eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
در مکتب سردار سلیمانی یاران سردار مدافعان حرم شهید بی سر محسن حججی🌷 ◀ بعضی وقتها چای یا شکلات تعارفش می‌کردم، می‌گفت: میل ندارم. یادم می افتاد که امروز دوشنبہ است یا پنجشنبه، اغلب این دو روز را می گرفت.😉 چشـم هایـش نافـذ و پـرنور بود✨ همہ گردان می‌دانستند محسن اهـل و شبـانـه اسـت. 📚بـرشی از کتاب
راه شهید ، کلام شهید من بہ این ایمان دارم و رسیده ام ڪہ ٺنها راه نجاٺ جامعہ و عاقبٺ بخیرے فقط گوش بہ فرمان حضرت بودن اسٺ☝️ و لاغیر ... 🕊 🌹 👇👇👇👇👇👇👇 مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani
📝 *حدیث_نور* 📝 در مکتب ولایت در محضر مولا علی علیه السلام راه مولا ، کلام مولا 🌻امام علی (ع) فرمودند: 🌱خداوند، شهدا را در قیامت با چنان جلال و نورانیتی وارد محشر می‌کند، که اگر انبیا سواره از مقابل آنان عبور کنند، به احترام شهیدان پیاده شوند. 📚: بحار الانوار، ج 100 هدیه به مولا امیرالمومنین (ع) صلوات 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیش از شهادت روی یک برگه نوشته بود: «از شما خواهش می‌کنم و می‌خواهم همیشه چند موضوع را مد نظر داشته باشید: ↵ هرگز دروغ نگویید ↵زود قضاوت نکنید ↵گذشت و ایثار داشته باشید ↵خوشرو و خوش برخورد باشید ↵و اینکه جبهه‌ها را پر نگه دارید خدایا ما را ببخش و بیامرز! خدایا عاقبت بخریمان بگردان! خدایا ما را آنی به خودمان وا مگذار! خدایا معرفت شناخت به ما عطا کن! خدایا امام عزیزو بزرگوارمان راحفظ بفرما! آمین یا رب العالمین بنده حقیر امیر حاج امینی تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ روز جمعه ساعت ۱۲:۳۰» 🌷
*﷽* در محضر شهدا سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری🌷 دو نفر بودند، پر از خرده شیشه. عبدالمهدی خودش تعریف می‌کند: یک موقعیتی پیش اومد و کار من گیر این آدم ها افتاد. من هم رفتم پیش شان و گفتم: ببینید برادران، من آدم ساده ای هستم. اگر بخواهید به من نارو بزنید، من هم شما را به خدا واگذار می‌کنم. اتفاقاً تاتوانست اذیت کردند. اما چون خود من با خدا معامله کرده بودم، چهره‌شان برای بقیه هم افشا شد و تقاص پس دادند. 📚: عبدالمهدی 👈مسابقه دی ماه از زندگی نامه این شهید بزرگوار است. مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani
خوب نگاه کن حاج قاسم خوب نگاه کنید بچه ها همه نگاه کنند آنجا که می بینید زمان بعد از ماست...... عده ای فراموشمان میکنند و از با ما بودن در دفاع مقدس پشیمان میشوند!!! و عده ای ما برایشان نردبان می شویم برای رسیدن به اهداف دنیایی شان... عده ای دیگر در فراق ما می سوزند و همیشه یاد و نام ما را زنده نگه می دارند چون در مقابل خون شهدا احساس مسئولیت می کنند اینها از شدت مصائب و غصه ها و بی عدالتی ها در جامعه دق خواهند کرد ...... حاجی جان! واقعا چه آینده دشواری در انتظار جامانده ها از قافله شهداست..... خدا عاقبت شان را ختم بخیر کند........ سردار شهید حاج احمد امینی فرمانده گردان ۴۱۰ غواص لشکر ثارالله کرمان به قول حاج قاسم سلیمانی علمدار لشکر ثارالله در حال اشاره دست می باشد در کنار سردار شهید علی عابدینی و سردار سلیمانی
در مکتب سردار سلیمانی در محضر مدافعان حرم شهید مهدی قاضی خانی شغل آقا مهدی جمع کردن و نان خشک و پلاستیک و این طور چیزها بود. همیشه کلیه درد داشت. محکم می بستشان. ضایعات را از دوره گردها می خرید و عمده ای می فروخت. اصلا بابت کارش نمی کشید. می گفت: «نان حلال در آوردن که خجالت ندارد». یک شب دعوت شده بودیم طلاییه برای عروسی. خیلی مرتب و شیک سوار شدیم و حرکت کردیم. توی راه چشم آقا مهدی به مقداری خالی افتاد که له شده وسط خیابان افتاده بود. سریع ترمز کرد و دنده عقب گرفت و می خواست با آن لباس ها پیاده شود برای برداشتن شان و پیاده هم شد. می گفت: «مگه میشه از اینا گذشت». هر چه اصرار کردم که لباس هات کثیف می شود، زیر بار نرفت. می گفت: «شماها نمی دونید اینا همش پوله». گفتم: «اگه پشت ماشین ضایعات باشه تالار راهمون نمیدن». می خندید و می گفت: «ناراحت نباش. میریم ضایعات تالار هم جمع می کنیم». 🎤راوی: همسر شهید 📚کتاب_بابا_مهدی
در محضر شهدا جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان : 🌷ماپیروان سرسخت ولایت فقیه برخود می بالیم که پروانه وار برگرد شمع فروزان ولایت بسوزیم و بر این سوختن افتخار می کنیم که حیات ما در شهادت ماست. یاد عزیزش با صلوات
*﷽* اولش گفتند می روید اروندکنار. خوشحال شدیم که در این گرمای خرماپزان می رویم لب آب و آب تنی و کباب ماهی. اما چشمتان روز بد نبیند یک دکل فلزی ۶۰ متری استتارشده با گونی بود، در میان نخل های سربریده، که هیچ موجود زنده‌ای دوروبرش یافت نمی شد. یک روز صبح در منطقه باد شدیدی وزید بر اثر تکان خوردن گونی های کشیده شده روی دکل عراقی ها متوجه حضور و بالا رفتن مااز دکل شدند. با گلوله مستقیم تانک های عراقی دکل شروع به لرزیدن کرد و ما که بالای دکل بودیم مثل کودکی که درون گهواره هست تکان می خوردیم. خواست خدا بود که دکل سقوط نکرد. شب قاسم سلیمانی آمد برای سرکشی.از سیر تا پیاز ماجرا را با آب و تاب تعریف کردیم. حسین یوسف الهی با خنده گفت: خب اگر این دفعه گلوله تانک آمد طرفتون بلند بگین یا حسین! شهید راجی گفت: اگر گلوله دوم شلیک شد، بلند بگوید یا رمضان! حاج قاسم پشت بندش گفت: اگر دیدی دارند پشت سر هم می‌زنند بگید یا حسین، یا رمضان، یا قاسم! چشمانمان از تعجب گرد شده بود چیزی نگفتیم. بعدا متوجه شدیم ما در آن منطقه تنها نیستیم و سنگر فرماندهی فاصله چندانی با دکل دیدبانی ندارد. 🎤 : محمد حسین طالقانی 📚: مجله فکه مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani
*﷽* راه سردار، کلام سردار🎤 رمز حفظ انسجام این است که دشمن را در بیرون از مرزها و دشمنی را در داخل مرزهای از بین ببریم. حفظ اجتماع اگر چه ضرورتی ارزشمند و ناجی است اما این هماهنگی باید هماهنگی جان ها و دلها شود.
*﷽* در محضر شهدا سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری🌷 رژیم بعث حریف رو در روی بچه های ما نبود و خیلی ناجوانمردانه جنگ را جلو می‌برد. یکی از پلیدترین کار های این رژیم که با کمک آمریکا و همراهی انگلیس و تحریک و تجهیز فرانسه و آلمان انجام می‌داد حملات شیمیایی بود. رژیم بعث شیمیایی زد. یکی از نیروها ماسک نداشت. عبدالمهدی مثل مرغ سرکنده می دوید و به نیروهایش سرکشی می کرد. ماسک خودش را هم درآورد و به صورت نیرویش زد. می دوید و ماسک صورت بچه ها را می‌زد، دریچه هوای ماسک دیگری را باز می‌کرد و... خودش اما شیمیایی شد. بستری شد گوشه خانه با بدنی تاول زده و درد زیاد، اما لبخندش باقی و نمازها و مناجات هایی که من آرزوی شنیدنش را دارم. 📚: عبدالمهدی مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani
*﷽* در_محضر_شهدا سردار شهید علی بینا🌷 پس از مدتی رفتم دبیرستان و اسم نوشتم. زینب رامی سپردم به مادرم و می رفتم. یک روز علی از جبهه آمد.دید پیراهن زینب کثیف شده، داشت لباسش را عوض می‌کرد، سلام کردم جواب داد؛ اما نه به گرمی. شستم خبردار شد که علی آقا به خاطر دخترش با من مکدر شده... از جبهه سوال کردم. دیدم تمایلی به حرف زدن ندارد. به کارخانه مشغول شدم. او هم زینب را بغل زده و نازش می کرد... پیش آمد و گفت: دلت می آید این فرشته ی خدا را تنها می گذاری؟ گفتم: دست از این کار و زندگی بکشم و این را حلوا حلوا کنم؟ گفت: فرض کن دیپلمت را گرفتی و معلم هم شدی یا هر شغلی که دلت خواست...، خوب که چه بشود؟ رسالت اصلی تو تربیت زینب است. سعی کن غافل نشوی. عهد کردم اگر عصبانی شود و سرم داد بزند، لجبازی بازی کنم و بگویم حتما باید مدرسه بروم. نرمی کلامش تصمیمم را عوض کرد. گفتم: بیشتر مراعات می کنم. 📚: همسفران شقایق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب شهادت در محضر شهدا شهید عزیز احسان فتحی🌷 🎥 کلیپ تصویری 📸 عکسهای ماندگار و به یاد ماندنی یاد عزیزش با صلوات
در مکتب شهادت در محضر همرزمان و یاران سردار دلها سردار شهید حمید ایرانمنش🌷 سردار سلیمانی در خاطره از ایشان نقل می‌کند: وقتی حمید در یکی از عملیات‌ها بیهوش بوده اسیر می‌شود، وقتی به هوش می‌آید می‌بیند، دو سرباز عراقی در جیب‌های وی قرآن و عکس امام(ره) و مهر نماز را پیدا کرده‌اند، به صدام فحش و ناسزا می‌گویند که چرا ما را وارد جنگ با سرباز محمد (ص) و علی (ع) کرده است، دکتر عراقی‌ها نیز وی را معاینه و زخمش را پانسمان کرده بود، سپس حمید چریک به عقب برگشته بود. 📚برگرفته از کتاب «حمید چریک»
PTT-20201207-WA0122.opus
381.6K
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 روایتگری شهدایی یار سردار سلیمانی سردار شهید حاج حمید ایرانمنش 🌷 فرمانده محورهای عملیاتی لشکر ثارالله کرمان
در مکتب شهادت در محضر شهدا حر انقلاب اسلامی : 🎤 خدا امام خمینی را فرستاد تا ما را آدم کند 🌺زندگی ما در لجن بود، اما خدا دست ما را گرفت. را فرستاد تا ما را آدم کند. البته بعدا هر چه پول در آوردم به جای آن پول‌ها صدقه دادم. 🌺گذشته من اینقدر خراب بود که روز‌های اول، در کمیته برای من مامور گذاشته بودند، فکر می‌کردند که من نفوذی ساواکی‌ها هستم. 📅 به مناسبت شهادت شهید در ۱۷ آذر ۱۳۵۹
*﷽* در مکتب ولایت در محضر مولا علی علیه السلام راه مولا ، کلام مولا 🌻امام علی (ع) فرمود:🎤 🌿لَیسَ عَنِ الـمَوْتِ مَحیدٌ وَ لا مَحیصٌ. مَن لَم یُقتَلْ ماتَ، إنّ اَفضَلَ الموتِ اَلقَتلُ. 🌱از مرگ راه فرار و گریزی نیست، کسی که کشته(شهید) نشود بالاخره خواهد مُرد،( آری) بهترین مرگ و میرها کشته (شهید)شدن در راه خداست. 📚:سفینه، ج ٢، ص ٥٥٣ 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*﷽* از حاج یونس پرسیدم: تو در لشکر چکاره ای؟ از من می پرسند چه جوابی بدهم؟ گفت: بگو شوهر من سرباز امام زمان است. هر وقت هم که زخمی و مجروح می شد شوخی می‌کرد و سعی می‌کرد مسئله را خیلی کوچک جلوه دهد. می گفت: به من برسید من زودتر خوب بشوم به جبهه برگردم. یک بار که زخمی شده بود. حاج قاسم سلیمانی برای عیادتش آمده بود. تا حاجی را دید شروع کرد به اعتراض و گفت: حاجی اینها عسل و روغن خوب به من نمی دهد که بخورم زودتر خوب بشوم! حاج قاسم هم وقتی بیرون آمد، یک پارچ عسل و یک پارچ روغن خرید و فرستاد. وقتی عسل و روغن را آوردند، گفتند: که حاج قاسم گفته: حاج یونس خوب بخورد که زودتر خوب شود و به جبهه برود. 📚: همسفر شقایق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در مکتب ولایت در محضر امام روح الله راه امام ، کلام امام 🚨همه غربزدگیها ظلمت است🖤 🎤امام خمینی(ره): اینهایی که توجهشان به است، توجهشان به اجانب است، قبله‌شان غرب است، رو به غرب توجه دارند، اینها در فرو رفته‌اند
آنھا که از پل‌ صراط‌‌ می‌گذرند قبلا از خیلی‌ چیز‌ها گذشته‌اند؛ باید بِگذری‌ تا بُگذری‌ ...!
*﷽* در محضر شهدا سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری🌷 یکی از اقوام اختلاف شدیدی با همسرش داشت. کار به دادگاه کشیده بود. عبدالمهدی قضیه ی دعوا و تصمیمشان را برای جدایی شنیده بود. پرسید: فلانی با مشکل زندگیت چه کردی؟ گفت: تصمیم بر طلاق است. عبدالمهدی سرش را پایین انداخت و آرام زیر لب گفت: خدا ازدواج را حلال کرده، طلاق رو هم حلال کرده، اما خدا از این کار خیلی بدش می آید. زندگی رو باید ساخت. اما قبلش بدون که زندگی یه عرصه ای برای ساخته شدن خود فرد است. این که بتوانی کنار بیایی با ویژگی های کس دیگری که شبیه تو نیست، اما کنار تو هست و تو نسبت به او مسئولیت داری، این که مجبور بشی یه سری از خواسته های خودت رو ندیده بگیری، یا یکسری از خلقیات بد خود رو ترک کنی و بر عکس یه سری ویژگی های خوب پیدا کنی تا با اون ویژگی ها زندگی رو بسازی، همش تو همین زندگی اتفاق میفته و خدا بابت صبری که می کنی براتون اجر می نویسه! حرفای عبدالمهدی به دلش نشست، چون خودش اهل عمل به همین حرف هابود. فلانی و همسرش برگشتند سر زندگیشان. 📚: عبدالمهدی 👈مسابقه دی ماه از زندگی نامه این شهید بزرگوار است. مکتب سردار سلیمانی @maktabesardarsoleimani
در مکتب ولایت و شهادت در محضر رهبر معظم انقلاب به دیدار خانواده شهید رفته بودند خانواده با اصرار از رهبری میخواستند قیامت آنها را شفاعت کند نگاهی به حاج قاسم کرد و گفت: این از آنهایی است که شفاعت میکند،از ایشان قول بگیرید بشرطی که زیر قولشان نزنند! همه خندیدن،بجز سردار خجالت زده سر به زیر داشت...😔 یاد یاران سفر کرده بخیر حاجی جان کجایی کردیم از این جدایی😭