eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
935 دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
8.1هزار ویدیو
33 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
اکنون میان آدمے و آدمے فرق است! نشان مرد خدا آن است ڪہ او را ببینے از خدا یاد آید...❤️ اینگونه بودند 🎤 سعی کنید طوری عمل کنید وقتی کسی شما را می بیند انگار که یک شهید زنده را ملاقات کرده باشد ____________🕊♥️🕊___________ @maktabesardarsoleimani
📸 شرح دلتنگیِ من بی تو فقط یک جمله ست: "تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم" 🌷 🌷
💢هدیه امام خمینی(رحمت الله علیه) یکی از رزمندگان لشکر ۸ نجف اشرف نقل می‌کند که در بعد از عملیات کربلای پنج با حاج احمد کاظمی‌به پشت خط بر می‌گشتیم. حاج احمد پشت فرمان نشسته بود و با هم صحبت می‌کردیم. در بین صحبت‌ها گفت: این شعار که امام به ما هدیه داد ما را حیات داد و ما را سربلند کرد. سپس حاج احمد سه بار دست خود را به فرمان ماشین زد و گفت: فلانی به هفتاد پشتت (نسل بعد از خودت) بسپار که با پوتین بخوابند چرا که حفظ کردن این سربلندی بسیار سخت است. 🌷 🌷 🌷
🌷 🌷 ما یک واقعیتی داریم که این است ما لشکر امام زمان(عج) هستیم. قدرت بی همتا و این قدرت برگرفته از قدرت خداوند و این افتخار جاودانه همیشه تاریخ خواهد بود چیزی از این بالاتر نیست.
🕊 🌷 حاج احمــد از بچگی متفاوت بــود و ایــن را در تک تک رفتارهایــش نشــان مــیداد. پــدر و مــادر هــم عجیــب دوستش داشتند، البته مادر یک هوا بیشتر.نمیدانم چرا با اینکه دور و برش حسابی شلوغ بود، احمد را جور دیگر میخواســت. انگار بین بچه هایش تافته جدا بافته بــود. احمد یک نشــانه هم در بدنش داشــت که مادرم همیشــه از آن، به بچه هایــش میگفت و معتقد بود راز بزرگی در پس آن وجود دارد. راوی: حسن کاظمی(برادر شهید) 🌷 🌷
🌷 🌷 انقلاب ما بر گرفته از قیام امام حسین (ع) و همین مراسم‌ها(عزاداری برای امام حسین (ع) ) بود و تداوم آن هم منوط به آن است؛ پس باید محتوای این مراسم ها قوی باشد.
🌷 🌷 اولین برخورد من با آن با حاج احمد در فاو بود. بنده در گردان مهندسی رزمی بودم که ایشان سرزده وارد سنگر ما شد که ما در سنگر حدود چهارده نفر بودیم نماز ظهر و عصرپشت سر ایشان اقامه کردیم و سفره ناهار را بنده انداختم قبل از غذا خوردن یکی یکی خود را معرفی کردیم که بنده سید یونس کاظمی بودم نمی دانم کاظمی بودن یا سید بودن نظر ایشان را جلب کرد گفتن شما سید هستین! غذا را خوردیم و بعد از غذا دعای سفره خواندیم چون من آنروز شهردار سنگر بودم طبق معمول ظرف ها را جمع کرده و رفتم که بشورم مشغول شستن بودم. حاجی خدا بیامرز سر رسیدن و بنده را از شستن ظرف ها منع کردن و فرمودن: من راضی نیستم سید اولاد پیغمبر ظرف غذای بنده رابشورد و با اجبار بنده را کنار کشیدن و خودشان مشغول شستن ظروف شدن و بچه های سنگر جمع شدن و نگذاشتن حاجی ظروف را بشورد و فرمودن ما در سنگرهای دیگر سادات رو از شهردار شدن منع کردیم. روای: سید یونس کاظمی
🌷 🌷 با آغاز مبارزات ملت ایران در برار رژیم شاهنشاهی، احمد هم مبارزات خود علیه شاه را آغاز می‌کند و یک بار هم توسط ساواک دستگیر می‌شود.محسن رضایی درباره مبارزات احمد کاظمی پیش از انقلاب می‌گوید: «در سال‌های 1356 و 1357 در تظاهرات و راهپیمایی و پخش اعلامیه و شعارنویسی فعال بود. در آخرین محرم قبل از پیروزی انقلاب، مأمورین ساواک او را در میان دسته عزاداری شناسایی و بازداشت می‌کنند. چند ماهی در زندان ساواک بود که به شدت او را شکنجه کرده بودند، پاسبانی با چکمه به دهان احمد کوبیده بود که تا یک ماه پس از آزادی خونریزی بینی داشت. 🌷
💌کلام شهـــــــــــــــــــید شهید سلیمانی🎤 💢 یکی از خصوصیات احمد، استفاده از فرصت در بعد تاکتیکی و در بعد راهبرد بود. در بعد تاکتیکی وقتی که به دشمن می‌زد، متوقف نمی‌شد. 🌷 و..‌. ✾࿐ᭂ༅•🕊🌷•༅ᭂ࿐✾
سردار سلیمانی🎤 هرچند احمد به آرزویش رسید اما واقعاً حیف شد و حیف شدن را هم نه در شهادت احمد، بلکه در این می‌دانیم که احمد خیلی خوب می‌توانست آن چهره‌ای را نمایان کند که یک بخش کوچکش بر نزدیک‌ترین آدم‌ها به احمد نمایان شد، نه بر جامعه، که جامعه خیلی چیزها را نمی‌داند و مخفی ماند. او می‌توانست یک جنگ بزرگ را فرماندهی کند، مدیریت کند و شهید بشود. البته تقدیر الهی و به نظر من اصرار خودش باعث شد که زودتر از آن چیزی که ما تصور می‌کردیم، احمد را گرفت. شاید هم مصلحت احمد همین بود، شاید مصلحت الهی همین بود و همین درست بود. این را ما نمی‌دانیم ولی آنچه که می‌دانیم این است که احمد می‌توانست خیلی کارهای بزرگی بکند. 🌷 🌷 لینک کانال مکتب سردار سلیمانی 👇👇👇👇👇 ❤️ مکتب سردار سلیمانی🌷 @maktabesardarsoleimani
🌷 درآمدش که بهتر شد، همیشه پی این بود که دستی به بار دیگران بزند.چند بار ازش قرض گرفتم؛ صد تومان، دویست تومان. نزدیک پیروزی انقلاب، کارگرهای شرکت نفت اعتصاب کرده بودند. برای پیرمرد، پیر زن های محله نفت تهیه می کرد و می برد در خانه شان. گاهی برنج، روغن، گوشت و این جور چیزها را می خرید و می فرستاد برای کم درآمدهای محل. 📚: یادگاران 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🕊 🌷 هیج وقت وظایف شرعیتون رو با هیچ چیزی معامله نکنید.. 🌷