eitaa logo
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
1.3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
8 فایل
🌹کانال ترویج مکتب حاج قاسم سلیمانی اهداف👇 اعزام راویان تخصصی مکتب برگزاری دوره وکارگاه آموزش تخصصی روایتگری وتربیت استادومربی مکتب اعزام کاروان راهیان مکتب به استان کرمان برگزاری کنگره ویادواره حاج قاسم ⚘سیاری ۰۹۱۰۰۲۳۷۶۸۷ @shahidegomnamemaktabehajqasem
مشاهده در ایتا
دانلود
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل : سوم 🔸صفحه : ۱۰۵-۱۰۳ 🔻قسمت : ۶۰ نگران بود که هنوز نرسیده این. حسین گفت: وقتی تماس گرفتین، بگین نگران نباشن؛ مشکلی نیست. تقریباً ساعت ۱۲ شب بود. با حسین تصمیم گرفتیم برگردیم. هنوز چند کیلومتری از خط دور نشده بودیم که دیدیم عراقی ها جاده را اشغال کرده اند‌. با گلوله ی مستقیم تانک، شلیک می‌کردند. به حسین گفتم یا برگردیم خط، پیش بچه ها، یا ماشین رو بزاریم و خودمون رو از داخل شیارها به مقر تاکتیکی لشکر برسونیم. حسین گفت به امید خدا، با ماشین از دامنه ی کوه پایین می ریم. توکل کردیم به خدا، و راه افتادیم. در آن شب تاریک، در ارتفاعات به آن بلندی، با چراغ های خاموش، به سمت پایین حرکت کردیم. بعضی جاها ماشین بیست سی متر از پهلو به پایین کشیده می شد. هر لحظه انتظار داشتیم به ته دره سقوط کنیم. در آن وضعیت، کنترل ماشین، خیلی سخت بود. حسین با شهامت، شجاعت و توکل که داشت، توانست ماشین را به جاده ی اصلی در پایین ارتفاعات برساند. اذان صبح به قرارگاه رسیدیم. هوا روشن شده بود. وقتی راهی را که آمده بودیم، نگاه می کردیم، باورمان نمی‌شد. حسین، در حالی که اشک از چشم هایش می آمد، گفت: به خدا، دیشب، شهدای اطلاعات، لحظه به لحظه با ما بودند. یقین دارم که شهدا، ماشین رو پایین آوردن؛ وگرنه الان جای من و تو، ته دره بود. دیدی که تنهامون نداشتند؟! 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل : سوم 🔸صفحه : ۱۰۵ 🔻قسمت : ۶۱ زمان جنگ، مسئول قسمت سمعی بصری لشکر ۴۱ثارالله شدم. کار واحد سمعی و بصری، ثبت صوتی و تصویری خاطرات بود. حسین، جزء بچّه های اطلاعات عملیات بود. روزی که برای فیلم برداری به آنجا رفته بودم، متوجه شدم که حسین ، هم شهری ام هست. از همان جا ارتباط و دوستی من با حسین شکل گرفت. آدم بسیار رازداری بود. شاید به همین علّت برای کار شناسایی ‌و‌اطلاعات انتخاب شده بود. هیچ وقت درباره ی کاری که می کرد و از سختی کارش حرفی نمی زد تا خدایی نکرده وضعیت منطقه لو نرود. این روحیه باعث شده بود به رغم سن کمش، مورد توجه فرماندهان وخصوصاً حاج قاسم قرار بگیرد. قبل از عملیات والفجر ۸، حسین و بقیه ی دوستانش مدّت زیادی کنار اروند مستقر بودند. کارشان خیلی سخت بود. ماهم دریک کانکس درقرارگاه لشکر بودیم. از فرماندهان و معاونان رده ها و بچّه ها فیلم و مصاحبه می گرفتیم. روزی حسین از اروند به قرارگاه آمده بود. آنجا همدیگر رادیدیم. رفتم کنارش. بعد از سلام و احوال پرسی گفتم «حسین ،خوب گیرت آوردم ! بچّه هم شهری ،بیا ازت یه مصاحبه بگیرم. ». حسین ، باهمان چهره ی آرام و متینش، خیلی ماهرانه از زیر این کار در رفت. گفت «مهدی، من حرفی برای گفتن ندارم. اینجا کمی دقّت کنی، لحظه به لحظه ی این بچّه ها، پراز حرف های شنیدنیه. ولی چون خیلی دوستت دارم و بچّه هم شهریم هستی، یه خبر دست اوّل بهت می دم. قبلش باید یه قولی بهم بدی؟». گفتم «پس زودتر خبرت رو بده تا بعد. ». گفت «تاده روز دیگه، اینجا یه اتفاقاتی می افته. یه خبرهایی می شه که کلی سرت برای فیلم برداری شلوغ میشه. حالا می مونه قول توبه من. توروخدا، دعا کن شهید بشم. ». گفتم «حسین، این چه حرفیه؟!». گفت «تو فقط دعا کن! مهدی ،خوابی دیده ام که آینده ی روشنی داره؛ولی…»؛ حرفش را ناتمام گذاشت. من هم زیادی پی گیر نشدم. ادامه دارد… 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍از آن زمان که بر این آستان نهادم روی فراز مسند خورشید تکیه گاه من است... 🔹بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد... 🔸گر دولت وصالت خواهد دری گشودن سرها بدین تخیل بر آستان توان زد... ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✍پیکر و کفن سالم شهید محمد حسین یوسف الهی هنگام دفن حاج قاسم کنار وی... ↩️حاج قاسم وصیت کرده بود که او را کنار محمد حسین دفن کنند. ↩️فاصله بین دو قبر خیلی کم بود. ↩️با احتیاط از دو طرف قبر تراشیدیم تا بتوانیم قبری دست و پا کنیم. ↩️وقتی لحد شهید یوسف الهی را می تراشیدیم یکی از آجرها کنار رفت. ↩️نگاهم به داخل قبر افتاد. ↩️بعد از ۳۴ سال پلاستیک روی کفن و کفن سالم بودند... ↩️حتی حجم بدن هم از زیر کفن معلوم بود... ↩️انگار که همین حالا دفنش کرده باشند. 🖍راویان: سردار مرتضی کشکولی و حجت الاسلام علی عرب پور ⚘️ یوسف الهی ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
هدایت شده از 🌹دختران حاج قاسم❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای انگشتر حاج قاسم سلیمانی که در محل شهادت غارت شد. حاج قاسم رفته بود توی خواب طرف گفته بود بچه‌هام چشم انتظار این انگشترن... ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤  ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 📌به کانال بپویندید : 👇👇 https://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘𖥸🥀𖥸⚘ نمیره از یادم حسین حسیناتو 🌷 ................................ ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍عقل در جست و جوی نور است و راز پرده نشین سیاهی های ناکجا آبادِ غیب هویت آنجا عقل جز عِقالی بیش نیست چرا که اهل تفکر است و گفته اند: تَفَکّرُوا فی الاءِ اللهِ و لا تَتَفَکّروا فی ذاتِ الله آلاء الله حُجُب ذاتند و مرزی فی مابین عدم و وجود؛ از آن حیث که یار را جلوه می دهند آینه اند و از آن حیث که خود را می نمایانند حجابند و یار را محجوب می دارند چشم عقل در حجاب می نگرد و از آینه غافل است. ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱⃟🪴 🌷صحبت های شهید حاج قاسم سلیمانی با یک دختر در گلزار شهدای کرمان 🌱روزتان شـهـــــدائـی🌺 🌸عطرشهدانثارتان ذکرصلوات همراهتان🌹 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 نان کپک زده مثل علف خاطرات ننه سکینه مادر سردار شهید علی شفیعی : 🔺یه روز اومدم خونه دیدم یه کیسه نونی وسط اتاق. گفتم : اینا از کجا آوردی؟ راستش بگو؛ گفت : مادر من که نمی خواهم به تو دروغ بگم. امروز تو کوچه میومدم گفتم : خدایا امروز خیلی گشنمه یه لقمه نونی برسون من بخورم. دیدم یه کیسه نونی پشت یه دری گذاشتن. برشون داشتم آوردم شستم خوردم تو هم بخور. گفتم : نگاه کردی تو این نایلون چیه ؟ گفت : مردم دیونه ان اینا می ریزند بیرون سبز شده بودن عین علف ها ولی علی شسته بود اینا خورده بود. همیشه می گفت : این اجر خدا خدا امتحانم می کنه می خواه ببینه ظرفیت دارم. ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تشییع شهید مدافع امنیت در جیرفت 🔹پیکر مطهر مدافع امنیت شهید «میلاد آزاد داور» با حضور پرشور مردم در جیرفت تشییع شد. ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📹 استوری | سرداردلها شهید حاج قاسم سلیمانی: از بیاناتی که بعضی از منصفین، از بزرگـان، از نویسـندگان، از فلاسفه در مکاتـب مختلف و مذاهب مختلف اعم از سنی تا مسـیحی، بـودایی پیرامـون امـام حسـین علیـه السلام بیان کردند، انسان به این عظمت پی می‌برد. نه تنها ما به عنوان شـیعه، متـأثریم به نام امام حسین علیه‌السلام، دنیا از این حادثه متأثر است. 🏴 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
: من متعلق به آن سپاهی هستم که چشم بر هم نمی‌گذارد تا دیگران در بخوابند -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ❣بسم رب الشهداوالصدیقین ❣ ⚘️ثواب زیارتنامه شهداهدیه به ارواح طیبه وتابناک شهدا، امام راحل وشهیدان تاریخ امروزباذکر صلوات برمحمد وآل محمدصلی الله علیه و آله و سلّم 🔰زیارت‌نامه شهدا🔰 ▪️اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَاللہ وَاَحِبّائَہُ، ▪️اَلسَّلامُ عَلَیـڪُم یَـا اَصـفِـیَـآءَ اللہ و َاَوِدّآئَـہُ، ▪️اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصَـارَ دینِ اللہِ، ▪️اَلسَـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ، ▪️ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ، ▪️اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ، ▪️اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُـحَـمَّـدٍ الحَسَـنِ بـنِ عَلِـےّ الـوَلِـےّ النّـاصِحِ، ▪️اَلسَّـلامُ عَلَیـڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبـدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّـے طِبتُم وَ طابَـتِ الاَرضُ الَّتی فیهـا دُفِنتُم، وَ فُـزتُم فَـوزًا عَظیـمًا فَیـا لَیتَنـے کُنـتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.》 ⚘️ ⚘️ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍شهدا گل هایی هستند که باید سراغ باغبان آنها برویم... ✅ارسالی مادر شهید محسن برهانی و خواهر شهیدان سیف الدینی... 💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی شهدا صلوات... ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷مرد میدان... حاج قاسم.. ـ اینجا ، در فاصله چند ده‌متری داعش،در نبردهای نزدیک حرم حضرت زینب سلام الله علیها، دمشق محله‌ی زینبیه ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
با چراغـے همہ جا گشتم و گشتم در شھر؛ هیچکس، هیچکس اینجا بھ تو مانند نشد...♥️🎞 -فدا❤ 💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عــزاداری شــهیــد حــاج قــاســم ســلــیــمــانــی در حــرم حــضــرت رقــیــه(س) ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
هدایت شده از 🌹دختران حاج قاسم❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ | رزمندگان ادوات لشکر ۴۱ ثارالله با سردار شهید محمدعلے الله دادی ┄┅ ❥❥❥ ┅ ماه 🖤🥀🖤  ┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 📌به کانال بپویندید : 👇👇 https://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1
🌹آخرین روز دومین دوره تربیت مربی _ راوی مکتب حاج قاسم سلیمانی عزیز با حضور راویان سراسر کشور در کرمان ( امروز) 🌹کنار مزار مطهر حاج قاسم سلیمانی عزیز و گلزار شهدای بین المللی کرمان ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 🌹جان فدا؛ 🌷مکتب حاج قاسم عزیز؛ ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ 👈⚘کانال اطلاع رسانی: مکتب و راهیان مکتب حاج قاسم عزیز، یادواره های حاج قاسم و شهدا، برنامه ها، دیدارها با خانواده های معظم شهدا، روایت گری های حاج قاسم و شهدا و دفاع مقدس و دفاع از حرم، راهیان نور، راهیان وطنی، راهیان پیشرفت، اردوها، دوره های روایت گری، کارگاه های روایت گری، کنگره های شهدا و... 👇👇👇 http://eitaa.com/sayarimojtabas ⚘🌺🌹🌿☘⚘🌴🌹⚘🌺🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_6018679830.pdf
297.3K
نمودار کلان فرمایشات مقام معظم رهبری در خصوص سردار شهید حاج قاسم سلیمانی https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: سوم 🔸صفحه: ۱۰۷-۱۰۶ 🔻ادامه قسمت: ۶۱ تا شد بعد از عملیات والفجر8. فهمیدم تقریباً همه ی دوستان حسین شهید شده اند. از آن جمع، حسین مانده بود و حسین. یاد خوابش افتادم که برایم نیمه تمام گفته بود. فقط گفته بود《آینده ی روشنی داره؛ولی...》. رفتم حسین را توی قرارگاه پیدا کردم. مشخص بود اوضاع روحی خوبی ندارد. دل پردردی داشت! از عملیات گفت؛ از بچّه هایی که جای خالی شان بدجوری احساس می شد. ازش خواستم خوابش را بگوید؛ باز طفره رفت و خوابش را نگفت. مطمئن شده بودم اتفاقی قبل از عملیات والفجر8 افتاده بود که خود حسین می دانست در این عملیات قرار نیست شهید شود. از آن روز به بعد، حسین را آرام تر از قبل می دیدم. فقط دنبال خودسازی بود. بعضی شب ها، گوشه ی خلوتی را پیدا می کرد؛ باخدای خود راز و نیاز می کرد و نماز می خواند... همرزم شهید: محمد شرفعلی پور بعد از مدّتی، به منطقه ی اروند رفتیم. قرار بود عملیاتی در آنجا بشود. قبلاً ژاندارمری در آنجا مستقر بود و از خط حفاظت می کرد. همین که خط به بچّه های لشکر تحویل شد، حفاظتش هم به عهده ی خود لشکر افتاد. اروند، دارای چهار نهر بود که هر یک با هم سی کیلومتر فاصله داشتند. کنار هر نهر، پنج نفر از بچّه ها برای حفاظت مستقر شده بودند. مقر اصلی واحد ما، کنار نهر اوّل به نام《علیشیر》بود؛ سنگری دو در سه که با بلوک ساخته شده بود. ادامه دارد..... 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
‌✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل : سوم 🔸صفحه : ۱۰۷-۱۰۸ 🔻ادامه قسمت : ۶۲ مسئول واحد، آقای حسین یوسف‌الهی، و جانشین واحد، آقای محمد رضای کاظمی بود. حسین بادپا، کنار محمدرضا بود. سنگر بعدی، حدود ۳۰۰ متر با این سنگر فاصله داشت. بین این سنگر ها، یعنی از این نهر تا نهر بعدی، درخت نخل، نیزارهای بسیار بلند، چولان و ... بود. سنگر ما، در کنار آخرین نهر بود. تنها راه ارتباطی‌مان، یک تلفن قورباغه‌ای بود که سیم آن، بیشتر اوقات، به علت خمپاره هایی که عراقی ها می‌زدند، یا بالا آمدن آب، یا برخورد پای گراز قطع بود. یک روز، تلفن ما قطع شده بود. حسین با یک تلفن سیار، از نهر علیشیر به بعد، سیم ها را وارسی می‌کرد تا جای قطع سیم‌ را پیدا کند و ارتباط بین قرارگاه و سنگرها، زودتر برقرار شود. وقتی به سنگر ما رسید، شب شده بود. غروب که می‌شد، تاریکی هوا و گرازهایی که لابه‌لای نیزارها بودند، بر وحشت محیط می‌افزود. حسین می‌ترسید این راه را برگردد. به من گفت «محمد، تلفن رو بردار، به محمدرضا زنگ بزن، بگو من امشب اینجا می‌مونم.» گفتم «حسین، بهتره خودت زنگ بزنی.» یکی دیگر از بچّه ها که آنجا بود، گفت «من زنگ میزنم.» تلفن را برداشت و زنگ زد. محمدرضا کاظمی گفت: نه حسین باید امشب برگرده. ادامه دارد… 👇 ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani ✨ 📚✨ ✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨📚✨📚✨
سردار صاحب نوه های دوقلو شده. بود نوزادانی که زودتر از موعد به دنیا آمده و نارس بودند.باید در بخش ایزوله بستری میشدند. به مادر یکی از نوزادانی که شرایطش بحرانی نبود،گفتم:«نوه های سردار سلیمانی توی بیمارستان ما هستن.اتاق خالی ایزوله نداریم که بستریشون کنیم. اگر موافقید شما برید به اتاق دیگه، بچه ها رو اینجا بستری کنیم.» مادر نوزاد تا اسم سردار را شنید ،نه نیاورد. همین طور که داشت برای دیدن سردار میرفت، با خودش میگفت:«عمری که حاج قاسم سلیمانی وقف آرامش و امنیت ما کرده با چی جبران میشه؟ این کمترین کاره...» سردار که از ماجرا بو برد ،ناراحت شد. گفت:«دست نگه دارید.چرا این کار رو کردید؟ یک نوزاد بیمار رو از اتاق ایزوله بیرون آوردید تا نوه های من رو بستری کنید؟ هیچ تفاوتی بین بچه های من و دیگران نیست. لطفا اون نوزاد رو برگردونید به اتاق ایزوله ،ما هم صبر میکنیم تا اتاق خالی بشه ،مثل بقیه بیمارا.» گفتم:«مادر اون بچه تا شنید میخوایم نوه های شما رو بستری کنیم‌،خودش اصرار داشت اتاق رو خالی کنه.» اما سردار زیر بار نرفت. گفت:«نه آقای دکتر! کاری رو که گفتم بکنید.» خانواده محبوبترین فرد نظامی کشور سه ساعت در بیمارستان منتظر ماندند تا اتاق ایزوله خالی شود. 🗣راوی: دکتر محمد ترکمن ┄┅ ❥❥❥ ┅ لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم 🍀⚘🍀⚘🍀⚘ http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani