eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
619 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞 امام حسین (ع) یزید خرابه شام .حاج آرمین غلامی سوم محرم/۱۴۰۳/ کرمانشاه دعای فرج "السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ ما ریزه‌خور سفره پر بار حسینیم احیاشده مکتب ایثار حسینیم هر چند که عمری‌ست غلام در اوییم اما به خداوند بدهکار حسینیم هر ثانیه ذکر لب ما نام حسین است ما زنده به تکرار به تکرار حسینیم این غم سندش سینه سنگین‌شده ماست ما سینه‌زن روضه غم‌بار حسینیم هر مجلس او قطعه‌ای از باغ بهشت است ما پرسه‌زنان در دل گلزار حسینیم در جنّت اعلی همه محو علی اکبر دیوانه و دل‌داده دل‌دار حسینیم در عرش کنار علم و بیرق سقا محو رخ زیبای علم‌دار حسینیم ما هر شب جمعه ز عنایات اباالفضل با خیل ملک در صف زوّار حسینیم محتاج کسی نیست دل غم‌زده ما تا ریزه‌خور سفره پر بار حسینیم کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید- ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب" دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد- وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب! پس از شهادت امام حسین علیه السلام کاروان اهل بیت پیامبر را وارد شام کردند. یزید دستور داد تا اهل بیت عصمت وطهارت (ع) را به یکی از خرابه های نزدیک کاخش منزل بدهند. خرابه ای که هیچ سقفی نداشت و اهلبیت (ع) را مانند اسیران رومی به آن مکان بردند. یزید مجلسی را آراست و از تمام کشورها و طایفها مهمانانی دعوت نمود و در این مجلس به شادی و سرور پرداختد. در چنین مجلسی یزید دستور داد تا اهلبیت عصمت و طهارت(ع) که اسیر وی شده بودند را به مجلس آوردند. هنگام ورود اسیران به مجلس . یزید دستور داد تا همگان ساکت باشند وآنان را خارجی خطاب کرد اولین کسی که از اسیران وارد مجلس شد امام سجاد (ع)بود که غل جامعه به گردن و ریسمان به دستهایش بسته شده بود وآخرین نفر حضرت زینب (س) وارد مجلس شد و بر بازوی آن بزرگوار یک طرف دیگر ریسمان بسته بودند. در بعضی از مقاتل عدد اسیران را هشتادو چهار نفر ودر برخی شصت وچهار نفر ذکر گردیده است که بیشتر آنان زنان ودختران درسنین سه ساله الی سی وپنج ساله بوده اند. وقتی اسیران با این شرح در چنین مجلسی وارد شدند یزید دستور داد تا سرهای شهدا را وارد مجلس نمایند. هنگامی که سر مطهر امام حسین (ع) را وارد مجلس نمودند تمام اسیران با صدای بلند شیون کردند وحال وهوای مجلس دگرگون گردید. یزید به خاطر اینکه قلب آل الله (ع) را بیازارد دست به کاری خبیثانه زد ودر جلوی چشم اسیران وحاظرین مجلس با چوب خیزران بر لب ودندان سر بریده امام (ع) می کوبید. سر مطهر امام حسین (ع) را در طشتی از طلا گذاشته بود وجامی از شراب را بر لب ودندان امام (ع) میریخت وبا چوب بر لب های امام (ع) می زد وبا صدای بلند فریاد زد: ای حسین (ع) دیدی حق با ما بود وخدا شما را رسوا کرد. و از زینب (س) پرسید؟ چگونه می بینی کشته شدن برادرانت و خویشاوندانت را ؟ در این میان حضرت زینب (س) خطبه ای بس فصیح وزیبا خواند که تمام اهل مجلس را دگرگون نمود وشیون همه مجلسیان برای غربت سیدالشهدا (ع)بر آسمان بلند شد ومن جمله معروف این خطبه را به قلم تحریر در آوردم وتقاضامندم که شما دوستان وعاشقان اهلبیت (ع) حتما در یکی از مقاتل معروف این خطبه را مطالعه فرمائید. حضرت زینب (س) فرمود: ما رایت و الا جمیلا : یعنی جز زیبایی چیزی ندیدم. یزید لعنت الله علیه آنقدر با چوب خیزران بر لب ودندان امام (ع) زد که صدای تمام اهل مجلس بلند شد .که ای یزید مزن با چوب بر لعل لب امام (ع). امام سجاد (ع) فرمود: ای بی حیا با چوب بر لب ودندان سبط مصطفی (ع) مزن.
اشعارجانسوز شهادت امام سجاد من به زیر ضربت شلاقهاخوردم زمین بین این هلهله و سوز و نوا .خوردم زمین میکند زنجیرها با این سر وگردن چه ها هرکجابا گریه های بیصدا خوردم زمین بارها آمد نمازم را شکست آن بی حیا نیمه شب اندر قنوت یک دعا خوردم زمین پهلویم بشکسته و لاغر شده دربین راه بین آن کوچه به پیش عمه ها خوردم زمین بین کوفه عده ی از ما به زندان برده اند ناتوان بودم که بین کوچه ها خوردم زمین ضربه ها خوردم ز نامردان این شام بلا پیش آن مرد یهودی. بی هوا خوردم زمین کاش (مجنون)لحظه ای بودی ومیدیدی چرا من زسنگ شامیان بی حیا خوردم زمین.... 📕.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بـعـد از کــ🚩ـــربلا چـه گذشـت7⃣ بعد از سخنرانی‌های حضرت زینب سلام الله علیها، مردمی که در کاخ جمع شده بودند منقلب شده و احساس ندامت می‌کردند. در این هنگام که امام سجاد علیه‌السلام را بر یزید وارد کردند، یزید که سرشکسته شده بود و دنبال بهانه‌ای برای شهید کردن امام سجاد علیه‌السلام بود از او سؤالاتی می‌پرسید و امام هم به کوتاهی پاسخ می‌داد. در حالیکه تسبیح کوچکی در دست داشت و آنرا می‌چرخانید یزید گفت: این چه کاری است که من با تو سخن می‌گویم و با تسبیح بازی می‌کنی و احترام نمی‌گذاری؟ 💠🔹امام علیه‌السلام فرمود: پدرم از جدم برایم نقل کرده که وقتی نماز صبح را انجام میداد تسبیح به دست می‌گرفت و ذکری می‌گفت سپس تسبیح را در دست می‌چرخانید و به کارش می‌رسید بدون اینکه ذکری بگوید و می‌فرمود: چرخاندن تسبیح ذکر به حساب می‌آید و چون در رختخواب می‌رفت تسبیح را زیر بالشش قرار میداد و می‌خوابید و می‌فرمود تا صبح تسبیح ذکر می‌کند من از روش آنها پیروی می‌کنم یزید گفت: با هر کدام از شما که سخن می‌گویم به گونه‌ای سخن می‌گوید که در گفتار پیروز می‌شود! در تاریخ آمده است که بعد از این سخنان یزید امام سجاد و اهل بیت را در خرابهٔ بی‌سقفی منزل داد که از سرما و گرما در پناه نبودند آنقدر بر اهل بیت سخت گذشت که صورتشان پوست انداخت و مجروح گردید منهال عمرو می‌گوید: امام سجاد علیه‌السلام را دیدم که تکیه بر عصا داده و پاهایش مانند دوتا نی خشک و خون از آنها جاری بود، رنگ شریفش نیز زرد شده بود از او پرسیدم: یابن رسول الله چگونه صبح کردید؟ 💠🔹امام سجاد علیه‌السلام فرمود: چگونه است حال کسی که در دست یزید اسیر است!؟ زن‌های ما تابحال از طعام سیر نشده‌اند و سرهایشان پوشیده نگردیده است هر وقت هم که یزید ما را می‌طلبد گمان می‌کنم قصد کشتن ما را دارد منهال! عرب به عجم افتخار می‌کند که محمد ﷺ عربی است ولی ما خاندان مردانمان کشته می‌شود توسط خود اعراب و زنان و اطفالمان اسیر می‌شوند! پرسیدم: کجا می‌روید؟ فرمود جایی که به ما داده‌اند حفاظی ندارد و آفتاب پوست ما را گداخته است. جهت ضعف بدن بیرون آمده‌ام تا قدری استراحت کنم و برگردم از جهت ترس بر زنان در این حال صدای زنی بلند شد: نور دیده‌ام کجا می‌روی؟ برگرد که از دشمن بر جان تو می‌ترسم! امام با شنیدن صدای عمه‌اش مرا گذاشت و به خرابه بازگشت... ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ ✍ منابع: 📓 مقتل مقرم، صفحه۴۵۳ 📚 بحارالانوار، جلد۴۵، صفحه۱۴۰ 📘 لهوف، صفحه۱۹۳ 📙 نفس المهموم، صفحه۴۵۹ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمینه اسارت.mp3
4.75M
▪️ ▪️ سوم محرم .حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ چشام پر از اشک و ، دلم پر از داغه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه ببین تن زینب ، زخمی شلاقه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه سنگا شده روونه سوی نیزه خون گلوت میریزه روی نیزه ▪️وای حسین وای حسین حسینم لبات ترک داره ، سرت پر از خونه چقد روی نیزه، موهات پریشونه چقدر خاکستر ، نشسته رو گونه چقد روی نیزه ، موهات پریشونه یادش بخیر روزای خوبه باتو مادرمون شونه می کرد موهاتو ▪️وای حسین وای حسین حسینم نمونده تو سینه ، صبر و شکیبایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی با سنگ و خاکستر ، شدم پذیرایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی خیلی دل خواهرتو آزردن برای زینب صدقه آوردن ▪️وای حسین وای حسین حسینم نظر بر این قلب ، پر آه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش فکری به طفل بی ، پناه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش ببین که هق هق میکنه رقیه حرف نزنی دق میکنه رقیه ▪️وای حسین وای حسین حسینم ➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه مصیبت اسارت زینب.mp3
2.35M
⬅️ سخت‌ترین مصیبت کربلا از زبان امام زمان عج الله تعالی .حاج آرمین غلامی سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه ☑️ حضرت ولی‌عصر ارواحنافداه نسبت به سه مصیبت وارد شده بر حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام حساسیت بیشتری دارند: ❶ مصیبت عمه بزرگوارشان حضرت زینب كبری سلام الله علیها ❷ مصیبت عموی وفادارشان حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام ❸ مصیت عموی شش ماهه حضرت علی اصغر علیه‌السلام ~~~ 💠🔹حاج ملا سلطانعلی كه از جمله عبّاد و زهاد بوده است می‌گوید: در عالم خواب به محضر والای امام زمان علیه‌السلام مشرف شدم و عرض كردم: مولا جان آیا آنچه در زیارت ناحیه مقدسه با این عبارت ذكر شده درست است كه می‌فرماید: پس صبح و شب بر شما ندبه كرده و به جای اشک خون می‌گریم صحیح است؟ فرمودند: بله عرض کردم آن مصیبت كه در آن به جای اشک خون گریه می‌كنید كدام است؟ ↫◄ آیا مصیبت علی‌اكبر علیه‌السلام است؟ فرمود: نه، اگر علی اكبر زنده بود او نیز در این مصیبت خون گریه می‌كرد ↫◄ گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس علیه‌السلام است؟ فرمودند: نه، اگر حضرت عباس هم در حیات می‌بود در مصیبت آن خون می‌گریست! ↫◄ گفتم: البته مصیبت حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام است؟! فرمودند: نه، حضرت سیدالشهداء هم اگر زنده می‌بود در این مصیبت خون گریه می‌كرد ↩️ پرسیدم پس آن مصیبت كدام است!؟ فرمود: آن مصیبت اسیری عمه‌ام زینب سلام الله علیها است ✍منابع: احمد ‌قاضی زاهدی 📗شیفتگان حضرت مهدی، جلد۱، صفحه۲۵۱ 📗شیفتگان حضرت مهدی، ‌جلد۲، آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم حضرت رقیه/میدان لشگر_کرمانشاه یکشنبه ۷مرداد👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه حضرت سجاد۱.mp3
3.3M
روضه ورود کاروان به مجلس ابن زیاد .حاج آرمین غلامی سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه 👇👇
🤞🤞روضه و توسل جانسوز _ ویژه حضرت زینب کبری سلام الله علیها __حاج آرمین غلامی ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ یزید_مجلس یزید سوم محرم۱۴۰۳ شام دریایی شداز اندوه ودرد شام دارد کوچه ای تاریک وسرد شام داردظلم مردم برخودش رنج عصیانی مجسم برخودش شام یعنی سرزمین کربلا قصه ی نامردمان این سرا شام یعنی دراسارت سوختن آتشی بر کاروان افروختن شام یعنی یک حقوق بی بشر یعنی ال مصطفی ،اندر گذر شام یعنی کودتای عاشقان شام یعنی مرگ بی نام ونشان شام یعنی سازمانی بی ملل حمله وظلم وجفای بی علل چشم هرزه سوی سرها، ماندنی ست کعبه نی بر این اسیران،خواندنی ست کاروانی سوی کاخی ،عازم است؟ شامیان رحم و مروت ، لازم است شام دارد بر یتیمان دست زور گرده زینب شادی شامیست،جور تا به کی جولان خولی در زمین لاله ها ی فاطمه درظلم وکین تازیان بر خواهرت نزدیک بود روشنی بخش شب تاریک بود شام یعنی،کوچه وسنگ یهود آنچه بر زینب رسیده ،سنگ بود شام یعنی مجلس بزم یزید برلب ودندان سالاره شهید زینب تو میکشد این درد را آسمان بنگر به ناقه مرد را . *میرزای شیرازی نشسته بود براش روضه بخونن،روضه ی بی بی حضرت زینب سلام الله علیها،گفت:شروع کن،"السلام علیک یا اباعبدالله"جمله اول صدا زد" " دَخَلَت زِینَبُ علی اِبنِ زیاد" یه وقت دیدن میرزای شیرازی داره تو صورتش میزنه، از هوش رفت،به هوش اومد،گفتن:آقا! هنوز روضه شروع نشده؟ گفت:دیگه چی میخوای بگی؟ زینب کجا؟مجلس ابن زیاد کجا؟.... گفت: هر جا سرهای بریده رو وارد می کردن روی نیزه،عمه ی سادات اول سر رو نگاه می کرد، ریاض القدس نوشته: نگاه می کرد ببینه سر چطوره..گفت: هر جا مارو وارد کردن دیدم چشاش باز بود،حواسش به دختراش بود، به زن ها بود، فقط یه جا دیدم چشاش رو بست، اونم وقتی مارو از دروازه ساعات وارد کردن،گفت:نگاه به سر بریده کردم،دیدم چشاش رو روی هم گذاشته،یعنی دیگه نمی تونم ببینم...* گیسو به دست باد رها کردنت بس است اینگونه، ای ستاره ی من دیدنت بس است رأست به روی نیزه، ولی بی تعادل است یک سنگ هم برای زمین خوردنت بس است حسین.... .حاج آرمین غلامی سوم محرم۱۴۰۳_کرمانشاه گزارش صوتی سجاد_اسارت زینب آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم حضرت رقیه/میدان لشگر_کرمانشاه یکشنبه ۷مرداد👇