4_5847974843999322428.mp3
3.38M
حاج مهدی رسولی
مناجات فوق العاده احساسی و زیبا
با این مناجات به پیشواز ماه مبارک رمضان میرویم
@maktab_asheghan
🍃رسول اکرم(ص):
روزه , آرزوهای نامشروع نَفس را که منشاء تمام مفاسد است می میراند ،
و نیروی شهوت را فرو می نشاند ، و آن را کنترل میکند.
منبع: بحارالانوار، ج 93، ص 254
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan
✍امام محمد باقر (ع) فرمودند:
اى جابر!هر كس ماه رمضان را دريابد و روزهاى آن را روزه بگيرد و پاسى از شب هاى اين ماه را به دعا بپردازد، و دامن و زبان خود را از آلودگى به حرام نگهدارد، و چشمش را از هر چه حرام الهى است بپوشاند، و از آزار ديگران بپرهيزد، مانند روزى كه از مادر زاده شده است از گناهان پاك مىشود.
💥مىگويد:عرض كردم:فدايت گردم!
اين چه حديث نيكويى است، حضرت
فرمود:و اين چه شرط سختى است...
📚ثواب الاعمال/ص۱۷۸
@maktab_asheghan
♡مڪـتبعاشـꨄـقان♡
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 🔰یا رفیق من لا رفیق له...🔰 🔳 #پسرک_فلافل_فر
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠
🔰یا رفیق من لا رفیق له...🔰
🔳 #پسرک_فلافل_فروش 🔳
🌷 #فصل_هفتم ، #شوخ_طبعی 🌷
🌺راوی : دوستان شهید
🌻 #قسمت_نهم_تا_دوازدهم
✳️هادي و بچه ها چندين بار حاج آقا را بالا و پايين پرت كردند😄
🌸خيلي سخت ولي جالب بود.
🌸بعد هم با يك پرتاب دقيق حاج آقا را انداختند داخل حوض معروف دوكوهه😆
✳️بعد از آن خيلي از خادمين دوكوهه طعم اين پتو و حوض دوكوهه را چشيدند!😅
🔘شیطنت های هادی در نوع خودش عجیب بود...
🌸 این کارها تا زمانی که پای او به حوزه علمیه باز نشده بود ادامه داشت.
✳️یادم هست
🌸یک روز سوار موتور هادی از بهشت زهرا به سوی مسجد بر می گشتیم.
🌸در بین راه به یکی از رفقای مسجدی رسیدیم.
🌸او هم با موتور از بهشت زهرا بر می گشت.
🌸همینطور که روی موتور بودیم با هم سلام و علیک کردیم.
🔘یادم افتاد این بنده خدا توی اردوها و برنامه ها، چندین بار هادی را اذیت کرد☺️
🌸از نگاه های هادی فهمیدم که می خواهد تلافی کند...😃
✳️هادی یکباره با سرعت عملی که داشت به موتور این شخص نزدیک شد و سوییچ موتور را برداشت😃
✳️موتور این شخص یکباره خاموش شد😄
🌸ما هم گاز موتور را گرفتیم و رفتیم!😄
🌸هرچی که آن شخص داد می زد، اهمیتی ندادیم🙄
🔘به هادی گفتم:
🌸خوب نیست الان هوا تاریک می شه، این بنده خدا وسط این بیابون چیکار کنه؟🙄
🌸گفت: باید ادب بشه😃
✳️یک کیلومتر جلوتر ایستادیم.
🌸برگشتیم به سمت عقب.
🌸این شخص همینطور با دست اشاره می کرد و التماس می کرد😃
✳️هادی هم کلید را از راه دور نشانش داد و گذاشت کنار جاده، زیر تابلو😃
🌸بعد هم رفتیم.
🔘ادامه دارد...
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan
سلام
شرمنده بزرگواران
یکم سرم شلوغه
این قسمت ادامه ی روز شنبه هست
که دیروز یادم رفت بزارم و قسمت دیگه ای رو براتون فرستادم 🌺
#فردای قیامت
شهید مهدی باکری
دگمه ی کولر را فشار دادم. هوای سرد و لطیف، با فشار وارد ماشین شد. جان تازه ای گرفتم، ولی زیرچشمی «آقا مهدی» را زیر نظر داشتم. چند دقیقه ای نگذشته بود که «آقا مهدی» انگشت سبابه را لای قرآن گذاشت و سرش را به طرف من برگرداند و گفت: «الله بنده سی! می دانی، کولر را که روشن می کنی، مصرف بنزین ماشین زیاد می شود؟ خاموش کن! فردای قیامت چه جوابی داریم که به شهدا بدهیم... خاموش کن! مگر در سنگر، بچّه ها زیر کولر نشسته اند که تو کولر باز می کنی .
👈🏻 شادي ارواح طيبه 🌹شهدا🌹 صلوات 👉🏻
#خاطرات_شهيدان #شهيد
#آقا_مهدی_باکری
#رزق_شهدایی🌺
ڪانال 💞عاشــــــــــ♥ـــــقاڹ مڪتب حجــــــــــاب و ولایت💞
📿 @maktab_asheghan