eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
634 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
958 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج): نوحه امام حسن مجتبی علیه السلام... وشاعر..حاج آرمین غلامی هدف ازخلقت ما دیدن روی حسن است. قبله گاه عاشقان یک خم موی حسن است چه خوش آن لحظه که باشم سر کوی تواسیر مستی میکده ازساغرجوی حسن است دلذسرگشته ی ماکرده هوای رخ او ای خوشادیده ی هرکس که بسوی حسن است یوسف ازوادی کنعان به سراسیمه رسید جان به کف داشته ومست صبوی حسن است بنده ی اویم وغیراز دره او درنزنم قبله ی عبادتم پیچش موی حسن است مقصدم سوی خداو ومرکبم عشق حسن. روزمحشراین دلم درجستجوی حسن است گوشه ی چشمان او درمان درد بی دواست اوطبیب است ودلم هرجابسوی حسن است ساقی کوثراگربرمنه (مجنون) می داد این همه مستی ام از شرح صبوی حسن است... شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) _____________ اشعارکردی،نوحه اشک م وقف عزات بیه حسن عمروگیانم وه فدا ت بیه حسن رونقی دیره اگه سفره ی م هر له ،برکت وعطا ت بیه حسن هاتن وچیینه م، له روضه گان هر له مرهون دعا ت بیه حسن نسل م یا نوکره، یا عاشقه ایل واجدادم گدا ت بیه حسن م مریض معصیت بیمه ، اگه حاجتم دارالشفا ت بیه حسن له دعای فاطمه ، ای قامتم روز و شب تحت لوا ت بیه حسن سینه ی م گنج علم اهل بیت دیده ی م خاک پا ت بیه حسن هیئتی که فاطمه دیره نظر نازنین غار حرا ت بیه حسن بین روضه دالگم ناله دیره زندگیِ م فدا ت بیه حسن وقته میزان عمل بایده ن اگه غم نخوه دل، آشنا ت بیه حسن لحظه ی گیان داینت وه یاحسین غرق آه و نینوا ت بیه حسن له نوای (یابُنَیَّ) دالگد زینبت خوی مبتلات بیه حسن روضه خوان اوشه که زینب پیر بی وه عزای ماجرات بیه حسن آه، له هجره غریبی تا ابد زینبت مضطر ارات بیه حسن غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) ❤️ حاج آرمین غلامی مداح باغیرت👆👆👆متن امام علی علیه السلام فرمود ✍ هر کس ما را در دل دوست داشته باشد و با زبانش یاری کند و با دستش به دفاع از ما برخیزد در بهشت هم درجه و همنشین ما خواهد بود. کسانی که به هزینه‌های اربعین انتقاد می‌کنند سال گذشته در برابر آتش‌زدن چند دستگاه آمبولانس و نابود کردن برخی زیرساخت‌ها و امکانات عمومی سکوت کرده بودند و حرفی نمی‌زدند. 💠 آقای ماموستا مرادیانی (امام جمعه اهل سنت منطقه آساواله سنندج): بدون هیچ چشمداشتی فقط ولی امرم سیدعلی خامنه ای به من اجازه دهد تا با پول و امکانات و نیروهای خودم و میلیاردها تومانی که میتوانم جمع کنم، از ایلام تا بازرگان و ارومیه را از لوث فتنه گران و فواحش و دواعش پاکسازی کنم، حتی اگر شده اول با برادرم در مریوان می جنگم و بعد به سراغ دیگرانی می روم که داروخانه آتش میزنند و می خواهند ملت کُرد را بی ناموس کنند! 💐💐💐💐💐💐💐 کسانی که در آتش فتنه دمیدند ، یاد بگیرند با غیرت بودن رو ، با ناموس بودن رو ، ولایتمداری رو ، انسان بودن رو ، هدفدار بودن رو ، تولی و تبری رو ، ماموستا دلاور ، درد و بلات به جون خبیثان و اونائیکه به رهبر عزیز توهین می‌کنند و اعتراض میکنند و .... خدا نگهدارت باشه ان شاءالله. سنی مذهب ها تنها ۳ روز عزاداری دارن، شیخ فتنه هم خودش اعتراف کرده .... پس این فراخوان ها برای چیست؟🧐 آگاه باشید و هوشیار ، هدف این جماعت اغتشاشی،تنها برهم زدن آرامش روان مردم و به جون هم انداختن ملت و دولت ، و اختلاف پراکنی و دوقطبی سازی بین مردم و اغفال و کشتن جوانان بی گناه..... لطفا هوشیار باشید و اندکی تفکر.... آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) ❤️ حاج آرمین غلامی مداح باغیرت👆👆👆متن امام علی علیه السلام فرمود ✍ هر کس ما را در دل دوست داشته باشد و با زبانش یاری کند و با دستش به دفاع از ما برخیزد در بهشت هم درجه و همنشین ما خواهد بود. کسانی که به هزینه‌های اربعین انتقاد می‌کنند سال گذشته در برابر آتش‌زدن چند دستگاه آمبولانس و نابود کردن برخی زیرساخت‌ها و امکانات عمومی سکوت کرده بودند و حرفی نمی‌زدند. 💠 آقای ماموستا مرادیانی (امام جمعه اهل سنت منطقه آساواله سنندج): بدون هیچ چشمداشتی فقط ولی امرم سیدعلی خامنه ای به من اجازه دهد تا با پول و امکانات و نیروهای خودم و میلیاردها تومانی که میتوانم جمع کنم، از ایلام تا بازرگان و ارومیه را از لوث فتنه گران و فواحش و دواعش پاکسازی کنم، حتی اگر شده اول با برادرم در مریوان می جنگم و بعد به سراغ دیگرانی می روم که داروخانه آتش میزنند و می خواهند ملت کُرد را بی ناموس کنند! 💐💐💐💐💐💐💐 کسانی که در آتش فتنه دمیدند ، یاد بگیرند با غیرت بودن رو ، با ناموس بودن رو ، ولایتمداری رو ، انسان بودن رو ، هدفدار بودن رو ، تولی و تبری رو ، ماموستا دلاور ، درد و بلات به جون خبیثان و اونائیکه به رهبر عزیز توهین می‌کنند و اعتراض میکنند و .... خدا نگهدارت باشه ان شاءالله. سنی مذهب ها تنها ۳ روز عزاداری دارن، شیخ فتنه هم خودش اعتراف کرده .... پس این فراخوان ها برای چیست؟🧐 آگاه باشید و هوشیار ، هدف این جماعت اغتشاشی،تنها برهم زدن آرامش روان مردم و به جون هم انداختن ملت و دولت ، و اختلاف پراکنی و دوقطبی سازی بین مردم و اغفال و کشتن جوانان بی گناه..... لطفا هوشیار باشید و اندکی تفکر.... آرمین غلامی
🤞بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) روضه_امام_حسن_مجتبی_ع نوحه_امام_حسن_مجتبی_ع قسم به نام حسین وبه انضمام حسن(ع) منم مرید حسین و منم غلام حسن(ع) فدای دست کریم و پر از کراماتش فدای  فیض مدام و علی الدوام حسن(ع) عجب نه انکه زند خالق زمین و زمان تمام خلقت خود را همه به نام حسن(ع) حرامِ محضْ گلابی که مجتبایی نیست حلال و جمله طهور آن شراب جام حسن(ع) که بوده ناجی موسی و آدم و عیسی کسی نبوده و بوده فقط امام حسن(ع) قیام کنند هماره تمامی افلاک به وقت بردن نامش به احترام حسن(ع) تمام اهل سماوات قبطه میخوردند به جاه و منزلت و عزت و مقام حسن(ع) حسین جان جهان است و مجتبی فرمود فدای نطق نکوی و همین پیام حسن(ع) تمام غربت و اندوه عالم امکان شده بنام حسین و بود به کام حسن (ع) ‍ کریم کاری بجز جود و کرم نداره 2 آقام تو مدینه است ولی حرم نداره *من میخوام کریم و بهت معرفی کنم* ندهد فرصت گفتار به محتاج کریم گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه است ولی حرم نداره *حافظ چی گفته:* ارباب حاجتیم و زبان سوال نیست در محضر کریم تمنا چه حاجت است (کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه است ولی حرم نداره) 2 *چرا حرم نداره؟* کریم بیرق و صحن و علم نمیخواهد2 کنار فاطمه هرگز حرم نمیخواهد کریم اونیکه همدم اشک و آهه کریم کاری به جز جود و کرم نداره 2 آقام تو مدینه است ولی حرم نداره 2 حسن آقام حسن آقام حسن جان 3 *میخوام یه حرفایی بزنم باید استغفار کنم: "اعوذ بالله من همزات الشیاطین استغفرالله ربی و اتوب الیه استغفرالله من کل ذنب اذنبته و من کل خطیئت اخطاتها بالحسن الهی العفو..."* کریم اونی که همدم اشک و آهه دیده که مادرش تو کوچه بی پناهه 2 *آقاجونم تو مدینه ندیدنی ها رو تو دیدی، امام حسین ندید، زینب ندید* خودم دیدم که دشمن مادرم را...2 کربلا، گودی قتلگاه، ندیدنی ها رو عبدالله دید، عباس ندید، علی اکبر ندید، قاسم ندید ای وای* حسن آقام حسن آقام حسن حسن جان...3 دلم تو روضه ها میشکنه مثل شیشه ولی روزی مثل روز حسین نمیشه غریب اونیه که که سر به بدن نداره آقام رو زمینه ولی کفن نداره... *آقام کفن داشت دیگه از این به بعد همه جا بگید آقای ما کفن داشت* کفنی داشت زخاک و کفنی داشت زخون تا نگویند حسین بن علی بی کفن است حسین... حسن... ابی عبدالله میگن هفتاد چوبه تیر از تابوت برادرش امام حسن مجتبی کشید بیرون، نشست کنار بدن، شروع کرد حرف بزنه...گفت:داداش! غارت زده به اونی نمیگن که مالش رو بردند...غارت زده به من میگن که برادری مثل تو رو از دست دادم... اما این جمله خیلی آشناست، این جمله ما رو می بره علقمه، آخه ابی عبدالله این آخرین باری نبود که تیر از توی پیکر بیرون می کشید، ابی عبدالله آخرین باری نبود که این جمله رو فرمود...کنار نهر علقمه هم اومد، نشست بغل بدن برادرش عباس، یکی یکی این تیرها رو از تو بدن عباسش در می آوُرد، یک مرتبه عباس یه نگاهی بهش کرد... حسینم! خونا رو از رو چشمای من پاک کن..بذار یه بار دیگه ببینمت داداش...اونجام ابیعبدالله این حرفو زد.گفت: داداش غارت زده منم که دارم تو رو از دست میدم.... من امشب میخوام برم کوچه های مدینه، مگه میشه نام امام حسن برده بشه و نام کوچه های مدینه برده نشه...؟!خودش به عبدالزهرا در عالم رؤیا فرمود:این جوری برام روضه بخون: اون روزی که دستم به دست مادرم بود، از کوچه ها رد می شدیم... همچین که جلوی ما رو اون نانجیب گرفت...همچین که اون نامرد تو گوش مادرم زد، مادر ما یه کمی خودش رو جمع و جور کرد،گفت:...* پسرم! من درست می بینم؟ آسمان مدینه دود شده... گونه ام درد میکند مادر تو ببین صورتم کبود شده؟ حسنم! تو که دیدی چه ضربه ای خوردم مادرت را ببین چه مظلوم است درد را می شود تحمل کرد تو ببین جای دست معلوم است؟ *میخواهیم بریم خونه، این جوری نمیشه حسن جان!...* قبل از اینکه به این محل برسیم خانه از دوردست پیدا بود جانِ مادر بیین کجا هستیم خانه ما همین طرف ها بود؟! حالت از حال من وخیم تر است ضربه روحیِ بدی خوردی مادرت را ببخش میدانم بین کوچه به جای من مُردی حسنم! حال و روزِ خوشی ندارم من حال و روز تو بهتر از من نیست لب ببند و نگو چه رخ داده روضه ما دوتا به گفتن نیست روضه اینجا تمام شد شاید خانه مرتضی ولی روضه ست اینکه مجبور می شوم مِن بعد رو بگیرم من از علی روضه ست ــــــــــــــــــ به جون مادرم،ازت نمیگذرم بردار پاتو از چادر مادرم حیف که قدت ازم، نامرد بلندترِ برو یه کم عقب ناموسِ حیدرِ غیرت مگه نداری،حرمتش رو نگه دار مگه نمی بینی که با سر خورد به دیوار چه ضربه ای زدی که شکسته زیر ابرو کُشتی مادرم رو ضربه نزن به پهلو خونه از این وَره،کجا داری میری؟! می کشیم تا که دست به پهلو می گیری 👇👇👇👇👇👇
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) علیک یارسول الله(ص) شهادت حضرت محمد(ص) بس که از آه، دل شعله ورت می سوزد با تماشای تو قلب پدرت می سوزد ای جگرگوشه ی من شعله مزن بر جگرم جگرم سوخت ز بس که جگرت می سوزد زودتر از همه پیش پدرت می آیی زودتر از همه شمع سحرت می سوزد زیر پرهای تو آرام گرفتم بابا حیف از آن روز که تو بال و پرت می سوزد بعد من هر چه بلا هست سرت می آید بعد من وای که پا تا به سرت می سوزد گاه در کوچه ای از درد زمین می افتی گاه از دست کسی چشم ترت می سوزد گاه در پشت در خانه ی خود می نالی چشم وا می کنی و دور و برت می سوزد یک طرف دست تو در پای علی می شکند یک طرف دخترکت پشت سرت می سوزد از صدای تو در آن شعله علی می فهمد که اگر فضّه نیاید پسرت می سوزد ################### گرفته بوی شهادت شب وفاتش را بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را مورخان بنوشتند با سرشک یتیم هجوم درد به سر تا سر حیاتش را سه سال شعب ابیطالب و شکنجه و ظلم چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش را چه سنگ ها که بر آیینهُ وجودش خورد چه طعنه ها که ابوجهل زد صفاتش را برای غارت جانش قریش خنجر بست ولی خدای علی خواسته نجاتش را دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما ندید سبزی یِ باران معجزاتش را حرا شروع رسالت غدیرخم پایان ادا نمود تمامی یِ واجباتش را ...و بعد غیر علی هر که رفت در محراب شنید نعرهٔ لا تقربوا الصلاتش را ،،دروصف شهادت پیامبراکرم(ص)
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) شهادت امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام شهادت پیامبر_علیه_السلام ◼️ حکایت مسمومیّت غریب مدینه و عاقبت آن جعده ملعونه... جُعده دختر اشعث همسر امام حسن (علیه السلام) بود، معاویه صد هزار درهم برای او فرستاد و برای او پیام داد که اگر حسن (علیه السلام) را زهر بدهی تو را به همسری فرزندم یزید در می‌آورم، جُعده قبول کرد و امام حسن (علیه السلام) را مسموم نمود. معاویه سم آبکی را برای جُعده فرستاد، امام حسن (علیه السلام) روزه بود، و هوا گرم بود، هنگام افطار، جعده آن سم را در میان ظرف شیر ریخت و آن ظرف را نزد امام حسن (علیه السلام) گذارد، امام آن را آشامید و هماندم احساس مسمومیت کرده به جُعده فرمود: عَدُوَّةَ اللَّهِ قَتَلْتِینِی قَتَلَکِ اللَّهُ وَ اللَّهِ لَا تُصِیبِینَ مِنِّی خَلَفاً وَ لَقَدْ غَرَّکِ وَ سَخِرَ مِنْکِ وَ اللَّهُ یُخْزِیکِ وَ یُخْزِیهِ ▪️ « ای دشمن خدا! مرا کشتی خدا تو را بکشد، سوگند به خدا به آرزویت نمی رسی و خداوند تو را رسوا خواهد کرد»، دو روز بعد از این مسمومیت، آن حضرت به شهادت رسید، و معاویه در مورد جعده به قول خود وفا نکرد و او را همسر یزید ننمود. 🔹او بعد از امام حسن (علیه السلام) با مردی از خاندان طلحه ازدواج کرد، و دارای فرزندانی شد، هرگاه بین آن فرزندان و سایر افراد قریش نزاعی می‌شد، به آنان می‌گفتند: یا بَنِی مُسِمَّةُ الاَزواجِ : «ای پسران آن زنی که شوهران را زهر می‌خوراند». 🔹در روایت دیگر آمده: جُعدِه نزد معاویه آمد و گفت: مرا همسر یزید گردان، معاویه گفت: اِذْهَبِی فَاِنَّ اِمْرَأَةً لا تَصْلُحُ لِلْحَسَن بْنِ عَلِیٍ لا تَصْلحُ لابْنی یَزید ▪️ برو دور شو، زنی که برای حسن (ع) شایسته نباشد برای پسرم یزید، شایسته نخواهد بود. 🔹عمر بن اسحاق می‌گوید: من با حسن و حسین (علیهما السلام) در خانه بودیم، پس امام حسن (علیه السلام) برای تطهیر بیرون رفت و هنگام بازگشت فرمود: «بارها مرا زهر دادند ولی هیچگاه مانند این بار نبود. زیرا قسمتی از کبد خود را از دست داده‌ام و احساس می‌کنم آن را با چوبی زیر و رو می‌کنم. امام حسین (علیه السلام) فرمود: چه کسی تو را زهر داد؟ امام حسن (علیه السلام) فرمود: از آن کس چه می‌خواهی؟ آیا می‌خواهی او را بکشی؟ اگر آن کسی باشد که من می‌دانم، خشم و عذاب خداوند بر او بیش از تو است، و اگر او نباشد که من دوست ندارم بی گناهی به خاطر من گرفتارگردد» 📚بحارالأنوار ج۴۴ ص۱۴۸و۱۵۴ ◼️ برخی از مستندات شهادت آقا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده است که فرمود: «تدرون مات النبي (صلی الله علیه و آله ) أو قتل؟ إنّ الله یقول: ﴿أفإن مات أو قتل إنقلبتم علی أعقابکم﴾ فسمَّ [قبل الموت!] إنّهما سقتاه! فقلنا إنّهما وأبویهما شرُّ من خلق الله». ▪️«می دانید که پیامبر (صلی الله علیه و آله ک) فوت کرد یا کشته شد؟ خداوند می فرماید: «آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود عقب گرد می کنید؟» پس پیامبر (صلی الله علیه ) قبل از موت مسموم شد! آن دو (عایشه و حفصه) به ایشان سم خوراندند! ما گفتیم: آن دو و پدرانشان(ابوبکر و عمر) بدترین کسانی هستند که خدا خلق کرده است». 📚تفسیر عیاشی، ج ١ ص ٢٠٠؛ 📚البرهان، ج۵ ص ۴١٩ 📚تفسیرصافی، ج۵، ص١٩۴ 📚نور الثقلین، ج۵ص٣۶٧، 📚کنز الدقایق، ج١٣، ص٣٢۵ "" "" "" "" "" "" "" "" " 🔹مرحوم بیاضی روایتی را از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمود: «إنه أعلم حفصه أن أباها و أبابکر یلیان الأمر، فأفشت إلی عایشة، فأفشت إلی أبیها، فأفشی إلی صاحبه، فاجتمعا علی أن یستعجلا ذلک علی أن یسقیاه (صلی الله علیه و آله ) سُمّا». ▪️«پیامبر (صلی الله علیه و آله ) حفصه را آگاه کردند که پدرش (عمر) و ابوبکر امارت و خلافت را بدست می گیرند، حفصه این سرّ را برای عایشه فاش کرد و عایشه هم برای پدرش گفت: و ابوبکر هم به عمر گفت. پس آن دو (ابوبکر و عمر) جمع شدند برای این که این امر زودتر اتفاق بیفتد، پیامبر صلی الله علیه و آله را مسموم کنند». 📚الصراط المستقیم، علی بن یونس نباطی بیاضی، ج ٣، ص ١۶٨؛ 📚 بحارالانوار ج ٢٢، ص ٢۴۶
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج): ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📋 (ع) / *بخش اول* ویژه (ع) مداحی‌های حاج آرمین غلامی آهسته می‌آمد ولی بی بال و پر بود یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک روی لباسش ردپای هر گذر بود با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما آهش زمان راه رفتن بیشتر بود وقتی عصای پیری آدم نباشد باید به زیر منت دیوار و در بود آری شبیه قصه‌‌ی آن کوچه‌ی تنگ فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد هر جای حجره رد و پاهای جگر بود سختی کشید اما چقدر آرام جان داد آخر سرش بر رو پاهای پسر بود باید که اهل کشف باشی بین روضه باید میان روضه‌ها اهل نظر بود وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد پا روی زخم سینه‌اش پر دردسر بود وای از دمی که رفت بالا خنجر کُند وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود همچین که امام رضا (ع) میخواست راه بیفته همه‌ی مردم هلهله میکردن، شادی میکردن؛ چه‌خبره! امام رضا اومده... گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم حالا که دارید میرید؛ یه حرفی، یه روایتی، یه کلامی. که آقا اون حرف معروف رو فرمودن: " کَلِمَةُ لا اله الا الله حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی " وقتی امام رضا میخواست این روایت رو بگه، یه نفر داد زد گفت ساکت باشید؛ پسر فاطمه میخواد حرف بزنه. همه‌ی جمعیت ساکت شدن.... یه آقایی هم من سراغ دارم پسر فاطمه بود؛ اما اونجا نذاشتن حرف بزنه؛ کف زدن، هلهله کردن.... هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند روی دستم گل بی برگ و برم را کشتند حرمله خیر نبینی ، گل من نورس بود کشتنش تیر نمیخواست ، نسیمی بس بود سبک گل پونه ها من  باغبان دشت سرخ لاله هایم من یادگار مرتضی  و  مصطفایم پرپر شده گلهای من از قهر دشمن من مانده ام تنهای تنها ای خدایم ‏ فقدان   عباس  آتشم زد آتشم زد مرگ  گل  یاس آتشم  زد آتشم زد سه تا،بلندیاحسین..۳ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آرمین غلامی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) یابن شبیب گریه به جز... و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── 🕯خراسان می دهد بوی مدینـه 🖤کـوه غـم دارد به سینـه 🕯خراسان را سراسر غم گرفتـه 🖤در و دیـوار آن مـاتم گرفتـه ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "صَلَّ اللهُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ، یا أیُّهَا الرَّئُوف" قربونِ حرمت برم، ای آقای مهربون! وقتی میام تو حرمت، مقابلِ ضریحت می ایستم، انگار پدر و مادرم بغلم گرفتن، قربون پلک های زخمی تو برم که برای جد غریبت هی اشک می ریختی، هی روضه میخوندی... مرحوم محدث قمی نقل میکنه: بدن امام رضا رو هم شبونه دفن کردن، عروسای نوقان داشتن میرفتن خونه ی بخت، دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشییع میکنن، همین که فهمیدن بدنِ جگر گوشه ی زهراست، به شوهراشون گفتن: مهریه های ما حلال و آزاد، هر چی هدیه براشون آوُردن نذر امام رضا کردن، بدن امام رضا رو گُل بارون کردن، رفتن یه عده گُل آوُردن بریزن رویِ تابوتِ آقا، درستش هم همینه، بدنِ بچه ی زهرا احترام داره، کربلا هم زن های بنی اسد اومدن از فرات آب ببرن، دیدن یه عده بدنِ بی سر روی زمین افتاده، اینجا هم زنها واسطه شدن بنی اسد اومدن، میخوان این بدنهارو شناسایی و دفن کنن... ای بی کفن حسین!...* یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن این حرف را به پیش کسی بازگو مکن ناموس جَدِّ ما روی تل با اشاره گفت ای بی حیا! حسینِ مرا زیر و رو مکن یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر رگها وگوشتهای گلو را برید شمر یابن شبیب ضربه به پهلوی او زدند در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند *ای حسین...* بگو چکار کنم تا تو را تکان ندهند لباس های تنت را به این و آن ندهند یابن شبیب گریه به جز... و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━───────
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) روضه شهادت پیامبر_اعظم_ص_شهادت پیچیده بوی غم همه جا، وامحمدا عرش خدا گرفته عزا، وامحمدا گریان دو چشم ارض و سما، وامحمدا امشب شده‌ست نوحه‌ی ما: وامحمدا بر غربت پیمبرمان گریه می‌کنیم محض رضای مادرمان گریه می‌کنیم دنیا چه کرد با زحماتِ پیمبرش؟! امشب میان عرش زَنَد حمزه بر سرش ای روزگارِ پست...! که می‌گشت باورش؟! روزی شوند قاتل آقا دو همسرش مردم! رسولِ عالم و آدم شهید شد رحلت نکرد احمد خاتم، شهید شد اصحاب، پشت پا به حق آسان زدند، آه چه زود دم ز دولت شیطان زدند، آه آتش به جان عالم امکان زدند، آه بر روح وحی، تهمتِ هذیان زدند آه ای دیده! بر محمد مظلوم گریه کن با چار کعبه زاده‌ی معصوم گریه کن دوران حق کشیِ زمانه شروع شد دوران کفر خانه به خانه شروع شد توهین به صد دلیل و بهانه شروع شد دوران تلخ دفن شبانه شروع شد ای روزشان سیاه، نبی شد شبانه دفن یک تن نگشت یارِ علی، در زمان دفن مولای ما به سوگ برادر نشسته است جایش ببین، که بر روی منبر نشسته است! روباه جای شیر دلاور نشسته‌ است آتش به جان حضرت کوثر نشسته است امت ز یاد برده چه راحت غدیر را دادند زود اجر رسول و امیر را چیزی نمانده تا که شود یاس بی قرار قنفذ رسد به نان و نواهای بی شمار آتش گرفت میخ در از آه ذوالفقار آمد خزانِ فاطمه در اول بهار چیزی نمانده تا که بماند از او خیال گردد جوانِ خانه‌ی مولا، قدش هلال چل بی حیای پست و لعین، آه فاطمه بی حرمتی به صاحب دین، آه فاطمه پهلو شکسته، زار و حزین، آه فاطمه دو گوشواره روی زمین، آه فاطمه چیزی نمانده تا که زند ناله از جگر: فضه برس به دادِ دلِ مادر و پسر یا ایها الرسول! شود حق تو ادا گاهی میان کوچه و گاهی به کربلا وای از غروب روز دهم، وامحمدا شمشیر،کهنه خنجر و سر نیزه و عصا آه از دمی که ناله زند زینب حزین: ای مونسِ شکسته‌دلان! حال ما ببین... "یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّه، یا مُحَمَّد بن عَبدِالله، یا اِمامَ الرَّحمَه، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِه، یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه" * مثل پروانه ای حضرت زهرا داره دورِ بابا میگرده، اشک میریزه، دستمالِ نمناکی روی پیشانی گذاشته، تبِ بدن رسول اکرم، تن فاطمه رو میلرزونه، ناگهان بی بی صدای در شنید، آمد پشت در حضرتِ فاطمه، در رو باز کرد، یه نفر دَمِ در ایستاده با ادب، اجازۀ ورود میخواد، شما کی هستید؟ گفته باشه: من سائلِ دَرِ این خانه هستم، گفت: برو ای سائل، برو حالِ پدرم خوب نیست، برو یه وقت دیگه ای بیا...* اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دُخول لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول *اومد پیش بابا، کی بود در میزد؟ پدر جان! گفت: من سائلم، میخوام شمارو ببینم، دوبار، سه بار تا حالا اومده، پیغمبر فرمود: فاطمه جان! نشناختیش؟...* که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند کيست کز هر نَفَنش قلب مرا لرزاند گفت در پاسخِ زهرا پدر، اي پاک سرشت دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هِشت فَلَک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است * دخترم! این برادرم مَلَكُ الموتِ، از هر در خونه ای بخواد وارد بشه اجازه نمیگیره، اما چون تو جلوی در ایستادی، تا تو اجازه ندی وارد نمیشه... یا رسوالله! نذاشتن آب کفنت خُشک بشه، کاش فقط اجازه نمیگرفتن، اومدن هیزم آوُردن، کاش فقط هیزم می آوُردن، آتیش زدن، با لگد در رو شکستن... یارسول الله! بعد از شهادت شما...* دخترت پشت در و آتش و دود و مسمار خوب فرمان موَدت به خدا اجرا شد *مگه آیۀ قرآن نیست که خداوند فرمود: ای پیغمبر! به این مردم بگو:"لا اَسئَلُکُم عَلَیه اَجرًا، اِلا مَوَدَةَ فى القُربیٰ" بیست و سه سال زحمت چه زحمت ها کشید، دندونش رو شکستن، محاصره اش کردن، تحریمش کردن، شکمبه شتر روی سرش خالی کردن، زدنش، تبعیدش کردن، دلش رو شکستن، اما پیغمبرِ مهربانیِ، اهل گذشته، اهل ندید گرفتنِ، اما فرمود به امر خدا: هیچ مزدی از شما نمیخوام، فقط به من قول بدید با بچه هام مهربون باشید، با دخترم مهربون باشید، دلشون رو نشکنید... یا رسول الله!....* خبرِ پر زدن فاطمه، حیدر را کشت چند باری به زمین خورد علی تا پا شد روضه ها هست، بمانند، ولی عاشورا تشنه لب شاهِ غریبی که تک و تنها شد از بلندی فَرَس تا به زمین خورد شنید صحبت از غارتِ معجر ز سَرِ زن ها شد زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) 🏴 🏴 🏴 (( )) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سَکینه، دختر امام حسین علیه السلام و مادرش رباب دختر امری ءالقیس است. نامش را امینه، امنیه و آمنه ذکر کرده اند و لقب وی را سکینه نهاده اند که به معنی وقار و سکون است. سکینه همسر عبدالله اکبر ، فرزند امام حسن و پسر عموی خود است که در روز عاشورا همراه امام حسین علیه السلام به شهادت رسید. از زمان ولادت حضرت سکینه علیها السلام اطلاع دقیقی در دست نیست ، اما با توجه به فرمایش امام حسین علیه السلام خطاب به وی که فرمود: «تو بهترین بانوانی!» درمی یابیم که وی در کربلا بانویی رشیده بوده و بین ده تا سیزده سال، سن داشته است.(1) آن حضرت حدود هفتاد سال عمر کرد و در سال 117 هجری قمری در مدینه و بنابر قولی در راه حجّ عمره از دنیا رفت.(2) شدّت علاقه امام به وی، به قدری بود که حضرت فرمود: «من خانه ای را که سکینه و رباب در آن ساکنند، دوست دارم. علاقه مند به ایشان هستم و مال خود را برایشان خرج می کنم.»(3) سکینه از چشمه زلال دانش و معرفت امام حسین علیه السلام جرعه ها نوشید و به درجه ای از ایمان و باور دینی رسید که امام در توصیفش می فرماید: غالب (اوقات) بر سکینه چنین است که با تمام وجود محو جمال ازلی است . ایّامش غرق در عبادت و راز و نیاز با پروردگار سپری می گردد.(4) این تعریف، بیانگر مقام برجسته دختر امام حسین علیه السلام در راستای یقین به پروردگار متعال و گسستن از مشغولیات و دلبستگی های دنیای فانی است. سکینه ، گوهری مستور در صدف عفّت و حیا و آراسته به اخلاق محمّدی است. وی شأنش بالاتر از مدح ستایشگران و مقامش والاتر از وصف دوستداران است؛ زیرا او در کنف حمایت بزرگانی چون پدر و برادر رشیدش امام زین العابدین و حضرت علی اکبر علیهم السلام قرار داشت و راه تعالی روح و مبارزه با نفس را از آنها فرا گرفته بود. یکی از نویسندگان معاصر آورده است: «سکینه بانویی جلیل القدر، با نجابت و دارای مقام و منزلتی بلند است.»(5) بانو بنت الشّاطی می گوید: «به حق که خانم سکینه به سبب اصل و نسب عالی و شرافت و منزلت بالایش، صاحب عزّت بی پایان و آشکاری است. »(6) مورّخ شهیر، غیاث الدّین میرخواند در کتاب حبیب السّیر می گوید: «حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام را به خاطر جمال ظاهری و کمال باطنی و حسن خلق، ((عقیلة القریش)) گفته اند.» منابع : 1 . حضرت سکینه و...، علاّمه مقرّم، ص 262. 2 . همان، ص 263. 3 . محدّثات شیعه، دکتر غروی نایینی، ص 210. 4 . اسعاف الراغبین، در حاشیه نورالابصار، ص 202. 5 . اعلام النّساء، ج 2، ص 202. 6 . تراجم سیّدات بنت النّبوّه، ص 956. فرهنگ كوثر - بهار 1384، شماره 61 - نگاهی به زندگی حضرت سکینه(سلام الله علیها) @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) 🏴 سلام الله علیها ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ "بسم الله الرحمن الرحیم" 💠اَلسَّلامُ عَلى آدَمَ صَفْوَةِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى نُوحٍ نَبِي اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى إبْراهيمَ خَليلِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى مُوسى كَليمِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى عيسى رُوحِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خَيْرَ خَلْقِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا صَفِي اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللهِ خاتَمَ النَّبِيّينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا أميرَ الْمُؤْمِنينَ عَلِىَّ بْنَ أبي طالِب وَصِي رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُما يا سِبْطَيْ نَبِي الرَّحْمَةِ وَسَيِّدَيْ شَبابِ أهْلِ الْجَّنَةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَليَ بْنَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَ الْعابِدينَ وَقُرَّةَ عَيْنِ النّاظِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍ باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد الصّادِقَ الْبارَّ الأمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَر الطّاهِرَ الطُّهْرَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضى، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِي التَّقِي، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَلِي بْنَ مُحَمَّد النَّقِي النّاصِحَ الأمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حَسَنَ بْنَ عَلِي، اَلسَّلامُ عَلَى الْوَصي مِنْ بَعْدِهِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى نُورِكَ وَسِراجِكَ وَوَلِي وَلِيِّكَ وَوَصِي وَصِيِّكَ، وَحُجَّتِكَ عَلى خَلْقِكَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ و خَديجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ أميرِالْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِي اللهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِي اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا عَمَّةَ وَلِي اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الحسين الشهيد وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ عَرَّفَ اللهُ بَيْنَنا وَبَيْنَكُمْ فِى الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنا فى زُمْرَتِكُمْ وَ أوْرَدَنا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ، وَسَقانا بِكَأسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِي بْنِ أبي طالِب صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكُمْ أسْأَلُ اللهَ أنْ يُرِيَنا فيكُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَ أنْ يَجْمَعَنا وِ إيّاكُمْ فى زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَ أنْ لا يَسْلُبَنا مَعْرِفَتَكُمْ إنَّهُ وِلِىٌّ قَديرٌ، أتَقَرَّبُ إلَى اللهِ بِحُبِّكُمْ وَالْبَراءة مِنْ أعْدائِكُمْ، وَالتَّسْليمِ إلَى اللهِ راضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِر وَلا مُسْتَكْبِر وَعَلى يَقين ما أتى بِهِ مُحَمَّدٌ وَبِهِ راض، نَطْلُبُ بِذلِكَ وَجْهَكَ يا سَيِّدى اَللّهُمَّ وَرِضاكَ وَالدّارَ الآخِرَةَ، يا سكينة اشْفَعي لي فى الْجَنَّةِ فَإنَّ لَكِ عِنْدَ اللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ، اَللّهُمَّ إنّي أسْاَلُكَ أنْ تَخْتِمَ لي بِالسَّعادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنّي ما أنَا فيهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ، اَللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَ تَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَعِزَّتِكَ وَبِرَحْمَتِكَ وَعافِيَتِكَ، وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ أجْمَعينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً يا أرْحَمَ الرّاحِمينَ‌.💠 @majnon1396 اللهم صل على محمد وآ ل محمد و عجل فرجهم زیارتنامه حضرت سکینه س
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) |⇦• ناله اي بر لبم از فرط تقلا... و توسل ویژه شهادت امام رضا علیه السلام به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ناله اي بر لبم از فَرطِ تقلا مانده *روضه خونِ شب آخر خود امام رضاست، حالا یه مروری هم به بعضی از روضه ها میکنه...* ناله اي بر لبم از فَرطِ تقلا مانده سوختم از عطش و چشم به دریا مانده باز دلتنگ جوادم كه در اين شهر غريب به دلم حسرت يك گفتن بابا مانده *شنیدنش هم سخته، من بمیرم برا دل جوادالائمه که منظره رو دیده..‌.گفت: * دست و پا مي زنم از بس جگرم مي سوزد *جگرم از فرط تشنگی نمیسوزه، جگرم برا چیز دیگه ای میسوزه ...* دست و پا مي زنم از بس جگرم مي سوزد به لب سوخته ام روضه ي زهرا مانده جان به لب مي شوم و كرب و بلا مي بينم كه لب كودكي از فرط عطش وا مانده *دم آخرش امام رضا داره یک به یک روضه هارو‌ مرور میکنه ..* مادرش چشم به راه است كه آبش بدهند واي از حرمله آنجا به تماشا مانده شعله ورمي شوم از زهر و حرم مي بينم كه در آتش دو سه تا دختر نو پا مانده دختري مي دود و دامن او مي سوزد رد يك پنجه ولی بر رخ اوجا مانده اين طرف غارت و سيلي و نگاه بي شرم آن طرف بر نوک نيزه سر سقا مانده حسن لطفی *اباصلت میگه: طبق دستور آقام جلو‌ در ایستاده بودم، منتظر بودم، حضرت فرموده بو اباصلت! اگه دیدی موقع برگشت عبای خودم رو روی سر انداختم، بدون اینا به مقصودشون رسیدن، کار از کار گذشته... میگه: دل تو دلم نبود، نکنه بلایی سر آقام بیارن...دَرِ کاخ باز شد دیدم امام رضا عبارو روی سر انداخته... این زهر خیلی زهر بدی بود، به امام حسنم‌ زهر دادن، اما چهل روز در بستر بود، اما این زهر سریع امام رضا رو‌ از پا انداخت، چه زهری بود این نانجیب به امام رضا داد ؟! اباصلت میگه: یه ذره راه تا خونه رو دیدم پنجاه مرتبه هی نشست روزمین، گاهی دست رو‌جگرش میذاشت، میگفت: آخ پسرم! گاهی وقتا که تعادل از دست میداد میخورد رو زمین میگفت :آخ مادرم .... میگه تا رسیدن تو‌ حجره فرمود: همه درهارو ببند کسی به دیدنم نیاد، فرش این حجره رو هم‌جمع کن... گفتم: آقا! درهارو‌ میبندم‌چشم، اما چرا فرش رو‌جمع‌کنم؟! حضرت فرمود: لحظات آخر عُمرِ منه، میخوام مثل جد غریبم رو‌ خاکا جون بدم... میگه: مثل شخص مار گزیده به خودش می پیچید امام رضا، اما میدونستم منتظره، چشم به راهه، یه مرتبه دیدم یه آقا زاده ای وارد حجره شد، شال عزا گردن انداخته، صورت مثل ماه میدرخشه، حواسم پرت بود سؤال کردم، گفتم‌: شما کی هستید؟ من همه درهای حجره رو بسته بودم، فرمود: اباصلت! خدایی که یه لحظه از مدینه من رو به توس بیاره، قادر نیست از در بسته وارد کنه!؟ فهمیدم جوادالائمه است، عذر خواهی کردم، گفتم: آقاجان! تشریف بیارید باباتون خیلی وقته منتظرتونه... امام رضا تو این چند روزی هم‌ که حضرت تو بستر بودن، نوشتن: آقایی که بدون غلامهاش سر سفره نمی نشست، غذارو حتما باید با غلامها میخورد، این روزا هرچی آقارو‌ گفتن: سر سفره تشریف نمیارید؟ میفرمود: غلام ها بخورند، نوش جانشون، من توان ندارم بشینم... این امام رضا با این حال، اباصلت میگه: تعجب کردم، همۀ وجودش رو امام رضا جمع کرد تا جوادالائمه از در اومد، دیدم این چند قدم رو بلند شد، با پاهای خودش راه رفت، دست گردن جوادش انداخت، رو زمین افتاد... درستش هم همینه، آدم‌ وقتی جَوُونش رو‌میبینه جون میگیره، اما نمیدونم‌چرا یه جَوُون تو‌کربلا، وقتی باباش دیدش جون از پاهاش رفت... از اسب پیاده شد چند قدم رو راه بره، یه وقت دیدن وسط میدان ابی عبدالله خورد زمین، دیگه پاهاش طاقت نداره، ای حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ـــــــــــــــــ _غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═ پنجشنبه۱۸/خرداد۱۴۰۲/کرمانشاه، بانک تجارت