🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
#قصه های قرآن
#زندگینامه حضرت محمد( صل الله علیه واله وسلم )
#قسمت1⃣8⃣
هيئت وارد مدينه شدند و به محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيدند، و بحث و بررسى آغاز شد و ادامه يافت، سرانجام نمايندگان نجران به پيامبر گفتند: گفتگوهاى شما ما را قانع نمىكند، راه اين است كه در وقت معين و در نقطه معينى با يكديگر مباهله كنيم، و بر دروغگو نفرين بفرستيم، و از خدا بخواهيم دروغگو را هلاك كند.
در اين هنگام آيه فوق بر پيامبر نازل شد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مطابق فرمان خدا، حاضر به مباهله شد. وقت(937) و محل مباهله در نقطهاى در بيرون شهر مدينه در دامنه صحرا تعيين گرديد. هيئت نجران از حضور پيامبر خارج شدند و سران هيئت در مجلس محرمانه خود گفتند: هرگاه محمد با افسران و سربازان خود به ميدان مباهله آمد، و به مباهله خود جلوه مادى داد، متوجه مىشويم او غير صادق است و با او مباهله مىكنيم، و اگر با جگرگوشهها و فرزندانش با وضعى پيراسته از هر گونه تظاهر به شكوه مادى آمد، پيدا است كه كه او پيامبر راستگو است، كه به قدرى به خود و نبوتش اطمينان دارد كه حاضر است خود و نزديكانش را در معرض خطر قرار دهد. اگر چنين شد، ما با او مباهله نمىكنيم.
آنها در اين گفتگو بودند كه ناگاه قيافه نورانى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و چهار تن ديگر نمايان گرديد. آن چهار تن على عليهالسلام، فاطمه عليهاالسلام، حسن و حسين عليهماالسلام بودند.
اسقف گفت: من چهرههايى را مىنگرم كه هرگاه دست به دعا بلند كنند، و از خدا بخواهند كه كوهى از مكه را از جا بكند، بى درنگ كنده مىشود، بنابراين مباهله نكنيد، كه اگر مباهله كنيد، همه مسيحيان هلاك مىشوند و در سراسر زمين تا قيامت يك نفر مسيحى باقى نمىماند.
مسلمانان از مهاجر و انصار براى تماشاى صحنه، از مدينه خارج شده بودند، هيئت نجران از مباهله منصرف شد و حاضر شدند هر سال جزيه (ماليات ساليانه) بپردازند، و در برابر آن، حكومت اسلامى از جان و مال آنها دفاع كند.(938)
ماجراى مباهله علاوه بر اين كه دلالت بر حقانيت اسلام و شكست هيئت بلندپايه مسيحيان دارد، نشانگر عظمت مقام على عليهالسلام و فاطمه عليهاالسلام و حسن و حسين عليهماالسلام است، چرا كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از ميان آن همه مسلمانان تنها اينها را به صحنه مباهله آورد. و با تطبيق به آيه مباهله، حضرت على عليهالسلام به عنوان جان پيامبر و حسن و حسين عليهماالسلام به عنوان پسران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم معرفى شدهاند.
با توجه به اين كه به اجماع مفسران شيعه و سنى، منظور از اَبنائَنا (پسران ما) حسن و حسين عليهماالسلام است، و منظور از نِساءَنَا (زنان ما) حضرت زهرا عليهاالسلام است و منظور از اَنفُسَنا (از نفوس خود ما) حضرت على عليهالسلام است.(939)
مطابق بعضى از اخبار، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هنگام حركت به محل مباهله، دست حسن و حسين عليهماالسلام را گرفته بود، و على عليهالسلام پيش روى پيامبر و فاطمه عليهاالسلام پشت سر آن حضرت، حركت مىكردند.(940)
نيز روايت شده: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم میفرماید: اگر هيئت نجران، حاضر به مباهله ميشدند، همه آنها به صورت خوك و ميمون مسخ مىگرديدند.
هنگامى كه هيئت نجران از مدينه خارج شدند، پس از اندكى پيمودن راه عاقِب و سيد به مدينه نزد پيامبر بازگشتند، هدايايى را به آن حضرت اهدا نموده و هر دو قبول اسلام كردند.(941)
📚پی نوشتها
937 - وقت مباهله، روز 24 ماه ذيحجه سال 10 هجرت، بين الطلوعين بوده است.
938 - تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 122؛ سيره حلبى، ج 3، ص 239؛ مجمع البيان، ج 1 و 2، ص 452؛ در قرارداد صلح بنا بر اين شد كه هيئت نمايندگى نجران، در هر سال دو هزار حُلّه (لباس روپوش مخصوص) كه قيمت هر كدام معادل چهل درهم باشد، به حكومت اسلامى بپردازند، و سى زره و سى نيزه و سى اسب به عنوان عاريه در اختيار حكومت اسلامى قرار دهند. (مجمع البيان، ج 1 و 2، ص 452)
939 - احقاق الحق، ج 3، ص 46، به نقل از مدارك متعدد اهل تسنن؛ الدر المنثور، ج 2، ص 39.
940 - بحار، ج 21، ص 338.
941 - مجمع البيان، ج 1 و 2، ص 452.
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
#قصه های قرآن
#داستان ذوالقرنین
#قسمت1⃣
مشخصات ذوالقرنين
نام ذوالقرنين در قرآن در دو مورد آمده است، و داستان او به طور فشرده در سوره كهف در ضمن 16 آيه (از آيه 83 تا 98) ذكر شده است.
درباره اين كه ذوالقرنين چه كسى بوده، مطالب گوناگونى گفته شده است، مانند:
1 - او همان اسكندر مقدونى است كه فتوحات بسيار نمود، و كشورهاى بسيار را در زير سلطه خود آورد.(1005)
2 - يكى از پادشاهان يمن بود، كه به عنوان تُبَّع خوانده مىشد، كه جمع آن تبايعه است(1006) طبق اين نظريه سد معروف مأرب كه در يمن بود از ساختههاى او است.
3 - سومين و جديدترين نظريه اين كه ذوالقرنين همان كورش كبير است(1007) كه پانصد و سى سال قبل از ميلاد مىزيست.
نظريه اول و دوم داراى مدرك قابل ملاحظهاى نيست، قرائن و دلائل، نظريه سوم را تاييد مىكنند.(1008) بنابراين با توجه به اين نظريه(1009) داستان ذوالقرنين را پى مىگيريم.
اما اين كه به او ذوالقرنين (صاحب دوقرن) مىگفتند، باز مطالب گوناگون گفته شده است مانند:
1 - زيرا او دو قرن زندگى و حكومت كرد.
2 - زيرا به شرق و غرب عالم كه به تعبير عرب دو شاخ خورشيد است رسيد.
3 - زيرا دو طرف سر او برآمدگى مخصوصى بود.
4 - زيرا تاج او داراى دو شاخ بود.
ذوالقرنين از نظر قرآن داراى ويژگىهاى برجسته زير است:
1 - خداوند اسباب پيروزىها را در همه ابعاد، در اختيار او گذاشت.
2 - او سه لشگركشى مهم كرد، نخست به غرب، سپس به شرق، و سرانجام به منطقهاى در شمال كه داراى تنگه كوهستانى است، او در هر يك از اين سفرها با اقوامى برخورد نمود.
- او مردى با ايمان، عادل و مهربان و يار نيكوكار و دشمن ظالمان بود، از اين رو مشمول عنايات خاص خداوند گرديد.
4 - او نيرومندترين و مهمترين سدها را كه در آن از آهن و مسؤوليت زياد استفاده شده بود، به عنوان دژ، براى كمك به مستضعفان ساخت، بيشتر به نظر مىرسد كه اين سد در سرزمين قفقاز، ميان درياى خزر و درياى سياه، بين سلسله كوههاى آن جا همچون يك ديوار بوده است.
5 - در قرآن چيزى كه صراحت بر پيامبرى او داشته باشد نيست، ولى تعبيراتى ديده مىشود كه از علائم پيامبرى او خبر مىدهد، در روايات اسلامى به عنوان عبد صالح معرفى شده است.
6 - دو قوم وحشى يأجوج و مأجوج كه در منطقه شمال شرقى زمين در نواحى مغولستان سكونت داشتند و داراى زاد و ولد زياد بودند، موجب هرج و مرج مىشدند، و براى حكومت كورش باعث مزاحمتها گشتند، و چنين به نظر مىرسد كه مردم قفقاز هنگام سفر كورش به آن منطقه، از كورش تقاضاى جلوگيرى از قتل و غارت آنها را كردند، و او نيز براى جلوگيرى از آنها به ساختن سد معروف ذوالقرنين اقدام نمود.(1010)
7 - از امام صادق عليهالسلام نقل شده: چهار نفر بر تمام دنيا حكومت كردند، دو نفرشان از مؤمنان بودند كه عبارتند از: سليمان و ذوالقرنين، و دو نفرشان از كافران بودند كه عبارتند از نمرود و بخت النصر.(1011)
📚پی نوشتها
1005 - كامل ابن اثير، ج 1، ص 278.
1006 - الميزان، ج 13، ص 414.
1007 - كامل در اين باره به نام ذوالقرنين با كورش كبير منتشر شده است.
1008 - دانشمند محقق ابوالكلام آزاد كه روزى وزير فرهنگ كشور هند بود، با تحقيقات كافى، همين نظريه را انتخاب نموده است، علامه طباطبايى پس از نقل و بررسى گفتار ابوالكلام آزاد، مىگويد: گر چه اين نظريه از بعضى از جهات خالى از اشكال نيست، ولى از همه نظريهها به قرآن منطبقتر است (الميزان، ج 13، ص 426).
1009 - كورش كبير كه به زبان فرانسه سيروس ناميده مىشود، در سال 529 سال قبل از ميلاد به روايتى در جنگهاى مشرق كشته شد، و به روايتى در پاسارگاد فارس در 134 كيلومترى شيراز، 77 كيلومترى تخت جمشيد فوت كرد، قبرش اكنون در همانجا معروف و مشهود است، و همين قبر بيانگر آن است كه روايت دوم نزديكتر به واقع است (دائرة المعارف يا فرهنگ دانش و هنر، ص 761) كورش كبير سر سلسله پادشاهان هخامنشى، نخستين پايتخت خود را در چمنزارهاى پهناور پاسارگاد بنابراين نهاد.
1010 - اقتباس و تلخيص از تفسير نمونه، ج 12، ص 524؛ 552، مجمع البيان، ج 6، ص 490.
1011 - سفينة البحار، ج 1، ص 60 (واژه بخت).
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#آنچه بعد از کربلا گذشت
#قسمت1⃣4⃣
مترجم گوید: آن ملعون رأی به کشتن آنها داد و مَثَلی به زبان عربی آورد که به جای آن ما در فارسی گوییم. شیر را بچه همی ماند بدو. و این مودّبانهتر است از آن مثل عربی. اینگونه مطالب را که ناقلین روایت کردند باید طوری ذکر کرد که هم معنی پوشیده نماند و هم رعایت ادب شده باشد اما هیچ نقل نکردن پسندیده نیست. و اگر مورّخان احساسات و عواطف را در نقل وقایع به کار برند هیچ داستانی چنان که واقع شده است به سمع متاخّرین نمیرسد.
به سیاق کتاب بازگردیم، نعمان بشیر گفت: ای یزید با اهل بیت حسین(علیه السلام) آن کن که اگر پیغمبر(صل الله علیه واله وسلم) آنها را بر این حال میدید آن کار میکرد.
و فاطمه دختر امام فرمود: ای یزید اینان دختران پیغمبرند که اسیر تو شدهاند. از سخن او مردم را دل بشکست و هر کس در آن سرای بود بگریست چنانکه فریادها بلند شد علی بن الحسین(علیه السلام) گفت: من در غل بسته بودم گفتم: ای یزید آیا اجازت میدهی من سخنی گویم؟
گفت: بگو اما هُجر مگوی.
گفتم: در جایی ایستادهام که شایستة چون من کسی یاوهگویی نیست، اندیشه کنی اگر رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) مرا در غل ببیند با من چه کند؟ یزید با اطرافیان خود گفت: او را بگشایید.
در اثباتالوصیة مسعودی است که: چون حسین(علیه السلام) شهید شد علی بن الحسین(علیه السلام) را با حرم روانة شام کردند و بر یزید درآوردند و ابوجعفر فرزندش دو سال و چند ماه داشت، او را هم بردند. یزید گفت: ای علی بن الحسین چه دیدی؟ فرمود: آنچه خداوند مقدّر فرموده بود پیش از آنکه آسمانها و زمین را بیافریند. یزید با همگنان مشورت کرد در امر وی، رأی به قتل او دادند و همان کلمة زشت که پیش گذشت گفتند.
ابوجعفر(علیه السلام) لب به سخن گشود و خدای را سپاس گفت و ستایش کرد و با یزید گفت: مردم تو به خلاف مشاورین فرعون رأی دادند چون که او وقتی از جلسای مجلس خویش دربارة موسی و هارون رأی خواست گفتند: اَرجِه وَ اَخاهُ او را با برادرش مهلت ده و اینها به قتل ما اشارت کردند بیموجبی نیست.
یزید پرسید: موجب چیست؟
ابوجعفر فرمود: آنها زیرک و عاقل بودند و اینها گول و احمق چون پیغمبران و اولاد آنها را نمیکشند مگر بیپدران و حرامزادگان (خواستند فرعون رسوا نشود و اینها رسوایی تو خواستند) پس یزید سر به زیر انداخت.
( تذکرة سبط) علی بن الحسین(علیه السلام) با زنان به ریسمان بسته و برهنه بر جهاز بودند، پس علی(علیه السلام) فریاد زد: ای یزید چه گمان بری به رسول خدا(صل الله علیه واله وسلم) اگر ما را به ریسمان بسته و برهنه بر جهاز شتر بیند؟! پس هیچ کس در آن مردم نماند مگر همه بگریستند.
(شیخ مفید و ابن شهرآشوب) گفتند: چون سرها را نزد یزید گذاشتند و سر حسین(علیه السلام) در آنها بود به چوب بر دندان پیشین آن حضرت زدن گرفت و گفت: این روز به جای روز بدر و این شعر خواند:
نُفَلِّقُ هاماً مِن رِجالٍ اَعِزَّةٍ عَلَینا و هُم کانُوا اَعَقَّ واَظلَما
و یحیی بنالحکم برادر مروان بن حکم با یزید نشسته بود گفت:
لَهامٌ بِارضِ الطَّفِّ اَدنی قَرابَةً مِن ابنِ زِیادِ العَبدِ ذِی الحَسبِ الوَغلِ
سُمَیَّةُ اَمسی نَسلُها عَدَدَ الحِصی وَ بِنتُ رَسُولِاللهِ لَیسَ لَها نَسلٌ165
یعنی: «آن لشکر که در زمین کربلا بودند در خویشی به ما نزدیکترند از ابن زیاد بندة بدگهر. سمیّه نسل و تبارش به شمارة ریگهاست و دختر پیغمبر خدا(صل الله علیه واله وسلم) بیفرزند ماند».
🌸نویسنده حاج شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🥀آنچه بعد از کربلا گذشت
#قسمت1⃣0⃣1⃣
و علامة حلی ـ رحمهالله ـ در کتاب نهایةالاصول از علائم کذب حدیث شمرده است که واقعه عادةً باید مشهور گردد و فقط یک تن آن را نقل کند نظیر افتادن مؤذّن از مناره روز جمعه و بودن شهر بزرگی میان بصره و بغداد بزرگتر از هر دو. بنابراین گوییم اعمش در عهد خود مردی گمنام نبود و بلکه از زراره و ابیبصیر معروفتر بود و اگر امامی بود پوشیده نمیماند.
به ترجمه بازگردیم، از شیخ ابوالقاسم جعفر بن مُحمد بن قولویه از پدرش از ابن محبوب از حسین دخترزادة ابیحمزة ثمالی روایت است که گفت: در آخر دولت بنیمروان به قصد زیارت قبر حسین(علیه السلام) بیرون رفتم پنهان تا به کربلا رسیدم در کناری از آن قریه پنهان شدم تا نیمی از شب بگذشت سوی قبر رفتم چون نزدیک شدم مردی روی به من آمد و گفت: بازگرد که اجر زیارت را یافتی و اکنون به قبر نتوانی رسید. من ترسان بازگشتم تا نزدیک سپیدهدم سوی قبر رفتم و باز همان مرد آمد و گفت: اکنون بدان نخواهی رسید. من گفتم: خدا تو را سلامت دارد چرا به آن نمیرسم از کوفه برای زیارت آمدم میان من و قبر آن حضرت مانع مشو میترسم هوا روشن شود و اهل شام مرا اینجا ببینند و بکشند. گفت: اندکی باش که موسی بن عمران(علیه السلام) از خدای دستوری خواست تا قبر آن حضرت را زیارت کند و خداوند وی را رخصت داده است با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و از اول شب در حضور اویند و در انتظار طلوع فجر نشسته پس از آن به آسمان میروند. من گفتم: خدا تو را سلامتی دهد کیستی؟ گفت: من از آن فرشتگانم که به پاسبانی قبر حسین(علیه السلام) و آمرزش خواستن برای زوّار او مأمورم.
من بازگشتم و نزدیک بود از اینکه شنیدم عقل از سرم پرواز کند، باز چون سپیده دمید رفتم و کسی مانع نشد پس نزدیک قبر شدم و سلام کردم و نفرین بر قاتلان و نماز صبح بگزاردم و از ترس اهل شام شتابان بازگشتم.
از ابن قولویه به اسناده از اسحق بن عمّار روایت است که گفت: با حضرت صادق(علیه السلام) گفتم: یابن رسولالله شب عرفه در حائر بودم نزدیک سه هزار مرد نیکوروی و خوشبوی سپیدجامه دیدم همه شب نماز میکردند خواستم نزدیک قبر روم و ببوسم و دعاهایی کنم از انبوه مردم نتوانستم به قبر رسم هنگام سپیدهدم سجده کردم و سر برداشتم کسی را ندیدم. ابوعبدالله(علیه السلام) گفت: دانستی که بودند؟ گفتم: نه. فرمود: پدرم از پدرش روایت کرد که: چهار هزار فرشته بر حسین(علیه السلام) گذشتند هنگام شهادت پس سوی آسمان بالا رفتند و خدای تعالی به ایشان وحی کرد: ای فرشتگان شما بر فرزند حبیب و برگزیدة من محمد(علیه السلام) گذشتید و او را میکشتند یاری او نکردید پس به زمین روید نزدیک قبر او ژولیده و گردآلوده و بگریید بر او و آن فرشتگان بدانجا هستند تا قیامت.
#نویسنده حاج شیخ عباس قمی رحمه الله علیه
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹
پادکست #سبک_عبادی_منتظران
🔺#قسمت1️⃣
⚜همه سبک زندگی منتظرانه، عبادت است.
#رمضان_مهدوی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید 👇
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮
@maktab_ommeabiha
╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯