eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
931 دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
8هزار ویدیو
33 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
اکبر خیلی روی خودش کار کرد. این‌طور نبود که یک دفعه عوض شود. هر چیز را با مطالعه می‌پذیرفت. امام و انقلاب را هم این‌گونه قبول کرد. تعدادی از کتاب‌هایش را هنوز دارم. کتاب‌های سیاسی، مذهبی، فرهنگی و ... مطالعه می‌کرد. پیگیر اخبار روز جامعه هم بود. 🎤راوی: همسر شهید 🌷
در خانه که بود همه‌ی کارها را انجام می‌داد. با این‌که خسته بود اما اجازه نمی‌داد من کاری انجام دهم. از غذا درست کردن و ظرف شستن تا ... . حتی به حمام می‌رفت و کهنه‌های بچه‌ها را هم با صابون می‌شست! راوی: همسر شهید 🌷
اکبر انسانی همه بعدی بود. در ایامی که شدیدا درگیر جنگ بود با این حال به مشکلات خانوادگی نیروهایش هم رسیدگی و سرکشی می‌کرد. حتی اگر اختلافات خانوادگی داشتند برای رفع آن پیش‌قدم بود. به یاد دارم خصوصا در ایام عید تا حدی که برایش مقدور بود از هر نوع کمک به خانواده‌های شهدا دریغ نمی‌کرد. 📚: بر فراز آسمان 🌷
خیلی خسته بودیم. همه‌ی خلبانان مشغول استراحت شدیم. اما اکبر از سالن خارج شد! رفت و وضو گرفت و مشغول نماز شب شد. من هم از دور به او نگاه می‌کردم. یاد گذشته‌ی اکبر افتادم. اکبر چقدر سریع مسیر کمال و معنویت را طی می‌کرد. چقدر سریع متحول شد. کمی آن‌طرف‌تر گروه فنی مشغول آماده‌سازی بالگردها بودند. من هم رفتم و خوابیدم. 📚: برفراز آسمان 🌷
🕊 🌷 مردم عادی هم در آن روزها خیلی به شیرودی ارادت داشتند. او بارها به دنبال حل مشکلات مردم بود. با این که خیلی درگیر مسائل جنگ بود اما از حل مشکلات مردم محروم مناطق مرزی غافل نبود. شیرودی هر بار فرصت داشت، به بیمارستان پادگان ابوذر می آمد برای اهدای خون. 📚: بر فراز آسمان 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🕊 🌷 یکی از خلبانان می گفت: در آذرماه ۱۳۵۹ اکبر به پایگاه کرمانشاه برگشت. او گفته بود که چند روزی به مرخصی می رود اما همان شب بازگشت! بیشتر خلبانان خواب بودند. اکبر هم آماده ی خواب شده بود که پرسیدم: قرار بود چند روزی مرخصی باشی؟ چی شد که... گفت: توی این شرایط نمی تونم توی خونه بمونم. وقتی دشمن به راحتی حمله می کنه و اوضاع کشور این طوریه، باید برمی‌گشتم. 📚: بر فراز آسمان
🕊 🌷 اکبر تعریف می کرد: این اواخر یک بار آمدم پایگاه و دیدم آشپز پادگان خیلی ولخرجی کرده! دو جور غذا تهیه کرده بود. چلومرغ و چلوقیمه، مرغ برای خلبان ها و قیمه برای سرباز ها. وقتی فهمیدم، ناراحت شدم و گفتم: حالا که دوجور غذا درست کردی مرغ را بگذار برای سربازها و قیمه برای خلبان ها. تا یاد بگیری بین بندگان خدا فرق نگذاری. خدا همه را یک جور آفریده. 🎤راوی: همسر شهید 📚: بر‌ فراز آسمان 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷