eitaa logo
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
2.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
مولا امام كاظم عليه السلام: ظاهر مولا امام علي بشري است، و باطنشان لاهوتي است،و ايشان مقام رب العالمين هستند. تفسير البرهان؛ ج٤، ص ١٩٢ کپی‌آزاد ناشناس 👇🏻👇🏻👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/1970404 آیدی جهت ارسال مطالب مربوطه💌 @FEZZEKHATOON110
مشاهده در ایتا
دانلود
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها #قسمت۲۹ در این میان قنفذ نزد ابوبکر بازگشت و ما
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 💥حاوی صحنه های دلخراش 💥 در آن هنگام حضرت زهرا سلام الله علیها با پهلوی و سینه آلود از جا برخواست و قبل از آنکه مهاجمین از خانه خارج شوند،بین امیرالمؤمنین و آنها مانع شد و فرمود: ☄به خداقسم،اجازه نمیدهم پسر عمویم را با ظلم و ستم با خود ببرید،وای بر شما!چه زود به خدا و رسولش درباره ما اهل بیت خیانت کردید.☄ اما عمر و یارانش بدون اعتنا به سخنان حضرت،امیرالمؤمنین را به طرف مسجد . در این حال حضرت زهرا سلام الله امیرالمؤمنین را گرفته بود و می‌کشید و آنان بر ممانعت حضرت کنند. اینجا بود که عمر خالد را گرفت و سه بار با آن بر کتف حضرت زهرا سلام الله علیها زد به طوری که او را کرد و خود جاری‌ شد.... ولی آن حضرت همسرش را رها نکرد .🥀 مشاهده این منظره شرم انگیز عده ای طناب را رها کردند و از امیرالمؤمنین دست کشیدند،ولی گروهی همچنان به کار خود ادامه می دادند... عمر میدید که مردم به خاطر مناظر و ماجرای به وجود آمده عقب نشینی می کنند،به قنفذ گفت: 🔥آن قدر فاطمه را بزن تا دست از علی بکشد.🔥 از سوی دیگر به ابوبکر که بالای منبر بود خبر دادند: زهرا نمی‌گذارد علی را بیاوریم. او نیز دستور به زدن حضرت داد و گفت:زود علی را برای بیاورید وگرنه ای برپا خواهد شد... 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
. من اگر روضه‌خوان بودم، روضه‌ی فاطمیه‌ام را می‌گذاشتم دمِ اذان صبح!!💔 💔آخر آن ساعت، ساعتی است که همه‌ی مریض‌ها و مریض‌دارهای عالم بیدارند. عموما دم سحر تیر می‌کشند، مریض را می‌کنند و مریض‌دار را بیدار. هر کس که روزی کنار بالین بیماری بوده‌ این را کرده‌. آدمهای بیدارِ آن ساعت را جمع می‌کردم و برایشان اینجور روضه می‌خواندم: 🥀احتمالا حوالیِ این ساعت درد جوری به جان زهرا پیچیده که نفسش بند آمده و رد اشک روی صورتِ تب‌دارش نقش بسته. امیرالمؤمنین سجاده‌اش را کنار بالین فاطمه پهن کرده و بی‌قرار کنار گوش زهرا زمزمه می‌کرده: عزیزم عزیزم عزیزم... زهرا به خودش می‌پیچده و اجازه نمی‌داده ناله از سینه‌ی مجروحش بلند شود، زهرا بزرگوارتر از این حرفها بوده که قرار باشد حیدرش را شرمنده کند. این ساعتها سخت‌ترین ساعتهای امیرالمؤمنین بوده. با چشم خودش می‌دیده که زهرا چطور درد می‌کشد و هیچ از دستش ساخته نبوده.🥀 شبیهِ آن حالتی که اباعبدالله بالای سر قاسم تجربه کرده و با صدای بلند ضجه زده و قسم جلاله خورده که سخت است جان کندن قاسم را ببیند و کاری از دستش ساخته نباشد. آه! علی حتی رخصت فریاد و ضجه هم نداشته، همه چیز حتی گریه برای فاطمه باید در می‌بوده و این حادثه را جانکاه‌تر می‌کرده... فاطمه خسته و توی بستر جان می‌کَنده و علی کنارش هر لحظه جان می‌داده. فاطمه ناله نمی‌کرده ولی علی که در هم پیچیدنش را به چشم می‌دیده آه! یک نفر به من بگوید اینجا علی بیشتر می‌شده یا که فاطمه؟! اینها را می‌گفتم و اجازه می‌دادم سکوت سحر به گریه‌های بلند بلند مستمعانم شکسته شود، فرصت می‌دادم مستمعها خودشان را بزنند، یا زهرا یا زهرا بگویند و نفهمند که الان دارند برای علی گریه می‌کنند یا که برای زهرا. خوب که گریه‌های بلند حنجره‌ها را زخمی کرد و صداها کمی آرام گرفت ادامه می‌دادم: شما مردهای گُنده فقط گریه کردید و از یک گریه اینجور از حال رفتید، پس حساب کنید سرِ آن بانوی نحیف بارداری که پشت در ماند و به ضرب مشت و لگد کتک خورد، چه آمده بود؟ این را می‌پرسیدم و می‌گذاشتم مردها دوباره صدایشان به گریه بلند شود بعد برای آنکه صدایم وسط آنهمه فریاد شنیده شود بلندتر داد می‌زدم: 💔زهرا دو دستی ریسمان را چسبیده بود و نمی‌گذاشت علی را ببرند، آنقدر محکم و با تمام وجود طناب را گرفته بود که چهل نامرد را کلافه کرده بود، آن دستهای نازک را آنقدر با غلاف شمشیر زدند تا از ریسمان جدا شد.💔 مردها گریه‌هایشان بالا که گرفت می‌گفتم همه‌ی این حادثه‌ها پیش چشم علی اتفاق افتاده و این بدِ ماجراست... و اجازه می‌دادم صدای غیرتی‌ها بلندتر از همه توی مجلس بپیچد و صدای شیون زنها را در خود گم کند. من اگر روضه‌خوان بودم برای روضه‌های فاطمیه آنقدر مستمع‌هایم را می‌گریاندم که زن و مرد از حال بروند و آنقدر پاشیده و درهم به خانه‌هایشان برگردند که هر کس ببیندشان گمان کند از زیر آوار بیرون آمده‌اند، همانقدر درهم شکسته، همانقدر محزون، همانقدر از دم مرگ برگشته... ✍ملیحه سادات مهدوی 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 #قسمت۸۵ ابوبکر با آنکه سخنان امیرالمؤمنین را
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 ابوبکر فورا جلو آمد و گفت: یا ابالحسن،به حق رسول خدا و فاطمه از او دست بردار که ما آنچه تو را خوش نیاید انجام نمی‌دهیم. حضرت نیز عمر را رها کرد و آن دو همراه مردمی که در قبرستان بقیع جمع شده بودند به سرعت متفرق شدند و برای همیشه پیدا کردن قبر فاطمه را از یاد بردند. بعد از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام امیرالمؤمنین سه روز از خانه بیرون نیامد. اصحاب که از این‌ موضوع بسیار ناراحت و نگران بودند،عمار را نزد آن حضرت فرستادند. او وارد خانه شد دید امیرالمؤمنین نشسته و امام حسن و امام حسين عليه السّلام کنار او هستند،و حضرت به آن دو نگاه می کند و اشک می ریزد. عمار عرض کرد:آقای من،شما مارا به صبر در مصیبت دستور می‌دهید. اصحاب در انتظار شما هستند و طاقت دوری شمارا ندارند. حضرت فرمود: 💔عمار راست می گویی؛اما بدان که من با از دست دادن فاطمه،پیامبر را نیز از دست دادم. فاطمه برای من خاطر و تسلای بود. ای عمار، من درد مصیبت را احساس نکردم مگر با او و فراق را نفهمیدم مگر با او و آنچه مصیبت را آسان میکند،این است که در خداست. ای عمار،هنگامی که فاطمه را بر مکان غسل گذاشتم،دیدم یکی از هایش و وارد سینه اش شده و آن را کرده و از شدت ضربات سیاه شده است. ای عمار،آنچه از قلبم بیرون نمی رود این است که اون این را از من می‌کرد که مبادا زندگی به کام من تلخ شود.😭 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)🕊
🥀گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🥀 💥حاوی صحنه های دلخراش 💥 در آن هنگام حضرت زهرا سلام الله علیها با پهلوی و سینه از جا برخواست و قبل از آنکه مهاجمین از خانه خارج شوند،بین امیرالمؤمنین و آنها مانع شد و فرمود: ☄به خداقسم،اجازه نمیدهم پسر عمویم را با ظلم و ستم با خود ببرید،وای بر شما!چه زود به خدا و رسولش درباره ما اهل بیت خیانت کردید.☄ اما عمر و یارانش بدون اعتنا به سخنان حضرت،امیرالمؤمنین را به طرف مسجد . در این حال حضرت زهرا سلام الله امیرالمؤمنین را گرفته بود و می‌کشید و آنان نمی‌توانستند بر ممانعت حضرت غلبه کنند. اینجا بود که عمر شمشیر خالد را گرفت و سه بار با غلاف آن بر کتف حضرت زهرا سلام الله علیها زد به طوری که او را کرد و خود جاری‌ شد.... ولی آن حضرت همسرش را رها نکرد .🥀 مشاهده این منظره شرم انگیز عده ای طناب را رها کردند و از امیرالمؤمنین دست کشیدند،ولی گروهی همچنان به کار خود ادامه می دادند... عمر میدید که مردم به خاطر مناظر و ماجرای به وجود آمده عقب نشینی می کنند،به قنفذ گفت: 🔥آن قدر فاطمه را بزن تا دست از علی بکشد.🔥 از سوی دیگر به ابوبکر که بالای منبر بود خبر دادند: زهرا نمی‌گذارد علی را بیاوریم. او نیز دستور به زدن حضرت داد و گفت:زود علی را برای بیاورید وگرنه ای برپا خواهد شد... 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊❤️❤️❤️🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🥀گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🥀 ابوبکر فورا جلو آمد و گفت: یا ابالحسن،به حق رسول خدا و فاطمه از او دست بردار که ما آنچه تو را خوش نیاید انجام نمی‌دهیم. حضرت نیز عمر را رها کرد و آن دو همراه مردمی که در قبرستان بقیع جمع شده بودند به سرعت متفرق شدند و برای همیشه پیدا کردن قبر فاطمه را از یاد بردند. بعد از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام امیرالمؤمنین سه روز از خانه بیرون نیامد.💔 اصحاب که از این‌ موضوع بسیار ناراحت و نگران بودند،عمار را نزد آن حضرت فرستادند. او وارد خانه شد دید امیرالمؤمنین نشسته و امام حسن و امام حسين عليه السّلام کنار او هستند،و حضرت به آن دو نگاه می کند و اشک می ریزد😭. عمار عرض کرد:آقای من،شما مارا به صبر در مصیبت دستور می‌دهید. اصحاب در انتظار شما هستند و طاقت دوری شمارا ندارند. حضرت فرمود: 💔عمار راست می گویی؛اما بدان که من با از دست دادن فاطمه،پیامبر را نیز از دست دادم. فاطمه برای من خاطر و تسلای بود. ای عمار، من درد مصیبت را احساس نکردم مگر با او و فراق را نفهمیدم مگر با او و آنچه مصیبت را آسان میکند،این است که در خداست. ای عمار،هنگامی که فاطمه را بر مکان غسل گذاشتم،دیدم یکی از هایش و وارد سینه اش شده و آن را کرده و از شدت ضربات سیاه شده است. ای عمار،آنچه از قلبم بیرون نمی رود این است که اون این را از من می‌کرد که مبادا زندگی به کام من تلخ شود.😭 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊❤️❤️❤️🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)