eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
618 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
نوحه۱....mp3
971.9K
نوحه اسارت_محرم دهه دوم مداح.حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ 🌴بنشین تا به تو گویم زینب 🌴غم دل با تو بگویم زینب ⬅بعد من قافله سالار تویی خواهر من ⬅دختر حیدر کرار تویی خواهر من ⬅خون ما جمله دراین دشت روان خواهد شد ⬅خولی و شمر به ما دشمن جان خواهد شد خواهر من ⬇خواهرم اکبر و عباس و علی اصغر من ⬇هدف نیزه و پیکان جفا خواهد شدخواهر من ⬅جمله یاران حسین در سفر کرب و بلا ⬅سر به کف جان به ره دین خدا خواهد شد خواهر من ⬅خواهرم خون شهیدان به بیایان بلا ⬅نهر جوشنده و پر شور و نوا خواهد شد خواهر من ⬇چون که با دجله و با نهر فرات آمیزد ⬇خواهرم خوب نگر تا که چه ها خواهدشد خواهر من 🌴بنشین تا به تو گویم زینب 🌴غم دل با تو بگویم زینب ⬅موج طوفنده و غرّان چو هزاران شمشیر ⬅بی امان بر سر عُدوان خدا خواهد شد خواهر من ⬅چون که خون شهدا چشم عدو را بندد ⬅بزم طاغوت به یک لحظه عزا خواهد شد خواهر من ⬇بعد من خواهر من باز نما قصه ما ⬇چو زبانت سپر آل عبا خواهد شد خواهر من ⬅چون که بر نی سر پر خون حسینت بینی ⬅خواهرم صبر نما ظلم فنا خواهد شد خواهر من 🌴🌴🌴 🌴⬅اهل بیتم همه در سوگ پدر می گریند ⬅ام کلثوم در آن دم به نوا خواهد شد خواهر من ⬇گر تو را مضطر و نالان و پریشان بینند ⬇شاد و خندان دو لب دشمن ما خواهد شد خواهر من 🌴🌴🌴 ⬅لشگر خصم شما را به اسیری گیرد ⬅شام غم مسکن و مأوای شما خواهد شد خواهرمن 📽بشنویم | از‌جلسات👆👆 «روضه وروداسرابه کوفه, » ◼️ هفتم قتل_ محرم هفت سیدالشهدا کرم کرمانشاه .حاج آرمین غلامی۱۴۰۳ تیرماه 🏷روضه ی‌_اسارت مجلس ابن زیاد،لع""👇👇
🌸🍃🌸🍃 بعد از واقعه عاشورا حدودا 3 مرتبه 3 گروه به ندای امام حسین علیه السلام(بخوان اَيْنَ عمار) لبیک گفتند : - گروه اول توابین بودند همانهایی که روز عاشورا و قبل از آن سکوت کردند همگی قیام کردند تقریبا همه کشته شدند 5000 نفر *« ولی »* . - گروه دوم مردم مدینه بودند بعد از عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود 10000 نفر یزید گفت لشکری که به مدینه حمله کند 3 روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برایش حلال است آورده اند اهل بیت امام سجاد(ع) را در این زمان از مدینه خارج کردند،در یک صحرا، تا در مدینه شاهدجنگ نباشند. ولشکریان جنایتکاریزیدازهیچ جنایت وخیانتی کوتاهی نکردند و 10000 نفرهم شهید شدند. *« اما »* . - گروه سوم مختار بود که بعد از جنگهای فراوان و کشته شدن حدود 15000 نفر شکست خورد و حدود 7000 نفر هم از اسرا گردن زده شدند . مجموعا حدود 20000 نفر کشته شد *«اما »* . مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین علیه السلام همراهیش نکردند و مردمی که هنگام ورود امام حسین علیه السلام به کوفه کمکش نکردند ، همه بعد ها به کمک امام رفتند *«ولی »* . امام سجاد هم استقبال خاصی از این حرکتها نمی کردند *«چون »* . حدود 35000 نفر کشته شدند *«اما »* . خیلی فرق هست بین آن 72 نفری که به موقع به یاری امامشان رفتند با این 35000 نفری که بعد از شهیدشدن امام حسین(ع)قیام کردند . ما باید مراقب باشیم از امام خودمان عقب نیفتیم . الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ، هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤞 روضه اسارت آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم منتظران امام زمان(عج)/کرمانشاه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ای سر خونین! شدم گرم تمنایت حسین آفتابا می‌کنم امشب تماشا یت حسین بازهم! با نوحه‌ای طوفان دل را آب کن رگ رگ از هر چشمه‌ی خون است دریایت حسین میبرم درهر کجایی، نام زیبای تورا این دل گمگشته‌ ام، خود کرده پیدایت حسین مصحف عشق است رگ‌های بریده تاابد خوش تلاوت می‌شود قرآنِ گویایت حسین در بساط عیش، بزم ماتم است و جبرئیل کرده بر پا محشری از واحسینایت حسین نان و خرما آوردن کوفیان برای أسرای آل الله ...😭 🔸علامه مجلسی می‌نویسد: در بعضی از کتب معتبره دیدم که از مسلم جصّاص نقل شده که گفت: ابن زیاد مرا خواست تا دار الاماره کوفه را تعمیر نمایم. در آن حینی که من درها را گچکاری می‌کردم، ناگاه شنیدم فریادهایی از اطراف کوفه بلند شد. من متوجه خادم خود شدم و گفتم: چه شده که کوفه دچار ضجه گردیده است؟ گفت: الساعه سرِ یکی از خارجی‌ها را که بر یزید خروج کرده است آورده‌اند. گفتم: آن خارجی کیست!؟ گفت: حسین بن علی علیهماالسّلام است. من صبر کردم تا خادم خارج شد و آنچنان سیلی به صورت خود زدم که ترسیدم چشمم نابود شود، سپس گچ‌ها را از دست خود شُستم و از پشت قصر فرود آمدم و وارد کناسه کوفه شدم. در آن حینی که من ایستاده بودم و مردم در انتظار ورود اسیران و سر شهیدان بودند، ناگاه دیدم تعداد چهل هودج بر پشت چهل شتر نصب شده که زنان و دختران فاطمه زهرا علیهاالسّلام در میان آنها جای دارند. وَ إِذَا بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام عَلَی بَعِیرٍ بِغَیْرِ وِطَاءٍ وَ أَوْدَاجُهُ تَشْخُبُ دَماً وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ یَبْکِی ▪️ناگاه حضرت علی بن الحسین علیهماالسّلام را دیدم که سوار بر شتر عریان و خون از رگ‌های گردنش روان بود و اشک چشمان آن حضرت هم جاری بود. راوی می‌گوید: صَارَ أَهْلُ الْکُوفَةِ یُنَاوِلُونَ الْأَطْفَالَ الَّذِینَ عَلَی الْمَحَامِلِ بَعْضَ التَّمْرِ وَ الْخُبْزِ وَ الْجَوْزِ ▪️اهل کوفه به کودکانی که در میان محمل‌ها بودند، خرما و نان و گردو می‌دادند. فَصَاحَتْ بِهِمْ أُمُّ کُلْثُومٍ وَ قَالَتْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ إِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَیْنَا حَرَامٌ ▪️ ولی‌ حضرت ام کلثوم بر آنان فریاد زد و فرمود: ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است. سپس آن بانو، آن نان و خرماها را از دست و دهان کودکان می‌گرفت و به روی زمین می‌ریخت. اهل کوفه با این جنایاتی که درباره آنان کرده بودند، برای مصیبت ایشان گریه می‌کردند. ثُمَّ إِنَّ أُمَّ کُلْثُومٍ أَطْلَعَتْ رَأْسَهَا مِنَ الْمَحْمِلِ وَ قَالَتْ لَهُمْ صَهْ یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ تَقْتُلُنَا رِجَالُکُمْ وَ تَبْکِینَا نِسَاؤُکُمْ فَالْحَاکِمُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ یَوْمَ فَصْلِ الْقَضَاءِ ▪️سپس‌ام کلثوم علیهاالسلام سر خود را از محمل خارج کرد و به اهل کوفه گفت: ای اهل کوفه! آرام باشید. مردان شما ما را می‌کشند و زنان شما برای ما گریه می‌کنند؟ خدا در روز قیامت بین ما و شما داوری خواهد کرد. 📚 بحارالانوار، ج۴۵ ص١١۵ ✍دگر پایان ندارد دردِ من،هجرانِ من ای داد تو را کم دارد این مَحبَس،تو را زندانِ من ای داد به جایِ مجلسِ دَرسَم،عجب بد مجلسی دارم تماشاچیِ من هستند،شاگردانِ من ای داد یتیمت بِینِ راه از ناقه‌اش اُفتاد، بد اُفتاد ببین از درد خوابیده،رویِ دامان من ای داد سرم بر چوبِ محمل خورد، تا مثلِ سرت باشد چه می‌شد می‌شکست از سنگ هم دندانِ من ای داد تنورِ خانه‌ی خولی برای پُخت روشن بود وگرنه کم نمی‌شد از سرت سامانِ من ای داد به ما خرما و نان دادند، قدری چادر و روبند به من خیرات می‌شد بارِ نخلستانِ من ای داد حرامی با غضب میزد قضیبی را به روی تو زد و پاشید از هم صفحه‌ی قرآنِ من ای داد رُبابت دید اُفتادی بغل کردت در آغوشش نشد افسوس یک لحظه سرت مهمان من ای داد..
نوحه ۱.mp3
1.1M
گلهای پرپرم کو حسین برادرم کو شهید بی سرم کو حسین برادرم کو؟ ای خاک گشته گلگون سرو صنوبرم کو من آمدم بگوئید آن یاس پرپرم کو؟ من زینب حزینم دل خسته و غمینم تنها چه سازم اینجا یاران برادرم کو؟ ای وادی شفق گون می پرسم از تو اکنون شمشاد غرق در خون یعنی که اکبرم کو؟ مشک و علم فتاده برخاک و روبرویم سقای تشنه کامان نخل تناورم کو؟ از پشت پرده غم بانگ رباب برخواست ای مهد خالی از غم ششماهه اصغرم کو ➖➖➖➖➖➖➖➖ .حاج آرمین غلامی حسینیه منتظران امام زمان دوشنبه اول مرداد۱۴۰۳/کرمانشاه _دهه دوم
نوحه ای،،۲.mp3
1.02M
دودمه شهادت امام سجاد ع من به خون غلتیدن خون خدا را دیده ام کربلا را دیده ام باغ گلهای خزان و سر جدا را دیده ام کربلا را دیده ام من امام الساجدین هستم که در تاب و تبم آمده جان بر لبم تا ابد ممنون لطف عمه ی خود زینبم آمده جان بر لبم در دیار شام از جور و جفای مشرکین یا اله العالمین دست و پایش روی ناقه بسته با زنجیر کین یا اله العالمین من خزان باغ هفتاد و دو لاله دیده ام اشک و ناله دیده ام تازیانه خوردن طفل سه ساله دیده ام اشک و ناله دیده ام لرزه افتاده است بر اندام رکن عالمین او حسین را نور عین بعد عمری گریه کردن می رود سوی حسین او حسین را نور عین ای اهل ولا ماتم سجاد به پا شد مدینه کربلا شد آن همسفر زینب غم دیده فدا شد مدینه کربلا شد با دو دست بسته هستم من امیر کاروان الامان از شامیان بر تماشایم همه صف بسته اند این کافران الامان از شامیان سوخت از زهر شرر بار خدایا جگرم من حسین را پسرم رأس پر خون پدر هست به پیش نظرم من حسین را پسرم خون چکد از دست و از پای امام چارمین یا اباصالح ببین در کنارش بر فراز نیزه راس شاه دین یا اباصالح ببین من به دشت کربلا دیدم سرت از تن جدا یا ذبیحاً بالقفا پیکرت روی زمین و راس تو بر نیزه ها یا ذبیحاً بالقفا من به چشم خویش دیدم راس بابم شد جدا یا اباصالح بیا با لب تشنه چه گویم من خدایا از قفا یا اباصالح بیا خیز و بنگر پدرت شد کشته ی زهر جفا مهدی زهرا بیا ناله ی زهرا رسد بر گوش جان در این عزا مهدی زهرا بیا روضه اسارت سجاد آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم منتظران امام زمان(عج)/کرمانشاه اول مرداد
روضه مجلس یزید.mp3
15.55M
بسم الله الرحمن الرحیم امام حسین (ع) یزید خرابه شام .حاج آرمین غلامی سوم محرم/۱۴۰۳/ کرمانشاه 👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞 امام حسین (ع) یزید خرابه شام .حاج آرمین غلامی سوم محرم/۱۴۰۳/ کرمانشاه دعای فرج "السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ ما ریزه‌خور سفره پر بار حسینیم احیاشده مکتب ایثار حسینیم هر چند که عمری‌ست غلام در اوییم اما به خداوند بدهکار حسینیم هر ثانیه ذکر لب ما نام حسین است ما زنده به تکرار به تکرار حسینیم این غم سندش سینه سنگین‌شده ماست ما سینه‌زن روضه غم‌بار حسینیم هر مجلس او قطعه‌ای از باغ بهشت است ما پرسه‌زنان در دل گلزار حسینیم در جنّت اعلی همه محو علی اکبر دیوانه و دل‌داده دل‌دار حسینیم در عرش کنار علم و بیرق سقا محو رخ زیبای علم‌دار حسینیم ما هر شب جمعه ز عنایات اباالفضل با خیل ملک در صف زوّار حسینیم محتاج کسی نیست دل غم‌زده ما تا ریزه‌خور سفره پر بار حسینیم کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید- ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب" دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد- وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب! پس از شهادت امام حسین علیه السلام کاروان اهل بیت پیامبر را وارد شام کردند. یزید دستور داد تا اهل بیت عصمت وطهارت (ع) را به یکی از خرابه های نزدیک کاخش منزل بدهند. خرابه ای که هیچ سقفی نداشت و اهلبیت (ع) را مانند اسیران رومی به آن مکان بردند. یزید مجلسی را آراست و از تمام کشورها و طایفها مهمانانی دعوت نمود و در این مجلس به شادی و سرور پرداختد. در چنین مجلسی یزید دستور داد تا اهلبیت عصمت و طهارت(ع) که اسیر وی شده بودند را به مجلس آوردند. هنگام ورود اسیران به مجلس . یزید دستور داد تا همگان ساکت باشند وآنان را خارجی خطاب کرد اولین کسی که از اسیران وارد مجلس شد امام سجاد (ع)بود که غل جامعه به گردن و ریسمان به دستهایش بسته شده بود وآخرین نفر حضرت زینب (س) وارد مجلس شد و بر بازوی آن بزرگوار یک طرف دیگر ریسمان بسته بودند. در بعضی از مقاتل عدد اسیران را هشتادو چهار نفر ودر برخی شصت وچهار نفر ذکر گردیده است که بیشتر آنان زنان ودختران درسنین سه ساله الی سی وپنج ساله بوده اند. وقتی اسیران با این شرح در چنین مجلسی وارد شدند یزید دستور داد تا سرهای شهدا را وارد مجلس نمایند. هنگامی که سر مطهر امام حسین (ع) را وارد مجلس نمودند تمام اسیران با صدای بلند شیون کردند وحال وهوای مجلس دگرگون گردید. یزید به خاطر اینکه قلب آل الله (ع) را بیازارد دست به کاری خبیثانه زد ودر جلوی چشم اسیران وحاظرین مجلس با چوب خیزران بر لب ودندان سر بریده امام (ع) می کوبید. سر مطهر امام حسین (ع) را در طشتی از طلا گذاشته بود وجامی از شراب را بر لب ودندان امام (ع) میریخت وبا چوب بر لب های امام (ع) می زد وبا صدای بلند فریاد زد: ای حسین (ع) دیدی حق با ما بود وخدا شما را رسوا کرد. و از زینب (س) پرسید؟ چگونه می بینی کشته شدن برادرانت و خویشاوندانت را ؟ در این میان حضرت زینب (س) خطبه ای بس فصیح وزیبا خواند که تمام اهل مجلس را دگرگون نمود وشیون همه مجلسیان برای غربت سیدالشهدا (ع)بر آسمان بلند شد ومن جمله معروف این خطبه را به قلم تحریر در آوردم وتقاضامندم که شما دوستان وعاشقان اهلبیت (ع) حتما در یکی از مقاتل معروف این خطبه را مطالعه فرمائید. حضرت زینب (س) فرمود: ما رایت و الا جمیلا : یعنی جز زیبایی چیزی ندیدم. یزید لعنت الله علیه آنقدر با چوب خیزران بر لب ودندان امام (ع) زد که صدای تمام اهل مجلس بلند شد .که ای یزید مزن با چوب بر لعل لب امام (ع). امام سجاد (ع) فرمود: ای بی حیا با چوب بر لب ودندان سبط مصطفی (ع) مزن.
اشعارجانسوز شهادت امام سجاد من به زیر ضربت شلاقهاخوردم زمین بین این هلهله و سوز و نوا .خوردم زمین میکند زنجیرها با این سر وگردن چه ها هرکجابا گریه های بیصدا خوردم زمین بارها آمد نمازم را شکست آن بی حیا نیمه شب اندر قنوت یک دعا خوردم زمین پهلویم بشکسته و لاغر شده دربین راه بین آن کوچه به پیش عمه ها خوردم زمین بین کوفه عده ی از ما به زندان برده اند ناتوان بودم که بین کوچه ها خوردم زمین ضربه ها خوردم ز نامردان این شام بلا پیش آن مرد یهودی. بی هوا خوردم زمین کاش (مجنون)لحظه ای بودی ومیدیدی چرا من زسنگ شامیان بی حیا خوردم زمین.... 📕.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بـعـد از کــ🚩ـــربلا چـه گذشـت7⃣ بعد از سخنرانی‌های حضرت زینب سلام الله علیها، مردمی که در کاخ جمع شده بودند منقلب شده و احساس ندامت می‌کردند. در این هنگام که امام سجاد علیه‌السلام را بر یزید وارد کردند، یزید که سرشکسته شده بود و دنبال بهانه‌ای برای شهید کردن امام سجاد علیه‌السلام بود از او سؤالاتی می‌پرسید و امام هم به کوتاهی پاسخ می‌داد. در حالیکه تسبیح کوچکی در دست داشت و آنرا می‌چرخانید یزید گفت: این چه کاری است که من با تو سخن می‌گویم و با تسبیح بازی می‌کنی و احترام نمی‌گذاری؟ 💠🔹امام علیه‌السلام فرمود: پدرم از جدم برایم نقل کرده که وقتی نماز صبح را انجام میداد تسبیح به دست می‌گرفت و ذکری می‌گفت سپس تسبیح را در دست می‌چرخانید و به کارش می‌رسید بدون اینکه ذکری بگوید و می‌فرمود: چرخاندن تسبیح ذکر به حساب می‌آید و چون در رختخواب می‌رفت تسبیح را زیر بالشش قرار میداد و می‌خوابید و می‌فرمود تا صبح تسبیح ذکر می‌کند من از روش آنها پیروی می‌کنم یزید گفت: با هر کدام از شما که سخن می‌گویم به گونه‌ای سخن می‌گوید که در گفتار پیروز می‌شود! در تاریخ آمده است که بعد از این سخنان یزید امام سجاد و اهل بیت را در خرابهٔ بی‌سقفی منزل داد که از سرما و گرما در پناه نبودند آنقدر بر اهل بیت سخت گذشت که صورتشان پوست انداخت و مجروح گردید منهال عمرو می‌گوید: امام سجاد علیه‌السلام را دیدم که تکیه بر عصا داده و پاهایش مانند دوتا نی خشک و خون از آنها جاری بود، رنگ شریفش نیز زرد شده بود از او پرسیدم: یابن رسول الله چگونه صبح کردید؟ 💠🔹امام سجاد علیه‌السلام فرمود: چگونه است حال کسی که در دست یزید اسیر است!؟ زن‌های ما تابحال از طعام سیر نشده‌اند و سرهایشان پوشیده نگردیده است هر وقت هم که یزید ما را می‌طلبد گمان می‌کنم قصد کشتن ما را دارد منهال! عرب به عجم افتخار می‌کند که محمد ﷺ عربی است ولی ما خاندان مردانمان کشته می‌شود توسط خود اعراب و زنان و اطفالمان اسیر می‌شوند! پرسیدم: کجا می‌روید؟ فرمود جایی که به ما داده‌اند حفاظی ندارد و آفتاب پوست ما را گداخته است. جهت ضعف بدن بیرون آمده‌ام تا قدری استراحت کنم و برگردم از جهت ترس بر زنان در این حال صدای زنی بلند شد: نور دیده‌ام کجا می‌روی؟ برگرد که از دشمن بر جان تو می‌ترسم! امام با شنیدن صدای عمه‌اش مرا گذاشت و به خرابه بازگشت... ◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️ ✍ منابع: 📓 مقتل مقرم، صفحه۴۵۳ 📚 بحارالانوار، جلد۴۵، صفحه۱۴۰ 📘 لهوف، صفحه۱۹۳ 📙 نفس المهموم، صفحه۴۵۹ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا