eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
619 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۰۲۲_۱۱_۰۴_۱۹_۳۷_۴۳_امام زمان.ع..محرابی.mp3
11.26M
بسم الله الرحمن الرحیم صوتی/ به امام زمان آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ۱۳/آبان/۱۴۰۱/ محرابیان کرمانشاه کانال اشعارمجنون کرمانشاهی
🩸مسمومیت و حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها🩸 🥀 حضرت ام‌البنین سلام‌الله علیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدی شجرهٔ ملعونهٔ بنی‌امیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری‌های مستمر، مردم را متوجه ظلم و بی‌لیاقتی حکام وقت می‌نمود، لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند. 🥀 چنانکه مورخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب «زنان نابغه» و جناب عبدالعظيم بحرانی در کتاب «ام‌البنین سلام‌الله علیها» نگاشته‌اند که بنی‌امیه، همسر امیرالمومنین علیه‌السلام، جناب ام‌البنین سلام‌الله علیها را مسموم و به قتل رساندند. در کتاب «اختیارات» از اعمش نقل شده است که می گوید: 🥀 روز سیزدهم جمادی‌الثانی که مصادف با روز جمعه بود، نزد امام زین‌العابدین علیه‌السلام بودم، که ناگهان جناب فضل بن عباس عليهماالسلام وارد شد و در حالی که گریه می‌کرد گفت: جده‌ام حضرت ام‌البنین علیهاالسلام از دنیا رفت. 📕 الدرجات الرفيعة فى وقايع الشيعة، رفیع‌الدین رفیعی، صفحه ۸۵ 🆔 @mosibatoratebah 🏷
بسم الله الرحمن الرحیم به حضرت زینب کبری سلام الله علیها در بروجرد مردي يهودي بود به نام يوسف ، معروف به دكتر . او ثروت زيادي داشت ولي فرزند نداشت . براي داشتن فرزند چند همسر اختیار کرد، ديد از هيچ كدام فرزندي به دنيا نيامد . هر چه خود مي دانست و هر چه گفتند عمل كرد ، از دعا و دارو ، اثر نبخشيد . روزي ماءيوس نشسته بود ، مرد مسلماني نزد او آمد و پرسيد : چرا افسرده اي ؟ گفت ، چرا نباشم ، چند ميليون مال و ثروت جمع كردم ! من كه فرزندي ندارم كه مالك شود . مرد مسلمان گفت : من راه خوبي بهتر از راه تو مي دانم . اگر توفيق داشته باشي ، ما مسلمانان يك بي بي داريم ، اگر او را به جان دخترش قسم بدهي ، هر چه بخواهي ، از خدا مي خواهد . تو هم بيا مخفي برو حرم حضرت زينب کبری سلام الله علیها و در نزد خداوند متعال ایشان را واسطه حاجات قرار بده تا فرزنددار شوي . مي گويد : حرف اين مرد مسلمان را شنيدم و به طور مخفي از زنها و همسايه هايم و مردم با قافله اي به دمشق حركت كردم . صبح زود رسيديم ، ولي به هتل نرفتم : آقا يا رسول الله ! دشمن تو و دامادت در خانه فرزندت براي عرض حاجت آمده ، حاشا به شما بي بي جان ! كه مرا نااميد كني . اگر خدا به من فرزندي دهد ، نام او را از نام ائمه اطهارعلیهم السلام مي گذارم و مسلمان مي شوم . او با قافله برگشت . پس از سه ماه متوجه شدكه زنش حامله است ، چون فرزند به دنيا آمد و نام او را حسين نهادند و نام دخترش را زينب . يهوديها فهميدند و اعتراضها به من كردند كه چرا اسم مسلمانها را براي فرزندت انتخاب كردي . هر چه دليل آوردم نشد قصه را بازگو كردم ناگهان ديدم تمام يهوديهايي كه در كنار من بودند با صداي بلند گفتند : ((اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان عليا ولي الله )) و همه مسلمان شدند . منبع.کتاب ۲۰۰داستان از فضائل ، مصایب و كرامات حضرت زينب سلام الله علیها :عباس عزیزی ختم کنید عجل لولیک الفرج
46.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤞🤞عزای حضرت رباب به حضرت ام البنیین(ع) /بهمن #،تکیه مرشدنجف چهاراه جوانشیر مداح.حاج آرمین غلامی👇👇
مناجات.۵.mp3
1.36M
|⇦•باز کن آغوش خود... و مناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌ آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ باز کن آغوش خود را سائل‌ات سر می‌رسد آن گدا که بخشش‌ات را کرده باور، میرسد آنقَدَر فریاد خواهم زد که من را هم ببین! ناله‌های هر شبم از پشت این در می‌رسد تا نَفَس باقی است،نَفْس سرکشم را رام کن! رفته رفته عمر من دارد به آخر می‌رسد در شب قَدرَت، به قَدرِ گریه‌ام رونق بده! هر که به جایی رسید، از دیده‌ی تر می رسد گرچه بد کردم، بیا با این بدت تندی مکن! ای که لطفِ بی‌حدت حتی به کافر می‌رسد! از دل هر معصیت زهرا مرا بیرون کشید طفل بازیگوش دل گرم است، مادر می‌رسد زیرِ قرآن زیر و رویم کن! الهی بِالعَلی! دلشکسته گیر می افتد، به دلبر میرسد نخل حیدر خرج افطاری ما را می‌دهد از نجف ظرف رطب هر شب به نوکر می‌رسد دفن نوکر احتیاطاً گردن ارباب‌هاست بعد مُردن کفن‌ و‌ دفن ما به حیدر می رسد در سراشیبی قبرم، بعد تلقین خواندنم حتم دارم مرتضی آنجاست که سر می‌رسد با مظلومیت آقای مظلومانِ خاک جمع می‌گردد تمام آن به دختر می‌رسد سر به چوب محمل خود زد، در آن ساعت که دید نیزه‌داری مست با رأس برادر می رسد در کنار خانه‌ی باباش سنگش می‌زنند زخم مهلک بر پر و بال کبوتر می رسد کاش زینب خاطرش در کوچه ها آسوده بود کاش بر هر دختری می‌دید معجر میرسد
قرآن به سر گرفتن،،۳.mp3
12.81M
|⇦•مراسم احیا...🤞🤞 و قرآن بر سرگرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ غلامی •✾👇👇
|⇦•مراسم احیا...🤞🤞 و قرآن بر سرگرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ غلامی •✾• 🖤🖤🖤 *قرآنها رو‌ جلو دیده اتون باز کنید..* "اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكِتَابِكَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِيهِ وَ فِيهِ اسْمُكَ الْأَكْبَرُ وَ أَسْمَاؤُكَ الْحُسْنَى وَ مَا يُخَافُ وَ يُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِي مِنْ عُتَقَائِكَ مِنَ النَّارِ..." * قرآنها رو بر سر بگذارید:* "اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِيهِ وَ بِحَقِّكَ عَلَيْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّكَ مِنْكَ " "ده مرتبه: بِکَ یا الله.." *امیرالمومنین فرمود: اگر رحمت خدا به صد قسمت تقسیم بشه یک قسمتش بین همه ی بشر و همه ی موجودات تقسیم شده..بقیه اش همه رحمانیت و رحیمیت خودِ خداست...* "ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ.." *مالک ابن انس میگه: شخصی بیابان نشین وارد مسجد پیغمبر شد سلام کرد گفت: یا رسول الله! قیامت چه زمانی است؟ موقع نماز بود پیغمبر نمازش رو‌ خوند بعدنماز این عرب بادیه نشین رو صدا زد ..فرمود: بیا جلو ..تو‌که از قیامت سوال کردی چی برا قیامت آماده کردی؟گفت از اعمال چیز زیادی ندارم.نه نمازی نه روزه درست درمونی..من فقط خدا و پیغمبرش رو‌ دوس دارم..پیغمبر یه نگاه کرد فرمود: غصه نخور هرکسی با اون‌ چیزی محشور میشه که بهش علاقه داره.... کنایه از این داره که تو به ما علاقه داری قیامت هم با مایی... * "ده مرتبه: بِعلیٍّ.." *ام سلمه میگه: دیدم پیغمبر امیرالمومنین رو به یه سفری فرستاد.. بعد مدتی دیدم پیغمبر زیر لب میگه:خدایا! من از دنیا نرم یه وقت. میگه تعجب کردم‌، رسول خدا میگه من نمیرم‌.. یعنی چی؟ بعد دیدم با جمله بعدی پیغمبر کاملش کرد. خدا یا من نمیرم‌ تا یه بار دیگه علی رو ببینم.. محمد حنفیه میگه: شب آخر فرزندان امیرالمومنین دورش بودن همه رو‌ جمع کرد وصیت کرد سفارش کرد از همه بیشتر با امام‌حسن صحبت کرد سفارش کرد. با حسنین صحبت کرد. امورات رو به امام‌ مجتبی سپرد..بعضیا رو‌ جداگانه وصیت کرد..میگه ساعتی مولا به هوش می اومدچشماش رو باز می کرد می دید بچه هاش دارن گریه می کنن..«انقدر یتیما برا امیرالمومنین شیر آوردن .مولا دوست نداشت دل یه یتیمم بشکنه. فرمود: یه ظرف بزرگی بیاریدهمهٔ این شیر را رو بریزید تو‌ این ظرف ..یه تیکه خورد دل هیچ‌ یتیمی نشکنه..» تا به هوش اومد دید بچه ها دارن‌ گریه می کنن محمد حنفیه میگه دیدم‌ لحظه ی آخره امیرالمونینِ... فرمود: این پیامبرِ، این حمزه است، این‌جعفرِ اومدن به استقبال من.. من یه علی‌دیگه هم سراغ دارم تو‌کربلا ابی عبدالله سرش رو به دامن‌ گرفت صدا زد .."هذا جدی رسول الله قد سقانی بکاسه"یه وقت صدا زد.."هذهی جدتی فاطمه" اینم‌ مادرت زهراست اومده..چنان علی اکبر رو بغل کرد..* بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم‌ که دست و پا بزند "ده مرتبه: بِفاطِمَةَ.." گر به زهرا برسد نامهٔ ما نیست غمی هرکسی بچه ی بد را زده مادر نزده چارقدت موند و گلهای پرپرش وای مادرم..ای وای مادرم.. بهشت من و سوزوندن آخرش وای مادرم...ای وای مادرم.. حیرونه بابا از داغ کوثرش وای مادرم.. ای وای مادرم.. آه روزگار من.. داره میره مادرم از کنار من آه روزگار من .. گریه به زخم تنش شده کار من *عدی بن‌ حاتم میگه هیچ‌ وقت انقدر دلم برا کسی نسوخت..اون لحظه ای که دیدم طناب دور گردن علی انداختن دارن‌ مولا رو‌ به زور می کشن سمت مسجد..* حسین من بی کس میشه ای خدا وای مادرم..وای مادرم.. پیرهنش دست به دست میشه ای خدا وای مادرم..وای مادرم.. نیزه میخوره از دشمن بی هوا وای مادرم ..وای مادرم.. پیش چشم من مینه دست و پا وای مادرم ..وای مادرم... "ده مرتبه: بِالحَسَنِ.." "ده مرتبه: بِالحُسَین ِ..." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•مراسم احیا...🤞🤞 و قرآن بر سر گرفتن ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ غلامی •✾• ● 🖤🖤🖤🖤 یاعلی! وقتی ضربه به فرق شما خورد ابی عبدالله وقتی فرق شکافته رو‌ دید چقدر گریه کرد... میگم: حسین‌جان! فرق شکافتهٔ بابا رو‌ دیدی سرش رو به دامن گرفتی.. برا شما این صحنه بیشتر سخت بود. یا وقتی تو علقمه سر اباالفضل العباس رو به دامن گرفتی؟... یه لحظه دیدن عباس سرش رو از رو زانوی حسین پایین میاره. ابی عبدالله دوباره سر عباس رو به دامن میگیره..دوباره عباس سرش رو‌ به زمین میکشه. تو‌مقتل نوشتن یه بار این کار تکرار شد..ابی عبدالله صدا زد..عباس! داداش چه میکنی؟صدازد..داداش من الان سرم رو زانوی شماست اما ساعتی بعد تو‌ گودال قتلگاه کی میخواد سر تو رو به دامن بگیره؟...* "ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین.." *تو مدینه یکی میگفت: "أنا الغریب" دیدن امام سجاد اومد جلو فرمود: چرا میگی "أنا الغریب"؟ میگفت به من رحم کنید، گفت آقا من غریبم، گرفتارم، بدبختم ..حضرت فرمود: یه سؤال ازت کنم ..اگه تو این شهر جان بدی دفنت میکنن یا نه؟ گفت مگه میشه دفنم نکنن من مسلمانم، حضرت نشست رو زمین شروع کرد گریه کردن، فرمود: بابام ابی عبدالله رو مسلمون حساب نکردن..* "ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ.." "ده مرتبه‏: بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ.." این روزها حال جهان در وضع هشدار است برخیز فریادی بزن! کمترین کار است در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است شمشیر بردار ای برادر کار دشوار است تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر   مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست َوالتّین وَالزّیتون که پیروزی از آن ماست نور طلوع فجر صادق از افق پیداست بیت‌ المقدس تا همیشه پرچمش بالاست هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداریست تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاریست   کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس دارد می‌آید «حاج قاسم» با «سپاه قدس» راهی که او رفته‌ست از اول جهت دارد از جانب فرماندهش مأموریت دارد "ده مرتبه: ‏بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ.." "ده مرتبه: ‏بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى‏.." *ابن صیاد میگه همراه امام رضا به توس رسیدیم دیدیم صدای شیون و ناله ای میاد دنباله ی صدا رو گرفتیم دیدیم یکی رو میخوان تشییع کنند. دیدم امام رضا از مرکب پیاده شد تو تشییع شرکت کرد. میگه تعجب کردم! گفتم آقا شما در این تشییع چرا شرکت میکنید؟ فرمود: هرکس در تشییع یکی از دوستداران ما شرکت کنه گناهی در پرونده ی اعمالش نمیمونه. مثل روزی که از مادر متولد شده میشه... پرونده اش پاک‌میشه.. میکه تعجب کردم رفتیم تا به مزار رسیدیم پیکرش رو پایین گذاشتن دیدم امام رضا جمعیت و شکافت. اومد کنار جنازه دستش و رو سینه ی این میت گذاشت محکم به سینه چسبوند. بعد دستشو رو سینه گذاشت. فرمود: از این به بعد دیگه خیالت جمع باشه.. میگه تعجب کردیم.. به حضرت گفتم آقا مگه شما ایشون رو‌ میشناختی؟ فرمود:مگه نمیدونی پروندهٔ دوستداران ما هر روز به ما عرضه میشه... میشناسیم مگه میشه نشناسیم... آقاجان امشب یه نگاهی به ما کن..* "ده مرتبه‏: بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍ‏.." "ده مرتبه‏: بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ.." "ده مرتبه‏: بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ‏.." *به سیدالشهدا عرض شد اون امری که همه ی عالم منتظرشن صاحب اون امر شمایین؟ حضرت فرمود: صاحب اون امر من نیستم..فرمود :صاحب اون امر یه آقایی که رانده شده، آواره شده، تنهاست..* "ده مرتبه‏‏: بِالْحُجَّةِ.." ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🤞😁 هفتگی به امام عصر(عج) و نوحه امام رضا(ع) هیبت ثارالله_مسجد حسین ابن علی(قربی)/سرچشمه مداح..حاج آرمین غلامی جمعه۱۱/خردادماه/کرمانشاه
بسم الله الرحمن الرحیم به جناب موسی مبرقع علیه السلام ؛ بنده خدایی می‌گفت توی بیابون مونده بودم با ماشین پنچر..رو کردم سمت قم گفت یا حضرت موسی مبرقع علیه السلام به دادم برس.. نه زاپاس دارم ، نه توانی برای تعویض لاستیک..حرفم تموم شد، ماشینی وایساد ۴نفر بودن ، گفتن چیشده ؟؟ جریان گفتم ..زاپاسش داد گفت این زاپاس، جک بیار برات درست کنیم.. ماشین برام درست کردن ، گفتم خداخیرت بده شمارو موسی مبرقع فرستاده لحظاتی قبل بهش توسل کرده بودم..گفت من سادات برقعی هستم و جناب موسی مبرقع جد منه.. قم میری فلان مغازه ، دوتا لاستیک نو میگیری مهمان من ، میندازی زیر ماشینت...🥺 می‌گفت من از آقا یه زاپاس ماشین خواستم تا قم برسم، آقا ذریه اش فرستاد کمکم و لاستیک های ماشینمم برام نو کرد.. ✍🏼مجنون کرمانشاهی https://eitaa.com/majnon1396 ختم کنید. عجل لولیک الفرج
کرامت موسی مبرقع۱.mp3
1.71M
بسم الله الرحمن الرحیم به جناب موسی مبرقع علیه السلام ؛آبان۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی بنده خدایی می‌گفت توی بیابون مونده بودم با ماشین پنچر..رو کردم سمت قم گفت یا حضرت موسی مبرقع علیه السلام به دادم برس.. نه زاپاس دارم ، نه توانی برای تعویض لاستیک..حرفم تموم شد، ماشینی وایساد ۴نفر بودن ، گفتن چیشده ؟؟ جریان گفتم ..زاپاسش داد گفت این زاپاس، جک بیار برات درست کنیم.. ماشین برام درست کردن ، گفتم خداخیرت بده شمارو موسی مبرقع فرستاده لحظاتی قبل بهش توسل کرده بودم..گفت من سادات برقعی هستم و جناب موسی مبرقع جد منه.. قم میری فلان مغازه ، دوتا لاستیک نو میگیری مهمان من ، میندازی زیر ماشینت...🥺 می‌گفت من از آقا یه زاپاس ماشین خواستم تا قم برسم، آقا ذریه اش فرستاد کمکم و لاستیک های ماشینمم برام نو کرد.. ✍🏼مجنون کرمانشاهی https://eitaa.com/majnon1396 ختم کنید. عجل لولیک الفرج
کرامت موسی مبرقع۱.mp3
1.71M
بسم الله الرحمن الرحیم به جناب موسی مبرقع علیه السلام ؛آبان۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی بنده خدایی می‌گفت توی بیابون مونده بودم با ماشین پنچر..رو کردم سمت قم گفت یا حضرت موسی مبرقع علیه السلام به دادم برس.. نه زاپاس دارم ، نه توانی برای تعویض لاستیک..حرفم تموم شد، ماشینی وایساد ۴نفر بودن ، گفتن چیشده ؟؟ جریان گفتم ..زاپاسش داد گفت این زاپاس، جک بیار برات درست کنیم.. ماشین برام درست کردن ، گفتم خداخیرت بده شمارو موسی مبرقع فرستاده لحظاتی قبل بهش توسل کرده بودم..گفت من سادات برقعی هستم و جناب موسی مبرقع جد منه.. قم میری فلان مغازه ، دوتا لاستیک نو میگیری مهمان من ، میندازی زیر ماشینت...🥺 می‌گفت من از آقا یه زاپاس ماشین خواستم تا قم برسم، آقا ذریه اش فرستاد کمکم و لاستیک های ماشینمم برام نو کرد.. ✍🏼مجنون کرمانشاهی https://eitaa.com/majnon1396 ختم کنید. عجل لولیک الفرج