🌷
"راهيان نور سوريه"
#شهيد_مصطفى_صدرزاده
در يادداشتى به دوستان بسیجی خود مىنويسد:
چه مىشود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد ...
فکرش را بکن!
راه مىروى و راوی مىگويد:
اینجا قتلگاه
#شهید_رسول_خليلى است،
یا اینجا را که مىبينى همان جایی است که،
#شهید_مهدی_عزیزی
را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد.
یا مثلاً اینجا همان جایی است که،
#شهید_حيدرى
نماز جماعت مىخواند.
#شهید_محمودرضا_بيضائى
بالای همین صخره نیروها را رصد مىكرد و کمین خورد.
#شهید_شهریاری
را که مىشناسيد؟
همین جا با لهجه آذری برای بچه ها مداحی مىكرد.
یا
#شهید_حامد_جوانى؛
اینجا عباسوار پر کشید.
خدا بیامرزد
#شهيد_اسكندرى را ...
همینجا سرش بالای نیزه رفت.
#شهید_جهاد_مغنيه،
در این دشت با یارانش پر کشید ...
عجب حال و هوایی مىشود کاروان راهیان نور مدافعین حرم ...
عجب حال و هوایی ...
#راهیان_نور_سوریه...
🌷
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
http://eitaa.com/joinchat/4093378561C6faace39d5
#خاطرات_شهدا 🌷
🔰( آبان۹۳) نزدیکای تولدش بود که بهم زنگ زد.گفت: مهرداد از دستت #کمکی بر میاد؟؟
گفتم: چی ؟؟
گفت:کمک مالی
گفتم:آخه به کی⁉️
گفت: تو دیگه کاریت نباشه
🔰گفتم حتما #نیاز_داره، یه مبلغی رو اومد و ازم گرفت. منم چون میدونستم که حتما واسه #کارخیر میخواد دیگه نپرسیدم.یه روز دیگه بازم بهم زنگ زدمهرداد بازم داری #کمک کنی گفتم: باشه حتما
🔰وقتی اومد بهش گفتم #داداش من یه مقدار پول دارم که مال چند نفره ولی چون هرکدوم یه شهری هستن #نمیتونم بهشون برسونم. چیکار کنم❓
گفت: الان حلش میکنم.
🔰زنگ زد به دفتر یکی از #مراجع و ازشون پرسید که چیکار میتونیم با این پول بکنیم
اونا هم جواب داده بودن که میتونیم به #نیت اونا این پول رو احسان بدین.
اون پول رو هم دادم بهش به #نیت_اونا
بازم نپرسیدم چیکار میخواد بکنه.
🔰بعدها با اصرار ازش پرسیدم و فهمیدم 3 تا بچه #بی_سرپرست بودن که #حامد بهشون کمک میکرد. ولی نام و نشونی نداد که کی هستن.
🔰حامد #عادتش بود...
همیشه دست بخیر بود و به خیلی ها پنهونی کمک میکرد.یه فرشته در قالب #یک_مرد
روی این زمین خاکی
به نقل از رفیق صمیمی شهید
#شهید_حامد_جوانی
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
http://eitaa.com/joinchat/4093378561C6faace39d5