💢شهید علی شفیعی ؛ اگر گرفتار می شد پابرهنه می رفت مسجد صاحب الزمان عجل الله دو رکعت نماز می خواند حاجتش را می گرفت.
✍راوی : فاطمه کیانی همسر شهید
#امام_زمان
#شهید_علی_شفیعی
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
هدایت شده از 🌹دختران حاج قاسم❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ای شهید و ای مهاجر سرزمین الی الله...
🔹در تماشای تو قانع نشوم من به دو چشم...
🔸همه چشمان جهان گو به سرم شتابند...
🔹هست در هر نظری حسن تو را جلوه ی خاص...
🔸از تماشای تو چون سیر توان گردیدن؟
┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 #جان_فدا
📌به کانال #دختران_حاج_قاسم_سلــیمانـــــی بپویندید :
👇👇
https://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل :اول
🔸صفحه: ۳۹_۳۸
🔻قسمت:۱۴
دیگه سنّی از من و باباش گذشته بود.
همیشه سعی می کرد با وجود مشغله های کاری اش، به ما هم سربزند تا چیزی کم و کسر نداشته باشیم.
همه ی بچّه هام ، خداراشکر سروسامان گرفته بودند.
هر کسی دنبال کار و زندگی خودش بود.
اگر آن ها دوسه روز یک بار می آمدند خانه مان، ازشان دلگیر نمی شدم؛ولی علاقه ی من و باباش به حسین، به قدری بود که اگر یک روز نمی دیدیمش ، فوری بهش زنگ می زدم که «کجایی؟!».
محمد چند سالی می شد که چشم هاش مشکل پیدا کرده و کم کم نابینا شده بود.
حسین خیلی ناراحت بود.
وقتی می آمد ،می رفت کنار باباش می نشست، دست باباش را محکم می گرفت تو دستش، و می گفت: بابا، هیچ وقت از این که نابینا شده ای، ناراحت نشو!
من هم مثل خودت هستم.
این یکی چشمم رو هفت سال قبل عمل کردم؛ هیچی ازش در نیومد.
اون یکی هم فرستادم تعطیلات.
درد دوتایی مشترکه.
نبینم بابای گلم غصه بخوره!
#قسمت_اول👇
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل: اول
🔸صفحه:۴۰_۳۹
🔻قسمت: ۱۵
سه روز قبل از عید نوروز بود.
همه در خانه ی برادر حسین دعوت بودیم. حسین هم آمد آنجا، با همه ی بچّه ها دیدار کرد. بعد از چند ساعتی، از جاش بلند شد و گفت《خیلی خوشحال شدم که همگی رو امشب دیدم. دارم می رم مشهد.》
عادتش بود که هر تحویل سال، حرم امام رضا علیهِ السّلام باشد. همین که حسین پا شد، من هم باش از جام بلند شدم. آمد سمتم، و گفت《ننه، تو چرا از جات بلند شدی؟! من خم می شم، سرِ گُلت رو می بوسم.》
دست و پیشانی ام را بوسید.
آن شب، حس غریبی تو قلبم بود. پیش خودم می گفتم: حسین، مثل هر سال داره می ره مشهد؛ پس چرا قلبم این جوریه؟!
از همه خداحافظی کرد و رفت.
این، آخرین دیدار من و حسین بود.
#قسمت_اول👇
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
سلام،عرض ادب و احترام؛
بزرگوارانی که تمایل دارند در برنامه ی " دوشنبه های شهدایی" ، دیدار با خانواده معظم و معزز
شهدا (دوشنبه ۵ تیرماه) شرکت فرمایند،
لطفا اطلاعیه درج شده در کانال برنامه ها با لینک ذیل را ملاحظه و ثبت نام فرمایند تا آدرس خدمتشان ارسال گردد
👇👇👇
http://eitaa.com/sayarimojtabas
⚘🌺🌱🌾🍀🌿☘🌴🌹🌷
ماشین که ایستاد فوری پیاده شدم و در را برای حاجی باز کردم. به خیال خودم می خواستم پیش مهمان های حاج قاسم کلاس کار را حفظ کنم.وقتی پیاده شد،با اخم نگاهم کرد. نگذاشت برای بعد،همان جا ناراحتی اش را بروز داد و عصبانی گفت:کی به تو گفت این کار رو بکنی؟!آرام گفتم:خب حاجی!دیدم مهمون دارید،بَده😅.
همان قدر عصبانی ادامه داد:مگه من شاهم که در رو برام باز میکنی😡؟! هیچ وقت این طور عصبانی ندیده بودمش...
📚 کتاب سلیمانی عزیز۲، ص۱۱۰
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
هدایت شده از 🌹دختران حاج قاسم❤
وقتی گناه نکنی ...
سلول به سلول بدنت
خدا و امام زمان(عج)
رو صدا میزنه ...
لازم نیست تو کاری کنی...
فقط گناه نکن...
بقیش با خدا....
✍ تقدیم به سردار شهید علی شفیعی
🔸به جانان جان سپار ای دل که کار عاشقان این است...
🔹هوای خویشتن بگذار اگر داری هوای او...
🔸ای شهید هر جا که روم در نظرم یاد تو باشد...
🔹و من در پی تو هستم نه بهشت...
🔸و یقین دارم با حریر نازکی از جنس نور از ما جدا شده ای...
🔹ای شهید سر قول و عهدم با تو می مانم...
🔸به رنگِ سرخ شهادت در آوری ما را...
#شهید_علی_شفیعی
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 فرهنگ بسیجی؛
شهید حاج قاسم سلیمانی:
مقام معظم رهبری چفیه را
که متعلق و
یکی از تعلقات
یکی از نشانههای جنگ است،
دور گردن خودشان همیشه دارند.
یکی از مفاهیمی که
من خودم از زبان ایشان شنیدم
این هست که
یک نشان از یک فرهنگ است.
آن فرهنگی که در جبهه خلق شد،
امروز از بالاترین شأن را تا
عمومی ترین شأن را در بر میگیرد،
فرهنگ بسیجی است.
#حاج_قاسم #رهبری #فرهنگ_بسیجی
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍چشم میپوشی ازان رخسارِ جان پرور چرا؟
🔹به چشم ظاهر گر رخصت تماشا نیست...
🔸نبسته است کسی شاهراه دلها را...
🔹سیر نمی شوم زِ تو، ای مَه جان فَزا ای شهید...
🔸بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم ای شهید...
💢شادی روح شهید مدافع حرم علیزاده حسینی صلوات
#شهید_علیزاده_حسینی
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اندکی_درنگ
🔷از وصایای شهدا،...
پشتیبانی از ولایت فقیه ،
ولایت پذیری و اطاعت از
رهبری بود...
درمیدان عمل چقدر حامی
ولایت و رهبریم؟
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
🔹 شهید قاسم سلیمانی
🔸 شناخت بموقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم بموقع و عمل بموقع، هر يك از اینها اگر در غیروقت خود صورت گیرد بر پیروزی شما اثر جدی دارد.
#جان-فدا❤
⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘⚘☘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
#خاطرات_شهدا✍
حاج قاسم برای خرید کاپشن به همراه فرزندش
به یک فروشگاه در خیابون ولیعصر رفته بود و
چـهره ســردار برای فـروشنده آشنا میاد و ازش
میپرسه شما سردار سلیمانی نیستید🧐
حاج قاسم میخنده و درجوابش میگه آقای
سلیمانی میاد کاپشن بخره؟! فروشنده هم میگه
منم تو این موندم. اون که قطعا نمیاد لباس بخره
و براش میخرن میبرن. ولی شما خیلی شبیه به
آقای سلیمانـی هستید. بعد از اصرار فروشنده و
سوالات مکرر حاج قاسم در جواب میگه بله قاسم
سلیمانی برادرمه و بخاطر همین شبیهش هستم😇
زمانی که حاج قاسم کت رو در میاره تا کاپشن نو
رو بپوشه و بپسنده اسلحهای که در کمر حاج قاسم
بود رو فروشنده میبینه و میگه نه تو خـود حــاج
قاسمی و لو رفتی😅
فروشنده از اینکه سردار ازش خرید کرده خوشحال
میشه و خیلی اصرار میکنه که پول نمیگیرم. حاج
قــاسم هم در جـواب گفته بود اگه پـول نگیری
نمیخرم و میرم👋
فروشنده باورش نمیشد که معروف ترین ژنرال
دنیا به همین راحتی بدون محافظ و بین مردم
قدم زده و به مغازه اون اومده🌱
#از_شهدا_الگو_بگیریم🦋
#شهید_حاجقاسم_سلیمانی🌷
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل : اول
🔸صفحه: ۴۲-۴۱
🔻قسمت: ۱۷
شب که بچه ها رفتند، گفتم خدایا، حسین ام، برای رسیدن به آرزوش، به هر غریبه و خودی ای که می رسه، می گه دعا کنید که من هم شهید بشم.
چرا من که مادرش ام، متوجه زخم دل پسرم نشده ام؟!
پا شدم رفتم وضو گرفتم. سجاده ام را پهن کردم و شروع کردم به گریه کردن. تا صبح با خدا درد دل کردم. گفتم خدایا، حیف بچمه که بعد از این همه جراحت، مزدش رو نگیره. همان جا روی سجاده خوابم برده بود. وقتی از خواب پاشدم، نزدیک اذان بود. نمازم را خواندم.
دوباره برای شهادت حسینم دعا کردم و اشک ریختم.
دعا کردم و دل کندم.
ساعت نه و ده صبح بود. اصلا حال و حوصله نداشتم. بی تاب و بی قرار بودم.
از حیاط بغلی، خانه پسرم، سر و صدای گریه می آمد. رفتم بیرون. دیدم صدای مصطفی و خانمش است. رفتم توی حیاط. همین که مصطفی مرا دید، پشتش را کرد به من، و اشک هاش را پاک کرد.
گفتم مصطفی، چی شده؟!
مصطفی، سرم را گرفت توی بغلش، زد زیر گریه.
گفت: برادرم به آرزوش رسید. ننه خدا دعات رو قبول کرد!
ادامه دارد......
#قسمت_اول👇
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل :اول
🔸صفحه: ۴۲-۴۳
🔻قسمت: ۱۸
هنوز پیش خودم می گفتم «چون پیکر حسین رو نیاورده اند، شاید زخمی شده باشه؛ شایدشهید نشده باشه…».
خواب دیدم جایی شبیه حسینیه هستم.
یک ساختمان چند طبقه داشت.
عده ی زیادی از خانم ها، توی آن طبقات نشسته بودند.
یکی مرا صدا کرد.
گفت «مادر شهید حسین بادپا!».
به طرف صدا برگشتم.
خوشحال شدم که الآن پسرم را می بینم.
دیدم یک نفر ،مرا برد جایی که از بقیه ی خانم ها جدا بود.
بعد، چهارنفر، سر یک تابوت را گرفتند و جلوم گذاشتند.
با یک پارچه ی نخی سفید، سرتاسر این تابوت را پوشیده بودند.
از توی تابوت، صدای حسین را شنیدم.
فقط یه کلمه گفت «آخ…».
پیکری که توی آن پارچه ی سفید پیچیده شده بود، هم قد پسرم حسین بود.
کمی جلوتر رفتم.
دست کشیدم به پیکرش!
شروع کردم به درد دل کردن: «ننه، قربون قد بلندت برم! ننه، تنهام!
ننه، چرا تنهام گذاشتی؟!
چرا یادم نمیکنی؟!
چرا نیومدی؟!
چرا فراموشم کردی؟!
حسین، ننه، خسته شدم.
چرا جوابم رو نمیدی…».
تابوت رو از جلوم برداشتند.
نگاهم به تابوت بود.
جیغ زدم «پسرم، حسین…».
از خواب پاشدم.
دیدم تنهام و کسی کنارم نیست!
پاشدم، عکسش را بغل کردم و بوسیدم.
#قسمت_اول👇
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
باران ببارد میروی...
باران نبارد میروی!
این بغض بیساحل چرا،
از تو ندارد پیروی💔؟!
#شبتون_شهدایی_التماس_دعا
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
هدایت شده از 🌹دختران حاج قاسم❤
🔘 سالروز شهادت
◾و شهـٰادت نصـیب کسـانی میشـود، کـه در رَهِ عشـق بـی تـرس بـا جـان خـود بـازی کـنند
🇮🇷 شهید اکبر قربانی
🇮🇷 شهید سیدجواد حسینی جوشانی زاده
┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 #جان_فدا
📌به کانال #دختران_حاج_قاسم_سلــیمانـــــی بپویندید :
👇👇
https://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1
4_5983186139668808211.mp3
2.79M
🎵 پادکست| اشک آهو برای امام زمانش
🎙 استاد رائفی پور
#امام_زمان
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
بقولحاجمھدۍرسـولی:
اینعصر،عصرحیرتنیست..
عصرحرڪته'!
حیروننشیا..مانسلموندننیستیم
نسلرسوندنیم.."
#شهید_روح_الله_عجمیان...🌷🕊
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍دیدار از پدر و خانواده سردار شهید مهدی توسنگ...
🔹سردار کویر شهید حاج مهدی توسنگ فرمانده دلاور قرارگاه عملیاتی ابوذر انتظامی استان کرمان در تاریخ ۱۳۵۴/۶/۱ در ماهان به دنیا آمد.
🔸بعد از اخذ دیپلم وارد دانشگاه افسری نیروی انتظامی شد و بعد از اخذ لیسانس علوم انتظامی و فارغ التحصیل شدن از دانشگاه وارد یگان ویژه درتهران شد به مدت دو سال مامور به خدمت در شرق کشور شد.
🔹او از همان بدو ورود به خدمت کار عملیاتی و در گیری با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر را انتخاب کرد.
🔸سرانجام بعد از ۲۷ سال خدمت مقدس و شبانه روزی در سپیده دم ۱۴۰۰/۸/۲۶ در درگیری مسلحانه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر در دشت سمسور بم مظلومانه و تشنه لب به مولایش امام حسین علیه السلام اقتدا کرد و به شهادت رسید.
💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی سردار شهید مهدی توسنگ و مادر شهید صلوات
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
در مسیر بـــــاد بمان
تا #بــــوے "مهربانی ات "
تسخیر ڪند...
این شهرِ پـــر از "بیهودگی" را
هدایت شده از 🌹دختران حاج قاسم❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونستید همسر شهید چمران اونقدر مجذوب شخصیت شهید شده بود که تا مدتها نمیدونست ایشون کچله
┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 #جان_فدا
📌به کانال #دختران_حاج_قاسم_سلــیمانـــــی بپویندید :
👇👇
https://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1
🔹 رهبر انقلاب امروز در دیدار خانوادههای معظم شهدا:
از لحاظ ارزشگذاریِ نظام ارزشیِ اسلامی، خانوادهی شهدا یعنی پدر، مادر، همسر در رتبهی بسیار بالایی قرار دارند. فضیلت اینها از فضیلت دیگر مؤمنین و مؤمنات و اینها بیشتر است. ۱۴۰۲/۴/۴
#شهدا
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani