فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خبری_از_برزخ
آیت الله العظمی سید باقر درچه ای:
هر کاری که در دنیا برای امام حسین علیه السلام
انجام دادم به محض ورود به برزخ برای تلافی کردند.
🎤 استاد: انصاریان
اللهم الرزقنا #شفاعة_الحسین یوم الورود
#روایت_عشق 💌
روایاتی از سردار دلها♥️سلیمانی عزیز
همانطور که میدانید از تمامی سلایق، به کوهنوردی میآیند. در طول مسیر افرادی میآمدند با حاج قاسم عکس میانداختند که ظاهرشان خیلی موجه نمینمود. خاطرم هست یک روز در ارتفاعات شمال تهران مشغول کوهنوردی بودیم که یکی از بچههای نظامی حاج آقا را دید و به سمت حاجی آمد و از حاج آقا خواست با خانواده او عکس بیندازد. حاجی با گشادهرویی قبول کردند. وقتی حاجآقا با این خانواده عکس انداخت دو تا خانم جوان هم که از لحاظ ظاهری پوششان اسلامی نبود از حاج آقا خواستند تا با آنها عکس بیندازد، حاج آقا هم قبول کرد و اصلا با آنها رفتار خشکی نکردند و آنها را به خاطر حجابشان توبیخ نکردند.
🎤 راوی: سردار شجاعی
ادامه دارد.........
#بِهـْ_وَقْتـِ_دِلْتَنْگٖی💔
سݪام ميدهمُ و دݪخوشَم ڪہ فرموديد ؛
هر آنڪہ در دل خود یاد ماست ، زائر ماست
پناه دل♥️
#تلنگر‼️
اگر رهرو واقعے راه شهدا هستے…؛
''اللهمارزقنی شهادة''رابہقلبتبچسبان...
نہپشتموبایلت…!!
#بۍادعاباشیم...
شهیدانه زندگی کنیم....
یک انگلیسی تصمیم گرفت که برای کشف معدن الماس به آفریقا برود. تمام دارایی خود را فروخت و رفت.
زمینی خرید که کلبه ای در آن بود و فقط به جستجوی الماس پرداخت. درنهایت نتوانست چیزی پیدا کند، پس زمین و کلبه خود را برای فروش گذاشت.
شخصی براي خرید آن ها آمد. اسم او کیمبرلی بود.
آن ها بر روی سنگی در حیاط خانه نشستند و قرارداد را امضا کردند و صاحب قبلی رفت.
وقتی او رفت، کیمبرلی کاملا اتفاقی آن سنگ را تکان داد و زیرش الماسی دید؛ و این گونه بود که معادن الماس کیمبرلی کشف شدند
الماس ها همان جایی بودند که آن مرد قبلی زندگی می کرد. او دنبال الماس همه جا را گشت به غیراز خانه خودش را !
این یک داستان واقعی است.
هر چه که به دنبالش هستی
در درون خود توست
از درون خودت غافل نشو
💌💌💌♥️💌💌💌
💌هله من خموش کردم برسان دعا و خدمت
چه کند کسی که در کف، به جز از دعا ندارد
#شبتون_شهدایی
#روایت_عشق 💌
🕊️ عجیبترین پیکری که دشمن بعثی را مبهوت کرد !
شهیدی با دست مصنوعی در قلب میدان نبرد ...
والله ان قطعتمو یمینی ...
🌷 شهدا شرمندهایم 😔😭*
یاد ۱۷۵شهید غواص_خط_شکن صلوات
#روایت_حبیب
در دوره ای که حاج قاسم معاون آموزشی سپاه بود، یکی از دوستان همراه ایشان تعریف می کرد که یک روز دیدم در محوطه ی آموزش حاج قاسم دوباره به اصطلاح خوشتیپ کرده.
گفتیم: تو باز هم آستین کوتاه می پوشی ؟!
گفت: می خواهم بپوشم که بگویم نباید براساس ظاهر افراد قضاوت کرد.
و دقیقا دو سال پیش حاج قاسم در جلسات سالیانه ای که با هم رزمانش داشت گفتند:
این شهدایی که می بینید، الآن اگر زنده بودند یکی طرفدار این جناح بود، یکی طرفدار آن جناح.
همان طور خیلی از آن ها اگر شهید نشده بودند، الآن سردارانی بودند که عکسشان را در حسینیه نصب می کردیم.
پس در مقابل هم جبهه نگیریم و با هم مهربان باشیم.
🎤: سردار علی اکبر پوریانی
📚:سردار دلها
#یادعزیزش_باصلوات
#روایت_عشق💌
زمانی که بعد از سه ماه حضور در منطقه به خانه آمد، او را نشناختم؛ به اندازه ی 50-60 سال پیر و شکسته شده بود. با گریه پرسیدم: چی شده که اینقدر پیر و شکسته شده ای؟ گفت: تازه متوجه شدم که بعد از عاشورا چه بر سر خانم حضرت زینب (س) آمده است.
وقتی که حضرت زینب(س) به خانه اش بازگشت یک تار موی سیاه در سر ایشان نبود و همسرش نشناختش.
دوری از عزیزان و دلتنگی یک طرف و دیدن پیکر دوستان شهیدم در مقابل چشمانم از طرف دیگر. وقتی می بینم بر سر مسمانان مظلوم چه بلاهایی می آورند و وقتی بعد از عملیات پیکر شهدایی را می بینم که تحت نظر من آموزش دیده اند و حالا… برایم سخت است!
ده روز اینجا بود که مدام درگیر کار و جلسه بود. بعد از ده روز دوباره تصمیم به رفتن گرفت.
وقتی که می خواست برود به من گفت: خواب دیدم شهید می شوم، اگر شما راضی نشوید من قدم از قدم بر نمی دارم؛ امکان دارد جنازه ها برنگردند، سرها را ببرند و…
داشت مرا آماده ی شهادتش می کرد...
حسین دست و پای مادرش را بوسید و گفت: مادر شما از من راضی باشید، قرار است من دوباره به سوریه بروم.
مادرش گفت: نه! سه ماه رفتی اگر وظیفه و تکلیف هم بود دیگر ادا کردی. مملکت این همه جوان دارد. چرا شما دوباره بروی؟
گفت: باشد نمی روم اما خودتان جواب حضرت زهرا(س) را بدهید. بگویید علی اکبر برای امام حسین(ع) عزیز نبود، اما بچه ی من برایم خیلی عزیز است و نمی توانم بفرستمش.
فردا صبح که می خواستیم برگردیم، مادرشان گفتند: من راضی هستم، برو به سلامت.
روای: همسر شهید
#شهید_حسین_رضایی🌷
#یادعزیزش_باصلوات🌷
*روایت عشق* 💌
روایاتی از سردار دلها سلیمانی عزیز
پوتین هر وقت به ایران میآمد یکی از برنامههایش دیدار با حاج قاسم بود شاید شما هم خوانده و یا شنیده باشید که حاج قاسم سلیمانی هر وقت که احساس به حضور روسیه میکرد به مسکو سفر میکرد و با فرماندهان ارشد ارتش روسیه و حتی خود پوتین جلسه برگزار میکرد. روسیه در کشور سوریه نقش مهمی را داشت و از نفوذ و قدرت خوبی در آنجا برخوردار بود به همین خاطر حاج قاسم از روسیه برای شکست تروریستها کمک میگرفت.
🎤 راوی: سردار شجاعی
ادامه دارد.........
#تلنگر
از پاهایی که نمی توانند 🍃
تو را به ادای نماز ببرند 🍃
انتظار نداشته باش که تو را 🍃
به بهشت ببرند... 🍃
#روایت_حبیب
حاج قاسم از مال دنیا یک قطعه زمین نداشت و کسی که یک عمر فرمانده سپاه بود، یک ریال و یک دلار حق ماموریت نگرفت.
حاج قاسم اگر عزیز شد همه ایران و بلکه همه دنیا خون خواه او شده اند به خاطر این که همیشه مشغول ذکر خدا بود، او در ذکر گفتن به قدری معروف بود که ابراهیم جعفری نخست وزیر اسبق عراق به او کنیه اباالدعا داده بود.
📚: مکتب آسمانی شهید حاج قاسم سلیمانی
#یادعزیزش_باصلوات
30.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #فیلم_کوتاه «شهیدانه زیستن» | این قسمت: انتظار
🔰 برداشتی آزاد از خاطره همسر شهید علی تجلایی
🌸ما انقلاب کردیم که اضطرار امام زمان(عج) را به استقرار تبدیل کنیم.
و رسیدن به این هدف هزینه دارد و هزینه آن همین در سوریه و عراق شهید دادن است.
🌷 #شهید_سعید_کمالی🌷
شهادت؛اردیبهشت ۹۵
#شهیدان
[برترین کار،کاربرای فرج است]
🔰راز #شهادت شهید محمد مهدی مالامیری، بعد از سه سال
🔆گفت میخواهم #عربی یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا. پیشنهاد #مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند.
🔰 محمد مهدی با یک تیر ☄دو نشان زده بود: "سلام بر ابراهیم".
🔸️آنچنان #تسلطی بر این کتاب داشت و مجذوب ابراهیم شده بود، که گویی #خاطرات برای خودش اتفاق افتاده بود و در آخر همینطور هم شد.
🔆در اتاق کارش #سلام بر ابراهیمی داشت که با عربی حاشیه #نویسی کرده بود. می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی معنوی او کیست.
🔹️به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند. درست مثل #ابراهیم هادی که آرزوی گمنامی داشت. انگار گمنامی گمشده همه ی مخلصین است.
🔰حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا #محمد مهدی در آن محاصره ، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت. مثل ابراهیم، او هم #فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت. اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که #شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید 🔑سعادت است.
🔆شاید خودش را برده بود به #سال📅 ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل. با خودش گفت مگر عاشق💞 ابراهیم نبودی ⁉️مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که #سالهاست منتظرش بودی، بسم الله، ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان. او ماند و معبری زد از #بصر الحریر به کانال کمیل.
🎤 راوی: پدر شهید
در مکتب سالکان راه سعادت
درمحضر بزرگان
به علامه طباطبایی عرض کردم
آقا من عجول و بیصبرم، حوصله معطلۍ ندارم!
در يڪ جمله برايم عصاره همه معارف اسلام را بيان ڪنيد.....
خنده مليحۍ کرد و فرمود:
👈با همه مهربان باش...!!
📚: آشنای آسمان، ص۱۶۰
#روایت_حبیب
زمانی که پیکر ایشان را می خواستیم به خاک بسپاریم، عبای رهبر انقلاب را کف قبر پهن کردیم و همراه کفن این سردار بزرگ؛ نامه ای از یک دختر شهید به همراه انگشترشان قرار دادیم.
از طرفی رسم است برای خواندن تلقین سر میت را باید به سمت قبله قرار دهند
اما در پیکر مطهر سردار حاج قاسم سلیمانی سری وجود نداشت و همین موجب شده بود در آن لحظات دشوار منقلب و اندوهگین شوم.
🎤: حاج محمود خالقی
📚:سردار دلها
#یادعزیزش_باصلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
بیاد سرداران شهید دفاع مقدس
معروفون فی السماء
مجهولون فی الارض
آماده شو برادر،وقت رفتن فرارسیده است.حسین بن علی(ع)انتظارمیكشد تاشما راحلان طریق عشق با كاروان تاریخ بدو ملحق شوید.بگذاراهل ظاهر درجنگ جز ترس و مرگ نبینند؛ما این جنگ را دری از درهای بهشت میدانیم كه خداوندجز بر خاصهی اولیای خویش نمیگشاید واینچنین،حال مااكنون حال عاشقی است كه به سوی معشوق میرود.
سید شهیدان اهل قلم
شهید سید مرتضی آوینی