اگر او یک نفر بود؛
با رفتنش...
یک مملکت بهم نمیریخت؛
او یک راه بود...
یک نماد بود...
او یک دنیا از دنیا دور بود؛
و چه زیبا فرمود عزیزِ ما؛
"حاج قاسم یک مکتب بود"💔
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
یه جمله داره حاج قاسم ، میگه اینقدر نگید شهید شم ، شهید شم . .
نگو دعا کن شهید شم !
شهادت خوبه . . ولی بهترشم هست
دعا کنید موثر باشید :)
[حاجقاسمِعزیز]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍فَفَرِّجْ عَنَّا فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا...
🔸الهی به مظلومیت کودکان غزه و مردم ستمدیده غزه اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...
#امام_زمان
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
50.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍صحبت های سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در یادواره شهدای استان گیلان قسمت اول...
🔸ذکاوت این است که انسان خود را نگه دارد و اون ذرات اتصال را در وجودش حفظ کند مترصد فرصتی باشد تا بتواند خود را اتصال بدهد و به فیض عظمی شهادت نائل شود این تیزهوشی است...
💢ادامه دارد...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 روایت حاج قاسم سلیمانی از لحظه ضربت خوردن امیرالمومنین علیه السلام
#شهادت_امام_علی
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
💐#مجید_بربری
#قسمت_21
من هم وارد مراحل آموزشی شده بودم و نمیدونستم اسم چه کسی را نوشتن و اسم چه کسی را ننوشتن.یه روز توی دفترم مشغول بودم که دیدم مجید اومد.
_حاجی سلام.
_سلام مجید،کاری داری؟
_بله حاجی،می خوام قسمت بدم.
و ساکت شد.بغض کرده بود.اگه مستقیم نگاهش می کردم،اشکش درمی اومد.
_میخوام قسمِت بدم من رو هم سوریه ببری.
مجید یه پسر خوش زبون بود،خیلی هم خوب حرف میزد.حالا این سکوت و بغض،برای من هم تعجب آور بود.داشت باورم میشد که مجید،واقعا مجید یک سال پیش نیست.
_مجید جون تو نمیتونی بری.اولین مشکلت هم،تک پسر بودنته.ما اجازه نداریم تک پسرها رو ببریم.
خیلی باهم صحبت کردیم و آخرش امیدوار از اتاق من بیرون رفت.
آب پاکی رو روی دستش ریختم، که اعزام بشو نیست.همون روزها بود که گوشیم زنگ خورد.شما خودتون بودید حاج خانم،به من زنگ زدید و گفتید ،اگر امکانش هست،مجید قربان خانی را سوریه نبرید،تک پسره و ما خیلی وابسته اش هستیم .با تلفن شما،من روی یک پا ایستادم که مجید نباید بیاد سوریه.دو سه شب بعد،لیست بچه هایی که قرار شد اعزام بشن،روی صفحه اعلانات پایگاه زدیم.اون هایی که اسمشون بود ،ذوق زده خدارو شکر میکردند و میرفتند. اون هایی هم که اسمشون خط خورده بود،پی دلیل می گشتند.این وسط صدای مجید بود که من رو به سالن کشوند.
_بی معرفتا،نامردا،قرارمون این نبود.چرا من رو ننوشتید؟من شما را قسم داده بودم.
رفتم سالن.عصبانیت از صدا و چهره اش می ریخت.
_چی شده؟این همه سروصدا برا چیه؟
_مگه قرار نبود من رو ببرید سوریه؟
_نه،من که به تو گفتم ما نمی بریمت.
_من قسمت دادم.
_من که گفتم شرایط رفتن به سوریه رو نداری.
تا به حال این قدر پریشون و ناراحت ندیده بودمش.مجیدِ خنده رو و خوش زبون،حالا افتاده بود به گریه. از ما ناامید شد.مطمئن بود که از طرف ما نمی تونه اعزام بشه سوریه.از اون طرف مرتضی کریمی هم به خاطر شرایط کاریش،به قهوه خونه ی مجید رفت و آمد داشت و باهاش آشنا شده بود.با مرتضی میرفته هیأت و اونجا،انگیزه ی مجید برای رفتن،چند برابر میشه.حتی من شنیدم یه شب توی هیأت، از روضه خوانی و مداحی مرتضی از حال میره.
#داستان_زندگی_حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
هم اکنون
❤ امشب ، شب شهادت آقا امیرالمومنین علی(علیه السلام) و دومین شب از لیالی قدر، حرم آقای مهربانی ها، امام رئوف،آقا امام رضا (علیه السلام)؛
نائب الزیاره همه ی خانواده های معظم و معزز شهدا و مردم هستم و از همه ی بزرگواران استدعا دارم برای بنده ، خیلی دعا فرمایید...
🌹 در این شب، در حرم آقاجانم و در مراسم امشب ، به نیابت از حاج قاسم عزیز و همه ی شهدا هستم...
ان شاءالله دست هایم را بگیرند🤲
مجتبی سیاری
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#جان فدا ؛
#شهیدالقدس ؛
#مکتب حاج قاسم عزیز ؛
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
👈کانال اطلاع رسانی:
برنامه ها، دوره ها، یادواره ها، راهیان مکتب حاج قاسم عزیز، راهیان نور ، روایت گری ها ، دیدارها، اردوها و...
👇👇👇
http://eitaa.com/sayarimojtabas
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و هوای مرقد حاج قاسم در شب بیست و یکم قدر
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
💐#مجید_بربری
#قسمت_22
میگه((مگه ما مُردیم که داعشی هابه حرم بی بی زینب حمله کنن.ما میریم جنگ رو تموم میکنیم و میایم.))هفته ای یکی دو مرتبه رو با مرتضی هیئت میرفت.شهریور و مهر نود و چهار،ما آموزشی هامون شروع شده بود.مرتضی با دویست تا نیرو،من هم همراه نیروهام،به تهرانسر برای آموزشی رفته بودیم.روز سوم و چهارم بود که وسط آموزشی، دیدم مجید همراه مرتضی است.مرتضی را کشیدم یه گوشه و با عصبانیت گفتم:مرد حسابی!این رو برا چی آوردی اینجا؟مرتضی با خنده گفت:جواد جون،منظورت کیه؟
_خب مجید رو میگم،اون شرایط اومدن به سوریه رو نداره،نمیتونیم ببریمش.مادرش به من زنگ زده و گفته،ما یه شب بدون مجید می میریم،شبی که اون تو خونه نباشه،ما خواب و قرار نداریم.
_حالا که آوردمش،دو ماه میاد،معلوم نیست بیاد یا نه،وسط راه جا میزنه و میده.دلش رو نشکنیم جواد،بذار حالا آموزشی رو بیاد.کو تا آخرش .
دوماه آموزشی ما طول کشید .توی این مدت ،هرروز هفت صبح میرفتیم و تا هفت شب کارمون طول میکشید.توی سرمای کوه های کرج،شرایط سختی را برای بچه ها درست کرده بودیم ،که بعدا برای هر وضعیتی آمادگی داشته باشند. حتی غذای کاملی هم بهشون نمیدادیم. نان و خرمای خشک،یک وعده ی غذایی شون بود.تا اگر توی سوریه ،دو سه روزی نتونستند غذا بخورند،يا غذای درست و حسابی بهشون نرسید،بتونند تحمل کنند.ما دوره را با هشتصد و پنجاه نفر شروع کردیم و آخرش رسیدیم به صد و هفتاد نفر.یک روز غیبت ،مساوی با حذف بود.دیرتر از ساعت هفت صبح، حذف.
#داستان_زندگی_حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍گذشته از جان
به یاد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و سردار شهید محمدرضا زاهدی و همرزمان دلاورش که دیروز در حملات وحشیانه رژیم کودک کش و غاصب اسرائیل به دمشق به درجه والای شهادت نائل آمدند.
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_احمد_کاظمی
#شهید_محمدرضا_زاهدی
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
# مکتب حاج قاسم عزیز
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏮علت بغض و گریه امام خامنه ای بر پیکر شهید حاج قاسم...
از زبان خود# شهید_حاج_قاسم_سلیمانی...🌷🕊
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
سلام،عرض ادب و احترام؛
طاعات و عبادات قبول؛
🌹 امشب ، سومین شب از لیالی قدر، از همه ی خانواده های معظم و معزز شهدا عاجزانه درخواست دارم برای بنده ، خیلی خیلی دعا فرمایید...
تا ان شاءالله شهدای عزیزتان دست هایم را بگیرند🤲
دست هایم خیلی خالیه...
مجتبی سیاری
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#جان فدا ؛
#شهیدالقدس ؛
#مکتب حاج قاسم عزیز ؛
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
👈کانال اطلاع رسانی:
برنامه ها، دوره ها، یادواره ها، راهیان مکتب حاج قاسم عزیز، راهیان نور ، روایت گری ها ، دیدارها، اردوها و...
👇👇👇
http://eitaa.com/sayarimojtabas
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴توصیفات سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره سرلشکر بی ادعا و دلاور سپاه اسلام،شهید محمد هادی حاج رحیمی
#خط_رهبر
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
#مکتب_حاج_قاسم_عزیز
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردار شهید حسین بادپا
🔹فصل پنجم : روایات سوریه
🔸صفحه:۳۲۸-۳۲۹-۳۳۰
🔻قسمت:۲۰۲
هم رزم شهید :محمد رضا کاظمی
زمانی با حسین آشنا شدم که فرماندهان از حسین شاکی بودند. می گفتند «برادری اینجاست که بسیار متحول شده.»
آن ها شجاعت حسین را تحول تلقی می کردند. شاکی بودند که ماهر چه باایشان حرف می زنیم،باز کار خودش را می کند ؛همه اش می رود خط.
ما آن زمان خصوصاً اوایل سال ۱۳۹۳دستور داشتیم که برادران سپاه، اصلاًدر درگیری مستقیم با دشمن حضور نداشته باشند و از خود به شدّت محافظت کنند و فقط کمک فکری،کارشناسی و مستشاری به مسئولان و نظامیان سوریه بدهند. حسین،از کسانی بود که پایش را فراتر می گذاشت و می رفت به مرحله ی کمک فیزیکی. اصلاً آرام و قرار نداشت. دوست نداشت تماشاگر جنگ باشد. می رفت و مستقیم درگیر می شد.
فرماندهان ،چاره ای جز شکایت از ایشان نداشتند.
روزی ،حسین راخواستم. بااو صحبت کردم. آدمی بود که نفوذ کلام داشت. طوری دلیل و برهان می آورد که طرف مقابلش را راضی می کرد.
جلسه که تمام شد ،خنده ام گرفته بود!حسین را آورده بودم تا بااو صحبت کنم و جلوی کارهای انفرادی اش رابگیرم؛ اما طوری در اوّلین دیدارمان مرا متقاعد کرد که شیفته اش شدم.
خیلی تحت تأثیر حرف هایش قرار گرفته بودم!
آدم منطقی دیدمش. اگر کاری می کرد ،از سر احساسات نبود.
بار اوّل گذشت. باز شکایت ها از حسین تمام شدنی نبود.
برای بار دوم هم آمدند و گفتند «آقای بادپا در منطقه ی مورک ،دست خالی و تنها رفته یکی از بچه های مهندسی را که اونجا محاصره شده بود ه،بدون هماهنگی با ما نجات داده!».
حسین، اصلاً کاری به کار مجموعه نداشت؛ کار خودش را می کرد.
این کارها باعث شد که حسین را ممنوع الورود کنند و نگذارند به منطقه برگردد.
حسین مرتب پی گیری می کرد و با من تماس می گرفت. می گفت «آقای کاظمی،خواهش می کنم کاری کنید من دوباره به سوریه برگردم. ».
سرانجام با پی گیری هایش موفق شد برگردد؛ولی باز فرماندهان با طرز فکر حسین کنار نمی آمدند.
حاج حسین هم کم کم از این شکایت ها خسته شده بود.
تااین که درگیری ها در جنوب بیشتر شد و حاج حسین خواست به قرار گاه حضرت زینب سلام اللّه علیها به فرماندهی ابوحسین برود.
#قسمت_اول👇
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
#مکتب حاج قاسم عزیز
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند بر ارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل پنجم : روایات سوریه
🔸صفحه:۳۳۲-۳۳۳-۳۳۴
🔻 ادامه قسمت:۲۰۳
روایات عملیات کهرباء
هم رزم شهید: شیخ علی(ابوهدی)
فاصله ی درعا تا دمشق،کمتر از یک ساعت بود.دشمن توانسته بود حدود ۱۵-۱۶ کیلومتر بلکه بیشتر در دو طرف این جاده پیش روی کند.
آن ها،هم در سمت شرق جاده ی درعا به دمشق وهم در سمت غرب آن،دو ستون نیرو گذاشته بودند و در هر جای این جاده می توانستند با هم الحاق کنند.
در این صورت،شهر درعا وجنوب این جاده،در محاصره می افتاد.
در نتیجه،جنوب سوریه را از کل کشور جدا وآن را منطقه ی پرواز ممنوع اعلام می کردند،ودشمن،پایگاه محکمی برای حمله به سمت دمشق پیدا می کرد.
درعا،یکی از پایگاه های اولیه و اساسی شروع اعتراضات در سوریه بود. مسلحین،شهر شیخ مسکین را که بین درعا ودمشق بود،گرفته بودند تا از طریق این شهر به سمت جاده ی درعا ودمشق بروند و جاده را به سمت غرب قطع بکنند.
اگر این اتفاق می افتاد،فاجعه ی خیلی بزرگی بود:حدود چندین هزار نفر از نیروهای ارتش سوریه در محاصره می افتادند وشهر درعا هم کامل سقوط می کرد.این می توانست نقطه ی عطفی در کل بحران سوریه باشد.
در چنین وضعیت آشفته ای،یک جلسه ی فوری برقرار شد.قرارگاه ما مأموریت گرفت جلوی پیش روی دشمن در این محور را بگیرد.اولین جایی که منتقل شدیم،شهر شیخ مسکین بود.دشمن وارد شهر شده وتقریبا همه ی شهر سقوط کرده بود؛جز منطقه ی خیلی کوچکی که خانه های سازمانی ارتش بود!این در حالی بود که ما تا آن لحظه هیچ مأموریتی در جنوب نداشتیم.
نیروهای اولیه،به شهر ازرع که روبه روی شهر شیخ مسکین بود،منتقل شدند.شیخ مسکین،در سمت غرب جاده ی درعا و دمشق،وازرع ،در سمت شرق آن قرار داشت.یک ایستگاه برق هم بعد از شهر شیخ مسکین وقبل از جاده ی درعا ودمشق بود.
ما در پادگان ارتش در شهر ازرع مستقر شدیم.حاج حسین هم انجا بود. روز اولی که به ایستگاه برق رسیدیم،دیدیم نیروهای ارتشی ای که آنجا هستند،روحیه شان را حسابی از دست داده اند.یأس و نومیدی واحساس خیانت،بر همه شان حاکم بود؛
نیروهایی که به فرماندهانشان هم اعتمادی نداشتند!در این احوال،تدبیر این شد که نیرو های فاطمیون وبخشی از نیروهای سوری،دراین ایستگاه برق بمانند واز آن دفاع کنند.مسلم بود که آن شب یا شب بعدش به ایستگاه برق حمله می کنند.احتمال این که ایستگاه برق سقوط کند زیاد بود.حاج حسین،ابو زینب وشیخ ابو صالح،همراه بیست سی نفر از فاطمیونوبخشی از نیروها ی سوری مأموریت گرفتند در ایستگاه برق بمانند وآنجا را از خطر سقوط حفظ کنند.
#قسمت_اول👇
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
#مکتب حاج قاسم عزیز
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
✨
📚✨
✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨📚✨📚✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘ روز قدس
🌹حاج قاسم سلیمانی عزیز
حتما گوش کنید...
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#جان فدا ؛
#شهیدالقدس ؛
#مکتب حاج قاسم عزیز ؛
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
👈کانال محتوایی مکتب حاج قاسم عزیز
👇👇👇
https://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍مردی با پیشانی بلند مظهر اقتدار و قدرت مکتب ساز...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
#جان_فدا❤
#شهیدالقدس
#مکتب حاج قاسم عزیز
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
#ساعت_عاشقی
«امروز پیچیدهترین و حساسترین دوره فلسطین است. #فلسطین خط مقدم ما و همه جهان اسلام است. از خداوند سبحان برای مجاهدین صحنه فلسطین موفقیت و پیروزی و اجر الهی را خواستارم»
#حاج_قاسم سلیمانی
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
💐#مجید_بربری
#قسمت_23
اگه توی دو،نفس کم می آوردند،حذف میشدند. مجید کل دو ماه رو،سرساعت میاومد. از بچه ها شنیدم که روزی بیست سی تا قلیون می کشیده و به خاطر این که سوریه بیاد،ترک کرده بود.با همه ی مسئولین هم رفیق جون جونی شده بود.در شرایطی که هیچ غذایی ،توی دوره پیدا نمیشد،مجید جیب هاش همیشه پر شکلات کاکائویی بود.هر دفعه من رو میدید،میگفت:
_حاجی جون،این رو بخور تا من حال کنم.
بعد هم میزد زیر خنده.انارکی که بودیم،چندتایی کانکس داشتیم.بقیه هم اتاق سربازها،اتاق تسلیحات ،اتاق استراحت و نماز و اتاق نیروی انسانی بود.این کانکس ها همه به هم وصل بودند.یه روز رفتم نیروی انسانی که برگه ی مرخصی ساعتی ام رو امضا کنم.اتاق نیروی انسانی، آخرین اتاق بود.همین طور که آروم میرفتم،یه وقت مجید رو دیدم که توی اتاق تسلیحات،یکی یکی اسلحه ها رو برمیداره، ژست میگیره و دوستش با گوشی او،ازش عکس می گیره.دو تا اسلحه برمی داشت،یکی روی شونه اش،یکی هم تو اون یکی دستش،با ژست حمله،عکس می گرفت. من ایستادم رو به روی اتاق و فقط نگاهش کردم. تا چشمش به من افتاد،اسلحه ها رو گذاشت و دوید بیرون.
_حاجی روم سیاه، حاجی ببخشید.
_مجید برو آدم شو،من مونده م عکس به چه دردت میخوره؟
فقط میخندید و یه بند معذرت خواهی میکرد.
مجید عشق عکس بود.بیشتر از روزی صدتا عکس میگرفت.با اسلحه،بی اسلحه،با مرتضی، با بچه های دیگه.تا وقتِ خالی پیدا می کرد، دوربین به دست،در حال عکس گرفتن بود.
مجید مسئول تدارکات گروهان مرتضی بود.بقیه گروهانها و گروهان ما،بیشتر اوقات یا غذا کم میآوردند یا به اندازه میشد.ولی مجید هر دفعه بیست سی دست غذا زیاد میآورد. جیب هاش هم همیشه ی خدا ،پر از خرما بود.به مسئول تدارکاتم گفتم:
_ببین این مجیده چی کار میکنه،همیشه غذا زیاد میاره و ما روزی چند دست هم کم میاریم؟!
گفت:حاجی منم مونده م به خدا! نمیدونم چی کار میکنه.از بس این مجید قالتاقه،تازه به بچه های گروهان های دیگه هم غذا میده.
#داستان_زندگی_حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/maktabehajqasemsoleimani
------------------------------------------
✨
#ساعت_عاشقی
باز دوباره شب جمعه شد و باز بی قرار یار، باز لحظه ی شهادت و باز این دست های تنهای بی قرار.
غم ظهور و نیامدنت بس نبود عزیزِ جان؟ این درد جانسوز هم بر آن اضافه شد و لبریز شد کاسه ی صبر جان.
پس از این دیگر شب های جمعه هیچ وقت مثل گذشته نخواهد بود...
ساعت ۱:۲۰ دقیقه بامداد جمعه...
😞💔
جانان بگو پس نوبت ما کی میرسد؟ دنیا بدون تو دیگر جای قشنگی نیست...
#ساعت_عاشقی
#جان-فدا❤
#شهیدالقدس
💠:http://eitaa.com/raviannoorshohada
--------‐‐-------------------------------------------------