فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پنج_شنبه_های_شهدایی🌷🕊
#حاج_قاسم
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
شهید همت🕊🌷🕊
بعدازپایاننمازوقتے
سربهسجدهمیگذارید
مروریبر اعمالصبح
تا شبخودبیاندازید
آیاکارمانبرایرضایت
خدا بوده!
شهید جهاد مغنیه یه جا میگفت که
جوری روی خودتون کار کنید که حتی
اگر یک گناه هم کردید گریتون بگیره..
مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀🕊
از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد. کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد. مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم. زیارت عاشورا خوندم و در سجدهی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!»
🌷شهید مجید کاشفی
📙فرهنگ نامه شهدای سمنان،ج۸،ص۱۰۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ مصاحبه با شهید مدافع حرم محمدحسین حمزه
🌹درست بیست روز بعد از این مصاحبه ایشون به شهادت میرسند🌹
پدر و مادرم ، خوشحال باشید که شما هم یاور حسین (ع) بودید و هستید. چون فرزند خود را در این راه هدیه نمودید.
شهید علی محمد افروز🌷
#شب_جمعه
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
قبل از رسیدن به سن سربازی ازدواج کردم و فرزندم نیز همان سال به دنیا آمد. مرتب از کسانی که به سن سربازی رسیده بودند، در خواست می کردند برای خدمت سربازی ثبت نام کنند و آن زمان فرزند سومم نیز متولد شده بود...
جواد دو سالی می شد داماد ما شده بود و در سپاه خدمت می کرد و چند بار هم به جبهه رفته بود، وقتی به دیدن ما می آمد به من می گفت: برای سربازی اقدام کن و من می گفتم: نون زن و بچه ام را که بدهد؟
می گفت: خدا روزی دهنده است. بالاخره با اصرار پدرم و بقیه، خدمتم را در سپاه زرند شروع کردم....
چند ماهی بود به خاطر کشیک های زیاد در محل سربازی نتوانسته بودم به خانواده ام در روستا سر بزنم...
جواد گاهی برای سرزدن به خانواده به روستایمان می رفت، موقع رفتن می گفت: کاری نداری و من با شرمندگی این که چیزی ندارم برای بچه هایم بفرستم، فقط می گفتم سلام برسون.
بلاخره سربازیم تمام شد مدتی بیکار بودم.یک روز خانمم گفت:بی کار که نمیتونی باشی، این دام ها هم کفاف زندگی را نمی کند.ای کاش هنوز سربازیت تمام نشده بود!
گفتم: شما چه خیری از سربازی من دیدید که این طور می گوید؟
همسرم گفت: حقوق خوبی می گرفتی.
گفتم: کدام حقوق؟ من که پولی نداشتم!
او گفت: جواد هر وقت برای دیدن پدر و مادرش می آمد، برای ما هم کلی خوراکی با مقداری پول می آورد و می گفت: این ها را حسین فرستاده.
از حرفی که شنیدم شوکه شدم و از جواد خجالت کشیدم. او از نظر سنی از من کوچکتر بود ولی با عملکردش، بزرگی و مردانگی را به ما یاد می داد.
📚: مثل باران
شهید جواد پوررشیدی🌷
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
#سیره_شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#امر_به_معروف
▪️از جبهه به سمت تهران برمیگشت، رانندهی اتوبوس آهنگ ترانه گذاشت تا بدین وسیله خوابش نبرد، ابراهیم برای اینکه کار بد او را گوشزد کند، قرآن را باز و شروع کرد بلند بلند قرآن خواندن!
راننده آهنگ را خاموش کرد!
این طور هم راننده خوابش نبرد و هم آهنگ پخش نشد✌️
قبل از انقلاب در فصل زمستاني در خدمت آقاي بهشتي به منزلشان رفتيم.
هوا سردبود. حين صحبت دريافتيم بخاري ايشان ، كه بخاري ايراني بود اشكالي پيدا كرده و ايشان سعي مي كرد اشكال آن را برطرف كند.
ايشان وقتي نظر ما را درمورد ضرورت خريد يك بخاري خارجي شنيد گفت:
اينها كه مي گوييد درست ولي من مقيد هستم از بخاري ايراني استفاده كنم
و با همه اشكالاتي كه دارد اين بخاري را براي استفاده بر بخاري خارجي ترحيح مي دهم.
شهید بهشتی🌷
يك بار مأموريتمان طول كشيد نتوانستيم نماز را اول وقت بجا آوريم. رفتيم آشپزخانه براي صرف غذا.
خبري از او نبود. رفتم دنبالش. داشت وضو ميگرفت. با چهرهاي به غبار غم نشسته، ميگفت: پناه بر خدا، خدايا مرا ببخش كه توفيق خواندن نماز اول وقت را از دست دادم.
او از چهارسالگي همراه پدر و مادرش براي اقامه نماز جماعت به مسجد ميرفت. يك بار كه روحاني مسجد از مردم پرسيده بود:كداميك از شما نماز آيات را ميتوانيد بخوانيد؟ امير ده ساله برخاسته بود و عملاً به همه نشان داده بود كه نماز آيات را چگونه بايد خواند.
شهيد امير چمني🌷
عشق و محبتش به جا ،
حساسیتهای کاریاش هم به جا بود.
◇ مواقعی که من و نغمه ...
براےِ اقامتطولانی به سوریه میرفتیم ،
از گرفتنِ محل اسکان تا تردد ماشین را
مراقبت می کرد که از هزینهی شخصیِ
خودش پرداخت کند ...
◇ می گفت :
باید مراقب باشیم
«بیت المال» ، «مال البیت» نشه.
🔹️ در وصیت و حرفهای آخرش هم گفت:
مقداری از حقوقم رو به اداره برگردون،
شاید جایی حواسم نبوده خرجی کردم
که شخصی بوده ، یا زمانی را پُر کردم
که کار اداری نبوده ....
🎤 راوی : همسر شهید
📚 منبع : کتاب جاده سرخ
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_سید_مهدی_حسینی🌷
🌻حضرت مهدی (عج) می فرمایند:
🌱هر یک از شما باید کاری کند که با آن به محبت ما نزدیک شود.🖇
📚:بحار، ج ۵۳، ص ۱۷۶
┄┄┅┅┅❅🕊🌷❅┅┅┅┄┄
🌻امام عسکری (ع):
🌱حضرت مهدی (ع) دارای غیبتی
(طولانی) است که نادانها در آن زمان
متحیر می شوند
📚: کمال الدین، ص ۴۰۹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#جمعه_های_امام_زمانی
آنچه در دفاع مقدس مشاهده کردیم و بر ما گذشت باید قطعههای کمنظیر و برجستهای از تاریخ گذشتگان و موعود وعده داده شده آیندگان دانست در واقع اعجاز توفیق استثنایی این نسل در این بوده است که اراده خداوند بر این قرار گرفته که حیات کوتاه عمر آنان تجسم قله انسانیت در گذشته و آینده باشد.
گذشته ی پُر راز و رمز عاشورا و کربلا و آینده وعده داده شده ظهور، در این قطعه بینظیر تاریخ نمایشگاه عظیمی را از حقیقت خلقت و جوهر عبودیت برپا کرد که تماشاگران آن به وسعت هزاران سال متحیرانه زانوی سکوت بغل کرده و محو چهرههای دلربا و سلوک سالکان آن خواهند بود.
#حاج_قاسم🌷
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
سفارش می کنم در مراسم مذهبی مخصوصا نماز جمعه ، دعای کمیل و راهپیمائی ها سرنوشت ساز اسلام شرکت کنند.
شهید محمد مازوساز🌷
#نماز_جمعه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
↩️ کمترین اعمال روز جمعه
✅ خواندن سوره جمعه
✅ صد(۱۰۰) صلوات
✅ غسل روز جمعه
✅ نماز جمعه
⬆️⬆️⬆️⬆️⬆️
وقتی میاومد خونه دیگه نمیذاشت من کار کنم. زهرا رو میذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون غذا میداد می گفتم: یکی از بچهها رو بده به من با مهربونی میگفت: نه، شما از صبح تا حالا بهاندازه کافی زحمت کشیدی. مهمون هم که میامد پذیرایی با خودش بود.
🌷 دوستاش بهشوخی میگفتند: مهندس که نباید تو خونه کار کنه! میگفت: من که از حضرت علی (علیه السلام) بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا (سلام الله علیها) کمک نمیکردند؟
📚برشی از زندگی شهید حسن آقاسیزاده
┄┄┅┅❅.🌹.❅┅┅┅
معمار میلیاردری که شهید مدافع حرم شد
وقتی حاج حبیب برای آخرین بار میخواست برود سوریه، به او گفتم: تو که داری میروی و احتمالا شهید میشوی. بعد از تو سوالی که از من می پرسند اینست که تو که این همه دنیا را داری چرا میروی؟ من چه پاسخی بدهم؟
او گفت: من دنیا را دیدم. انتهای این دنیا هیچ چیز نیست. احساس کرده بود این دنیا اشباع کننده روح کسانی که دغدغه دین و آرمانهای انقلاب دارند، نیست. مسیر جهاد و شهادت و مسیر درست در خط ولایت بود. مسیر رزم و دفاع از ارزشها خطی است که برای همیشه هست و منحصر به مقطع زمانی خاصی نیست و با شهادت کسی هم ختم نمیشود.
🎤راوی: کاظم فرامرزیان
شهید حاج حبیب بدوی🌷
Mehdi Rasooli - Dige Rahi Namoonde (320).mp3
2.78M
دیگه راهی نمونده
هِی خودم رو میکِشونم
دستمُ بگیر بتونم
که خودم رو برسونم....
🎤با نوای: حاج مهدی رسولے
#یاصاحب_الزمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ایستگاه شهدا 🌷🕊🌷
آن موقع که صدام خیلی شهرها را بمباران می کرد،حسن نامه ای به او نوشت:" اگر جناب صدام حسین ژنرال است، پس به راحتی می تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوه ای که می پسندد،بجنگد؛نه این که با بمب افکن های اهدایی شوروی محله های مسکونی و بی دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد".
در جواب نامه حسن، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه اش به دشت عباس فرستاد تا به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد.
سال ها قبل در اسکاتلند، حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش های منتخب جهان دیده بود.
آن جا گروه حسن اول شد و عراقی ها هفتم شدند.
حالا در میدان جنگ حقیقی ، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و با یک طرح غافلگیرانه ژنرال عبدالحمید را قبل از رسیدنش به خاک ایران اسیر کرد!
🖋خاطره ای از شهید حسن آبشناسان/ امتداد41،ص4
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
┄┄┅┅❅.🌹.❅┅┅┅
اوایل زندگی گاهی میشد غذای چند وعدهمان نان و ماست بود. اما من هرگز به این شرایط اعتراض نمیکردم؛ همیشه احساس میکردم کسی از من خوشبخت تر نیست....
اما عشق من به منصور به خاطر رابطه زیبای ایشان با خدا بود؛ همیشه قبل از اذان بیدار میشد و با خدا مناجات میکرد، چند بار که من نماز صبحم قضا شده بود از دستم ناراحت شد و گفت نباید نمازت قضا شود و همان برخوردش برایم کافی بود که لذت بیدار شدن قبل از اذان صبح را احساس کنم.
ایشان خیلی مردمدار بود؛ هر وقت کسی به مشکلی برمیخورد و به پول احتیاج داشت و خودمان هم پولی نداشتیم از دیگران قرض می گرفت و به نیازمند میداد اما هیچوقت برای پس گرفتن پول سراغ آن شخص نمیرفت.
🎤راوی: همسر شهید
شهید حاج منصور مسلمی سواری🌷
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
روزعقدش مارا هم دعوت کرده بود، تا حرکت کردیم و رســیدیم ســاعت دو بعدازظهر بود، مکثی که نشستیم و گلویی تازه کردیم عاقد هم آمد، ولی سید علی اصغر هنوز نیامده بود، همه منتظر رسیدن آقای داماد بودیم اما هرچه گذشت خبری ازش نشد.
چند نفر رفتن دنبالش و به ســختی پیدایش کردند. وقتی آمد فهمیدیم موقعی که
داشته از حمام عمومی روستا برمیگشته تا بیاید و پای سفره عقد بنشیند، تو مسیر
متوجه صدای یکی از اهالی روستا میشود که داشته به خاطر خشک شدن چاه آب
منزلش گریه میکرده، ســید علی اصغر رفته بود برایش یکی - دو متر چاه کنده بود
تا به آب رســیده بود، خالصه با همون سر و وضع که از چاه اومده بود بیرون، آمد و نشست پای سفره عقد!
📚: عمامه های خاکی، ص۵۹
روحانی شهید سیدعلی اصغر حسینی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره ای از همسر شهید حاج حسن تهرانی مقدم درباره حاج قاسم...
تاریخ شهادت ۲۱ آبان سال۱۳۹۰🌷🕊
شهید حاج حسن تهرانی مقدم🌷
انقلاب ما انقلاب شهادت است؛🌷🕊
نه انقلاب شهوت و هوای و هوس...🍂
🎤: حجت الاسلام و المسلمین شجاعی
همیشه توصیه می کرد در خط ولایت و رهبری باشید. می گفت: نمی شود کسی به مقام تشرف نائل شود، بعد با مقام ولایت فقیه در بیفتد یا نسبت به رهبری انقلاب کینه داشته باشد.
یک بار در جلسه ای تاکید کردند: بچه ها، هوای بچه های فاطمه را داشته باشید. رهبر انقلاب این پسر فاطمه را خیلی دعا کنید.
📚: منتظر
شهید دکتر محمود رفیعی🌷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
همسرم اهل نافله شب بود، حتی در سختترین شرایط مأموریتی و تأکید بر بجا آوردن نماز در اول وقت داشتند. به حفظ قرآن علاقهمند و اهل خمس بودند. مهربان و دلسوز به همه و در همه کارها جز به خدا توکل نمیکرد و از نیازمندان نیز در حد توان دستگیری میکردند.
ایشان با یکی از دوستانشان که بعد از آقا سجاد شهید شدند (شهید الوانی) گروهی از خیرین تشکیل دادند که در این مسیر مبلغی از اطرافیان و دوستان برای نیازمندان جمعآوری میکردند.
شهیدسید سجاد طاهرنیا🌷