در مکتب شهادت
در محضر معلمان شهید
آشنایی با معلمان دهه شصت
معلم شهید حاج محمد ابراهیم همت🌷
🖌معلمی از جنس #شجاعت و #غیرت
📘 معلمی از جنس مهربانی و عطوفت
.
🖌 معلمی که هم حواسش به دانشآموزانش بود هم به کشورش.
📙 معلمی که چندین بار از سوی #ساواک متذکر شده بود، اما با روح بزرگ و بیباکی که داشت و بدون ذره ای اعتنا به آن تهدیدات، به کارش ادامه میداد..
#محمدابراهیم_همت، مردی که با #همت و #پشتکار در نوجوانی ، توانست به معلمی پرتلاش و #قوی تبدیل شود..
مردی که توانست پرچمداری #جوانان شهرضا را بر عهده بگیرد و نسبت به شهر و کشورش بی تفاوت نباشد.
مردی که فرماندهی #کردستان را برای بیرون راندن اشرار و یاغیان از کشور بر عهده داشت.
.
👈مردی از فرماندهی لشکر ۲۷ #محمد_رسولالله...
👈 مردی از #عملیات #رمضان...
👈 مردی از #عملیات والفجر مقدماتی و والفجر ۴...
👈 مردی از #فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا ، نصر ۵ و تیپ ۱۰ سیدالشهداء...
.
👈مردی که با صلابت و اقتدار، #طلاییه و #مجنون را از پاتک های شدید #دشمن حفظ کرد و در نهایت در همان جاده های مجنون به معشوقش رسید.
.
به مناسبت سالگرد #شهادت #شهید_محمدابراهیم_همت
📆 تاریخ ولادت: ۱۲ فروردین ۱۳۳۴
📆 تاریخ شهادت: ۱۷ اسفند ۱۳۶۲
🥀محل دفن: شهرضا.در جوار امامزاده ش
روح مطهرش شاد با ذکر صلوات
♥️♥️♥️🌷♥️♥️♥️
کانال مکتب سردار سلیمانی
مکتب شهادت و جاودانگی
@maktabesardarsoleimani
🌷🌷🌷♥️🌷🌷🌷
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، عمل شهید
#سردارشهید
#مهدی_کازرونی
دستهای کبودش را پشتش پنهان کرد و آمد پیش #مادر، از او خواست که فردا بیاید مدرسه ، #مادر هم با عصبانیت فرستادش پیش #پدر و گفت : این دفعه رو با #پدرت برو ، چقدر من بیام #ضمانت تو رو بکنم .
#پدر دستهای کبود #مهدی را در دستش گرفت و گفت : دوباره به معلمات گیر دادی ، مگه نگفتم که کاری به کارشون نداشته باش ، #بی_حجابند که باشند، تو دَرست رو بخون ، ببین چطوری کتکت زدند .
#مهدی که هشت سال بیشتر نداشت گفت : برای چی باید چیزی نگم؟ مگه اونها #مسلمون نیستند؟ مگه تو #قرآن نیومده باید #حجاب داشته باشند؟
در دوران اختناق ستمشاهی، عکس شاه و فرح را از اول تمام کتابهایش میکند و میگفت : دوست ندارم هر بار که کتابم رو باز میکنم، چشمم به اینها بیفته! زمانی که کسی جرأت نمیکرد اسمی از خاندان #سلطنت بیاورد، که در این صورت سروکارش به #ساواک و شهربانی میافتاد .
ایستاده بود کنار در #مسجد مردم میخواستند بعد از یک اعتراض آرام، از #مسجد خارج شوند ، ناگهان #مهدی عکس #امام را بالای سر گرفت و فریاد زد :
#یا_مرگ
#یا_خمینی
بر بال ملائک
آسمانی ها🕊
عبدالحسین_برونسی🌷
وی بارها دستگیر و توسط #ساواک شکنجه شد. پیرامون یکی از موارد دستگیری میگوید :
در زندان به قدری جای ما #تنگ بود که به نوبت چند نفر میخوابیدیم و چند نفر دیگر میایستادیم ….
ما را شکنجه میکردند …..
همان اول که ما را گرفتند فکر میکردند چه کسی را گرفتهاند. دور ما را گرفتند یک #مسلسل را به پشتم گذاشتند دیگری را روی سینهام و یکی هم سیلی میزد و میگفت: پدر سوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم ...
یکی از آنها گفت : نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک میزنیم رنگش تغییر نمیکند. میگفتند: ترا میکشیم، میگفتم : #بکشید ……
به دهانم میزدند هر #دندانی که #میافتاد میگفتند: پدر سوخته دندانهایش دارد میریزد و کسی را لو نمیدهد ...