#شهیدامروز
☘ سردار شهید ناصر کاظمی
🔸 تولد: ۱۲ خرداد ۱۳۳۵ در تهران
🔸 شهادت: ۶ شهریور ۱۳۶۱ شهادت در حین پاکسازی محور پیرانشهر-سردشت
.
#عکس_را_باز_کنید_و_متن_را_بخوانید
🌺 اتفاقی جالب در بازدید ناگهانی شهید رجایی از محل خدمت شهید کاظمی
#مسئول #انقلابیگری #خدمت_به_مردم #قانونمندی #اخلاص #تواضع
به جمع شهدایی ما بپیوندید👇
کانال سردار شهید مسعود زکی زاده
@masoodzakizadeh
قرار بود كه رزمندگان براي عمليات خيبر به #جزيره_مجنون بروند.
شب كه به طرف منطقه حركت مي كردند ، باران مي باريد و تا صبح كه در راه بودند ، همگي #خيسـ💧 شده بودند.
صبح روز بعد شهيد را ديدند كه لباسهايشان را شسته و خشك كرده بود. سپس به افراد همراه خود گفت كه :
امروز ظهر اينجا نماز جماعت برگزار مي كنيم.
بعضي از رزمندگان گفتند: آقا شيخ ، اينجا كه نمي شود، #نماز_جماعت بخوانيم.! ايشان گفت:
چرا نمي شود؟!!!
←بايد اينجا به دشمن بفهمانيم كه ما بخاطر همين مسئله #نماز كه ستون دين ماست آمده ايم كه بجنگيم.!
#هدف اصلي ما همان هدف اصلي مولايمان امام حسين عليه السلام است، پس بايد همين جا نماز جماعت بخوانيم...‼️
به هر حال ظهر جايگاهي را آماده كردند و نماز را به جماعت خواندند.
#شهید_محمد_شیخ_شعاعی
#مردان_حق
یادش با صلوات
#حاج_قاسم رفته بود پیش پدر و مادرش
گفته بود: حسین عاشقی بود که همه عاشقش بودند. حسین عاشق اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. برای امام حسین علیه السلام میسوختــ🔥 و با #تمام وجود اشکــ💧 میریخت. از روی سوز و از روی #اعتقاد اشک میریخت و وقتی دعا میخواند و قبــل از همه و بیشتــر از همه، خودش گریه میکرد.
#شهید_غلامحسین_خزائی
#عاشقان_حسین (علیه السلام)
°•|🍃🌸
°•{جانباز، مدافع حرم
#شهید_مصطفی_رشیدپور🕊🌹}•°
🔴 شهیدی که برات شهادتش را از دست حضرت زینب(س) گرفت
◽️شب میلاد حضرت زینب(س) تماس گرفت و گفت: میروم حرم و زنگ میزنم هر حاجتی داری از خدا بخواه، وقتی به حرم میرسد دربهای حرم را بسته بودند با کلی خواهش و تمنا از متولی میخواهد که در را باز کند تا او و دوستانش زیارت کنند.
◽️مصطفی میگفت: من و دو دوستم و مرد سوری و ضریح حضرت زینب(س) تنها و بیواسطه بودیم و من هم از فرصت استفاده و با بیبی راز و نیاز کردم ولی نگفت که از ایشان چه خواسته است.
◽️بعد از زیارت میخوابد و در خواب میبیند که در همان حالت در حرم است و از درون ضریح دستی بیرون میآید و سه کاغذ یا نامه به او میدهد. اما وقتی مصطفی قصد خروج از حرم را دارد دو نامه را از او میگیرد و تنها نامه خودش را به او پس میدهد.
◽️در مدتی که در بستر جانبازی بود مدام میگفت: «اگر قرار نبود من شهید شوم چرا حضرت زینب(س) از درون ضریح آن کاغذ را به من داد» گویا باید میآمد و خانوادهاش را میدید و بعد عروج میکرد.
راوی 👈 همسر شهید
°•|🍃🌸
#فرازی_از_وصیتنامه
#شهید_ناصرالدین_باغانی🕊🌹
🔴 #امّا_شهادت_چیست؟
◽️آنگاه که دو دلداده به هم میرسند و عاشق به وصال معشوق میرسد و بندۀ خاکی به جمال زیبای حق نظر میافکند و محو تماشای رُخ یار میشود ،آن هنگام را جز #شهادت چه نام دیگری میتوانیم داد؟
◽️آن هنگام که رزمندهای مجاهد، بسوی دشمن حق میرود و ملائک به تماشای رزم او مینشینند و شیطان ناله بر میآورد و پای به فرار میگذارد و ناگهان غنچهای میشکفد، آن هنگام را جز #شهادت چه نام میتوانیم داد؟
🌹شهید مدافع حرم حسین معز غلامی🌹
هروقت حسین به سوریه می رفت دست به دامن یک شهید می شدم. بار اول متوسل به شهید آقامحمودرضا بیضایی شدم که حسین سالم بیاد.
بار دوم متوسل به شهید آقاجواد الله کرم شدم و حسین سالم بیاد و نذرم در هر بار ادا می کردم.
بار آخر شهید سجاد زبرجدی رو انتخاب کردم که حسین سالم برگرده شله زرد بپزم و به نیت ایشان پخش کنم.
چندشب قبل از شهادت حسین خواب دیدم شهید سجاد زبرجدی در عالم رویا به من گفت: نذرت قبول شده ادا کن.
نذر من قبول نشد چون حسین از من مستجاب الدعوه تر بود و شهید سجاد زبرجدی در اصل بشارت شهادت حسین رو داده بود.
راوی: خواهرشهید
#شهید_حسین_معزغلامی
شادی روح مطهرش صلوات
وَاللهِ اِن قَطَعتُموا یَمینی:
یه روز حسنعلی با خوشحالی به من گفت:
"مادر جان میخوام به جبهه برم..."
گفتم: «مادر جان این حرف رو نزن»
گفت: «وقتی جنازه ام رو آوردند میبینی که نه سر دارم و نه دست؛ دستانم رو مانند حضرت عباس(ع) تقدیم میکنم و سرم رو مانند امام حسین(ع)...
وقتی #شهید شد، پیکر مطهرش رو آوردند دستش قطع شده بود و سرش رو هم پیدا نکرده بودند خمپاره سر و شانهاش را قطع کرده بود
راوی" مادر #شهید_حسنعلی_ابوچناری
نام: حسنعلی
نام خانوادگی: ابوچناری
نام پدر: عونعلی
تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۱/۱
محل تولد: سبزوار
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطعا درک عمق مصیبت #وداع امام حسین علیه السلام با اهل بیتش برای ما ممکن نیست اما با دیدن این فیلم شاید ذره ای از این داغ را بتوانیم بفهمیم.
لحظه وداع شهید مدافع حرم با دخترش
یا ابا_عبد_الله عصر #عاشورا بر اطفال تو چه گذشت؟
#عصر_عاشورا
😭😭😭
بابا اول ما رو ببر مدینه .....
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
در استان اصفهان حسینیهای وجود دارد که ۴۰ شب روضه💔 برگزار میکرد، #شهید_حججی به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود🍃. او از نجفآباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی میکرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم👌 و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید🙂 انجام دهم. بعضی از شبها آنقدر خسته میشد که وقتی عذرخواهی میکردیم، میگفت برای امام حسین باید فقط سر داد.😔😭
#شهید_محسن_حججی
#درس_اخلاق
💠تفریح عاشقانه
دوسال پیش باهم رفته بودیم بهشت زهرا، یکی از مهمترین تفریحات و عاشقانه هایش با شهدا، تمیز کردن سنگهای مزار و چیدن گل روی آن بود.
رسیدیم به مزار شهید محرم ترک،
رفت نشست کنار مزار و گفت:
"سریع اینجا از من عکس بنداز!! "
با تعجب گفتم : "چرا اینجا؟ پاشو کنار آقارسول ازت عکس بگیرم! "
گفت :" نه! شهید ترک کلید فتح شهدای ایران توی سوریه ست! آقارسول و آقامحمودرضا هم اینجا عکس دارن! ازم عکس بنداز که بعد از شهادتم پخش کنی..."
عکس انداختم اما به او خندیدم و گفتم: اگر به عکس انداختن بود، الان نصف تهران شهید بودند!!
گاهی فکر می کنم چقدر لحظه پروازش را دور میدیدم.
حالا سه شهید کنار مزار محرم ترک عکس دارند!!!
خواهرشهید محمدرضا دهقان
🌹شهیدمحمد رضا دهقان امیری🌹
عاشورا تابلویی است که هرچه از زیبایی که در عالم سراغ داری، در آن نقشی است؛ عرفان، ادب، عشق، ایثار، وقار، وفا، عزت، مبارزه، شریعت مداری، ولایت مداری، استکبارستیزی؛ اما برخی تلاش میکنند این تابلوی هزار نقش را به رنگ «عافیتطلبی» تعبیر کنند؛ عاشورا در عین اینکه بزرگترین صحنه عرفانی بود، عرفانش از جنس «قیام» بود.
برخی «عرفانها و اسلامها» از جنس «قعود» است؛ قعود یعنی نشستن، ساکن بودن، حرکت نکردن، تن به عافیت دادن یا همان عافیتطلبی؛ چقدر راحت است کنج عزلت گزیدن و سبحه در دست چرخاندن؛ ولی عرفانِ حسین علیهالسلام از جنس «قیام» بود؛ قیام در برابر قعود است.
قیام یعنی حرکت، بلند شدن، اقدام کردن، بهپیش رفتن، دل به خطر زدن، آماده خطر شدن، مرگ را به آغوش کشیدن، شهادت را طلب کردن.
قیام یعنی دل از دنیا کندن، چشم به هدف دوختن، برای انجاموظیفه از عالم و آدم نهراسیدن.
قیام نام دیگر ولایت مداری است؛ کسی که دل به ولایت میسپارد، خود را برای مبارزه آماده کرده است؛ چراکه امامان معصوم علیهمالسلام، بزرگترین پرچمداران مبارزه در طول تاریخ بودهاند؛ کسی که ولایت مدار میشود، یعنی در مدار امام معصوم علیهالسلام به مبارزه با کفر، شرک، طاغوت، شیطان، نفس و خودخواهی قیام کرده است.
پس:
عاشورا درس مبارزه بود، نه مذاکره
عاشورا درس قیام بود، نه قعود
عاشورا درس شهادتطلبی بود، نه عافیتطلبی
اجازه ندهیم ماهیت عاشورا را تحریف کنند.#سوگواره_97 #ماندگارهمچوحسین
May 11
شب جمعه است دلم کرببلا میخواهد.mp3
8.8M
#شب_جمعه است دلم کرببلا میخواهد...
#حاج_مهدی_رسولی
پیشنهاد دانلود👌
✍ روایت؛ مادر شهید
✨مدام می گفت مادر من را #دعا کن. من مادر هستم نمی توانستم دعای #شهادت کنم، تنها از خدا می خواستم هرچه لیاقتش هست به او بدهد.
✨وقت رفتن، گفت مادر اگر بروم بدرقه ام می کنی؟ گفتم تو بدرقه شده هستی خدا #لیاقت داده که به سوریه بروی.
خواستم بدرقه کنم دیدم قدش آنقدر #بلند است که فقط چند سانت تا چهارچوب فاصله دارد.
✨نگاهش نکردم، گفتم نکند #شیطان وسوسه ام کند که داری چه کار میکنی؟ چرا اجازه میدهی پسرت برود. ولی اجازه ندادم این افکار در سرم باشد، گفتم پسرم برو خدا به همراهت.
#شهید_اصغر_الیاسی🌷
#شهید_مدافع_حرم
شادی روح مطهرش صلوات
شهید عطایی فقط کار فرهنگی انجام نمیداد...
بلکه کارهای خیر هم انجام میداد و من سعی میکردم همیشه همانند یک همسنگر در کنار وی باشم؛👌
مرتضی بیش از 20 بار به کربلا رفت؛
تمام فامیل با ما یکبار کربلا آمدهاند☺️و اربعینها نیز یک کاروان از مردان فامیل جمع میکرد و به کربلا میرفتند، حتی اگر کسی هزینه سفر نداشت، خودش پرداخت میکرد...🌱
نزدیک اربعین گذرنامهها را جمع میکرد و کلی هزینه و تلاش میکرد تا همه بتوانند به کربلا برسند.
کارهای فرهنگی تنها مختص بسیج نبودواین فعالیتها به داخل خانواده نیزاشاعه پیداکرده بود🍂
ابوعلى این عکس رو خیلی دوست داشت. روز اول آبان [ #روز_تاسوعا] که سید [مصطفى صدرزاده] شهید شد🕊، سه روز بعد این عکس رو گرفت. میگفت: سه روز بعد از شهادت سید، این لباس به دستم رسید و همه تعجب کردند.❗️
#شهيد_مدافع_حرم
مرتضى عطايى 🌹
شادی روح مطهرش صلوات
▪️🕊▪️🕊▪️🕊▪️🕊
#خاطرات_اسارت
#تفکر
🌷 اسیر ایرانی که موش ها بدنش را خوردند 🌷
🌹 توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما #فیلمهای_زننده پخش می کردند. ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ #ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ #ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ. ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ …
🌹 ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩند ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ #ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ #ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ. ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدا بود، ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ #ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ.
🌹 ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ #ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ، ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.
🌹 ﻭﻗﺘﯽ از ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ.
ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ #ﻣﻮشهای_ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ_گوشتخوار ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭد ، #ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭند، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ #ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪند ﺑﻬﺶ #ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩند ﻭ #ﮔﻮشت_ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩند. ﻋﻠﺖ #ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ.
🌹 ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ…
#شهدا_شرمنده_ایم
💠حاج حسین کاجی می گفت:
رفتم سر مزار رفقای شهيدم
فاتحه خوندم ،اومدم خونه،
شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم...
رفقام بهم گفتند :
فلانی ، خيلے دلمون برات سوخت
گفتم : چرا؟
گفتن:
🌷وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی
ما شهدا آماده بوديم هر چی از خدا می خوای برات واسطه بشيم..
ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی
خيلی دلمون برات سوخت..
سر مزار شهدا حاجتهاتون رو بخواهید
برآورده میشه .
@sonnatimusic - KhahareMan.mp3
3.73M
◾️ نوحه ماندگار " خواهرِ من "
🎤🎤 حسین فخری
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
تعدادی از مردم روستاهای منطقه به #بخشداری شکایت کرده بودند که آب منطقه تأمین نیست و بخشداری باید یک نفر را به عنوان مسئولِ تقسیم آب تعیین کند.
ساعت هفت شب، توی بخشداری جلسه گذاشت و از بین مردمی که به بخشداری آمده بودند، #فقیرترینشان را بهعنوان مسئول تقسیم آب انتخاب کرد.
مردم وقتی دیدند ناصر یک مرد فقیر را انتخاب کرده، زدند زیر خنده و او را مسخره کردند.
💢رو کرد به مردم و گفت: آقایان! حکومت،# حکومتِ_مستضعفین است. برای همین مردم هم است که انقلاب شده...!!!
#شهید_ناصر_فولادی
#مسئول_تراز_انقلاب
#مردان_بی_ادعا
4_607315432285667828.mp3
3.31M
◾️ باز این دلم هوای کرب و بلات و کرده
◾️ امشب دلم هوای صحن و سرات و کرده
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
⚘﷽⚘
خاطرات شهدا 🌷
در نجف تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه.روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت.
می گفت : مثل ارباب همه جا را مثل دود می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم.
از آن روز بیشتر از قبل مفهوم کربلا و
تشنگی امام حسین علیه السلام را فهمید.
#شهیدمحمدهادی_ذوالفقاری
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🔹سال ۸۹ که برای دومین بار مشرف شدیم به #کربلا، من چندبار به آقا محمد گفتم برای خودمون کفن بخریم و ببریم حرم امام حسین برای طواف، ولی ایشون همش طفره میرفت میگفت بالاخره یه کفن پیدا میشه که ما رو بذارن توش...
🔹بعد چند بار که اصرار کردم ناراحت شد و گفت دوتا کفن میخوای ببری پیش بیکفن ؟؟؟؟
اون روز خیلی شرمنده شدم...
🔹ولی محمدجان نمیدونستم که قراره تو هم یه روز بی کفن تو غربت، پیکرت جا بمونه...
🔸دلنوشته ای از همسر شهید مدافع حرم
محمد بلباسی🌹
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_محمد_بلباسی
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
✅عشق به ولایت
با دیدن امام اشک شوق از چشمانش جاری شد...
زمانی توفیقی دست داد تا من و مجید و تعدادی دیگر از دوستان به دیدار حضرت امام خمینی(ره) برویم.
آن روز مجید داخل حسینیه جماران کنار من نشسته بود و برای دیدن حضرت امام(ره) پر پر می زد...
مرتب هم سوال می کرد که فکر می کنی ما واقعا امام(ره) را می بینیم؟
بنظرت نگاه امام چطور است؟
از حال و روزش پیدا بود که دل توی دلش نیست. اتفاقا آن روز قبل از ورود کنار در حسینیه یک عکس هم انداختیم.
حتی در عکس هم هیجان و اشتیاق او برای دیدار حضرت امام (ره) پیداست.
آن روز همه وجود مجید از عشق به امام اشباع شده بود. وقتی حضرت امام (ره) وارد شدند مجید شروع کرد به گریه کردن و اشکش سرازیر شد...
خاطره آن روز را هرگز فراموش نمی کنم.
✍راوی: سردار محمدعلی جعفری
خاطره از #شهیدمجیدبقایی
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
مداحی آنلاین - اباصالح التماس دعا.mp3
2.25M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
🍃 اباصالح التماس دعا
🍃 هر کجا رفتی یاد ما هم باش
التماس دعا
بسیار زیبا 👇
پیشنهاد دانلود
📚برشی از کتاب #سربلند
📝زمزمه🎶 رفتن محسن به #سپاه اول توی خانواده خانمش پیچید. من خودم دوست داشتم عضو سپاه شوم. همان اوایل جنگ💥 که رفتم #جبهه. خب نشد🚫؛ اما درمورد محسن مخالفت کردم که جای پایش را سفت کنم تا فردا کسی #اعتراض نکند.
📝به پدرخانمش گفتم: آدم #نظامی اختیارش دست خودش نیست❌. شب و نصفهشب زنگ میزنند☎️ باید زن و بچه رو ول کنه بره به امون خدا. بعدا گله نکنی!
📝به مادرش هم گفتم:کسی که سپاه بره #جون_سالم به در نمیبره. یا شل و پل میشه یا #کشته. بعدا گریه و زاری😭 نکنی.از وقتی رفت توی #سپاه نگرانش بودم. همیشه نگرانش بودم؛⚡️ ولی فکر نمیکردم به این زودی #شهید شود🌷.
📝سیدرضا نریمانی شعری دارد که میگوید:یه دسته گل دارم برای این #حرم میدم... روی این شعر #حساس بودم. اگر میشنیدم به هم میریختم😥. کسی حق نداشت توی خانهی ما🏡 این مداحی را گوش کند🎧 یا بخواند...
راوی:پدر شهید
#شهید_محسن_حججی💔
شادی روح مطهرش صلوات