در مکتب شهادت
در محضر شهدا
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری🌷
شهید مغفوری به منکرات حساس بودند. نهی از منکر را در هیچ شرایطی فراموش نمی کردند و تذکر می دادند.هنگام عزاداری ماه محرم رسم است خواهران هم برای دیدن دسته های سینه زنی در خیابانها اجتماع می کنند. ایشان وقتی به خانم ها می رسید دسته را متوقف می کرد و می گفت : خواهرانم شرکت شما در عزاداری مستحب است اما حفظ حجاب واجب است. مواظب باشید برای کار مستحبی مرتکب گناه نشوید. به برادران شرکت کننده نیز می گفتند : مواظب رفتار خود باشید.
یاد عزیزش با صلوات
👆👆👆👆👆
مسابقه شهدایی بعدی در دی ماه از زندگی نامه این شهید عزیز خواهد بود
لطفا خاطرات این شهید عزیز را به خاطر بسپارید
مکتب سردار سلیمانی👇
https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani
#روایت_ناب
#به_وقت_حاج_قاسم
🕊 حسین چریک 🕊
📝خاطره ای که حاج قاسم
سلیمانی برای پدر شهید
حسین منگلی نقل کرده:
🔶به من خبر دادند که حسین هرشب از سنگر به بیرون میزند، که گفتم مواظب حسین باشید. یک بار حاج قاسم به حسین میگوید حسین شما امشب پیش من بخواب و اسلحه اش را گرفتند و تحویل دادند که دیگر اسلحه ای نداشته باشد. حاج قاسم تعریف میکرد وقتی صبح از خواب برای نماز بیدار شدند، دیدند حسین نیست و به بیرون رفته، بعد از دقایقی می بینند حسین با یک تکه چوب، سه اسیر عراقی را گرفته و برگشته، که با دیدن این صحنه قاسم سلیمانی به حسین میگوید: حسین تو لباس من را بپوش ومن لباس بسیجی تو را که حسین لبخندی میزند و میگوید شما در لباس خودت فرمانده باش و من هم در لباس خودم همان بسیجی و انجام وظیفه میکنم.
🎤راوی: پدر شهید حسین منگلی
*﷽*
در مکتب نبوت
در محضر آقا رسول الله (ص)
🌻پیامبر گرامی اسلام (ص)🎤
🌿مَن قامَ عَلی مَریضٍ یَوما وَ لَیْلَهً بَعَثَهُ اللّه ُ مَعَ اِبراهیمَ الخَلیلِ علیه السلام فجادَ عَلَی الصِّراطِ کَالْبَرْقِ اللاّمِعِ وَ مَن سَعی لِمَریضٍ فی حاجَهٍ فَقَضاها خَرَجَ مِنْ ذُنوبِهِ کَیَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ.
🌱کسی که یک روز و یک شب پرستاری بیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را با ابراهیم خلیل(ع) محشورمی کند.
پس همچون درخشش برقی از صراط عبور می کند و کسی که در برطرف کردن نیازهای مریض تلاش کند و نیازهای او را برآورد، همانند روزی که از مادر متولد شده است، از گناهان پاک می شود.
📚: وسائل الشیعه، ج 16، ص344
ولادت حضرت زینب (سلام الله) بر شما مبارک💐
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
آن روزهایی که نصراللهی زیر آفتاب سیاه شده بود. سفیدی دندانهایش موقع خندیدن بیشتر به چشم می آمد.
یک روز وقتی من و حسین پور جعفری به هور می رفتیم دیدم محمد و احمد گوشه ای نشسته اند و چیزی در گوش هم می گویند و بلند می خندند.
برای مزاح جلوی آن ها رفتم، گفتم:
چه معنی دارد وقتی فرمانده رد می شود، افراد خبر دار نباشند!
به بچه ها گفتم دست و پای محمد را بگیرد و یک ظرف ماست بیاورید.
بچه ها با اشاره ی من می گفتند: حیف این صورت که سیاه شده و ماست را روی صورتش می مالیدند....
وقتی محمد صورتش را شست، چشمانش قرمز شده بود. البته قرمزی به خاطر ماست بود.
ولی من گفتم: چرا گریه ات گرفته؟!
خودت خواستی بیایی منطقه!
صد دفعه بهت گفتم کرمان بمان.
🎤: سردار سلیمانی
📚:لبخند ماندگار
#سردارشهیدحاج_قاسم_سلیمانی
#سردارشهیدحسین_پورجعفری
#سردارشهیدمحمدنصراللهی
#یادعزیزشان_باصلوات
4_5785143501138167445.mp3
5.16M
#مولودی_حضرت_زینب
🌹سبک بارون بارونه هی
دل و دلداره
حیدر کراره
خوش بحال زهرا
چه دختری داره
مه و مهتابه گوهر نایابه
همهٔ دلخوشیه حضرت اربابه
🦋زینب یا زینب
🌹سیدتی یا زینب
یا زینب........
السلام علیک یا زینب کبری سلام الله علیها
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
سردار شهید احمد عبداللهی🌷
وقتی آمد توی اتاق، روی صندلی نشسته بودم.
همه جلوی پایش بلند شدند، اما حتی وقتی به من دست میداد، باز سرجایم نشسته بودم.
وقتی رفت، تازه فهمیدم کی بوده. روز بعد رفتم پیشش تا عذرخواهی کنم. گفتم:
من قبلاً خدمت شما نرسیده بودم و دیروز که شما رو دیدم، نشناختم.
خیلی خونسرد پرسید: مگه چی شده؟ گفتم: دیروز...داخل اتاق ...
آرام گفت: چیزی یادم نمیاد؛ مگه موضوع مهمی بوده؟ تازه فهمیدم بی خیال این حرفها است.
کجایند مردان بی ادعا
کجایند مردان خوب خدا
گاهی وقتها
ما عکسها را میسوزانیم🔥
و گاهی #عکسها ما را ...
لحظهای به این عکس "خیرهشو"
پیکرهای🌷 بر زمینِ نمناک مانده
و #خـون جـاری از آنها را
با نگاهِ #رزمنده خیره شده
به خودت را تصور کن 😔
راستی عجیب هوای عکس #بارانیست!!
پیکر_شهدا
غریب و تنها
بعد از شهدا ما چه کرده ایم😔
نگذارید خون شهدا پایمال شود
حَرَم #حَضرت_زینب
عَجَب حال و هوایی دارد•••
#سوریه
#فِیض_شَهادت
چه صفایی دارد♥️
بنویسید✍ به روی
#کفن این شهدا🌷
چقدر عمه ی
سادات #فدایی دارد😍
#مدافعان_حرم
#یادشان_باصلوات
در مکتب ولایت
در محضر امام روح الله
راه امام ، کلام امام
من مجدداً به همه مردم و مسئولین عرض میکنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بیهنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنهها برگردند.
من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند. اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش میکنم که هوشیار و مراقب باشید،
در محضر شهدا
اسطوره های ماندگار
سردار شهید حسین نادری🌷
یاد باد آن روزگاران یاد باد
جنازهي يكي از بچه ها زيرآب مانده بود . حسين بيرون آب ايستاده بود و از شدت ناراحتي دست هايش را گذاشته بود روي سرش .
وقتي به اهواز برگشت ، تمام غواص هاي لشکر را که در قرارگاه سد دز بـودند و تمرين ميکردند ، بسـيج کرد تا جنازه ي شهيد را از آب بيرون بياورند .
گفت : «تا شهيد پيدا نشود، نه به غـذا لب مي زنم و نه يک لحظه مينشينم .»
دو روز بعد که پيكر شهيد پيدا شد، آرام گرفت و لبخند به لبش برگشت
یاد عزیزش با صلوات
فرازی از وصیت نامه شهید روی تصویر
با ذکر صلوات تصویر باز شود
*﷽*
در محضر شهدا
باب الحوائج گلزار شهدای کرمان
سردار شهید حاج عبدالمهدی مغفوری🌷
دانشجوها البته بیشتر دانش آموزان عادت دارند که پای تخته بنویسند. بالاخره دستی به گچ و ماژیک ببرند و ابراز وجودی کنند.
کلاس عبدالمهدی همیشه پر مشتری بود.
درس خدا برای همه ی فطرت ها لذت دارد مخصوصا که با کلام پر حس عبدالمهدی گفته شود.
آن روز دانشجو دور خودش چرخید و چرخید. استاد هنوز نیامده بود.
دست برد و گچ را برداشت و روی تخته نوشت.
عبدالمهدی برای تدریس به کلاس آمد و...
اول نگاهی به تخته کرد.
دنبال مقصر و مجرم نمی گشت. دلش درستی را می خواست و گفت:
نوشتن این جمله نه نفعی داشت و نه ضرورتی. اضافه بود. اسراف از بیت المال...
خودش هم در سلف دانشجوها و از غذایشان نمی خورد.
اکر گاهی دانشگاه بود و تعارف می کردن، می گفت:
این غذا مخصوص دانشجوهاست...
📚: عبدالمهدی
مکتب سردار سلیمانی
https://eitaa.com/maktabesardarsoleim
🌱 زینب فقط صبر نیست؛ تفسیر دعای عهد است. عهدی با امام زمانش، «وَالمُمتَثلینَ لِاَوامره وَالمُحامینَ عنه» است.
🔆 آمده است تا ثابت کند اطاعت و حمایت از امام، زن و مرد نمیشناسد.
🌸 ولادت #حضرت_زینب مبارک باد
رهسپاریم با #ولایت تا #شهادت
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
#تعبیر_یک_رویا
موقعی که در عراق بود خوابی دیده بود که همیشه در خاطرش بود. چون خواب با معنایی بود آنجا برای تعبیرش سؤال کرده بود. خواب دیده بود در جایی شبیه صحرا، یک نفر با لباس سبز ایستاده که از روبهرو با لباسهای سیاه به او حمله میکنند. بعدها که لباسهای داعشیها را دید گفت من همین لباسها را در خواب دیده بودم. بعد وقتی آنها حملهور میشوند وحید جلو میرود و جان خودش را از دست میدهد و نمیگذارد آن شخص سبرپوش جانش را از دست بدهد.
آنجا یکی از شاگردان آیت الله سیستانی تعبیر کرده بودند تو سپر حضرت علی(ع) میشوی و به شهادت میرسی
🌷 #شهید_وحید_نومی_گلزار
یاد عزیزش با صلوات
#گلزار_شهدای_کرمان
#یکشنبه_۳۰_آذر
🌺امروز..........
آغاز زندگی ۳۵ زوج جوان
در کنار مزار شهیدان
پیوندتان مبارک...
دعای شهیدان همراهتان
پر نور زندگیتان
*﷽*
#درمحضرشهدا
برای گذراندن مقطع تحصیلی راهی دبیرستان شریعتی پابدانا شدیم. به خاطر مشکل رفت و آمد در منطقه کارگری طغرالجرد اتاقی کرایه کردیم.
علی برای هم اتاق هایش دو شرط گذاشته بود.
شرط اول این بود که هم اتاقی اش باید اهل نماز باشد و از آن غافل نشود.
خودش در زمستان های سخت طغرالجرد که همه جا یخ بندان بود، صبح زودتر از من از خواب بیدار می شد، کتری آب جوش را روی شیر یخ زده می ریخت، یخ شیر آب که باز می شد، وضو می گرفت و نمازش را می خواند و بعد مرا بیدار می کرد.
شرط دومش این بود که هم اتاقی اش نباید اهل استفاده از نوار موسیقی حرام و غیر مجاز باشد.
راوی: علی سهرابی
📚: ره یافتگان کوی یار، ج 3
#شهیدعلی_محمدحسنی
#یاد_عزیزش_باصلوات
*﷽*
#درمحضرشهدا
بزرگترین یلدایمان،نبودن توست یا بن الحسن...
عمریست در شب فراق تو به سر می کنیم، کاش بیایی و این دلتنگی ها پایان بگیرد...
به رسم مصطفی می گوئیم: یا بن الحسن کجایی؟ آقا چرا نیایی؟
#اللّهُمَ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#شهیدمصطفی_ردانی_پور
#یاد_عزیزشان_با_صلوات