eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه حضرت زهرا...س....mp3
7.59M
صوت عزاداری روضه حضرت زهرا 👆 سوم آبانماه۱۴۰۳ کرمانشاه .حاج آرمین غلامی *حسینیه شاملو👇
|⇦•این سخن ورد زبانها...🤞 و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳به نفس حاج آرمین غلامی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد *شب شهادت همه آستین به دهان میگرفتن گریه می کردن تو اومدی میتونی ناله بزنی کسی بتو نمیگه یا روز ناله بزن یا شب ..دیگه ناله مدینه خاموش شد.دیگه از این‌ خونه صدا بیرون نمیاد. امیرالمومنین می‌فرماید: نیمه شبها بذارید همه چراغهای مدینه خاموش بشه، همه اهل مدینه بخوابن.. حالا حسینم جلو برو،حسنم تو بیا من هم میام کسی قامت زینبم و نبینه، میرن بالای سر مزار مادر..امیرالمومنین اومد خودشو انداخت رو قبر فاطمه آروم آروم با فاطمه اش حرف میزنه...کجا رفتی عزیزم..همین یه دونه تو بودی جواب سلامم رو میدادی. از وقتی رفتی..* این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد *با دلمون بریم مدینه..الان یه دختر بچه ای روی قبر مادرش افتاده یه پسر بچه رو قبر مادر افتاده، همه گریه میکردن ام کلثوم گریه می کرد، زینب گریه میکرد، اباعبدالله گریه میکرد، امیرالمومنین دست رو دیوار میگذاشت گریه میکرد.. اما دیدن امام حسن یه گوشه نشسته زانوی غم بغل گرفته. تو کوچه جلو در می‌نشست تو کوچه‌ رو نگاه میکرد هی به دیوار زل میزد..امیرالمومنین می اومد چی شده پسرم؟ میگفت: بابا! دست رو دلم نزن بابا اون رد رو میبینی رو دیوار مادرم گفته بود هیچی نگم... بعد شهادت بچه ها بیچاره میشن..امیرالمومنین یاد حرف فاطمه افتاد علی جانم نکنه بری بیا بالا سر قبرم بشین قرآن بخون من از تاریکی قبر میترسم.. امشب بگو مادر! اون لحظه ای که همه میرن تو باید به دادم برسی با علی بیا ما رو تنها نذارید.. تو چطور میترسی از تاریکی قبر من نترسم ؟مادر ما به شما زحمت نمیدیم با اون حالتون.. اما به حسینت بگو بیا ما یه عمر برا حسینت سینه زدیم به آقامون بگو آبرومون رو بخره .. گفت: یادم اومد فاطمه گفت بالا سر قبرم بنشین قرآن بخون نشستم قرآن میخوندم در همون حال بودم خوابم برد.. خواب فاطمه رو دیدم پریشونه.. علی جان! چکار میکنی؟ گفتم‌:مگه چیکار میکنم عزیز دلم؟میبینم‌ که خوب شدی زیر چشمات دیگه کبود نیست.. علی جان الان اومدی بالا سر قبر من خوابت برده اما حسینم تو خونه بیدار شده تشنه اشه برو به داد حسینم برس...سراسیمه از خواب بیدار شد بریم حسین بیدار شده .. «صلی الله علیک یا ابا عبدالله» مادره دیگه..مادر نگران بچه اشه.. قبل از اینکه خواست بره گفت: علی جان!" ابکنی وابک للیتامی" برا من گریه کن برا بچه هام گریه کن اما! علی حواست باشه من خیلی حواسم به حسین هست.. علی جان! حوایت باشه نیمه شب ها بیدار میشه تشنه اش میشه من همیشه بالا سرش یه ظرف آب میذارم..فکر میکنی مادر از دنیا بره تموم میشه نه.. همه‌ی حواسش به کربلا بود.. سه روز بود هیشکی آب نخورده بود.دخترِ این مادر شب عاشورا داره دونه دونه وصیتهای مادر یادش میاد..مادر گفت یه روز میاد من نیستم. یه پیرهن گذاشت کنارش یادش نره به من گفت داداشت داره میره زیر گلوش رو ببوس..یادم نره. بابام شب بیست و یک رمضان وصیت کرد.وصیت بابام این بود: همه رو بیرون کرد. فقط بچه های فاطمه بمونن ..همه دارن آروم آروم بیرون میرن دید قمر بنی هاشم خجالت زده داره بیرون میره.ام البنین همیشه می گفت: عباسم! تو غلام بچه های فاطمه ای...تا دم‌حجره رفت امیرالمومنین فرمود: تو کجا میری عباس؟گفت:آقاجان فرمودین بچه های فاطمه بمونن..من غلام اونها هستم. فرمود:بیا همه حرفهام با توعه..عباسم بیا، حسینم بیا زینب داره میبینه دستاتون رو‌گذاشتم تو‌ دست هم ..عباس! یه روزی میاد کربلا من نیستم..حسینم رو‌ یادت نره یاری کنی..هرچی شد حسین منو‌ تنها نذاری.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه عباس.....mp3
1.89M
روضه شب جمعه_بالفضل(ع) .حاج آرمین غلامی_۱۴۰۳ 👇
روضه شب جمعه_بالفضل(ع) .حاج آرمین غلامی_۱۴۰۳ شرمنده‌ام و از شرم خونی شده اشکم مادر حلالم کن که پاره شده مشکم *مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: هر کاری کردن. دست راست قطع کردن، دست چپ، تیر زدن به چشما، براش مهم نبود مشک رو‌ به دندان گرفت..میگفت یه طوری میرسونم علی اصغر تشنه اشه..اما لحظه ای که تیر به مشکش زدن..مرحوم‌ مازندارانی مینویسه: "فوقف عباس متحیّرا" یه لحظه با تحیّر ایستاد اسب رو هی کرد سمت علقمه یعنی دیگه برو آبرو برام نمونده... * کشته من و، خجالت از شیر خواره فکر طناب و زینبِ آواره.. *اما مادر یه سوال دارم حالا که اومدی بذار آبرمو‌ جلو‌ همه بخری حالا که اومدی مادر قد کمون حسین داره میاد یه کم دیگه بمون..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح علی.ع.mp3
804.1K
...نوحه امیرالمومنین .حاج آرمین غلامی کائنات و آسمانها دمبدم گویند علی هر فنا و جاودانها دمبدم گویند علی آمد اَکمَلتُ لَکُم اندر غدیر از سوی حق کرده بیعت کاروانها دمبدم گویند علی جانشین ختم پبغمبر علی المرتضاست جان کند اقرار و جانها دمبدم گویند علی هم صدا با عرشیان و جن و انس حور و ملک کوه و دشت و بوستانها دمبدم گویند علی مرد و زن پبر و جوان خُرد و کبار و عالمین این چنین ورد زبانها دمبدم گویند علی گل ز رخسار علی شرمنده است از بودنش باغها و گلستانها دمبدم گویند علی ماه ومهراز نور او اینگونه نورانی شدند اختران و کهکشانها دمبدم گویند علی من کجا وصف گل روی تو یا مولا کجا عید خم گردیده گلها دمبدم گویند علی ثاقبم الکن زبان بنما کرم این بنده را مو و خونم استخوانها دمبدم گویند علی اعلام مراسم عزاداری ایام عزای👆 موسی مبرقع(ع) روضه فاطمیه سوم آبانماه۱۴۰۳ کرمانشاه .حاج آرمین غلامی *حسینیه شاملو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
اشعار ولادت حضرت زینب ⏫⏫⏫
اشعار فاطمیه اشعار ولادت حضرت زینب اشعارحضرت موسی مبرقع ⏫⏫⏫⏫⏫
روضه امام حسین....mp3
5.6M
🤞📚عنایت‌امام‌حسین علیه‌السلام‌به‌کریم سیاه .حاج آرمین غلامی ،آبان۱۴۰۳ ابن علی(قربی)/کرمانشاه سبک..هوای حرم... ‌👇
🤞📚عنایت‌امام‌حسین علیه‌السلام‌به‌کریم سیاه .حاج آرمین غلامی ،آبان۱۴۰۳ ابن علی(قربی)/کرمانشاه سبک..هوای حرم... ‌ به زیر علم قدم به قدم روانه شدم رو به سوی حرم بدون حسین بدون جنون خدا چه شود اخر عاقبتم لباس غمت به قامت من صدا زدن تو  عبادت من اگر بشود به لطف شما زیارت شش گوشه قسمت من حسین ارباب حسین ارباب منو دریاب منو دریاب ______________ دلم زغمت شكسته شده زدوری تو زار و خسته شده كه رشته ی دل ز روز ازل به پای ضریح تو بسته شده چه موی كنان به سینه زنم به غصه و داغ تو سر شكنم خوشم كه شود به لحظه ی مرگ لباس سیاه شما كفنم حسین ارباب حسین ارباب منو دریاب منو دریاب اللهم الرزقنا شفاعة الحسین یوم الورود الهی امین 🤲 آیه الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه برای صله ارحام عازم یزد بود، یک قطعه کفن برای خودشان خریده بود. در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه السّلام زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بود. در این سفر این کفن را با خودش به یزد می برد، در شب اول ورودش به یزد، در منزل یکی از دخترانشان استراحت می کنند، حضرت سیدالشهداء علیه السّلام به خوابش آمده می فرماید: یکی از دوستان ما فوت کرده، در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. بیدار می شود و می خوابد، دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود! لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام کریم سیاه فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهاده، منتظر کفن هستند… تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟! می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم. مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟؟ می گویند: او شخصی به نام کریم سیاه است، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین علیه السّلام بود. در هر کجا مجلسی به نام امام حسین علیه السّلام برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد در روزِ حشـــــر، حســـــرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبتِ ارباب کم‌گریست ‌ 📕 جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام صفحه 97 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جزکربلا‌این‌دل‌تمنایی‌ندارد صلی الله علیک یابااعبدالله❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه موسی مبرقع...mp3
1.61M
بسم الله الرحمن الرحیم وفات موسی مبرقع_ علیه‌السلام 🔹22ربیع الثانی 📝 وشاعر..حاج آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ابن الجوادی و، حرمت جنّة النّعیم خورشید عالمینی و در شهر قم مقیم قم وادی جهان ، تو در آن موسی کلیم موسی شدی به خلق ز بخشندۀ عظیم.. صَلّی عَلی جَلالِکَ یا موسی الکریم عشق توگشت ماه درخشان هر دلی ابن الجوادی، خلف مرتضی علی زیباترینی وشده نور تو منجلی.. تو کیستی تویی موسی، ابن ولی شدرتبه‌ات به نزد ولیّ خدا عظیم سر رافرود برده به خاک تو آسمان چون آل مصطفی شده نام تو جاودان.. موسی مبرقعه ای ،جلواتت بر آسمان شام وسحر رسیده شها بر مشام جان بوی جنان وزیده ازکوی توهر نسیم موسی مبرقعه ای و کرامت تبار تو.. گشته بهشت قرب الهی مزار تو وادی وشهر قم ،شده باغ و بهار تو علم وعلوم ریخته از شاخسار تو تاعشق توست،آتش دوزخ مرا چه بیم! نام تو کعبۀ دل خوبانِ روزگار جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار عطرمحمدی وزداز خاک این مزار یاخاک کربلا به شما گشته آشکار.. عشق شماست جنّت و قهرت بود جحیم.. درشهرقم حریم شما،عرش دیگر است.. همسایۀ تو زادۀ موسی بن جعفر است آن چشمه‌ی علوم توجاری به کوثر است بارگهت به وادی قم سایه‌گستر است بر قم شود که رشک برد جنّةُ النّعیم.. ..در قم غریب هستی و با خلق آشنا برتوچنین تضّرع و عجز، از تو اعتنا دراین عزای تو چه بگویم تو را ثنا موسی مبرقع ای «اَنتَ ولُّینا» ّ نور ت محمدی وصراط تو مستقیم.. 📝 غلامی (مجنون کرمانشاهی)