eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
624 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم شهادت امام صادق (ع) .بانوای شاعرومداح اهل بیت (ع) حاج آرمین غلامی (مجنون).. #-کرمانشاه-مسجدبروجردی
بسم الله الرحمن الرحیم شهادت امام صادق (ع) .بانوای شاعرومداح اهل بیت (ع) حاج آرمین غلامی (مجنون).. #-کرمانشاه-مسجدبروجردی
مراسم عزاداری شهادت حضرت امام جعفرصادق(ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جریان حاج عباس رشتی....mp3
9.23M
جمعه_کرامت شنیدنی حاج عباس رشتی🤞🤞 ..حاج آرمین غلامی👇👇
جمعه_کرامت🤞🤞 شنیدنی حاج عباس رشتی🤞🤞 ..حاج آرمین غلامی يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی ساده‎ای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد. اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم. گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است. اللهم الرزقنی شفاعه الحسین یوم الورود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه علی اصغر.ع...mp3
7.02M
بسم الله الرحمن الرحیم حضرت علی اصغر(ع) ..حاج آرمین غلامی /اردیبهشت۱۴۰۳ کرم/کرمانشاه 👇👇
🔺🤞🤞 ▪️ ..حاج آرمین غلامی السلام علیک یا رضیع العطشان یا علی الاصغر علیه السلام ⭐️دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است ⭐️مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است ⭐️رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر ⭐️لبخند علی اصغر زیبای حسین است ⬅️دلتو ببرم یه لحظه کربلا آی کربلائیا، آی اونایی که حسرت کربلا به سینه دارین ، شش ماهه ابی عبدالله باب الحوائجه.... اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن ((یا باب الحوائج... یا علی اصغر)) بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه... امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر آقا زاده ای که باب الحوائجه... حالا هر حاجتی داری بسم الله... ((یا باب الحوائج یا علی اصغر)) (همه ناله بزنند) ⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون... از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم محل نمیدادن ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند... یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر.... (آ گرفتی میخوام چی بگم).... گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،، میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند.... آقا چیه.. آقا مشکلت چیه... آقا چیزی شده... .....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم... شروع کردم گریه کردن... هی گقتم حسین حسین حسین.... مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا..... چه کردند با دل ابی عبدالله... چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله.... امان از دل حسین...3 یا حسین3... یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،، ⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو .. وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت... صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه... ◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت.... (کدوم لحظه بود ای نانجیب)... گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده... (اوج) یه قدم سمت خیمه بر میداره .... دو قدم برمیگرده... خدا چه کنه حسین.. مادرش رباب چشم انتظاره... جواب مادر چشم انتظارو چی بده.. یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم .. با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه... خدا این طفلُ مادر نبینه... یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده..... حسین...... حسین..... حسین.. حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین.... حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم بزار یه بار دیگه علیمو ببینم... (دشتی) 🔺مچین خِشت لحد تا من بیایم 🔺تماشای رُخ اصغر نمایم 🔺دوید او را گرفت با آهُ زاری 🔺که ای اصغر مگر مادر نداری آخ ▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر ▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر ▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت ▪️برا تو لالایی خونده اصغر هرچقدر ناله داری به مضطریه ابی عبدالله از سویدای دلت ناله بزن بگو یا حسین..... به نیت فرج امام زمان،،، شفای همه مریضا،، زفع گرفتاریها،،، (زمزمه کششی) ((یا باب الحوائج یا علی اصغر))...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح امام زمان.ع....mp3
3.39M
#.امام_زمان ارواحنافداه 🔸سبک: 🔹مداح..حاج آرمین غلامی 🟥به سبک ای گل خزانم بند ۱ ای صاحب زمونم نـگـاهیم بـه مـا کن یک قطره ام که راهیه این دریا نمیشه ای صاحب زمونم منو نوکـر صـدا کن عـشـقـت از سـرای دل مـن پـا نمیشه ای صاحب زمونم برا من هـم دعا کن هـر یوسفی کـه یوسـف زهـرا نمیشه ای صاحب زمونم،زمونه،کرده منو از تو جدا از داغت میخونم،شبونه،مهدی بیا مهدی بیا از این داغ دوری، صبوری، ندارم و بریدمو از بخت سیاهم، یه بارهم، اماممو ندیدمو یوسف من بیا یابن الحسن بیا امون از این غم جدایی... بند ۲ ای صاحب زمونم شب تارو سحر کن ایـن شـام سیاهـم چــرا فـردا نمیشه ای صاحب زمونم به دیدارت خبر کن میخـوام کـه ببینـم تو رو امـا نمیشه ای صاحب زمونم به خواب من سفر کن حـتـی دیـدن تـو، تـوی رویـا نمیشه ای صاحب زمونم،نشونم،دادی چقد میخوای منو با دل شکستم،نشستم،ثابت کنم میخوام تورو ای دار و ندارم،ندارم،غیراز تو حتی یک رفیق جلدم روی بامت،میخوامت،زیبایی دنیام،تورو یوسف من بیا یابن الحسن بیا امون از این غم جدایی... 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح امام عصر.....mp3
3.33M
زمینه امام زمان(عج) ..حاج آرمین غلامی خدایا کن عنایت روی مهدی را ببینم        کنار آن گُل زیبا رُخ زهرا من نشینم گُل باغ بهشتم ، تمام سرنوشتم           خوشم مِهر تو را حق ، نهاده در سرشتم امید همه گُل فاطمه  بیا چشم انتظارم که روی سیاه و آلوده ام  کف پایت گذارم همه دار و ندار عترت طاها توئی تو       دوای پهلوی بشکسته ی زهرا توئی تو امید شیعیانی امام مهربانی گلستان نبی را تو تنها باغبانی امید همه گُل فاطمه بیا چشم انتظارم خبر داری که دشمن روی مادرکرده نیلی به پیش مجتبی در کوچه زهرا خورده سیلی چنان صدمه ز گین خورد همه عالم طنین خورد همه دیدند به کوچه که زهرا بر زمین خورد امید همه گُل فاطمه بیا چشم انتظارم 🦋🦋🦋🌷🌷🌷🌷🌷🌷 بسم الله الرحمن الرحیم امام زمان.عج. ..حاج آرمین غلامی یکشنبه۱۶/اردیبهشت۱۴۰۳ مرشدنجف/کرمانشاه 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جریان فرش سوخته...mp3
7.48M
پیرمرد و فرش   روضه مداح..حاج آرمین غلامی ############### پیرمردی  اهل  (هیئت) شد  فقیر از   قضای  روزگار   او   شد اسیر دست او خالی و قرضش شد زیاد کس  جواب  او   به   یاریش نداد فرش  زیر  پا  گرفتی  روی دوش رفت و در   بازار   او  بهر  فروش آمدش   بازار    با   حالی    خراب غصه دار وخسته جان و دل کباب گوشه ی فَرشش    همانا   سوخته کل   مال اش   بوده    و  اندوخته قیمت   قالی   او   بُد   بس   گران عیب او قیمت  شکستش آن زمان فرش او را کس نمی دادش  ثمن او به  جانش  غصه  آمد با محن مرد   بیچاره   غمش   آمد  فزون شد  همی آتش به جانش از درون نامید   آمد    رود     سوی    سرا ناگهان  مردی بگفتش  پس کجا؟ از  تو دارم  من سوالی دِه جواب تا  بگیرم   فرش   تو   بهر  ثواب از چه سوخته گوچرا و پس کجا تا   دهم  قیمت   ترا   سازم   رها گفت  من (روضه) بگیرم در سرا بهر   اربابم   (حسین)   سر  جدا آتش   منقل   بسوزاندش  چنین شد  فدای   آن  عزاداران   همین تا  شنید  آن را  ز  پایش   ایستاد فرش برچشمش نهاداشکش فِتاد گفت و این باشدجوابش باحسین من   فدایش میشوم نور  دو عین بی نیازت   می کنم   اینک  بدان فرش  روضه  می‌برد  ما را جنان مهر مولا  بین  که  غوغا می کند پیر  و برنا را  چه  شیدا می کند (بیقرارا)  شعر (روضه)  گفته ای با   کلامت   آفرین   دُر  سُفته ای بیقرار اصفهانی (ثمن) = قیمت  پول شنیدنی فرش سوخته وفرش فروش ..حاج آرمین غلامی یکشنبه۱۶/اردیبهشت۱۴۰۳ مرشدنجف/کرمانشاه
روضه سربریده وتنورخولی......mp3
7.39M
بسم الله الرحمن الرحیم سربریده(ع) وتنورخولی ..حاج آرمین غلامی یکشنبه۱۶/اردیبهشت۱۴۰۳ مرشدنجف/کرمانشاه 👇👇
❣﷽❣🤞🤞 💚 روضه_امام_حسین_ع 💚_امام_حسین_ع 4 💚.. .حاج آرمین غلامی ♦️ ⬅️دلتو یه لحظه ببرم کربلا..آی حاجت دارا..آی مریض دارا..آی جوون دارا..آی اونی که التماس دعا داری.. ⬅️روز عاشورا هر شهیدی که زمین می افتاد...امام حسین می آورد تو خیمه دارالحرب.. (خیمه دارالحرب خیمه ای بود که شهدا رو اونجا نگهداری میکردند) آخ چه کردند کربلا... خدا لعنت کنه اون نانجیبی که ..صدا زد..همه کُشته ها رو از خیمه بریزید بیرون.. جلو چشم زن و بچه سر از بدنها جدا میکردند... نمیدونم چه گذشت به دل خانم رباب.. نمیدونم مادر قاسم چه کرد.. نمیدونم دختر حسین ع چه کشید.. آخ بی‌بی زینب کبری چه حالی داشت.. امان امان.. 🥀مأمور بردن سر کیه.. خولیه.. دیر وقت رسید کوفه..دید در دارالاماره بسته است.. آخ یا صاحب الزمان..آقا جان ببخش آقا.. درِ تنور و باز کرد آخ.. ⬅️نیمه دل شب،، زنش بلند شد وضو بگیره..دید خونش روشنه.. خدا خونهٔ من که تاریک بود، این نور چیه.. (از کجا این نور میاد) دنبال نور اومد.. دید از تنوره آخ درِ تنورو برداشت.. دید یه سر بریده روخاکستر تنور 🎆میگه یه مرتبه دیدم چهار زن مجلله‌،دور تنور نشستند یکی میگه حسین جان، مادرت حوا به فدای تو.. یکی میگه حسین جان.، هاجر فدای تو.. یکی میگه مریم فدای تو.. یکی میگه آسیه فدای تو.. همه داشتند گریه می کردند. میگه یه وقت دیدم یه هودجی از آسمان پایین اومد..،پایین اومد،پایین اومد.. این چهار بانوی بهشتی بلند شدند...رفتن کمک کردن یه خانم قدخمیده رو پایین آوردند.. 💢خمیده خمیده این بانو اومد کنار تنور.. نشست..سر در تنور کرد.. هی صدا میزد مادرت برات بمیره حسین جان.. آخ غریب مادرحسین مظلوم مادر حسین آخ امان از دل زهرا س (مادر اومده حسین جان) مادر 3 ♦️سلام مادر ببین با من چه ها کردند (حسین ع داره با مادر درد دل میکنه) ♦️سلام مادر ببین با من چه ها کردند ♦️لب تشنه سرم ازتن جدا کردند مادر مادر (دیدی دلت عقده داره میخوای بامادر حرف بزنی، چطورحرف میزنی) مادر3 ♦️ببین موهام پُر از خاکستر و خونه ♦️سَرم اینجا تنم بین بیابونه آخ مادر ♦️ته گودال که غوغا شد کجا بودی ♦️سر نعشم که دعوا شد کجا بودی امان از دل زهراس ↔️حالا بی‌بی داره جواب میده (حسین جان) 🌾سلام مادرچرا پُر خونه روی تو 🌾سلام مادر بریده کی گلوی تو (آخ حسینم) 🌾خودم دیدم چه به روز تو آوردند 🌾به پیش من لباس کُهنه ات بُردند حسین جان مادر خودم کربلا بودم مادر همه صحنه هارو دیدم مادر 🔷هلال‌ابن‌نافع میگه صدای العطش حسین ع روشنیدم ،،رفتم ظرفی رو آب کردم گفتم برای فرزند زهراس ببرم.. گفت یه مرتبه دیدم شمرداره از قتلگاه بیرون میاد.. صدا زد هلال کجا میری.. گفتم صدای العطش حسین ع زهراس  رو شنیدم براش آب آوردم.. یه وقت صدا زدهلال برگرد..من حسینو سیرابش کردم.. گفتم نانجیب توکه آبی نداشتی.. میگه یه مرتبه دیدم دامن عربیشو زد کنار.. سر بریده حسین.. 🔶میگه نگاه کردم دیدم شمر داره میلرزه.. گفتم نانجیب توکه کارخودتو کردی چراداری میلرزی صدا زد هلال همین که داشتم سر از بدن حسین زهرا س جدا میکردم، یه مرتبه شنیدم صدای مادری بلنده..هی صدا میزد آخ عزیز مادر حسین غریب مادر حسین ای مادر3 هر چقدر ناله داری تسلای دل خاتم فاطمه زهرا س سه مرتبه ناله بزن بگو 🌻 🎆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🎆 سربریده(ع) وتنورخولی ..حاج آرمین غلامی یکشنبه۱۶/اردیبهشت۱۴۰۳ مرشدنجف/کرمانشاه 👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا