دگراززندگانی سیرگشتم
کنارپیکرت زنجیر گشتم
تنت را زیر سم اسب دیدم
برادر طعمه شمشیر گشتم
سرم را تا زدم بر چوب محمل
به جرم عشق تو تکفیرگشتم
عدوباکشتنت خوشحال گشته
ولی من تا ابد دلگیر گشتم
بگو مجنون زلبخند حرامی
زهجران حسینم پیرگشتم
*
سردربدن نداری وبرپیکرت چه شد
آن مصحف ورق ورق و پرپرت چه شد
از بهرشستشوی گل زخم های تو
آب گلاب و زمزم و هم کوثرت چه شد
سررانهاده ای به سر خاک کربلا
آن دست مهربان و نوازش گرت چه شد
آزاد شد شریعه زبعد قتل حسین
زینب بگو که ساقی آب آورت چه شد
غارت نموده اجنبی سوغا ت خواهرت
یارابگو که پیروهن مادرت چه شد
مجنون مگو ز محفل تشت طلاو سر
یارابگو شکستگی آن سرت چه شد
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
خرجی روزگار من از سفره شماست
شکر خداکه جوان من نذر روضه هاست
عمری بود که پای غمت ناله کرده ام
این درد بی دوای من از نام تو دواست
هرشب به بزم روضه تو گریه کرده ام
دستان من به سینه زدن خوب آشناست
شکر خدانفس زده ام در هوای تو
همواره برسرم همه جا بیرق عزاست
برسنگ قبرمن بنویسید یا حسین
زیراکه مرگ من همه از شوق کربلاست
شال عزابه گردن ودارم به دیده اشک
مردن برای من به عزای حسین رواست
مجنون به اشک دیده عزادار دلبراست
اینجا عزای خون خدا گوییا به پاست
***
#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
*#_اشعار_ناب_ حسینی
#_اربعین ۱۴۰۳
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
درهئیتت نشسته و فریادمی زنم
دارم تمام اسم توراداد می زنم
مستی کنم همیشه به شور سینه زنی
بارمعاصی ام همه بربادمی زنم
شکر خداحسین که مرا راه داده ای
درمجلس عزا دل پرآه داده ای
امشب دوباره از دمتان ناله کرده ام
باضرب نوحه غمتان ناله کرده ام
عمری بود که سینه زن هئیت توام
تحت لوای پرچمان ناله کرده ام
ممنونتم که قطره زه دریا تودادیم
دربزم ماتمت یاحسین جاتوداد یم
امسال هم برای شما گریه می کنم
بایاد کربلای شما گریه می کنم
خدمتگزاربزم عزای توام حسین
درمجلس عزای شما گریه می کنم
بادست خویش روزی ما را توداده ای
شکر خداکه اشک عزاراتوداده ای
ای شاه کربلا تو به ما اعتماد کن
ارباب باوفا زه گدا هم تو یاد کن
از سفره عنایت تو کم نمی شود
امسال اشک روضه مارا زیادکن
این اعتقاد من بوداما شعارنیست
مجنون بجز حسین به دوعالم نگار نیست
گویاکه گریه دارغمت رب العالم است
درروضه های تو اگر م جان دهم کم است
من نوکر قدیمی این آستانه ام
دنیابرای من همه جا چون محرم است
هرجانیازمن به در خانه توبود
اما عزای تو به نیازم مقدم است
اشک عزای تو چکد از هردودیده ام
این اشک برتر ازهمه آب زمزم است
اشکی که از برای تو ریزد زدیدگان
این اشک برتر از دم عیسی بن مریم است
مجنون بهشت ما همه جا بود روضه اش
زیرابهشت بی تو حسین چون جهنم است
*
اشکها باید که خون جاری کنید
برحسین بن علی زاری کنید
اشک ها جاری شوید از دیدگان
برگل زهراعزاداری کنید
هرگز از ریزش نیفتد اشک ما
ازغم او سینه گلناری کنید
اشکهایم تابراین دیده نشست
سینه ام ازباراین هجران گسست
تاعدوبرسینه ی مولا نشست
سینه اش کوبیده و درهم شکست
*
#_اشعار_ناب_ حسینی
#اشعاراربعین
#_شاعر_ آرمین غلامی(مجنون)
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
_گودال _حضرت امام حسین(علیه السلام)... درسراشیبی گودال حسین راکُشتند دور از چشم همه یکه و تنها
اشعار شب جمعه/حسینی
ازسمت چپ از بالا ضربه بزنید👆👆👆👆
⏫⏫⏫⏫
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
😭😭😭 اشعارگودال_امام حسین(ع) درگیر وداره نیزه تنت جابجاشده درزیرچکمه ها بدنت جابجاشده چیزی نمانده
اشعار شب جمعه/حسینی
ازسمت چپ از بالا ضربه بزنید👆👆👆👆
⏫⏫⏫⏫
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
❣﷽❣ 🥀 #شب جمعه_امام_حسین_ع 🥀 #زمینه #پیشنهادم 👌👌 🥀 #شاعر،آرمین_ غلامی_ مجنون #_سبک _سلام _آقا...
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی):
زمینه های اشعار
#شب جمعه
⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫⏫
گزارش صوتی👆
#_روضه_اربعین👆
#سخنرانی#برادر یوسف زاده
#هجده صفر ۱۴۰۳/
#حسینیه حضرت رقیه_میدان لشکر کرمانشاه
#صبح جمعه۲/شهریورماه👇
https://eitaa.com/majnon1396
.🤞
#مشایه
#روضه اربعین
#مداح.حاج آرمین غلامی
#هجده صفر۱۴۰۳
در اعتکاف کنج ایوان طلایم
آوارهی راه نجف تا کربلایم
این راه، راه مهدی صاحب زمان است
ای کاش باشد در کنارش رد پایم
گاهی دلم در بند ایوان نجف ماند
گاهی میان قتلگه گرم دعایم
مشایه را با هروله با ذکر عباس
تا کربلا، از مروه در سعی و صفایم
پیوسته مجنون حسینم تا بمیرم
زیرا که تنها با غم او آشنایم
راه نجاتی جز حسین بن علی نیست
یارب مکن یک لحظه ار داغش جدایم
اذن زیارت را گرفتم از خراسان
پیچید در سرتاسر مشهد صدایم
هم در نجف، هم کربلا، هم کاظمین و
هم سامرا ، ممنون الطاف رضایم
ای کاش مرگم می رسید آن لحظه ای که
در اعتکاف کنج ایوان طلایم
اما قافله ای که داره بر میگرده
از این بنی هاشم ، فقط سرهای بریده شون رو داره زینب میاره
آخ چه گذشت
ان شاء الله یه اربعین با پای پیاده بری کربلا
پاهات تاول بزنه
خسته بشی
تازه نمیگذارند به خدا
اونقدر عزت و احترامت می کنند
همینکه رسیدی به بین الحرمین
خستگی چندروزه از بدنت در می ره
تا چشمت به گنبد عباس می افته
تا چشمت به گنبد ابی عبدالله می افته
اصلا انگار نه انگار که چند روز توی راه بودی
این قافله هم رسید کربلا
سکینه ی بنت الحسین ، عمه جانش رو خبر کرد
عمه جان
گویا داریم به کربلا نزدیک میشیم
هنوز به قبرها نرسیده
مثل برگ درخت پاییز
از روی مرکب ها خودشون رو به زمین انداختند
▪️هریکی سوی مزاری میدوید
▪️هریکی قبری در آغوش میکشید
آخ بمیرم
اوج مصیبت اربعین اینه
گزارشات زینب کبری بمونه
گزارش های سکینه کنار علقمه بمونه
گزارش های رباب که دنبال قبر علی اصغرش می گشت بمونه
همه ی اوج مصیبت اینه
یه بارِ دیگه این قبرها گشاده شد
سرهای بریده به بدن ها ملحق شد
آخ نمیدونم سکینه بدن عموجانش رو دید یا نه
بدن بابا رو که دیده بود
اما بدن علی اکبر رو ندیده بود
بدن عموجانش عباس رو ندیده بود
حسین وای.....
تموم شدها
اربعین نخواهی فریاد بزنی
کِی میخواهی فریاد بزنی
حسین....
خاطره ها رو یادآوری کرد
داداش
▪️یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود
معمولا خاطرات خودش توی یاد آدم می مونه
اما زینب از چهار سالگی خوشی ندیده
همه ی خوشیش حسین بود
که اونم توی کربلا دسته جمعی کشتنش
حالا داره یادآوری می کنه
مادرا امشب زیر بغل این خانم رو بگیرند
از کربلا که میرفت رشیده میرفت
اما حالا که برگشته خمیده آمده
▪️یاد آن روز که رخسار همه نیلی بود
▪️هرکه می گفت حسین،پاسخ او سیلی بود
حسین .....
====================
.