eitaa logo
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
31 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند».
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکتب سردار سلیمانی 🎥شهید سلیمانی: خدا به حرمت مادران شهدا به ما رحم کند و به حق محمد و آل محمد ما را به شهادت نائل بگرداند... 🔸دعای حاج قاسم در جمع مردم روستای قنات‌ملک - بهار ۱۳۸۸
مکتب سردار سلیمانی یاران حاج قاسم *شهید امین کریمی تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۶۵ تاریخ شهادت: ۳۰ / ۷ / ۱۳۹۴ محل تولد: مراغه/ساکن تهران محل شهادت: سوریه *🌹همسرشهید← هر خواستگاری که می‌آمد به دلم نمی‌نشست🥀تصمیم گرفتم چله زیارت عاشورا بردارم📿به نیت یک همسفر که ایمان و اعتقاداتش واقعی باشد نه در حرف و ظاهر🍁چله زیارت عاشورا که تمام شد چند روز بعد خواب دیدم، شهیدی بر روی سنگ مزار خود نشسته و لباس سبز پوشیده🍃یک تسبیح سبز به من داد و گفت: شما حاجت روا شده‌اید📿من چهره شهید را ندیدم.🥀دقیقا یک هفته بعد از اتمام چله، مادر امین به خواستگاری من آمد💐 از خواستگاری تا جشن نامزدی من و امین فقط 14 روز طول کشید🎊 چون امین از همه نظر عالی بود و من هیچ مخالفتی نتوانستم بکنم🌙تاریخ عروسی و رفتن امین به سوریه یک روز شد🥀دلم راضی نبود🥀امین تمام زندگی ام بود💞 فقط به احترام امین که به عشقش برسد ساکت شدم🥀اما راضی نشدم که برود و خطری او را تهدید کند🥀یک‌ شب خواب دیدم یک نفر نامه‌ای برایم آورد📄که در آن نوشته بود: ✍🏻"جناب آقای امین کریمی فرزند الیاس کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (س) منصوب شده است" 💛و پایین آن امضا شده بود💫اون شخص بهم گفت: این امضای خانم زینب سلام الله است.»🌙امین خیلی از شنیدن این خواب خوشحال شد🍃امینم به سوریه رفت و در نهایت در هجدهمین روز از دومین اعزامش🥀در شب تاسوعای حسینی🏴 به شهادت رسید مدافع حرم شهید امین کریمی
*﷽* 💌 📝 🌻پیامبر اکرم (ص) مي فرمایند: ‌ 🌱چیزی نزد خداوند محبوب تر از یک جوانی نیست که به درگاه خدا توبه کند.🖇 ‌ 📚: مشکوة الانوار/ص۲۵۰ 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی سردار به همدان آمدند بعد از زیارت قبور شهدا در باغ هشت بهشت به سپاه آمد. با همه ی ما مصافحه و روبوسی کرد و رفت توی اتاق تا با مجموعه ی فرماندهی و سایر دوستان صحبت کند. بیست دقیقه گذشت تا سردار از اتاق بیرون آمد و برای تجدید وضو به وضو خانه رفت. یکی از دوستان بچه ها را به خط کرد و منتظر شدیم تا با حاجی عکس‌ یادگاری بگیریم. می خواستیم سردار را در عمل انجام شده قرار بگیرد. یکی از بچه ها بلافاصله گفت: ممد ممد، زود باش! به سمت حاجی رفتم و گفتم: سردار بچه ها منتظرن با شما عکس یادگاری بگیرن، اجازه می دین؟ باخنده گفت: عکس مکس نداریم. ممد ممد هم نداریم! باید کمی مطالعه کنم برای سخنرانی و سریع رفت توی اتاق... سردار قبل از آمدن به مراسم، سین برنامه ها را پرسید..‌. زماني که می خواست لباس عوض کند، آقای پورجعفری جلوی در اتاق ایستاد و سردار مَشغول پوشيدن لباس شد. بیش از حد معمول طول کشید‌ به آقای پورجعفری گفتم: حاج قاسم دیر نکرده؟ گفت: کار دیگه ای هم داره؛ برای همین یه کم طول کشید. آقای پورجعفری در اتاق را باز کرد. حاج قاسم نماز می خواند. برای من سوال بود نُه صبح چه نمازی می خواند. شهید پورجعفری گفت: حاج قاسم قبل از انجام کارهای مهم دو رکعت نماز می خواند. 📚:ابر قدرت خداست 🌷
‼️ماجرای چشم درد آیت الله خویی ⤵️ آیت الله شبیری زنجانی نقل نموده اند که آیت الله خویی گفته بود: ما در نجف اشرف در خانه بسیار کوچکی زندگی می کردیم. خانواده ما روضه می گرفت و مزاحم مطالعه من بود. من به ایشان گفتم: روضه خوانی در منزل مزاحم مطالعه من است، روضه ترک شد، ولی من مبتلا به چشم دردی شدم که هر چه به دکتر مراجعه کردم، خوب نشد و دکترها از معالجه آن مأیوس شدند. متوسّل شدیم، در عالم خواب به من گفتند: بنا بود شما کور شوید، ولی حالا که متوسّل شدید، با تربت استشفا کنید، با تریت استشفا کردم، چشمم خوب شد. 📚: جرعه ای از دریا ج ۲ ص۶۸۱
راه شهید، کلام شهید🕊 آقاسیدمرتضےآوینے🌷 💢دشمن‌در‌پنـاه‌‌آهن‌وآتش‌است غافل‌ازاینڪه... مادرپنـاهِ‌حیـدر‌وحسینـیم. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
سال ۱۳۶۹ به همراه پانزده نفراز بچه های دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سفر به چین، قصد داشتیم از دیوار بزرگ چین بازدید کنیم. من روی صندلی پشت سر سردار سلیمانی نشسته بودم. در مسیر، دوستان با هم شوخی می کردند و سر به سر هم می‌گذاشتند؛ اما سردار سلیمانی درطول مسیر مشغول خواندن قرآن و نهج البلاغه جیبی اش بود. دوستان با مترجم به راننده گفتند: یه کم تندتر برون تا زودتر به مقصد برسیم. راننده کنار زد و پیاده شد و گفت:اگر شما می خواین من رو به تخلفات قانون وادار کنین، نمی رم! در این گیرودار، سردار مشغول تلاوت قرآن بود و اصلا متوجه وقایع نشد. یادم است در دفترچه ی یادداشتم این خاطره را نوشتم گفتم اگر کسی از آقای سلیمانی سوال کند که کجا رفتی شاید یادش نباشد! 🎤راوی: سردار مهدی ظفری 📚: ابر قدرت خداست 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درمکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید قاسم پورقدیری🌷 قاسم خیلی به بیت‌المال حساس بود. یک موتور و یک ماشین زیرپایش بود. ما عروسی یکی از اقوام در کرج دعوت شده بودیم. وسیله هم نداشتیم. قاسم گفت من حاضرم خودم یک ماشین از دوست و آشنا برایتان جور کنم؛ اما با این ماشین نرویم؛ چون برای بیت‌المال است. با اینکه حقوق ومزایای آنچنانی نداشت، به دوستانش سفارش کرده بود که من حدود ۷۰۰ تومان خمس دارم. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: 💢اگر در مدیریت جامعه نیت‌های حزبی، شخصی، فربه‌شدن‌های خانوادگی وارد بشود؛ اینا نیت‌های ناسالمی است. اینها نیت‌هایی است که ملت ما را؛ در آن انشقاق ایجاد می‌کند. اینها نیت‌هایی است که مانع خدمتگزاری به این‌ ملت می‌شود. 🌷 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
راه شهید، کلام شهید🕊 شهید مرتضی مطهری🌷 بعضى از مقدّس ‏مآبان و مدّعيان تبليغ دين، به نام دين با همه چيز به جنگ بر مى‏ خيزند؛ شعارشان اين است: اگر مى‏ خواهى دين داشته باشى پشت پا بزن به همه چيز، گرد مال و ثروت نگرد، ترک حيثيّت و مقام كن، زن و فرزند را رها كن، از علم بگريز كه حجاب اكبر است و مايه گمراهى است، شاد مباش و شادى نكن، از خلق بگريز و به انزوا پناه ببر، و امثال اينها. 📚: امدادهای غیبی، ص49 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
*﷽* 💌 📝 🌻امام علی علیه السلام: 🌱يكى از رنج‌ها اين است كه انسان چيزى را فراهم آورد كه نمى‌خورد و بنايى بسازد كه در آن سكونت نمى‌كند و سپس به جانب خداوند متعال مى‌رود در حالى كه نه مالى با خود مى‌برد و نه ساختمانى منتقل مى‌كند! 📚: نهج البلاغة،الخطبة ۱۱۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در مراسم تودیع و معارفه ی سردار سلامي برای فرماندهی کل سپاه، یکی از بچه ها با گوشی به مراسم آمد..من به سردار سلیمانی گفتم اجازه هست که عکس بگیریم؟ گفت: مگر آوردن گوشی ممنوع نیست؟ گفتم: ما زیر چتر امنیتی شما هستیم. سردار تبسمی کرد و عکسی با هم انداختیم. وقتی از جلسه بیرون می امدیم، گفتم: سردار، به همه انگشتر دادین. فقط من موندم. گفت: جعبه انگشترهای خالی شد. اگر دوباره دیدمت بهت انگشتر می دهم. بی اختیار گفتم: اگه دیگه هم رو ندیدیم چی؟ گفت: خُب اگه رفتم اون طرف و دستم باز بود، شفاعتت رو می کنم. 📚: ابر قدرت خداست 🌷 🌷 لینک مکتب سردار سلیمانی در پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/maktabesardarsoleimani پیک و رسانه شهدا باشید و مبلغ آنها لطفا جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای عزیز و ترویج فرهنگ شهید و شهادت لینک کانال سردار سلیمانی عزیز را به همه معرفی کنید و در گروه هایی که هستید نشر بدهید اجرکم عندالله و عندالشهدا
درمکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید شیر علی سلطانی🌷 همسرم علاقه بسیاری به اقامه نماز جماعت داشت و آن زمان مسجدی در محله ما وجود نداشت كه بتواند در آنجا نماز جماعت اقامه كند، لذا در حیاط منزلمان این كار را انجام می‌داد. اما بعد از مدتی تصمیم گرفت تا خودش مسجدی احداث كند. در گام نخست همسرم یك خانه كوچك را خرید و آن را حسینیه كرد و بعد از مدتی زمینی هم برای احداث خریداری كرد. البته در آن زمان صاحب زمین برای فروش یك شرط برای شهید سلطانی گذاشته بود و آن اینكه دوشنبه‌ها را برای او مداحی كند، زیرا همسرم كار مداحی و سرودن اشعار در مدح و منقبت اهل بیت(ع) را انجام می‌داد كه این شرط را پذیرفت. همسرم این مسجد را با هزینه‌های خودش ساخت، او همیشه می‌گفت كار كه برای رضای خدا باشد، خدا هم همواره خیر و بركت در كار را زیاد می‌كند و این نكته‌ای بود كه من بارها در زندگی به آن رسیدم. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
در مکتب ولایت در محضرامام خمینی(ره): 💢خدمت به خلق، خدمت به خداست. خدمت به انسان ها، خدمت به خداست. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و در این خدمت انشاءالله موفق باشید.امیدواریم که شما خدمتگزار به انسانیت و خدمتگزار به اسلام باشید. 📚:صحیفه نور ،ج ٧،ص٢١٢
درمکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس خاک، به‌ قیمت افلاک شهید محمدعلی رجایی🌷 تمام مدتی كه من با او زندگی كردم، كمتر پیش می‌آمد كه در خانه از من چیزی بخواهد. بارها او را می‌دیدم بلند می‌شد و می‌رفت آب می‌خورد و دوباره به اتاق برمی‌گشت. گاهی هم اگر چیزی را كه می‌خواست پیدا نمی‌كرد، باز نمی‌گفت مثلاً یك لیوان به من بدهید، می‌گفت: مثل اینكه لیوان نیست... من و او در مورد تربیت بچه‌ها روزهای شنبه هر هفته كه بچه‌ها هنوز در خواب بودند می‌نشستیم و روش‌هایمان را در برخورد با بچه‌ها ارزیابی می‌كردیم. هر كس قیافه ظاهری او را می‌دید فكر می‌كرد آدم خشك و متكبری است، اما اگر با او زندگی می‌كرد، می‌فهمید نه اینطور نیست و خیلی افتاده و با محبت است. 🎤راوی: همسر شهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید سلیمانی: من سید حسن نصرالله را دوست دارم... 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 حاج قاسم در حوزه سیاسی نیز یک انسان متفکر بود. ژنرال "قاسم سلیمانی" تنها یک ژنرال نظامی نبود، بلکه در عرصه سیاسی نیز صاحب فکر، ایده، اندیشه و سبک بود. او اهل پیش‌بینی وقایع پیش از رخ دادن آنها بود. من همواره از شخصیت جامع و فراگیر او در عرصه‌های فرهنگی، فرهنگ دینی، فرهنگ اسلامی، فرهنگ عمومی و... سخن گفته‌ام. او حقیقتاً یک انسان کاملاً فرهیخته بود. او بسیار به مطالعه مشغول می‌شد و از وقتش دائماً استفاده می‌کرد. به عنوان مثال، من به یاد دارم زمانی که با یکدیگر جلسات طولانی داشتیم و مسائل را بررسی می‌کردیم، زمانی که جلسه‌مان تمام می‌شد و در آخر وقت، یک ساعت باقی مانده بود، او می‌خواست تا درباره مسائل فکری، عقیدتی، فرهنگی، عملی و... با یکدیگر گفت‌وگو کنیم. این درحالی است که قاعدتاً چنین شخصیت‌هایی وقت کافی به این مسائل اختصاص نمی‌دهند. در نهایت او یک شخصیت جامع و فراگیر داشت. امروز اگر کسی به سخنرانی‌های او در طول سال‌های گذشته مراجعه کند، می‌تواند بخوبی به این بعد از شخصیت حاج قاسم سلیمانی پی ببرد. 🎤راوی: سید حسن نصرالله 🌷 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
اوایل سال ۱۳۸۸، جلسه ای با شهردار تهران داشتیم و منتظر آقای قالیباف بودیم. قالیباف با یک نفر دیگر وارد جلسه شد. از کسی که کنارم نشسته بود پرسیدم: اون آقايي که با شهردار اومد معاون شهرداره؟ گفت: خیر، سردار سلیمانی، فرمانده سپاه قدس هسته... جلسه شروع شد. بعضی از مسئولان و حاضران صحبت کردند تا نوبت سردار رسيد. گفت: من تازه تو این جمع صمیمی قرار گرفتم. اگه اجازه بدین دوستان خودشون رو معرفی کنند تا بشناسمشون... حاضران یکی یکی خودشان را معرفی کردند تا نوبت من رسيد. نگاهی به اطراف کردم و دیدم کوچک جمع هستم. گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم. محمدعسکری هستم. آقای قالیباف و آقای سلیمانی، با این سابقه علمی وکاری دوستان ارائه دادند باید بگم من سرباز و یک کارگر ساده هستم. سردار لبخندی زد و گفت: اتفاقا سردار و دستور بده و مدیر زیاد داریم. نظام ما سرباز و کارگر ساده می خواد. بعد از صحبت‌هایش با خودم گفتم این صحبت سردار هم شعاری بیش نیست؛ ولی بعد ازشهادت و خواندن وصیت نامه و جمله کوتاه حک شده روی سنگ مزارش، "سرباز قاسم سلیمانی" متوجه شدم که آن حرف شعار نبود و واقعیت زندگی و منش او بود. 📚:ابرقدرت خداست 🌷
درمکتب سردار سلیمانی در محضر مردانی از جنس نور شهید یدالله یار علی 🌷 عصر بود. می خواستم قبل از تاریک شدن هوا به خانه برسم. اواخر جلسه روضه بلند شدم و از بانی مجلس خداحافظی کردم. از خیابان  رد شدم و پیچیدم به سمت چپ. دوست داشتم مقداری پیاده روی کنم. هنوز به سر کوچه مان نرسیده بودم که دیدم یدالله از تاکسی پیاده شد هفت هشت تا نان بربری هم توی دستش بود توی دلم به او گفتم : ین همه نون واسه چی خریدی ؟! ما که فقط دو نفریم! راه افتاد توی پیاده رو کنار خیابان . فاصله مان زیاد بود . برای این که به همسرم برسم سرعتم را زیاد کردم . یک دفعه کنار پیرزن دست فروشی ایستاد و با او حرف زد . بعد یکی از نان ها را به او داد و دوباره راه افتاد . رفت توی کوچه خودمان. من همچنان داشتم پشت سرش می رفتم که دیدم درِ یکی از خانه های قدیمی را زد و رفت تو. در آن جا چندین خانواده فقیر زندگی می کردند. چیزی نگفتم و سریع رد شدم. به خانه که رسیدم اجاق گاز را روشن کردم و کتری را گذاشتم روی شعله. داشتم فلاسک چای را پر از آب جوش می کردم که زنگ خانه به صدا در آمد.زنگ دوتایی زده شد . این رمز بین خودمان بود. بعد کلید انداخت توی قفل در و آمد داخل. عادتش بود. چون من باردار بودم اول زنگ می زد بعد در را باز می کرد. یک نان بربری دستش بود: سلام نون گرم گرفتم برات. 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷 به خاطر کارش در کمیته آمده بودیم تهران ولی نتوانست توی شهر خدمت کند. داوطلبانه رفت جبهه. اولین مرخصی که آمد متوجه تغییر رفتارش شدم. نیمه های شب از خواب بلند شد و وضو گرفت. از پشت سر به نماز خواندنش نگاه کردم. یک جور دیگری شده بود. شب های بعد مرا هم برای خواندن نماز شب بیدار کرد. 🎤راوی: همسر شهید 🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان و عاشقان مکتب سردار سلیمانی ببخشید یک هفته ای در سفر کربلا هستم بخاطر کم کاری عذرخواهی میکنم انشاالله که جبران میشه شرمنده شما هستم اینجا کربلا دعاگوی شما هستم
*﷽* 💌 📝 🌻امام حسین(ع) می فرمایند: 🌱چشم کسی که به خاطر خونی که از ما ریخته شده، یا حتی که از ما پایمال شده یا آبرویی که از ما رفته، یا برای یکی از شيعيان ما، یک قطره اشک بریزد، خدای تعالی او را سال‌های متمادی در بهشت منزل خواهد داد. 📚: وسائل الشیعه، ج۱۴