eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
📞 ما شهیدنشدیم ڪہ مرغ و میوہ ارزان شود ماشهیدنشدیم تابے بصیرتے مهمان دلهایمان شود🌸 ماشهیدشدیم تاقحطے غیرت نشود ماشهیدشدیم ڪہ بے حیایے وبیحجابے ارزان نشود🌸 .......🍃🌺🍃.......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب شهادت در محضر همسران شهدا گوشواره‌ای که فروخته شد تا خرج بچه‌های یک شهید تامین شود! خاطرات همسر شهید برونسی از روزهای سخت بعد از شهادت او یاد عزیزش با صلوات
*﷽* خانمی زمان صدام با ما همکاری می‌کرد و خانه اش برای مجاهدین حکم پایگاه داشت. پسرش ماشین دولتی داشت و مجاهدین را که مخفیانه وارد خاک عراق می شدند جابجا می‌کرد. ایشان وقتی وضعیت بد زندگی اش را دید دعوای مان کرد که چرا کمکش نکردیم؟ از وضع اقتصادی نزدیکانش هم غافل نبود و کمکشان می‌کرد. مخصوصاً به خانواده شهدا و مجاهدین. راوی : عبدالحافظ عزیز السالم 📚 :مجله فکه
شهید محمد تقی امینیان دارای فضائل اخلاقی بسیار زیادی ازجمله اعتقاد به ولی‌فقیه، دفاع از حق، دوری از گناه و تأکید بر عدم استفاده نادرست از بیت‌المال بود ولی یک جمله از وصیت‌نامه گران‌بهای این شهید بزرگوار باعث تحیر و تعجب مقام معظم رهبری شد و آن جمله این بود، 👈 «آقاجان! موتور گازیم را بفروشید و هر چه پول‌دارم از بانک بگیرید، تمامش را به بیت‌المال تحویل دهید، چون شاید با این روش درس خواندن، حق من نبود که از بیت‌المال مصرف کنم و من نمی‌توانم جواب حق‌الناس را بگویم.»
شهید غلامحسین خزاعی، 22 بهمن 1364 به شهادت رسید و حاج قاسم سلیمانی بعد از شهادت غلامحسین رفته بود پیش پدر و مادرش، گفته بود: حسین عاشقی بود که همه عاشقش بودند. حسین عاشق اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. برای امام حسین علیه السلام می‌سوخت و با تمام وجود اشک می‌ریخت. از روی سوز و از روی اعتقاد اشک می‌ریخت و وقتی دعا می‌خواند و قبل از همه و بیشتر از همه، خودش گریه می‌کرد.
در مکتب شهادت در محضر شهدا راه شهید ، وصیت شهید شهید غلامحسین خزاعی در خط آخر وصیت نامه خود نوشت: در ضمن وصیت می کنم که زنجیرهایی را که خریده ام بدست و پایم ببندید و در قبر قرار دهید... غلامعباس خزاعی، برادر شهید، مامور اجرای این وصیت شد. او می گوید: زنجیرها معمولی بود. تقریبا دو متر طول داشت. ساعت 9 شب زنجیر را برداشتم و با چند نفر از دوستانش به ستاد معراج رفتیم. شهدا را برای تشییع آماده کرده بودند. تابوت را آوردند و آن را باز کردند. با آرامش خوابیده بود. از دوستان همراه خواهش کردم وصیت را اجرا کنند اما هیچ کدام قبول نکردند. صورت حسین را بوسیدم. زنجیر را زیر دست و پایش انداختم و با نخ کاموا حلقه را گره زدم. باز هم صورت او را بوسیدم. به این ترتیب به وصیت عمل کردم. یاد عزیزش با صلوات
روایت عشق سردار شهید غلامحسین خزاعی یکی از دوستانش از شهرستان تماس گرفت و گفت: حسین با استناد به آیه 49 سوره ابراهیم که می فرماید:«روز قیامت مجرمین را در حالی که دست و پایشان در زنجیر بسته است، محشور می کنند.» دوست داشت روز محشر با دست و پای بسته در زنجیر حاضر بشود تا لطف الهی شامل حالش بشود.
*﷽* در مکتب نبوت در محضر آقا رسول الله (ص) راه پیامبر ، کلام پیامبر 🌻پیامبراکرم(ص)؛ ♨️هرکسی به عنوانی، در بازار مسلمانان گردد، بر خداوند لازم است او را در بزرگترین جایگاه جهنم سرنگون سازد. 📚 : ترغیب‌وترهیب/ج۲/ص۲۶۵ هدیه به آقا رسول الله (ص) صلوات 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*﷽* وقتی از جبهه می آمدی مـی گفتـم: ايـن چنـد روز را اسـتراحت كـن. مـی خنديـدی و مـی گفتـی خيلـی زرنگــی؛ مــی خواهــی بعــد از مــن بگويــی "قاســم" شــوهرخوبی نبــود! ظــرف مـی شسـتی، جـارو مـی زدی، مـی خريـدی و مـی آوردی... 💞 وقتـی مـی ديـدم بـا چـه دقتـی سـبزی هـا را پـاك مـی كنـی، مـی خنديـدم ، مـی گفتـم: راسـتش را بگــو قاســم، تــوی جبهــه مســئول آشــپزخانه ای يــا فرمانــده !؟ خـودت چيـزی نمـی گفتـی امـا دوسـتانت برايـم مـی گفتنـد : كـه چـه فرمانـده لایقــی هســتی. هرچــه بــه پايــان روزهــای مرخصــی ات نزديــك تــر می شدیم ، ناراحتی من بیشتر می شد ، کمتر حرف می زدم. توی فکر می رفتم ، بغض می کردم و دلم می شد شهر آشوب فکرهای جورواجور..‌‌.💞💞💞💞💞 راوی : همسر شهید 📚 : من قاسم سلیمانی هستم ، سرباز ولایت
‌*﷽* ما بی تو خستـه‌ایم..؛ تو بی ما چگونه‌ای؟! :)
*﷽* در مکتب ولایت در محضر رهبر معظم انقلاب 📝دستنوشته امام خامنه ای به منظور تقدیر از شهید تهرانی مقدم و همکاران 💢نوشته شده یک سال و شش ماه پیش از شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب شهادت در محضر شهدا 🎥 کلیپ دیده نشده از شهید تهرانی مقدم 🔹 اگر مسیری که دعای ولی پشتش باشه انتهای آن فتح و نصرت الهی را خواهیم دید... 🕊 انتشار به مناسبت شهادت حسن تهرانی مقدم پدر موشکی ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 «باقیات الصالحات» یعنی کاری که شهید حاج حسن طهرانی مقدم انجام داد. توانمندی موشکی کشور را به جایی رساند که امنیتِ زمین و دریا و آسمان ایران، تا سالهای سال، تامین شد؛ حاج حسن! برایمان دعا کن، ذره‌ای مثل تو باشیم. 🌷۲۱ آبان سالروز شهادت سرلشکر شهید حاج حسن طهرانی مقدم یاد عزیزش با صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏دست‌هایش را دور موشک حلقه کرد و صورتش را چسباند به سردی موشک. + خدایا تو شاهدی که ما نمی‌خواهیم مردم عراق رو بکشیم. ما می‌خواهیم شقی‌ترین مردی که روی زمینِ تو می‌شناسیم رو از بین ببریم. خودت این موشک رو توی فرق سر صدام بزن. 📚بخشی از کتاب «خط مقدم» خاطرات سردار شهید حسن تهرانی مقدم
*﷽* محمود برای هر کاری وضو می گرفت. وقتی می خواست به شناسایی برود ، هنگام تمرین صبحگاهی، برای سخنرانی کردن و حتی غذا خوردن. یکبار قرار بود به اتفاق سردار سلیمانی و سردار رحیم صفوی ، راس ساعت ۳بعدظهر جلسه ای تشکیل شود. شهید پایدار اینقدر منظم و دقیق بود که همیشه سر وقت حاضر می شد. آن روز راس ساعت ۲:۴۵ همه حاضر بودند. حاج قاسم پرسیدند : پس پایدار کجاست؟چرا نیامده؟ از من خواست بروم سراغش. کنار تانکر آب داشت وضو می گرفت. به ایشان گفتم : حاج قاسم خواسته سریع به جلسه بیایید. نگاهی به من کرد و گفت : ما به خاطر همین نماز است، که به جبهه آمدیم. شما بروید سر وقت خودم را می رسانم. برگشتم و جواب پایدار را به حاج قاسم گفتم. در همان موقع سردار صفوی به حاج قاسم گفتن : قدر این پایدار را بدانید ، نیروی لایقی هست. و سر موقع آمد. 📚 : گردان نیلوفر راوی : جواد انصاری فر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردان بی ادعا مخلصین خدا نام دیگرش پدر موشکی ایران بود تا قبل از آن شب شاید کسی حتی نامش را هم نمی دانست شبی که صدای شکستنش تا شرق تهران هم رسید صدای انفجار .. انفجاری ک از او پرنده ایی ساخت تا در دل آسمان صدای پر زدنش را همه بشنوند. 🕊 🕊با شهیدان تا شهادت🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب شهادت در محضر شهدا  در سال ۱۳۳۵ در شهر رفسنجان استان کرمان به دنیا آمد. وی سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر به همراه شهید_ابراهیم_همت به شهادت رسید.💞 با شهیدان تا شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدان سخت دلتنگ وغریبم... خمار جرعه ای امن یجیبم... شهیدان خدایی بی قرارم... خدایا طاقت ماندن ندارم... چه تنها مانده ام افسرده بر خاک... شما رفتید تا افلاک چالاک... مرا تنها رها کردید و رفتید... به حسرت مبتلا کردید و رفتید... شما رفتید و من اینجا غریبم... زفیض سرخ مردن بی نصیبم.... شهادت !!! ای شهادت ناز شصتت!!! تأسی کن مرا قربان دستت.... اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک اللهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
4_5924664955402980699.mp3
3.06M
✅ هنر بندگی ❀ سخنرانی کوتاه استاد عالی ❀ (ره) چگونه عارف شد لطفا تا آخر گوش کنید بسیار عالی پیشنهاد دانلود 👉
در مکتب سالکان راه سعادت در محضر عارفان عارف عرش آشیان جناب شیخ رجبعلی خیاط (ره) می فرمودند : تلاوت صبحگاهی سوره والصافات، و تلاوت شبانگاهی سوره حشر را برای دست یافتن به صفای باطن مفید می دانست. می فرمود: هر شب سوره حشر را بخوان که اسم اعظم الهی در آیات آخر این سوره است. به هر چه میخواهی خواهی رسید
*﷽* همان انگشتری که با دست قطع شده ات برایم آورده بودند... انگشتر را به چشم‌های نمناکم مالیدم. یاد حلقه عروسیمان افتادم...💞 چقدر اذیتم کردی! تمام زرگری های شهر را زیر پا گذاشتیم. آخر هم گفتی : اصلا حلقه برای چی؟! می خواهم غلام حلقه به گوش شما باشم، و زدی زیر خنده...💞💕 می دانستم می‌خواهی کاری کنی که طلا نخری! آخرش هم به اصرار من یک انگشتر عقیق از نقره فروشی برداشتی با همان دستت روی خاکهای نوشتی "یا حسین شهید" 📚 : من قاسم سلیمانی هستم سرباز ولایت راوی :همسر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب شهادت در محضر شهدا مدافع حرم شهید سید علی عالمی تا میتوانی از صبر بگو ،از گذشت و ایثار که این این سه خود جوهر اخلاص اند و پاکیزه کردن قصد و عمل و نیت است از غیر خدا ، جلای است :))" ♥️
در مکتب شهادت در محضر شهدا اسطوره های صبر و مقاومت جانبازان شهید سرتیپ پانزده سال بود که طعم غذا را نچشیده بود ، به مهمانی نرفته بود ، حتی نمیتوانست دردش را درست بیان کند ، تنها تفریحش این بود که با همسرش سوار آمبولانس شود و برای ویزیت و معالجه به بیمارستان برود ... در نهایت پس از تحمل درد و رنج بی حساب در اسفند ماه سال نود ، بال شهادت خود را گشود و به لقا الله شتافت .. "جانباز شهید ابراهیم مهران راد" یاد عزیزش با صلوات
📝📝📝📝📝📝📝 حکایات پند آموز 👇 👈 *کلاه_خیلی_کهنه* درباره مرحوم مامقانی بزرگ نقل می کنند: ایشان مراسم عزاداری در منزل شان داشتند. وقتی منبری ها از ایشان تعریف می کردند، آقا عبا بر سر می کشیدند. یکی از دوستان از ایشان پرسیدند زمانی که ما از شما تعریف می کنیم چرا عبا بر سرتان می کشید؟ فرمودند: در دوران کودکی خیلی ما فقیر بودیم. مامقان زمستان های سردی داشت. چند روز صبح که می خواستم برم مدرسه از مادرم با گریه یک کلاه خواستم. مادرم من را برد انباری و گشت یک کلاه خیلی کهنه و پاره پیدا کرد. از روی خجالت نزدیک مدرسه بر می داشتم. من این کلاه را دارم. وقتی شما از من تعریف می کنید من عبا را بر سرم می کشم و کلاه را از جیبم در می آورم و به خود می گویم این تویی تعریف این ها را باور نکن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب سالکان راه سعادت در محضر بزرگان آیت الله مجتهدی(ره) 🎬موضوع: خدایا من از تمام کسانی که غیبتم را کردند و ازارم دادند گذشتم. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈