
درمیان هیزم و دود پرم مى سوزد
وسط شعله ی آتش، جگرم مى سوزد
نیمه شب إمده بودند برای غارت
خانه با این همه دود در نظرم می سوزد
شدتدایی غم زهرا وسط این کوچه
بین دیوار ودر خانه سرم می سوزد
بی عبا.پای پیاده تن من رامکشید
این خبر را به پیمبر ببرم می سوزد
همه ی زندگیم خرج در اسلام شده
سره بخشندگی ام دست کرم می سوزد
بخدا ابن ربیع شرم نکردازمنه پیر
سرم آن لحظه که درپشت درم-می سوزد
شعله آن قدر زیاد ست تنم سوخت دگر
از نفس های پر ازآه پرم می سوزد
***
؛ کربلا وقت غروب است که زینب بیند
بین دود وشعله ها اهل حرم می سوزد
_____
✧✾═════✾🔶✾════✧
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
*منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر تا نیمه از غلاف بیرون کشید ، آخرین بار غلاف کرد ، غلط کار شد گفت : منو ببخش اشتباه کردم ؛ چی دیده مگه ، ازش پرسیدن گفت : هر موقع اومدم شمشیر بکشم دیدم رسول خدا پشت سر جعفر بن محمد ایستاده ، غصبناک ، بارِ سوم اومدم شمشیر بکشم فرمود : منصور یه مو از سر جعفرم کم بشه دودمانتُ به باد میدم ... ترسیدم ...
زَعفر بزرگِ اَجنه ست ، شبِ عروسیش بود ، مهمانیِ اَجنه ست ، مهموناش دیراومدن ، گفت چرا دیر اومدید ؟ مهموناش گفتن گرفتار شدیم ، داشتیم میومدیم ، نیمۀ راه رسیدیم یه جایی ، وسطِ بیابان بینِ دو تا نهر آب ، بچۀ فاطمه (س) رو محاصره کرده بودن ... گفت عروسی تعطیله ... پاشیم بریم کمک کنیم ... با اَجنه اومدن ... صبح رسیدن به آقا سیدالشهدا علیه السلام ، به آقا عرض کرد آقا سلام علیکم ... من نمی دونستم شما رو محاصره کردن ... آقا اشاره کنی نابودشون کردیم شما دست به قبضۀ شمشیر نبر ، مبادا خودتو خسته کنی ... مبادا بچه هات ناراحتی به دل راه بِدن ... مبادا دلهره داشته باشه خانم ... اشاره کنی همه رو از دمِ تیغ می گذرانیم ... میگه دیدم ابی عبدالله فرمود زَعفر ممنونم اومدی ، خدا خیرت بده ... برو پشتِ سرِ من بایست ، نگاه کن ببین چه خبره ... دیدم همۀ انبیاء با سرِ برهنه و شمشیرِهایِ آخته ...
امیرالمومنین ، امام مجتبی ، آسمان ها پر از مَلکِ عذاب ... فرمود زَعفر ببین ، من اشاره کنم اَحدی از اینا زنده نمی مونن ، ولی دشمن شما رو نمی بینه ، نامردیه .... نامردیه بهشون حمله کنن ... این کار نامردیه ، یکی نیست بهشون بگه بچه زدن نامردی نیست؟ ... خیمه آتیش زدن چی ؟ ...
فرمود : منصور دو تا کار دارم ، گفت هرچی بگید چشم .
یکیش اینکه نیمه شب دنبالِ من نفرست ، بچه هامُ خانواده ام دلواپس میشن ، یا امام صادق جدِ شما تو خیمه بود ، خواهراش دورِشُ گرفته بودن یه نانجیبی اومد گفت حسین ، رفتی تو زن ها قایم شدی ... دوماً اگه خواستی کسی بفرستی این ابن ربیع ملعونُ نفرست ، بی ادبِ ... جسارت می کنه فحش می ده ...
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
🔴
⚜
#حاج_آرمین غلامی_مجنون
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_سید_الشهدا_علیه_السلام
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
به پیش اهل وعیال توپيكرت میسوخت
میان آتش در موی اطهرت میسوخت
تورابه کوچه کشیدند قبول حرفی نیست
ولی به پای غم وغصه همسرت میسوخت
شکسته میروی ازچه.بگوعبایت کو
میان کوچه گمانم که پیکرت میسوخت
تورابه نیمه ی شب درمیان کوچه زدند
بپای غربت این کوچه مادرت میسوخت
خطيب و واعظ مشهور حاج شيخ مهدى خراسانى در شب جمعه هفتم جمادى الاولى سال ۱۳۶۹ هجرى در نجف اشرف بر روى منبر در مسجد انصارى قدس سره از آية اللَّه حاج شيخ جعفر شوشترى نقل كرده كه ايشان در كربلا بر روى منبر اين روايت را به شرحى كه گفته مى شود براى مردم بيان كرد.
هنگامى كه منصور امام صادق عليه السلام را احضار كرد و آن حضرت از مدينه به بغداد آمد، در كنار دجله نزول اجلال فرمود، پيرمردى از شيعيانش با او ملاقات كرد و عرض كرد: خودت را به من بشناسان.
امام عليه السلام فرمود: آيا مى خواهى مرا بشناسى؟
عرض كرد: بلى.
امام عليه السلام به اصحاب خود كه در خدمتش بودند فرمود: او را در دجله بيندازيد.....
مداح
حاج آرمین غلامی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سجده بر امام انس و جن امام مخلوقات هستی حضرت صادق عظیم شأنه سلام الله علیها]]
📃هنگامی که منصور علیه العن والعذاب تصمیم و کشتن امام صادق افضل الصلاه والسلام گرفت چند نفر از غیر عرب را که زبا نمیفهمیدند و درک نداشتند آماده کرد و به آنها خلعت های فاخر و هدایای گران داد و آنها صد نفر بودند به مترجم گفت :به آنها بگو من دشمنی دارم که امشب پیشم خواهد آمد وقتی وارد شد او را بکشید.
مأمورین سلاحهای خود را بدست گرفتند و آماده انجام مأموریت شدند منصور لعنت الله علیه از پی امام افضل الصلاه والسلام فرستاد که تنها میش او بیاید به مترجم گفت به آنها بگوید ((دشمن من همین شخص است.!!!
همین که امام جل شأنه داخل شد آنها(مأمورین)صدایی شبیه سگ درآوردند و اسلحه خود را بر زمین انداختند {دستهای خود را به پشت سر نهادند و به {{{سجده}}}افتاده صورت به خاک میمالیدند .
منصور لعنه الله علیه که این جریان را دید از خود ترسید :گفت آقا برای چه تشریف آورده اید؟؟
حضرت سلام الله علیها فرمودند:{بدستور تو آمده ام من غسل خویش را نموده و کفن پوشیده ام }...
مداح
حاج آرمین غلامی