eitaa logo
مکروبه !
2.1هزار دنبال‌کننده
266 عکس
22 ویدیو
1 فایل
میان لشکری از گرگ‌های درنده؛ مظلومِ مقتدریم! جان می‌دهیم اما خاک هرگز!" #زهرا_سادات #ابناء‌الحیدر آرامش: @Rakiz_1 _انتشار مطالب آزاد🌱 من: @seyedeh1
مشاهده در ایتا
دانلود
راه درمانِ روان‌ در کلام مولا علی -علیه السلام-🌱: همانا دل‌ها، همانند بدن‌ها افسرده می‌شوند، پس برای شادابی دل‌ها سخنان زیبای حکمت آمیز بیاب. -حکمت نود و یک/ نهج‌البلاغه-
-وقتی تصویر رو به روم انقدر رنگارنگ و ناب و پاکِ
دوست دارم خودم براشون نقاشی بکشم، برایِ هر قصه یه نقاشی... این جوری عمیق‌تر به حرف‌هایی که زدم فکر ‌می‌کنند، میون دوازده رنگِ مداد‌های رنگی‌شون بهترین‌ها رو انتخاب می‌کنن و هربار که تشویق می‌شن، پر انگیزه تر ادامه می‌دن. ناگفته نمونه که چقدر از شوق و ذوقشون به وجد میام برا همینِ که چند جلسه‌ست که یه برگه بیشتر از نقاشی‌هام فتو می‌زنم و دورِ میزم جمع می‌شن و چشم قلبی‌طور باهم رنگ آمیزی می‌کنیم. -زهرا سادات 🌱
اینک در اولین شامگاهِ هشتمین ماهِ گاه‌شماری هجری، در آغوشِ مهربانی‌ِ آخرین رسولت، میان سفره‌یِ ملائکه، میِ اذکار ثنایت را می‌نوشیم و مست از استشمام ِ قدم‌هایِ حسین، راهی کربلا می‌شویم. _شعبان المعظم گوارای وجود❤️ زهرا سادات
-موندنی‌ترین رفیقِ زندگیم، امام حسین جانم، تولدت مبارک🌱
مکروبه !
-موندنی‌ترین رفیقِ زندگیم، امام حسین جانم، تولدت مبارک🌱
اینکه تمومِ سعی‌ِمون رو می‌کنیم که تو شبِ تولدتون، تو اوجِ گوش‌دادن به مولودی‌ دست بزنیم و گریه نکنیم، خیلی گریه‌داره... به قول وحید محمدی؛ اشک‌های بی عددم یادت باشه دورت بگردم🌱
رفیقِ من^^🌱 عطر قدم‌های ِ تو میونِ غزل‌هایِ ابتهاج و مشیری و قصیده‌هایِ اخوان و اشعارِ سهراب پیچیده. یه سالِ که با اشعارت دلمون رو بردی. یه سالگی کانالت مبارک بهترین رفیق🌱 @Rakiz_1
ای ماه‌ترین عمویِ دنیا، میلادت مبارک^^🌱
امشب رو دورِ خاطره‌بازی از خاطراتِ اربعینم، به یادِ همه‌ی اون بی دست کربلا، دستِ منو بگیر ابالفضل‌هایی که تو راه مشایه خوندیم، به یادِ اولین باری که از علقمه گذشتیم، به یادِ یادآوری ِ لب‌های تشنه‌‌ایی که از آب گذشت، به یادِ عمو عباس، دلم هوایی شده. دستمون رو رها نکن عمو جون🌱
دستت اما حكايتي دارد... رَحِمَ اللهُ عَمِي العباس!🌱
کربلا یه تیکه از آسمونِ خداست رویِ زمین. این‌روزها که آسمون‌ها رو آذین بستند، به نظرتون تو کربلا چه‌ خبره؟ اونایی که الان کربلا هستین از طرف دلِ دلتنگ‌ِ ما یه نفس عمیق از هوای بین الحرمین رو استشمام کنید.
از وقتی یادم میاد برای ِ حلِ هر مشکلِ ریز و درشت و باز شدن هر گره‌ از گره‌‌های جاده زندگیم اسمِ شما وردِ زبونم بوده، یا علی بن الحسین یا زین العابدین، دستگیر لحظه لحظه‌‌هایِ من، آقای باب الحوائج میلادت مبارک^^🌱
هیهات از کسی که تا دیروز دَم از دین و انقلاب می‌زد و امروز تمومِ توانش رو به کار می‌بره تا به نظام ِ مقدس ضربه بزنه. به قول آسید مرتضی؛ مپندار که تنها عاشوراییان را بدان بلا آزموده‌اند و لا غیر…صحرایِ بلا به وسعت همه‌ی تاریخ است. زهرا سادات 🌱
قدیم‌تر‌ها رویِ طاقچه کنار قابِ عکس‌های قدیمی، یه گلدون چینیِ سفید رنگ نشونده بودیم که سهمِ هر روزش از خونه‌ی ما، یک لیوان آب بود و یکی دو تا از گل‌های خوش رنگ و بویِ تویِ باغچه. یه روز که فوتبالیست بازی‌مون گل کرد عینِ سوباسا توپ رو شوت کردیم تو دل طاقچه و تا اومدیم به خودمون بجنبیم، دیدیم گلدون افتاد پائین و چند تکه شد:\ دیدیدم ما موندیم و یه گلدون هزارتکه، که هرکاری کردیم دیگه مثلِ قبل نشد که نشد، که با ضرب چسب و چسب‌کاری و شکسته بندی تبدیل شد به یه جورچینِ چینی کنارِ هم ردیف شده. خوبیِ این ماجرا این بود که از اون روز به بعد یاد گرفتیم: شکستگی‌ها خوب می‌شن اما خوب شدن، با مثل روزِ اول شدن، خیلی فرق داره، خیلی! زهرا سادات^^🌱
مکروبه !
قدیم‌تر‌ها رویِ طاقچه کنار قابِ عکس‌های قدیمی، یه گلدون چینیِ سفید رنگ نشونده بودیم که سهمِ هر روزش
-خلاصه که دل نشکون مومن🌱 حواست به حرفات باشه، دل‌های هزار تیکه رو با یه ببخشید نمی‌شه کنارهم بچینی. اون شکستگی‌ها رو هیچ "ببخشیدی" ترمیم نمی‌کنه.
ما دل بستیم به شِفاعتِ آقا علی اکبرِ حسین^^🌱
مکروبه !
چهل روزِ پیش، کوچه پس کوچه‌های اکباتان، شاهد روضه‌ی مجسم کوچه‌های بنی هاشم بودند. [غریب گیر آوردنت]💔
امروز، لابه‌لایِ همه‌یِ تبریک گفتن‌هایِ روز جوان، من به یادِ تو بودم و آرزوها و آرمان‌ها و جوانی‌ات... به یادِ تو و مظلومیت و غیرت و شجاعتت به یادِ لحظه‌یِ محاصره توسط گرگ‌هایی که برای تکه تکه کردنِ جوانی‌ات دندان‌ می‌آلودند وَ به یاد لحظه‌‌ی شهادتت، که شهدا را لحظه‌هایِ آخر بابایِ علیِ اکبر در آغوش می‌کشد. کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت جز علی در این جهان حبل المتین پیدا نشد _زهرا سادات 🌱
مکروبه !
-روحِ خدا، روح الله'🌱 چهار پنج ساله که بودم، تمامِ شناختم از شما خلاصه می‌شد به یک عکس ِ قاب شده به
وعده‌ی دیدار نزدیک است یاران مژده‌باد روزِ وصلش می‌رسد، ایامِ هجران می‌رود حضرت امام‌| اسفند ۶۷^^🌱
امشب که قلب‌هایِ دلتنگمون مالامالِ عشقِ صاحب‌الامر بی‌امون و پرجنب و جوش می‌کوبه، امشب که اشک‌هامون با سبقت از هم، غلتون و دونه درشت روی گونه‌هامون سُر می‌خوره؛ علاوه بر درد فراق، حسرتِ که رو دلمون سنگینی می‌کنه، حسرت اینکه هیچ کاری نکردیم برای ظهور تو مولاجان. ما معترفیم و میدونیم کـه خودمون، حجابِ وصلیم، که گناهان ما، همون گناهانی که با قدرت توجیه‌شون می‌کنیم، حصار بین ما و توست. آقاجون دستمون رو بگیر، ما امید داریم به نگاه پدرانتون. فی صفوفِ الأنصارِ سیدی سجّل أسمانا و در بین یارانت نام هایمان را بنویس🌱 زهرا سادات |
مکروبه !
امشب که قلب‌هایِ دلتنگمون مالامالِ عشقِ صاحب‌الامر بی‌امون و پرجنب و جوش می‌کوبه، امشب که اشک‌هامون
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تُحْرِمُنِیَ الْحُسَیْنْ خدایا گناهانی که مرا از "حسین"علیه السلام محروم می کند را ببخش...🌱 رفقا امشب با هم این ذکر رو زمزمه کنیم ما به جز در خونهء ارباب جایی نداریم که ما رو تحویل بگیرن امشب شب‌ِ دل‌های جا مونده از شش‌گوشه است... امشب شبِ ناله‌های فراقِ شبِ "لبیک یا مهدی" برای پایانِ فراقِ الهی چشم ما روشن بشه به جمالِ همچون ماهش🌱 _ابناء‌الحیدر
چشمانت را نبند! تصورِ درد و خون و پریشانی، تصورِ اشک‌هایی که از سر بی‌پناهی سُر می‌خورند روی معجر‌های خاکی، تصور مبهمی از صدای شیونی که گم می‌شود در صدای شلیک در صدای هلهله در صدایِ ممتدِ قناصه‌ایی که فرقی را می‌شکافد... وَ خون و خون و جویباری از خون... چشمانت را نبند تصورش با چشمان باز هم یک شکاف عمیق می‌اندازد روی قلب آدم. برای محورِ مقاومت دعا کنید. برای مردم مظلومِ یمن ‌و فلسطین _زهرا سادات 🌱
کاش می شد تمامِ آدم های غمگین و تنهایِ جهان را در آغوش کشید برای‌شان چای ریخت ، کنارشان نشست و با چند کلامِ ساده ، به لحظاتشان رنگِ آرامش پاشید و حالشان را خوب کرد. کاش می شد این را قاطعانه و آرام در گوشِ تمامِ آدم‌ها گفت: که غم و اندوه ، رفتنی است و روزهایِ خوب در راه‌اند که حالِ همه‌مان خوب خواهد شد... نرگس صرافیان
کاش می‌شد وارد بعضی خاطراتت بشی و بذاری از نو تکرار شن از نو شروع شن و تو این‌بار با تموم ِ وجودت اون لحظات رو ثبت کنی، اون لحظات رو زندگی کنی و عمیقا نفس بکشی... دوست دارم برگردم به روزایی که ننجونم سرِ سجاده‌‌ی سفیدش با اون تسبیحِ صدتایی منگوله یاسیش که به تهش انگشتر عقیق وصل کرده بود و با چشم‌های ترش ذکر می‌گفت، که تو اون چادر نماز گلدارش با اون مقنعه‌ی سفید چونه دارِ یادگارِ خونه‌یِ خداش، به قشنگترین پیرزن دنیا تبدیل میشد. برگردم به روزهایی که کلی خاطره داشت برای تعریف کردن، از پستو‌های بی چراغِ خونه قدیمی تا عرفات و منا و خریدِ سوغاتی برای دخترِ دخترعمه‌یِ پدرجون. کاش می‌شد بعضی حس‌ها رو تو زندگی ذخیره کرد. کاش می‌شد هنوز این‌جا بودی ننجون دلتنگتیم هممون...
عاقبت از دلِ لایه‌‌های سرمازده و ترک خورده‌ی قلب‌هامان، جوانه‌‌هایِ سبزِ ایمان می‌روید. ...شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ۚ... _زهرا سادات🌱
مکروبه !
ستاره‌ها همیشه تو آسمونن وَ فقط کافیه که شب شه تا دیده شن، تا بدرخشند تا سوسو کنان میونِ یه سیاهیِ پ
آسمونِ بعد از بارون خیلی شفاف و زیباست. انگار نه انگار که اون همه ابر سیاه غریدن و به هم پریدن و براهم کری خوندن و زدن به تیپ و تاپ هم. انگار نه انگار بعدش نشستند و کلی گریه کردند. یه جوری صاف و قشنگ و زلالِ که انگار قبلش هیچی نشده. خوبه یه وقتایی اینجوری شفاف شیم مگه نه؟ بعدِ قاطی کردن و بهم ریختن و احوالات ابری و طوفانیِ دل‌هامون، به یه شفافیت این رقمی نیاز داریم، هممون. تو حالتِ طوفانی نمونید، به آسمونِ دلتون فرصت بدید، تا ستاره‌هاش بدرخشن... _زهرا سادات🌱