#مکتب_سردار_سلیمانی یک روحانی ایرانی عرب زبان داشتیم که به ظاهر خودش خیلی اهمیت می داد و حافظه ی عجیبی داشت. او شب هنگام استراحت بچه ها،بی سیم برا بر می داشت و با زبان طنز، حدیث و مسئله یا نکات اخلاقی می گفت: قوقولی قوقو قوقلی قوقو! رزمندگان و مجاهدین اسلام توجه فرماید، امشب در مورد خروس با شما صحبت خواهم کرد. شرطش این است که نخوابید و گوش کنید، خروس حیوانی با غیرت و شجاعی است. در جمعی با سردار نشسته بودیم که ناگهانی که صدای قوقولی قوقولی اش از پشت بی سیم پخش شد. حاج قاسم صدا را گوش‌داد و با تعجب گفت: این کیه؟! گفتیم: حاج آقا فلانیه. حاجی تا او را دید گفت: سید الجمیل آفرین. کار بسیار خوبیه. ادامه بده. بچه ها روحیه می گیرن. 📚: ابر قدرت خداست #حاج_قاسم🌷 🌷 لینک مکتب سردار سلیمانی در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani پیک و رسانه شهدا باشید و مبلغ آنها لطفا جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز و ترویج فرهنگ شهید و شهادت لینک کانال سردار سلیمانی عزیز را به همه معرفی کنید و در گروه هایی که هستید نشر بدهید اجرکم عندالله و عندالشهدا

در مکتب شهادت در محضر شهدا ‏دیده‌بان بود. روی ارتفاع شیاکوه گیلانغرب زخمی شد. بعثی‌ها که نزدیکش شدند، گرای نقطه خودش را فرستاد تا آتش بریزند. در آخرین پیامش پشت بی‌سیم گفته بود: به امام و به مادرم بگویید شیاکوه لرزید اما انشایی نلرزید. شهید ‎عبدالحمید_انشایی🌷

درمکتب سردار سلیمانی درمحضر مردانی از جنس نور شهید دکتر محمود رفیعی🌷 یک بار در دوران دانشجویی همسرم که می‌خواست به تهران برود، هوا خیلی سرد و بارانی بود... به سختی ماشین پیدا می کند. در طی مسیر راننده نوار ترانه گذاشته بود که خواننده اش یک زن بود. آقا محمود گفت: با احترام به راننده تذکر دادم که شنیدن صدای زن خواننده حرام است. راننده توجه ای نکرد و صدا را بلندتر کرد! دوباره و بانهایت ادب تذکر دادم. راننده عصبانی شد توقف کرد و گفت : برو پایین! یکی دو نفر گفتند: آقای راننده هوا خیلی سرده، بی خیال شو... اما راننده هم‌ پاش رو توی یک کفش کرده بود که باید این آقا پیاده شود! چاره ای نداشتم. کیفم را برداشتم و پیاده شدم...هوا خیلی سرده بود و بارش برف آغاز شده بود... متوسل شدم و شروع کردم با امام خودم صحبت کردن...تو حال خودم بودم و با امام زمان(عج) حرف میزدم که دیدم یک ماشین مدل بالا جلوی من توقف کرد! سوار شدم... توی مسیر حرف از دانشجو بودن من در دانشگاه شد... خیلی صحبت کردیم و همسفر خیلی خوبی بود من برای او از امام زمان می گفتم و او وارد شهر شد..‌. مرا جلوی خوابگاه دانشگاه علامه رساند! خواستم به او پول بدهم، لبخندی زد و گفت: وظیفه ما رساندن آدم هایی مثل شماست. وقتی رفت با تعجب به تابلو خوابگاه نگاه کردم و گفتم این راننده بدون این که از من سوال کند که کجا باید برود، مرا به خوابگاه دانشگاه علامه رساند!!! او کی بود؟! از کجا آمد؟! کجا رفت؟! 📚: منتظر #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷

آیت‌الله ناصری دعوت حق را لبیک گفت... 🔹آیت‌الله محمدعلی ناصری مجتهد و استاد اخلاق در سن ۹۲ سالگی دعوت حق را لبیک گفت... شادی روح این عالم ربانی‌صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🖤🖤🖤🖤🖤

راه شهید، کلام شهید🕊 شهید احمد ابوالقاسم زاده🌷 هیچ گاه از خط امام دور نشوید که خط امام خط اسلام و اولیا خالص خداست... وحدت که رمز پیروزی ما بر تمامی مستکبرین و ابرقدرت ها بود و خواهد بود را از یاد نبرید و همواره این ندای قرآن را به اجرا درآورید... نماز شب را فراموش نکنید که نماز شب پیوندی بین انسانی مؤمن و صاحب الامر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است... می دانی پدر اگر من شهید شدم تو که از خداوند مرا امانت گرفته بودی سالم به خداوند تحویل دادی که این خود موجب خوشحالی خداوند و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد.🖇 #امام_زمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷

 در مکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید بابک اسدی🌷 پسرم خیلی به فقرا کمک می‌کرد. بعد از شهادت، چند تا یتیم آمدند و گفتند: بابک خیلی به ما کمک می‌کرد و ماهانه به ما پول می‌داد. پولی که داشت در راه خدا خرج می‌کرد. پسر کوچکم می گفت من یک روز با بابک رفتیم شیرینی فروشی شیرینی بخوریم، بعد دختر گدایی از پشت شیشه داشت نگاه می‌کرد. بابک بشقاب شیرینش را برد و داد به آن دختر. آدم دلسوزی بود. از کودکی بسیار علاقه به نظام داشت. دوران کودکی‌اش زمانی که جنگ بود، پوکه‌های خالی تفنگ را توی آبادی‌ها پیدا می‌کرد و بعد شلیکشان می‌کرد و می‌گفت: من دارم دشمنها را می‌زنم. یک خواهر کوچک داشت، به او می‌گفت: برو به مادر بگو: من شهید شدم. بعد خودش را به مردن میزد که مثلاً شهید شده‌است. از بچگی دوست داشت که شهید بشود. مثل اینکه خداوند در دلش عشق شهادت را گذاشته بود...🌷🕊 🎤راوی: مادر شهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷

🌷🕊 دنیا،دنیـای تیپ زدنه! فقط مهم اینه که کــی برای کی تیپ مــی‌زنه! شهدا یه طوری تیپ مــی‌زدند که خـدا نگاهشون کنه؛ نه هر نامحرمـــی..! #حاج_حسین_یکتا #حجاب_خون_بهای_شهیدان_است 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷

🔊نماهنگ غریب بن غریب 🎤با صدای: محمد حسین حدادیان #محرم #أیْنَ_الطّالِبُ_بِدَمِ_الْمَقْتُولِ_بِکَرْبَلاءَ💔 #بحق_الزینب_عجل_لولیک_الفرج 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷

🗓 ٤ شهریور ۵۸ - سالروز شهادت حاج #مهدی_عراقی ، یار حقیقی انقلاب و امام 🔰امام_خمینی: او می‌بایست شهید می‌شد؛ برای او مردن در رختخواب کوچک بود 🔰حضرت امام(ره) بعد از شنیدن خبر شهادت حاج مهدی فرمود: او برای من، برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود، اما آنچه مطلب را آسان می‌کند، آنست که در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمین مبارک باشد. او می‌بایست شهید می‌شد، برای او مردن در رختخواب، کوچک بود. امام خمینی در جمع خانواده شهید عراقی نیز گفتند: من ایشان را حدود بیست سال است که می‌شناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی بیست نفر بود. حاج مهدی عراقی برای من برادر و فرزند خوب و عزیز من بود. #شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود اما آنچه مطلب را آسان می‌کند آن است که در راه خدا بود. این مجاهد فی سبیل الله همچون سربازی فداکار در خدمت انقلاب بود و از کینه #منافقین در امان نماند و در ۴۹ سالگی به همراه فرزندش حسام توسط گروهک #فرقان به شهادت رسید. پیکر مطهر آنها در حرم حضرت معصومه (س) بخاک سپرده شد. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 پدرم وقتی شهید شد ۴۸ سال داشت؛ اما وقتی تصاویرش را نگاه می کنید به نظر مردی ۶۰ ساله می رسد. این اثر زندگی سخت و مبارزاتی و زندان های پی در پی بود. 🎤راوی: فرزند شهید