فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ به یاد حاج قاسم عزیز و شهدای مدافع حرم در شب عاشورای حسینی...
🌹 بلند شو علمدار...😭😭😭
علم رو بلند کن...
http://eitaa.com/sayarimojtabas
http://t.me/sayarimojtabas
🌹 حضور در منزل شهید ظهر عاشورا در کربلا
میثم لیلابی و دیدار با خانواده معظم و معزز شهید
🌷 ظهر عاشورای ( ۲۸ مرداد) ۱۴۰۰
🌹 نایب الزیاره بودم...
http://eitaa.com/sayarimojtabas
http://t.me/sayarimojtabas
"انا لله و انا الیه راجعون"
✅ خانواده معظم و معزز شهید عزیز مدافع حرم حاج محمد حسین عطری
سلام علیکم؛
عرض ادب و احترام؛
مصیبت درگذشت مرحوم حاج محمدتقی عطری ابوی عزیز شهید مدافع حرم حاج محمدحسین عطری را به شما و سایر بازماندگان تسلیت عرض می نماییم.
از درگاه پروردگار متعال برای شما و سایر بازماندگان صبر و اجر و برای آن مرحوم علو مرتبه ربانی و رحمت واسعه الهی را مسالت داریم.
امید آن است که به فضل الهی این ابوی عزیز شهید در جوار فرزند شهیدشان قرین رحمت ربوبی گردند...
و در این شب ها و روزها، این پدر عزیز میهمان آقاسیدالشهدا(ع) و شهدای کربلا خواهند بود...
سیاری
http://eitaa.com/sayarimojtabas
http://t.me/sayarimojtabas
هیئت بیت الشهدا برگزار می نماید:
🌹ویژه برنامہ "روایت ناتمام" ۱۰
🌹 سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی
و سالروز تدفین پیکر مطهر سردار شهید حجت الاسلام حاج محمد شیخ شعاعی
و به یاد شهید عزیز مدافع حرم آقاعین الله مصطفایی
🎤 با روایت گری : آزاده دفاع مقدس و راویان
⚘ با حضور خانواده های معظم شهدا و راویان
🕒 زمان : جمعه ۲۹ مرداد ماه ۱۴۰۰، ساعت ۷:۳۰ صبح
همراه با فریضه دعای ندبه
🏙 مکان :قم، گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) ، مزار مطهر شهدا
" فضای باز و با رعایت پروتکل های بهداشتی"😷
http://eitaa.com/sayarimojtabas
http://t.me/sayarimojtabas
سلام؛
🌹گزارش تصویری ویژه برنامہ "روایت ناتمام"
به مناسبت سالروز تدفین پیکر مطهر سردار سپاه اسلام شهید حجت الاسلام والمسلمین حاج محمد شیخ شعاعی
و سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی
و به یاد شهید عزیز مدافع حرم آقاعین الله مصطفایی ☝☝☝
🌷 با روایت گری آزاده دفاع مقدس و راویان
⚘ با حضور خانواده های معظم شهدا، راویان، رزمندگان و مسئولین
🕒 صبح جمعه ۲۹ مرداد ماه ۱۴۰۰
🏙 گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) قم ، مزار مطهر شهدا و در فضای باز
http://eitaa.com/sayarimojtabas
کتاب حاضر روایتی است داستانی از زندگی سراسر اخلاص و جهاد حاج شعبان نصیری که در آن با بیش از ۱۰۰ نفر از همرزمان و دوستان و نزدیکانش از جمله سرلشکر حاج قاسم سلیمان فرمانده سپاه قدس، ابو مهدی المهندس (فرمانده حشد الشعبی عراق) و همچنین حجت الاسلام «سید سعیدرضا عاملی» دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و… مصاحبه شده است.
📕گزیده کتاب:
دو سال پیش در مراسم چهلم سردار بی ادعا، شهید شعبان نصیری، حاج قاسم سلیمانی از این شهید عزیز این گونه یاد نمودند: «شهید نصیری از اولیای الهی بود که در جامعه ما مخفی ماند. او مثل شیشه عطر بزرگی بود که باید درِ آن برداشته می شد، تا جامعه ما عطر آن را استشمام کند و بشناسد خصوصیات چنین شهیدی.
#معرفی_کتاب🌱
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
وقتی از کار برمی گشت، با وجود خستگی کار، درخونه یک ثانیه هم بیکار نمینشست.
برای راحتی من خیلی زحمت میکشید واگر میدید ازانجام کاری خسته شدم انجام اون کار رو به عهده خودش میدونست...
هیچوقت نمیذاشتن من از انجام کارهای خونه خسته بشم.
می گفتم حسابی کدآقایی هستی برای خودت...
می گفت:
- حضرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) به حضرت علی(علیهالسلام)فرموده:
مردى كه به زن خود در خانه کمک كند، خدا ثواب یک سال عبادتی را که روزها روزه باشد و شبها به قیام و نماز ایستاده باشد به او میدهد✨
#شهید_محمدکاظم_توفیقی🌱
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت سردار شهید سلیمانی| رویای صادقه از امام حسین علیه السلام در بحبوحه جنگ با داعش
#شهید_قاسم_سلیمانی💚
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
همیشه در حال بدو بدو بود و تکاپو بود. مخصوصا وقتی ایام #شهادت یا #ولادت ائمه میشد یا ماه محرم و ماه رمضان..
میگفتم بابا چرا اینقدر خودت رو خسته میکنی یه کم استراحت کن فقط لبخند میزد، همش تو راه کار و هیئت و مراسمات و بود ولی الان آرام آرام انگار که می دونست زود میخواد بره به خاطر همین این دنیا همش میدوید تا در دنیای ابدی آرام بگیره و با بهترینها آرامش بگیره..
✍🏻به روایت مادر
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🕊
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
چله ميگرفت؛ قرار های مختلفی میگذاشت؛ #زيارت_عاشورا مي خواند يا يک چله نماز صبح ميرفت کنار شهدای گمنام تيپ الغدير.
نيتش را نميدانستيم ،وقتی مدتی بعد از نماز مغرب، زیارت عاشورا ميخواند حدس ميزديم که دوباره چله خوانی دارد.
يکی از کار هايی که باب کرده بود و به ما هم ياد داد ، قبل از محرم، شروع ميکرديم به عدس پلو خوردن، ميگفت عدس اشک را زياد ميکند.
از چند روز مانده به محرم #مراقبه را شروع میکرد...
یک روز عاشورا یادم هست توی خانه غذا درست کرد، حدود چهل نفر بودیم.
روز عجیبی بود.
حتی موقع شستن دیگ و پختن غذا هم #روضه میخواندند. تعداد کم بود ولی، اثرش قابل قیاس نبود.
عشقِ این بود که با شور و حرارت بخواند.
میگفت نباید در بند سبک باشی؛ وقتی هم مثل ما مستمع بود اصلاً کاری به مداح نداشت. هر کسی اسم امام حسین (علیه السلام) را می آورد با خودش حسین حسین میگفت و ناله میکرد.
کتاب عمار حلب🌱
#محرم
#خادم_الحسین ع💚
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌹
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
9سالی بود که خاکش کرده بودیم. همون جنازه ای که 18روز توی ارتفاعات کردستان مونده بود..
تازه بعد از 28روز که برای دفن آوردنش تغییری که نکرده بود هیچ، بوی خوشی هم
می داد.
بارون زده بود وقبرش رو خراب کرده بود باید تعمیرش می کردیم.
سنگ قبرش رو برداشتیم. زیر سنگ خالی شده بود. دیواره های قبر و سنگ لحد بهم ریخته بود.برادر و پسرم رفتند توی قبر جنازه سالم بود.
نمی شد کاری کرد باید می آوردنش بیرون وقتی خواستند جنازه رو بدند بالا،دست هردوشون خونی شد.🍃
اینا رو پدرش می گفت با همون لهجه بوشهری ادامه داد:«شبا کا از بیرون می اومد تا دیر وقت می نشست زیر نور چراغ فانوس،می خوند و می نوشت. بهش می گفتم: بابا خسته ی کاری، برو بخواب برای چی خودتو اذیت می کنی؟»
می گفت: «بابا می خوام خوندن و نوشتن یاد بگیرم، روضه خون امام حسین(ع)بشم.»
آخر به آرزوش رسید. محرم که می شد مردم رو جمع می کرد براشون نوحه می خوند،روضه می خوند. عبدالنبی هر چی داره از امام حسین(ع)داره...»🍃
کتاب خط عاشقی:حسین کاجی
#شهید_عبدالنبی_یحیایی
#امام_حسین #محرم
تولد: 1342استان: بوشهر
روستای تنگ ارم برازجان
شهادت: 8/5/1362
منطقه عملیاتی حاج عمران🌱
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از تبار سرهای بر نیزه رفته ام..
#استوری🌱
#حاج_قاسم
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
یک روز که کنارش نشسته بودم به من گفت: «معنای «حُسن مأب» در قرآن چیست»؟
گفتم: چرا؟ گفت: «دلیل سوالم را برایت میگویم، ولی دوست ندارم تا زندهام برای کسی نقل کنی.
اگر لایق بودم و رفتم که هیچ، اگر نه تا در زمان حیاتم به کسی نگو».
گفتم: بگو رفیق چشم.
بعد ادامه داد «در سفری که به قم داشتم به حرم حضرت معصومه (س) رفتم و کنار قبر آیتالله بهجت نشستم.
قرآن دستم بود و استخارهای گرفتم. این آیه آمد «الذین آمنو و عملو الصالحات طوبی لهم و حُسن مأب» (همان کسانی که ایمان آورده و عمل شایسته بجا آوردند، خوشی و سرانجام نیک از آن آنهاست. آیه شریفه 29 سوره رعد)».
بعد اشک در چشمانش حلقه زد و گفت:
«حُسن مأب» یعنی همان شهادت؟
گفتم بله رفیق، یعنی بهترین جایگاه که فقط شهدا به آن درجه میرسند».
#شھیدمحمدجاودانی💞
فدایی #امام_حسین ع💚
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
قبل از عملیات والفجر هشت برای بچه های گردان صحبت میکرد: برادران! اگر در عملیات زخمی شدید، خیلی بیتابی نكنید كه دو نفر دیگر هم مجبور شوند از شما پرستاری كنند و شما را به عقب انتقال دهند.
سعی كنید خودتان را از معبر عقب بكشید تا برادران امدادگر سراغ شما بیایند. آه و ناله نكنید كه روحیه بقیه تضعیف شود، بعد اشاره كرد، من خودم زخمی شدم، دستم قطع شد، نه آه كردم و نه ناله، چون روحیه دیگران ضعیف میشد؛ بعد سه بار گفت: استغفرالله، استغفرالله، استغفرالله، این نیت را نداشتم كه از خودم تعریف كنم!
شهید حسین خرازی🌷
#شهادت_را_به_بهاء_میدهند❤️
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
امیر سرتیپ ناصر آراسته از فرماندهان ارتشی دوران دفاع مقدس و مشاور نظامی فرماندهی کل نیروهای مسلح در خاطرهای درباره ایثار و فداکاری یک پزشک در بیمارستان صحرایی روایت میکند: این پزشک بیش از دو روز بود که از اتاق عمل خارج نشده بود. ناهار و شام و نماز خواندش هم در همان اتاق بود. پشت سر هم مجروح میآوردند توی این بیمارستان صحرایی و او که پزشک جراح بود باید جراحی میکرد.
بعضی وقتها حس میکرد همین الآن است که از خستگی بیفتد. ولی چه میشد کرد، تنها پزشک جراح بود، آن هم با غیرت دینی و حرفهای دلش راضی نمیشد در معالجه مجروحین تأخیری داشته باشد. روز سوم بود که سرش خلوت شد. روی برانکار توی اتاق عمل دراز کشید. دقایقی نگذشته بود که به خواب عمیقی رفت. شاید حدود چهار تا پنج ساعت بود که خواب بود.
فرمانده نیروی زمینی آمده بود پیرانشهر و کار ضروری با او داشت. هر چه پرستارها و همکارهایش صدایش میکردند و او را تکان میدادند، از خواب بیدار نمیشد. مثل یک جسم بیروح روی برانکار افتاده بود، بالاخره پرستار مخصوص اطاق عمل گفت: «من رگ خواب او را دارم الان بیدارش میکنم؛ شماها هنوز غیرت و عشق دکتر را به کارش و به جوانهای مملکت و رزمندهها را نمیدانید.»
....رفت بیخ گوش دکتر با صدای معمولی، نه بلند و نه با فریاد گفت: «دکتر مجروح اورژانسی آوردند.» او را تکان نداد و فریاد نزد. دو بار این جمله را گفت. دکتر بلند شد رفت کنار دستشویی دستش را شست و دستکش خواست و گفت: «مجروح رو بیارید تو!» همه خندیدند. پرسید: «چرا میخندید؟!» و با فریاد گفت: «عجله کنید!» جریان را برایش گفتند، به شوخی، چیزی به پرستار گفت و برایش چای آوردند و بعدش رفت به ملاقات فرمانده نیروی زمینی ارتش..
#شهدای_پزشک
#شهدای_سلامت
#روز_پزشک_مبارک💚
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
حسین می دید که دارویی برای دندان درد نیست و بچه ها مجبورند سیم خارداری را از صبح تا شب در آتش سرخ کنند، بعد آن سیم گداخته را داخل دندانی که درد می کند فرو کنند. دندانپزشک عراقی هم ماهی یک بار می آمد و کافی نبود.
حسین به فکر افتاد که کاری کند. مقداری سیخ و سیم خاردار به شکل وسایل دندانپزشکی درست کرد. بیمار را می خواباندند، حسین می نشست و با سیم خاردارها دندان را می تراشید و سیاهی را می گرفت. بعد زرورق سیگار را جدا می کرد و دندان را با آن پر می کرد، این ماده مدتها دوام داشت.
یک روز که صلیب سرخ آمد، حسین گاردی وسایل را نشان داد و از آنها خواست دندانپزشکی بیاورند، آنان از این ابتکار بچه ها در درمان دندان درد تعجب کردند. صلیب از کار حسین تعریف و آن را تأييد کرد، شاید به این خاطر که نمی توانستند برای ما دندان پزشک بیاورند.
حسین گاردی هم می گفت: کار من قانونی است، صلیب مرا تایید کرده! و راحت و با اطمینان بیشتری کار می کرد. مدتی بعد برای چهار اردوگاه یک دندانپزشک آوردند، هر کس بیمار بود می بردند و دندانش را می کشیدند. هفته ای دو بار و هر بار چهار تا پنج نفر می توانستند بروند، در صورتی که تعداد بیماران بیشتر می شد. این بود که ما بی نیاز از حسین گاردی نبودیم.
«حسین گاردی» پاسدار بود، برای این که دشمن شک نکند فامیلی گاردی را انتخاب کرده بود.
راوی: آزاده محمدعلی زردبانی
منبع: سايت مشرق نيوز
#خون_دلها_خورده_ایم
#پای_انقلاب_حسین
#امام_حسین🍃
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
سرهنگ پاسدار شهید شجاعت علمداری از اولین افرادی است که در سالهای نخست فتنه تکفیریها در منطقه، در راه دفاع از حرم آلالله به شهادت رسید.
او یکی از خلبانانی بود که جان خود را فدای امنیت کشور و پاکسازی منطقه از لوث وجود اشرار داعشی کرد. وی از چهرههای مطرح و عالی در حوزه هوافضای سپاه بود.
شهید علمداری پس از أخذ مدرک لیسانس از دانشگاه امام حسین علیهالسلام لباس مقدس پاسداری را بر تن کرد و به عنوان پاسداری نمونه و ممتاز به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست.
سپس بعد از گذراندن چندین دوره تخصصی خلبانی، به عنوان خلبان بالگرد در نیروی هوانیروز سپاه پاسداران به خدمت مشغول شد. با ورود فناوری نوپای پهپاد به هوا فضا، شهید علمداری به همراه چندتن از خلبانان برتر انتخاب شدند تا دورههای لازم را آموزش ببینند.
سرانجام شهید والامقام علمداری در نهمتیرماه1393 طی نبرد با داعش به هنگام دفاع از حریم اهل بیت در سامرای عراق و در جوار بارگاه ملکوتی امام حسن عسکری علیهالسلام بر اثر ترکش خمپاره به شهادت رسید.
#شهید_شجاعت_علمداری🌱
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
تیکه کلامش این بود
خودتو خرج امام حسین کن..."
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی♥️
#محرم #امام_حسین ع💚
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
اهل نماز اول وقت و امر به معروف بود، با جذبه، خوشرو و کم حرف بود و در رشته های هاپکیدو و جودو و کونگ فو فعالیت داشت و استادهم بود، چندین بار مقام اول کشوری را بدست آورد. از 21سالگی مشتاق دفاع از حرم و اعزام به سوریه بود، ولی بدلیل اینکه تک پسر بود و پدرش جانباز 8 سال دفاع مقدس بود اعزامش نمیکردند، بعد از 3 سال تلاش، در سفرش به کربلا، با توسل و مددگرفتن از امام حسین (ع) و حضرت عباس (ع) نذر کرده بود تا زمانی که پایش به حرم حضرت زینب (ع) نرسد آب به لبانش نزند، نذرش هم قبول شد، فردای روزی که از کربلای برگشت پدرش او را همراه خود برای آموزش به پادگان برد، بعد از یک ماه در تاریخ 12دی ماه 94 ساعت 11 ظهر تماس گرفتند که سریع به محل گفته شده برود، سریع غسل شهادت کرد و راه افتاد.
سرانجام در13 دی ماه 94 به سوریه اعزام شد. همیشه آرزو داشت روی شناسنامه اش مهر شهادت بخورد که درتاریخ 21دی ماه 94به آرزویش رسید.
#شهید_عباس_آبیاری🍃
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani