🔹گفت: فلانی همه رو فرستادی، خودت موندی
من آتیش گرفتم... گفتم: چیکار کنم؟
حیفه حقیقتاً بمونیم، حیفه 💔
#حاج_قاسم_سلیمانی
روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم سلیمانی(مجمع)
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#در
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل : سوم
🔸صفحه : ۱۱۲-۱۱۱
🔻قسمت : ۶۳
همرزم شهید:رضا نژاد شاهرخ آبادی
واحد اطلاعات، سه بخش بود: ستاد که کارش تهیه ی کروکی و نقشه کشی بود؛ دیده بانی؛ و شناسایی. اروند، سه نهر داشت : علیشیر، بلامه، مجری.
من و حسین، در نهر بلامه با هم بودیم.
یک ساختمان بزرگ را مقر کرده بودند. در عملیات خیبر، در گردان ذوالفقار به فرماندهی حاج احمد امینی بودم.
بعد از عملیات خیبر، گردان ذوالفقار به گردان 410 غوّاص تبدیل شد.
چون ما آموزش غوّاصی دیده بودیم، برای شروع عملیات والفجر8 وارد محورها شدیم.
در آنجا با حسین بادپا آشنا شدم.
بچّه های اطلاعات عملیات، خطی را از ژاندارمری تحویل گرفته بودند.
ما هم در خط بلامه بودیم.
مدّتی من و حسین برای بررسی جزر و مد آب با هم بودیم.
این باعث شده بود که دوستی مان بیشتر شود.
حسین، خیلی عارف و مخلص بود. حرف زدن، نشستن در کنارش، عباداتش، توکلش و ...، حال و هوای دیگری به انسان می داد. برای همه دعای عاقبت به خیری می کرد.
همه، شیفته ی حسین بودیم.
وقتی من و یزدانی برای شناسایی می رفتیم،
حتماً ما را از زیر قرآن رد می کرد.
بعد هم منتظر می ماند تا برگردیم.
بعد از مدّتی، اروند را به چند محور تقسیم کردند.
قسمت شد تا من و حسین، باز در نهر علیشیر کنار هم باشیم.
علیشیر تا مقر خط، حدود چهار پنج کیلومتر فاصله داشت. صمیمیت و دوستی من و حسین، از قبل بیشتر شده بود.
به اخلاق و روحیات همدیگر آشنا شده بودیم.
خیلی به غسل شهادت اهمیّت می داد. ما برای آب، آذوقه و نفت مشکلاتی داشتیم.
روزی، داخل بوته ها قدم می زدم.
الاغ سر گردانی را دیدم.
فکری به ذهنم رسید. گفتم: این الاغ، به درد کارهای تدارکاتی می خوره. دویدم دنبالش. به هر سختی ای بود،گرفتمش.
#قسمت_اول👇
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل: سوم
🔸صفحه: ۱۱۳-۱۱۲
🔻ادامه قسمت: ۶۳
همرزم شهید: رضا نژاد شاهرخ آبادی
آمدم سمت سنگر.
مرتضی بشارتی، مسجدی وحسین بادپا بیرون سنگر بودند.
همین که مرا با یک الاغ دیدند، آمدند سمت من.
با تعجب گفتند « این الاغ رو از کجا
آورده ای ؟!».
خندیدم و گفتم «این الاغ از امروز اومده به ما در کار تدارکات کمک کنه
و برامون نفت، آب و آذوقه بیاره!
من رو باش
که هر لحظه به فکر شماها هستم!».
همه خندیدند.
حسین گفت «هر کسی برای اولین بار سوار الاغ بشه، من بهش گواهی نامه
می دم.»
گفتم «کاری نداره.».
سوارش شدم الاغه به قدری چموش بود و طوری محکم زمینم زد که کمر، دست و پاهام درد گرفت.
دو نفر دیگر، بادی به غبغب شان انداختند
و گفتند «رضا، این، کار تو نیست.
حالا ببین
ما چه کار میکنیم!».
آن ها را هم بد جور زمین زد.
بقیه ی بچه ها که این وضعیت را دیدند، بی خیال الاغ شدند. دوباره گفتم «من، یه بار دیگه امتحان می کنم.»
حسین گفت «رضا، بی خیال شو!
ممکنه دست و پات بشکنه»
گفتم نه!
رفتم یک دهنه برای مهارش درست کردم
کمی علوفه، همان دور و بر پیدا کردم و جلویش ریختم.
آن روز به هر ضرب و زوری
بود، توانستم سوارش شوم.
از آن به بعد، فقط به من سواری می داد.
هیچ کس نمی توانست نزدیکش شود.
حسین، چند باری امتحان کرده ولی نتوانسته بود یاد بگیرد.
روزی با حالت اعتراض آمد و گفت «رضا، من هم برای حموم به این الاغ نیاز دارم! نمی شه که فقط تو از این الاغ استفاده کنی».
#قسمت_اول👇
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما همه در فراق شما سوختیم
خدا به دادِ دل رقیههای حرم برسد🖤🥀
#جان_فدا
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
📸 شهادت آمدنی نیست؛ رسیدنی است.
باید آنقدر بدوی تا به آن برسی...
#سردار_دلها
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
✍شهیدی که با لبخند به استقبال شهادت رفت و به دشمن خود سلام کرد ؛ شهید علیجان همتی فر از شهدای گلزار مطهر شهدای کرمان که توسط اعضای گروه منافقین هنگام رفتن به سر کار هدف کینه و تیر منافقین قرار گرفت و به درجه ی والای شهادت رسید.
⭕️اعتراف قاتلین وی ؛ شهید عليجان همتی فر تنها شهيدی بود كه لحظه ترور هيچ عكس العملی از خود نشان نداد با روی باز از ما استقبال كرد و حتی با لبخند سلام كرد؛ اما ما وقيحانه او را زديم.
💢هدیه به روح مطهر و ملکوتی اش صلوات...
#گلزار_شهدای_کرمان
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام.
🔹گل بستان جهان در نظرم چون آید روضه باغ بهشت است نه آخر چمنم...
🔸خنک آن روز که پرواز کنم تا برِ یار به هوای سر کویش پر و بالی بزنم...
#گلزار_شهدای_کرمان
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
پیکر این شهید در سوریه جا ماند تا حاج قاسم اذیت نشود.
🔹#شهید_حسین_بادپا دلش نمیخواست پیکرش بعد از شهادت برگردد. میدانست حاج قاسم که خود شهدای کرمان را به خاک میسپارد، طاقت ندارد پیکر یار دیرینش را در خاک بگذارد.
حسین نمیخواست حاج قاسم را اذیت کند.
آخر هم به آرزویش رسید و پیکرش بعد از شهادت پیدا نشد و جاویدالاثر ماند
🔹۳۱ فروردین ماه سالروز شهادت
شهید مدافع حرم
شهید مدافع حرم🕊🌹
#حسین_بادپا
┄┅ ❥❥❥ ┅
#جان_فدا
لینک کانال روایتگران راهیان مکتب حاج قاسم
🍀⚘🍀⚘🍀⚘
http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
آنقدرعاشقانهبراےخدازندگی
کنیمڪهخداهمعاشقانهبگوید
"وَاصْطَنَعْتُكَلِنَفْسِی"
تورابرایخودمساختهام...🥺🤍
#یکیمثلشهـدا ...!♥️🤞🏻
هدایت شده از 🌹دختران حاج قاسم❤
8.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این گل را به رسم هدیه تقدیم نگاهت کردیم...
🌹شعرخوانی و درد دل نازدانه شهید محمد رضا اسداللهی بر سر مزار پدرش
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ عجل الله
┄┅ ❥❥❥ ┅
ماه #محرم
🖤🥀🖤
┄┅┅┅┅❀💟❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 #جان_فدا
📌به کانال #دختران_حاج_قاسم_سلــیمانـــــی بپویندید :
👇👇
https://eitaa.com/dokhtaranehajqasem1