بخشی از #وصیتنامه_شهید_امیر_لطفی
این دنیا با تمام زیبایی ها و انسان های خوب، مثل گذر است، نه ماندن و تمامی ما دیر یا زود باید برویم، اما چه بهتر که زیبا برویم.
در هیاهوی زندگی متوجه شدم که چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت، در حالی که گویی ایستاده بودم. چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد اما دریافتم که کسی هست که اگر بخواهد می شود، وگرنه نمی شود. کاش نمی دویدم، نه غصه می خوردم، فقط او را می خواندم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥یه کم صفا ببینید روحیتون عوض بشه😍😊
🍃🌹🍃
🌺برای شادی همه شهداء خصوصاً شهدای مدافع حرم و شهدای امنیت صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهیدی که به دزدها هم کمک میکرد!
🎤روایت خبرنگار سوری از احساس مردم سوریه نسبت به حاج قاسم سلیمانی
✍باسل کعده؛ خبرنگار سوری شبکه تلویزیونی «العالم»: نسبت به حاج قاسم سلیمانی احساس دین میکردم و بهعنوان یک شهروند سوریه سردار سلیمانی را «هموطن» خود میداند.
لازم است بگویم با اینکه مثلاً من و حاج قاسم سلیمانی متعلق به یک کشور نیستیم اما من به عنوان یک سوری حاج قاسم را هموطن خود میدانم و مطمئنم یک عراقی آزاده هم حاج قاسم را هموطن خود احساس میکند و باقی مردم آزاده کشورهای مختلف هم همینطور.
از لحظات اول شنیدن خبر شهادت سردار قلبها، دفتر تهران شبکه العالم با تمام نیرو و توان سعی کرد با پوشش لحظه به لحظه بازتابهای این خبر در تهران و باقی شهرستانهای ایران به بهترین نحو، حال و هوای ایران را به مخاطبان عرب زبان منتقل کند. در واقع نسبت به حاج قاسم شهید احساس دین میکردم و تلاش میکردم بتوانم تمام توانم را برای پوشش هرچه بهتر این خبر ناگوار و بازتابهای آن به مخاطب به کار گیرم.
مراسم تشییع سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در تهران و قم یکی از آن روزهای فراموش نشدنی من در عرصه خبرنگاری بود.
🔺خاطرات مردم اهواز از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی
با مدیران فرق میکرد
حجاب کاملی نداشت؛ اما اشکش بند نمیآمد! پرسیدم «چی شد که اومدین تشییع؟» گفت: «سردار با همه مدیرها و مسئولها فرق میکرد. فداکاریهای سردار رو هیچ کس نمیتونه انجام بده.» اشک امانش نداد و صدایش به لرزه افتاد.
📚 برگی از کتاب «بر شانه های کارون»
🌻امام رضا (ع) میفرماید:
🌱گناهان کوچک راه هایى به سوى گناهان بزرگند وکسى که ازخداوند دراندک ترس نداشته باشد، در زیاد نیز از اونمى ترسد!.
📚: بحار الأنوار
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🌻امام رضا علیه السّلام:
🌱همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند،کسی هست که در فتنهگری، برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است. (راوی) گفتم: برای چه؟ (امام) فرمودند: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستانمان. چون چنین شد، حق با باطل آمیخته میشود و مؤمن از منافق بازشناخته نمیشود.
📚: وسائل الشیعه؛ ج ۱۶، ص ۱۷۹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#چهارشنبه_های_امام_رضايي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی: خداوندا تو شاهدی که در این بیابانها و شهرها و غربت به دنبال چه میگردم. ای عزیز مقتدر مرا به گمشدهام برسان.
💢رهبر معظم انقلاب: شهید سلیمانی را دشمنان تهدید کرده بودند که تو را به قتل خواهیم رساند؛ این بزرگوار به دوستانش گفته بود که اینها تهدید میکنند من را به چیزی که دارم در کوه و بیابان و پست و بلند دنبالش میگردم؛ من را به آن تهدید میکنند! (۱۴۰۰/۰۲/۱۲)
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حاج_قاسم
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
💢اگر اعمال مدیران با معنویت همراه باشد، و این حقیقت آن را دچار تحول کند، موثر خواهد بود.
#حاج_قاسم🌷
روایت سید حسن نصرالله دربارهٔ آخرین دیدارش با سردار سلیمانی:
در آن دیدار(دیدار آخر) من به حاج قاسم گفتم: حاجی! رسانههای آمریکایی شدیدا روی شما تمرکز کردهاند.
بعد یکی از مهمترین مجلههای آمریکایی را نشاناش دادم که تصویر روی جلد ، عکس حاج قاسم بود با تیتر: سردار بیجایگزین. به حاجی گفتم: برخی دوستان ما که ایالات متحده را خوب میشناسند ، میگویند این مقدار تمرکز رسانهای، مقدمات ترور است. باید محتاط باشید. خندید و گفت: چه خوب! این آرزوی من است.
#حاج_قاسم🌷
🌷 مکتب سردار سلیمانی🌷
@maktabesardarsoleimani
👆👆👆👆👆👆
با خاطرات و سخنان کوتاه از سبک زندگی شهدا همراه ما باشید.
در مکتب ولایت
در محضر مولا علی(ع)
راه مولا ، کلام مولا
مجاهد شهيد راه خدا اجر و پاداشش بيشتر از كسى نيست كه قدرت بر گناه دارد اما خويشتن دارى مى كند، اين فرد عفيف و خويشتن دار نزديك است كه فرشته اى از فرشتگان خدا شود.
📚 #نهج_البلاغه حکمت ۴۷۴
________________
در مکتب ثارالله
در محضر شهدا
سردار دلها♥️ فرمانده قلبها
سردار عشق سردار سلیمانی
اگر جوانی امروز بتواند در این جو جامعه خود را از گناه حفظ کند ، چشم خود را نگه دارد دل خود را تقویت کند و ایمان و اعتقاد خود را بالا ببرد و حفظ کند و به خدا اتصال پیدا کند به مراتب اجر و پاداش و ایمان او از شهدا بالاتر و بیشتر است و در ردیف شهدا خواهد بود
*﷽*
#مکتب_سردار_سلیمانی
راه سردار ، کلام سردار
قُدسیت و تقدس #دفاع_مقدس از ویژگیهای دفاع مقدس بود.فضای فرهنگی حاکم بر جبهههای ما هیچ شباهتی به جنگ نداشت.
در حالی که جنگ ها مجموعه ای از خشونت است ، در جبهه های ما عشق ، عرفان و محبت موج میزد.
📓 : برادر قاسم
#یاد_عزیزشان_با_صلوات
#ما_ملت_امام_حسینیم
تهدید به فتح تهران 😂😂😂
👇👇👇👇👇
این عوعوی سگان شما نیز بگذرد
چهل ساله داریم با این "مثلا تهدید" های شما راحت زندگی میکنیم. این سه روز هم روش. روسیاهی این عوعو کردن ها هم فقط برای خودتون مونده و میمونه. مردم هم که صفشون رو جدا کردند، الان با اطمینان میتونیم بگیم با گلهی سگ و گرگ طرفیم. چه کنیم که انسانیتمون اجازه نمیده مثل خودتون باهاتون مقابله کنیم. برای ما که بزرگترهای شما رو خوار و ذلیل کردیم، یک گله "تولهی پر سروصدا" بیشتر شوخیه. در نهایت:
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
#بیامامنتظریم...
rg-bayat-talaiye.mp3
7.18M
🔸تصاویر قاتلان شهید آرمان علی وردی
🔹طبق اعلام دستگاه های امنیتی آن هند جگرخوار که دستور به کشتن شهید آرمان علی وردی را می داد، دستگیر شد.
انا من المجرمین منتقمون.
#شهید_ارمان_علی_وردی
#جنایت_اکباتان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهید حسن طهرانی مقدم: مسیری که دعای ولی پشتش باشه انتهای آن فتح و نصرت الهی را خواهیم دید
#سیره_شهدا 🌷
ابراهیم به خواندن دعاهای كميل و ندبه و توسل مقيد بود. دعاها و زيارتهای هر روز را بعد از نماز صبح ميخواند.
شهید ابراهیم هادی 🌷
جواد تازه از آرایشگاه آمده بود. جلویش نشستم و نگاهش می کردم، او هم خندید و گفت: آره، خوب نگاه کن، دیگه به زیبایی من نمی بینی.
گفتم: مگه می شه بهتر از تو را ببینم، وقتی اینقدر برایم عزیزی💞
گفت این بار به عشق امامم خودم را مرتب کردم، قراره ما را به دیدار امام خمینی ببرند.
این دومین دفعه بود که قرار بود بروند، دفعه قبل عملیات شد و او موفق نشد...
جواد روسریم را مرتب کرد و گفت: می خواهم یک عکس دونفره بگیرم تا یادگاری داشته باشیم. بعد هم ان شاالله که برگشتم، یک سفر با هم به مشهد مقدس برای زیارت امام رضا(ع) می رویم.
گفتم: حالا من هیچی، خودت هم زیارت امام رضا نرفتی، آن وقت می خواهی به کربلا به پابوس امام حسین(ع) بروی؟
نگاهی به من انداخت و گفت : ما برای هدفمان می رویم، حالا نرفتیم، ان شاالله شما می روید و بلاخره من هم یک روز می روم.
این بار هم عملیات مهمی پیش آمد و دوباره به جبهه رفت و این آزرو دلش ماند که به دیدار امام خمینی و حتی به پابوس امام رضا برود.
ده سال بعد از شهادتش وقتی مشتی استخوان را برایم آوردند، به یاد آوردم جواد برای اولین به مشهد رفته. بله، برای اولین بار پیکر بی جانش را برای تشییع از تمام شهرها و حتی حرم مطهر امام رضا(ع) برده بودند و طواف کرده بود.
📚:مثل باران
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
📌 عکس که به یادگار باقی ماند /مادری چشم به راه و پسری در راه شهادت
🔹️ عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود موقع اعزام، عکاس از ایشان خواست تا از ماشین بیاید پایین، تا با من عکس بگیرد.
◇ انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدن علی اکبر شده بودند.
◇ قبل جبهه هم کمتر خانه بود، راستش همیشه مسجد بود ،بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم.
◇ آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشود.
◇ موقع جبهه رفتنش به او گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همراهت.
◇ سه تا از بچه هایم را هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم و افتخار میکنم، پسرهایم فدای علی اکبر امام حسین(ع).
◇ علی اکبر چند سالی مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در، همیشه می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بماند، خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نگذارد.
🎤 راوی: مادرشهید
#شهیدعلیاکبراحمدیان🌷
🔹اوایل انقلاب که هنوز جنگ شروع نشده بود، با تعدادی از جوانان برای دیدار با امام به جماران رفتیم.
◇ دور تا دور امام نشسته بودیم و به نصیحتهایش گوش میدادیم که یکدفعه ضربه محکمی به پنجره خورد و یکی از شیشههای اتاق شکست. از این صدای غیرمنتظره همه از جا پریدیم، جز حضرت امام.
◇ امام در همان حال که صحبت میکرد، آرام سرش را برگرداند و به پنجره نگاه کرد. هنوز صحبتهایش تمام نشده بود که صدای اذان شنیده شد. بلافاصله والسلام گفت و از جا بلند شد.
◇ همانجا بود که فهمیدم آدمها همهشان میترسند، چرا که آن روز در حقیقت، همه ما ترسیده بودیم؛
◇ هم امام و هم ما. امام از دیر شدن وقت نماز میترسید و ما از صدای شکسته شدن شیشه.
◇ او از خدا میترسید و ما از غیرخدا. آنجا بود که فهمیدم هر کس واقعا از خدا بترسد، دیگر از غیر نمیترسد.
🎤 راوی: شهید محمد ابراهیم همت🌷
ایستگاه حاج قاسم 🌷
🔹️ ابراهیم شهریاری، فرمانده گردان ۴۲۵ حضرت علی اکبر(ع) و همرزم شهید سلیمانی:
هر وقت حاج قاسم از ماموریت میآمد بدون فوت وقت در اولین برنامه خود به دیدار پدر و مادر می رفت، جورابهای پدر را از پایش در می آورد و کف پای پدر را میبوسید و آرام میگرفت.
◇ خاطرم هست، شب احیا بود و مادر حاج قاسم در بیمارستان فاطمه الزهرا(س) کرمان بستری بود.
◇ وقتی به دیدن مادر رفت همه را از اتاق به بیرون هدایت کرد و گفت: میخواهم امشب پرستار مادرم باشم.
◇ چون میدانستیم حاج قاسم خسته است نگران شدیم و از بین در اتاق، داخل را نگاه کردیم.
◇ حاج قاسم پایین پای مادر زانو زده بود و کف پای مادر را بر صورت و چشمهای خود میمالید و اشک میریخت.
◇ آن شب آخرین دیدار حاج قاسم با مادر گرانقدرش بود و پس از آن، همان زمانی که به سوریه رسید خبر فوت مادر هم به شهید سلیمانی داده شد.