eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
634 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
958 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
رقیه خاتون..mp3
زمان: حجم: 5.66M
(س) ❌ .حاج آرمین غلامی سوم محرم_۱۴۰۳_کرمانشاه بند1 چند روزه که موهام نخورده شونہ//اشکای من روونه دارم میرم اسیری// به ضربه تازیونه دور و برم پره آتیش و دوده// زیر چشام کبوده تو که نبودی دشمن //گوشوارمو ربوده ببین لباس و معجرم سوخته تمومه پیکرم شده کوفته ببین که دخترت روی ناقہ نگاشو روی راس نی دوخته 🖤بابا… من الذی ایتمنی ایتمنی ایتمنی واویلا🖤 بند2 کتک خوردم میونه صحراخیلی//باکعب نی باسیلی ببین رخ رقیہ// شده کبوده و نیلی زجر ملعون تا من رو تنها دیده// اَمونمو بریده لگد که زد به پهلوم// موی منو کشیده جاموندم از مسیر و قافلہ بابا پاهام شده پر آبلہ پیادمو تو روی نی هایی میونه ما زیاده فاصلہ 🖤بابا… من الذی ایتمنی ایتمنی ایتمنی واویلا🖤 بند3 رو گردنم جای رد طنابہ// داریم میریم خرابہ تماشای سر تو // برای من عذابہ کوفه و شام بما رسیده آزار// توشهروکوچه، بازار امون ازین جسارت // میونه بزم اغیار شرابو روسر تو میریزه چشای شامیا چقدر هیزه خودم دیدم یه ملعونی میگفت ڪــه بین ما بفڪر ڪنیزه 🖤بابا… من الذی ایتمنی ایتمنی ایتمنی واویلا🖤 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❌لطفا حق روضه ادا گردد❌ باحال معنوی گوش کنید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سجاد_اسارت زینب آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه سوم کرم_کرمانشاه یکشنبه ۷مرداد👇
🤞 روضه وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ •✾• آرمین غلامی صفر_۱۴۰۳ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بابا! تا الان سه ساله ساکتم، اما امشب اینجا رو می‌ریزم به هم، خواهرم سکینه سربزیر شده، ولی هنوز من هستم بابا، گفت: بابا! فقط سه سال باهات بودم بابا! از این پنجاه سالِ تو، سه سالَش قسمت من شد، یک امشب را نمیخواهی پدر جانِ خودم باشی؟ یه جوری صدا زد، نصف شب بابا رو کشوند خرابه، زینب کبری دید داره درِ خرابه وا میشه، گفت: عمه! همه رو بگو بلند شن، چی شده عزیز دلم؟ عمه! بابام داره میاد خرابه، همه بلند شدن، یهو دیدن چند نفر درِ خرابه رو وا کردن، زینب سریع بلند شد، اومد جلو، صدا زد: تو رو خدا کاری باهاش نداشته باشین، قول میدم ساکتش کنم، نانجیب اومد جلو، داد زد سر بچه، چیه این وقت شبی شهر رو به هم ریختی؟ چته هی داد میزنی؟ بچه یه ذره خودشو جمع کرد، صدا زد: بابامو میخوام، گفت: باشه باباشو بهش بدین، یه جوری سر باباشو کنارش زمین زدن، یه نگاه کرد، گفت: عمه جان! این سرِ مطهر را کمکم میکنی که بردارم؟ شامیان! ای حرامیان! دیدید راست گفتم که من پدر دارم...* من از بس غصه دارم که میشه صد تا کتابش کرد کدومش رو بگم آخه نمیشه انتخابش کرد دیدی تنهام و شب های خرابه سرد و تاریکه سرِ تو سرزده اومد مثه خورشید تابش کرد تموم آرزوهامو گذاشتن پیش روم امشب دعا کردم بیای پیشم خدا هم مستجابش کرد به هم ریخته سر و وضعت رو آوردن برای من نمیشه که یه دختر رو از این بدتر عذابش کرد اگه چشمام نمیبینه دلیلش دستای زجره یه دونه سیلی زد اما باید صد تا حسابش کرد رو خاک داغ صحرا با سر انگشت پر از زخمم نوشتم اسمتو اما سنان با پا خرابش کرد گذشت از من ولی کاشکی یکی بود یادشون میداد نباید دختر شاهو به جز خانم خطابش کرد دیگه از هر چی اسبه من بدم میاد آخه اون روز دیدم که ده تا اسب اومد گُلِ من رو گلابش کرد میسوزونه منو داغ تنور خونه ی خولی کجا رفت اون محاسن که علی اصغر خضابش کرد رباب امروز طفلش رو توی رؤیا بغل کرده خیالی شیرشو داد و لالایی خوند و خوابش کرد ↫』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... صفر_۱۴۰۳ آرمین غلامی
|⇦•شبا که ناله میزدم...🤞 وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شبا که ناله میزدم نبودی دارم منم میام پیشت به زودی بابا بگو برای تو عجیب نیست رو پیکر من این همه کبودی از چادرم نبودی یک کمش رفت گوشواره هام النگوهام همش رفت دیگه چیزی نمونده که ببافی تو کوچه ها موهام یه عالمه رفت *آی قربون این گریه هات، تازه گریه ها داره شروع میشه، نکنه یه وقت خسته بشی از گریه، خدا عاشق چشای گریونه، خوش بحال اونی که میتونه براش گریه کنه.. امام صادق فرمود مادر ما تا اجازه نده کسی نمیتونه گریه کنه...* ابی عبدالله دو نفرو به زینب خیلی سفارش کرد، یکی عبدالله بن الحسن بود یکی رقیه بود، اما دوتاشون طاقت نیاوردن، عبدالله که وقتی دید عمو غریبانه تو گودال افتاده دست عمه رو رها کرد، تو مجلس یزید هم همینطور بود وقتی یزید داشت چوب به لبای اباعبدالله میزد، یه مرتبه دیدن یه دختری دستشو از عمه جدا کرد، گفت نزن! بابای منه، نزن نامرد دندون بابامو شکستی، همچین که سرو آوردن خرابه یه نگاه کرد گفت: بابا!صورتت زخمیه منم صورتم زخمیه، بابا! تشنه کشتنت منم هنوز تشنه ام، بابا !چشمات ورم کرده چشم دخترت هم ورم کرده، اما بابا تو با من فرق میکنی تو چوب به لبات زدن، لب رقیه ات سالمه..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... _صفر_۱۴۰۳_کرمانشاه آرمین غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
روی تنم جای عصا ی شامیان است بر صورت من پنجه های شامیان است بر چادر من رد پا ی شامیان است روی سر من مشتهای شامیان است یک اربعین ما را حسین تاشام بردند؟ ناموس هایت کوچه ای بدنام بردند؟ یک چله ای مابین خاص و عام بردند؟ مارابه مهمانی سنگ بام بردند یک اربعین بازار زنها رفت زینب... چون شیربود وبهر دعوا رفت زینب... ازکوفه تاشام بلاهارفت زینب .. بی کس چنین آواره هر جا رفت زینب @majnon1396
رباب خسته پی حرمله به افغان است کنار نیزه طفلش زهوش مادر رفت در آتش دل دختر حرم نفس میزد نگاه هرزه به غارت به سمت دختر رفت کنار نیزه ی راست چگونه خواهر رفت توان پیکر بی جان پس از برادر رفت ندیده ام همه تیری که بر تنت آمد لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت @majnon1396
🌹 درسینه ی ماتابه ابدجای حسین است جای فرح انگیز و فرح زای حسین است جز ذات خداوند و رسولش که فهیمند فهمیده کسی نیست که معنای حسین است دل نیست دلی که نبود عاشق رویش در خود ندهد جای تولای حسین است انگار که برصفر به یکباره کنی ضرب آن مذهب و آن مکتب منهای حسین است آنروز به کرات در آنجا همه دیدند قدرت به دو دستان توانای حسین است تاحال ندیده است بخود چشم زمانه این ضربت و آن خطبه غرای حسین است قاضی نتوان گفت برآنکو به قضاوت نادیده بینگارد اگر رای حسین است تا حال کسی از سر تحقیق در این دهر نشناخته جز فاطمه، دنیای حسین است هیهات که آرد به جها ن کسی مثالش (مجنون )چه کسی تالی و همتای حسین است _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
روی تنم جای عصا ی شامیان است بر صورت من پنجه های شامیان است بر چادر من رد پا ی شامیان است روی سر من مشتهای شامیان است یک اربعین ما را حسین تاشام بردند؟ ناموس هایت کوچه ای بدنام بردند؟ یک چله ای مابین خاص و عام بردند؟ مارابه مهمانی سنگ بام بردند یک اربعین بازار زنها رفت زینب... چون شیربود وبهر دعوا رفت زینب... ازکوفه تاشام بلاهارفت زینب .. بی کس چنین آواره هر جا رفت زینب @majnon1396
‍ روضه و ذکر مصیبت اربعین 92_ ویژه اربعین _حاج آرمین غلامی سلامی میدهم سوی توارباب دلم ازدوریت گردیده بی تاب سلام من به قبر بی چراغت بسوزم اربعینی درفراقت *مثل اونایی که الان رسیدن کربلا،مثل زائرایی که با پاهای آبله زده الان رسیدن روبرو حرمش،مثل جابر که اومد کربلا سلام کرد؛مثل زینب که هر طرف رو که نگاه میکنه یاد یه خاطره می افته؛دستت رو روی سینه بگذار،تو آقای کریمی، درسته من نیومدم کربلا،درسته تقصیر خودمه،بند تعلقات شدم،سفر کربلا رو از دست دادم* "اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" رسیده خواهرغمپروره تو.رسیده زینب دیده تره تو *همینجا به گلوی نازک برادرم تیر سه شعبه زدن،همینجا دستای عموم رو جدا کردن* همینجا رسید قافله ای از غم سفر لبریز دوباره زنده شد آن خاطرات حزن آمیز یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند شبیه برگ درختان به موسم پاییز *همینجا مادرم صدا زد بنیّ بنیّ،همینجا منِ زینب ایستاده بودم یه وقت آسمان تیره و تار شد"اعوذ بالله من الشیطان الرجیم،یا ایتها النفس المطمئنه" شمر مرو به قتلگه،فاطمه میکند نگه حسین ....* یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند شبیه برگ درختان به موسم پاییز به بوی پیرُهنی هر کدام میگیرند یکی بهانه ی یوسف،یکی سراغ عزیز یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز مانند گرگ قصه ی کنعان دروغ بود *خودم دیدم،خودم دیدم،پیراهن یوسف منو بردند،همینجا* صدای شیونی آمد که جان عالم سوخت صدای شیون خواهر،برادرم بزخیز *حسینم خسته آمدم،مو سفید آمدم،شرمنده آمدم،خرابه ی شام یادگارت رو جا گذاشتم* غریب و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز چنان شدم که تو میخواستی دم رفتن ندید اشک مرا این جماعت خونریز *الان دلم میخواد کنار قبرت،های های گریه کنم* چقدر شام وکوفه بچه هات روکتک زدن اما... من برگشته از رسالت انجام داده ام *کار تو رو تکمیل کردم حالا آمدم کنار مزارت* زبان حیدریم دم به دم قیامت بود نگاه فاطمی ام شعله های رستاخیز اگر چه دست مرا بسته بود دشمن تو اسیر من شدم و او نداشت راه گریز هراس دشمنت از محکمات قرآن بود نداشت چاره و برداشت خیزران ز ستیز *یه وقت صدا زد:"یا یزید مهلا مهلا، منتهیا الی سنایا ابی عبدالله" این لب و دندان رو پیامبر میبوسید"* برادرم توسنگ خورده ای،آری!شکسته ای، من هم توشعله ور شده ای،داغ دیده ای،من نیز تو را قسم به نماز نشسته ی مادر رسیده جان بر لبم آه جان من برخیز *حسینم یادت میاد یه روزی با برادرم،حسنم،وارد خانه شدی صدا زدی اسما مادرمون کجاست؟"یااسما مایُنیمُ امِّنا فی هذه الساعه"مادر ما این وقت روز نمیخوابه،اسما زد "یَاابنَی رسول الله لیست اُمِّکما نائمَه"مادرتون نخوابیده "فقد فارِقَکِ الدنیا"دیگه بی مادر شدید آقازاده،حسینم یادت میاد وارد شدی داخل حجره،حسنم خودش رو روی بدن مطهر مادر انداخت صدا زد" یا اماه کَلِّمینی فانا ابنک الحسن"مادر با من حرف بزن،دارم جون میدم؛حسینم یادت میاد صورت کف پای مادر گذاشتی صدا زدی"یا اماه کلمینی"حسینم بذار یه خاطره دیگه برات بگم؛یادت میاد جلو چشم بابام مادر ما رو میزدن؟* در وسط کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند... چرا شده گوشه ی چشمت کبود به من بگو مگر علی مرده بود وای من و وای من و وای من... میخ در و سینه ی زهرای من... یا زهرا ... یازهرا ... در وسط کوچه تو را میزدند... خدا برای کسی نیاره ببینه مادرش وسط کوچه افتاده،لذا وقتی زینب رسید کنار قبر ابی عبدالله یه جمله گفت-این سفر رو داره گزارش میده- خبر داری مرا بازار بردند؟ اما مصیبت از این بالاتره،دیگه شما رو کجا بردند بی بی جان؟ خبر داری مرا بازار بردند؟ میان مجلس اغیار ... روضه مدینه ای بود،چرا آمدی کربلا؟ خبر داری که دژخیم زمانه زده بر خواهرت ..... پاشو ببین منم مثل مادرم شدم ..... حسین .... غلامی-مجنون کرمانشاهی
زمینه اربعین.اا.mp3
زمان: حجم: 2.54M
|⇦•این روزا حالم... و توسل به ابا عبدالله الحسین علیه السلام ویژهٔ اربعین حسینی اجرا شده به نفسِ حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ این روزا حالم حال خوبی نیس من موندم و چشای زار و خیس دلواپسم این اربعین اگه حرم نرم میمیرم خواب و خیالم این شده ضریحو کِی بغل میگیرم باورش هم سخته برام امسال زیارتش نمیرم «جانم حسین جانم حسین جانم» جونم رسیده به روی لب آقا دارم میسوزم روز و شب آقا یادش بخیر روزایی که تو کربلا برو بیا بود پای پیاده از نجف جمعیت دلداده ها بود پیر و جوون میرفتن و چه شوری توی موکبا بود «جانم حسین جانم حسین جانم » _غلامی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄
.🤞 و توسل ویژه شهادت ابا المهدی آقا امام‌حسن عسکری علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۳به نفسِ حاج آرمین غلامی ●━━━━━━─────── مامورا هر چه گشتن این بچه رو پیدا نکردن و رفتن. امام حسن عسکری تا برگشت نرجس خاتون گفت: آقا من بچمو از تو میخوام. ریختن تو خونه مجبور شدم بچه رو تو چاه بندازم. این اتفاق توی کودکی برای امام حسن عسکری هم افتاده بود حضرت بچه که بود یه بار توی چاه افتاده بود .زنها اینقدر به سر زدن گریه و شیون کردن..امام هادی فرمودن: غصه نخورید بچه بدون اینکه حتی تنش خیس شده باشه میاد بیرون آب چاه اومد بالا و امام هادی دیدن امام حسن عسکری اومدن بیرون...اراده الهی ست امام زمان ما هم همینطور.حضرت فرمود: غصه نخور این بچه آرام آرام تو چاه بود. آب اومد بالا بچه رسید به دست مادر..یه مادر بیقرار و مضطربی بچه بهش رسید نگران بود بچه جان نداده باشه یه وقت اما بچه سالم اومد بغلش یه اشاره کنم..یه مادریم دم خیمه منتظر بود گفت: الان بچه ام سیراب برمیگرده از شدت عطش این بچه فرمودن محتضر شده بود یعنی آبم میرسید به این بچه فایده نداشت...* ذره ذره نفسش سوخت تنش آب شده هشت روز است که اینگونه تقلّا دارد سر او روی زمین مانده در این مدت نه.. پسری هست به دامن سر بابا دارد *حضرت اومد بالا سر پدر آب رو یا اون جوشانده رو که به دست بابا داد امام عسکری اومد بخوره اینقدر دست حضرت میلرزید. حتی این هشت روزه خدا لعنت کنه نامردا رو طبیب درباری میفرستادن منزل حضرت به بهانه اینکه طبابت کنه اما ببینه آیا تو خونه طفلی هست یا نه..* *روایت میگه زمانی امام عسکری رو دفن کردن مردم متفرق شدن خلیفه و اصحابش ترسان و مضطرب شدن گفتن دنبال این پسر هر جور هست باید بگردیم. چون دیدن حضرت بر بدن امام حسن عسکری نماز خوند. هیچکی تا حال ندیده بود ایشون رو هیچکی.. عموش جعفر کذاب اومد نماز بخونه بر امام. حضرت عمو رو کنار کشیدگفت اونی که باید نماز بخونه منم ..نماز خوند بر بدن امام معصوم... بلافاصله بعد نماز دیگه کسی حضرتو ندید. سلطان و اصحابش مضطرب دنبال آقای ما حجه ابن الحسن گشتن‌‌..از اینجاش یه اشاره روضه داره.. دیگه شروع کردن تفتیش همه خونه ها اینقده ریختن تو منزل حضرت گشتن دنبال این آقازاده نتونستن پیداش کنن...حتی جسارت کردن.. خانه اش کرب و بلا حجره او گودال است هشت روز است به لب وا حسینا دارد هشت روز است که در خلوت خود میخواند چقدر گودی گودال مگه جا دارد روضه میخواند چرا آن همه طولش دادند یک نفر تشنه مگر آن همه بلوا دادند یا بقیه الله! وقت دادند سه ساعت سر فرصت بزنند شمر آنجاست ولی با همه دعوا دارد آه از آن سینه که سنگینی پا را حس کرد وای از آن تیغ که بد کینه از آقا دارد شمر مشغول حسین است گهی هم میزد خواهری را که به سر چادر زهرا دارد *چند جمله ام برا وفات حضرت سکینه بخونم..* بیقرار و حزین تو منم دختر تو سکینه منم همونی که اگه تو بری به غم تو میشینه منم گفت بابا! الهی سکینه ت بمیره فکر من کجاها نمیره نکنه بی حیا شه سَنان موهاتو توی دست بگیره اینقدر این بانو روضه داره.. بحث وداع شد اینم بگم.. آخرین وداع ابی عبدالله این بود رفت برگشت سمت خیمه راوی میگه هر نفسی که ابی عبدالله میزد از لای این زره خون بیرون میزد حالا اومده داره وداع میکنه این وداع چه کرد با ابی عبدالله... یه وداعم اینه ابی عبدالله میخواست حرکت کنه دید اسب حرکت نمیکنه دید یه نگاه کرد دید سکینه جلوی اسبو گرفته بابا بیا پایین از مرکب تا نیای حرف نمیزنم بچه رو بغل کرد بابا قربونت بره چرا اینقدر گریه میکنی؟ گفت: بابا! یادته خبر مسلمو آوردن دختر مسلم حمیده رو بغل کردی من اونجا فهمیدم حمیده یتیم شده تو دست نوازش رو سرش کشیدی.. گفت بابا منم میدونم بری یتیم میشم منم همونطوری بغل کن دست نوازش رو سرم بکش* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... _غلامی۱۴۰۳ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
روضه حضرت زهرا.س...۲.mp3
زمان: حجم: 2.7M
|⇦•امان از تازیانه... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در۱۰مهرماه ۱۴۰۳ به نفس حاج آرمین غلامی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ امان از تازیانه امان از دستِ سنگین * آنچنان زد که گوشواره رو زمین افتاد، آنچنان زد که گوشواره شکست، اینو تاریخ نوشته، گوشواره شکست، اینجا جان روضه است ، آنچنان دست سنگین بود که گوشواره شکست، حالا ببین این دست باصورت چه کرد ؟ نوشته اند چشم زهرا کبود شد، آی مادر مادر مادر ... دیگه دستمال به سرش می بست،"مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ"... ای کاش درداشو به کسی میگفت، ای کاش میگفت، علی سرم دردم میکنه ... ای کاش میگفت، علی بازوم وَرم داره ... درداشو به هیچ کسی نگفت ، میدونی کجا امیرالمومنین متوجه شد ؟ وقتی داشت بدن رو غسل میداد، وقتی دستش رسید به وَرمِ بازو، سرشو روی دیوار گذاشت، هی صدا میزد فاطمه، فاطمه، فاطمه ... در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دستِ سنگین غلامی حضرت زهرا ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سه شنبه۱۰مهرماه اجدادی کرمانشاه 👇