eitaa logo
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
2.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
2 فایل
مولا امام كاظم عليه السلام: ظاهر مولا امام علي بشري است، و باطنشان لاهوتي است،و ايشان مقام رب العالمين هستند. تفسير البرهان؛ ج٤، ص ١٩٢ کپی‌آزاد ناشناس 👇🏻👇🏻👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/1970404 آیدی جهت ارسال مطالب مربوطه💌 @FEZZEKHATOON110
مشاهده در ایتا
دانلود
🦁نجات سلمان از دست شیر به‌وسیله‌ی امیرمومنان(ع) در دشت ارژن🌳 💠قُشیری از علمای شافعی در کتاب خود، «احسن الکبائر» نقل کرده است: 🌴امیرالمؤمنین(ع) بالای بامِ خانه خرما تناول می‌‌کرد و در آن زمان سنّ آن حضرت بیست و هفت سال بود، سلمان در حیاط آن خانه، لباس خود را می‌‌دوخت، علی(ع) دانه‌ی خرمائی به طرف او رها کرد. 🍀 سلمان گفت: یا امیرالمومنین با من شوخی می‌‌کنید در حالیکه من پیرمردم و شما جوانِ کم سنّ و سال هستیید؟ 🌴امیرالمؤمنین(ع) فرمود: 🦁[ای سلمان؛ مرا از نظر سنّ و سال کوچک و خودت را خیلی بزرگ خیال کرده‌‌ای؟ آیا قصّه دشت ارژن را فراموش کرده‌‌ای؟ درآن بیابان که گرفتار شیر درنده شدی چه کسی تو را نجات داد؟] 🍀سلمان با شنیدن این کلمات از امیرالمؤمنین(ع) به وحشت افتاد و عرض کرد: از کیفیّت آن جریان برایم بگو. 🌴امیرالمومنین(ع) فرمود: ♨️تو در وسط آب ایستاده بودی و از شیری که در آنجا بود می‌‌ترسیدی، دستها را به دعا بلند کردی و از خداوند نجات خود را طلبیدی، خداوند هم دعایت را اجابت فرمود و مرا که در آن صحرا عبور می‌‌کردم به فریاد تو رساند. من همان اسب سواری هستم که زره او بر روی شانه و شمشیرش به دستش بود. شمشیر کشیدم و ضربه‌ای بر آن شیر وارد کردم که او را دو نیم کرد و تو خلاص شدی. 🍀سلمان عرض کرد: نشانه دیگری که در آنجا بود برایم بگو. 🌴امیرالمؤمنین(ع) دست خود را دراز کرد و از آستین یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود: این همان هدیه‌ی تو است که به آن اسب سوار دادی.💐 🔥سلمان با دیدن آن بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد و ناگهان صدائی شنید که: خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شو و قصّه ات را برای آن حضرت بازگو🔥. سلمان خدمت رسول خدا(ص) آمد و قصّه خود را چنین آغاز کرد: 🌟ای رسول خدا؛ من اوصاف شما را در خواندم و شما در دلم جای گرفت، همه ادیانِ غیر از دین شما را رها کردم و آن را از پدرم کردم تا سرانجام متوجّه شد و نقشه‌ی مرا کشید ولی دلسوزی او نسبت به مادرم مانع می‌‌شد و دائماً چاره‌ای در قتل من می‌‌اندیشید، و مرا به کارهای سخت و دشوار وادار می‌‌کرد، تا اینکه کردم و به سرزمینی به نام » برخورد کردم و در آنجا خواستم ساعتی استراحت کنم، خوابم برد و محتلم شدم. وقتی از خواب بیدار شدم کنار چشمه‌ای که در همان نزدیکی بود رفتم؛ لباس‌‌های خود را بیرون آوردم و داخل آب شدم تا غسل کنم، ناگهان ظاهر شد و نزدیک آمد تا روی لباس‌‌های من قرارگرفت، وقتی او را دیدم به افتادم، ناله و زاری کردم و از خداوند، نجات خود را از چنگال او درخواست نمودم که اسب سواری پدیدار شد و شیر را با شمشیر خود ضربه‌ای زد و دو نیم کرد. من از آب بیرون آمدم و خود را بر رکابِ اسبش انداختم و آن را بوسیدم و چون فصل بهار بود و صحرا پر از گلها و سبزی‌‌ها بود، شاخه گُلی گرفتم و به او هدیه کردم و چون گُل‌ها را گرفت از چشمان من ناپدید گشت و بعد از آن از او اثری ندیدم، از این جریان بیشتر از سیصد سال می‌گذرد و من این قصّه را برای هیچ‌‌کس نگفته‌‌ام و امروز پسر عموی شما بن ابی طالب(ع) به من، آن قضیّه را گفت. 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 آنگاه امیرالمؤمنین کنار قبر همسرش نشست که عباس جلو آمد و دست حضرت را گرفت و با کمک دیگران او را از کنار قبر بردند. همان شب به دستور امیرالمؤمنین برای مخفی ماندن قبر حضرت زهراعلیهاالسلام، چهل صورت قبر در بقیع ساخته شد،و بر روی همه آنها آب پاشیدند برای آنکه هیچ کس نتواند قبر فاطمه را پیدا کند. اکنون امیرالمؤمنین همسرش به طور کامل انجام داده بود و هیچ یک از دشمنان متوجه نشده بودند. حضرت هنگامی که به خانه بازگشت احساس تنهایی کرد و از مصیبت حضرت زهراعلیهاالسلام اشک ریخت و در فراق او مرثیه خواند.🥀 بدن تنها یادگار پیامبر شبانه و دفن شد و تا روز قیامت هرگز نشانی از آن به دست نخواهد آمد. اما مردم مدینه به خصوص خلافت می‌دانستند آشکار نبودن قبر حضرت زهراعلیهاالسلام برای همیشه سندی زنده بر جنایات آنان خواهد بود. این بود که هرکاری برای پیدا کردن قبر فاطمه،کردند،و امیرالمؤمنین هم در این باره با مقابله شدید با آنان پرداخت تا وصیت همسرش در بودن قبر عملی شود. صبح روز پنج شنبه چهارم جمادی‌الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. هنگام اذان صبح،ابوبکر نماز را خواند و سپس رو به مردم حاضر در مسجد کرد و اعلان عمومی داد و گفت: برای تشیع جنازه دختر پیامبر حاضر شوید که دیشب از دنیا رفته است.😒 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
مکتب مرتضی علی(صلوات الله علیه)
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 #قسمت۸۵ ابوبکر با آنکه سخنان امیرالمؤمنین را
🔥گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🔥 ابوبکر فورا جلو آمد و گفت: یا ابالحسن،به حق رسول خدا و فاطمه از او دست بردار که ما آنچه تو را خوش نیاید انجام نمی‌دهیم. حضرت نیز عمر را رها کرد و آن دو همراه مردمی که در قبرستان بقیع جمع شده بودند به سرعت متفرق شدند و برای همیشه پیدا کردن قبر فاطمه را از یاد بردند. بعد از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام امیرالمؤمنین سه روز از خانه بیرون نیامد. اصحاب که از این‌ موضوع بسیار ناراحت و نگران بودند،عمار را نزد آن حضرت فرستادند. او وارد خانه شد دید امیرالمؤمنین نشسته و امام حسن و امام حسين عليه السّلام کنار او هستند،و حضرت به آن دو نگاه می کند و اشک می ریزد. عمار عرض کرد:آقای من،شما مارا به صبر در مصیبت دستور می‌دهید. اصحاب در انتظار شما هستند و طاقت دوری شمارا ندارند. حضرت فرمود: 💔عمار راست می گویی؛اما بدان که من با از دست دادن فاطمه،پیامبر را نیز از دست دادم. فاطمه برای من خاطر و تسلای بود. ای عمار، من درد مصیبت را احساس نکردم مگر با او و فراق را نفهمیدم مگر با او و آنچه مصیبت را آسان میکند،این است که در خداست. ای عمار،هنگامی که فاطمه را بر مکان غسل گذاشتم،دیدم یکی از هایش و وارد سینه اش شده و آن را کرده و از شدت ضربات سیاه شده است. ای عمار،آنچه از قلبم بیرون نمی رود این است که اون این را از من می‌کرد که مبادا زندگی به کام من تلخ شود.😭 🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🎙‌مارو به دوستانتون معرفی کنید🗣 👇👇👇👇 https://eitaa.com/maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)🕊
🩸گزارش لحظه به لحظه شهادت امیرالمؤمنین 🕊خاکسپاری بدن مطهر🕊 سپس امام حسن و امام حسین علیه السلام و محمد حنفیه عبدالله بن جعفر بدن را در قبر گذاشتند و شنیدند هاتفی می‌گوید: ✨ او را در تربت طاهر و مطهر بگذارید که حبیب به دیدن حبیبش اشتیاق دارد✨ پس از آنکه بدن را داخل قبر گذاشتن دو رکعت نماز خواندند و مشاهده کردند قبر با پارچه سندس بهشتی پوشیده شد؛ امام حسن علیه السلام قسمت بالای پارچه را کنار زد و دید پیامبر و حضرت آدم و حضرت ابراهیم علیه السلام نشستند با امیرالمومنین گفتگو می‌کنند. آنگاه قسمت پایین پارچه را کنار زد و دید حضرت زهرا و حوا و مریم و آسیه بر امیرالمومنین گریه و نوحه می‌کنند سپس امام حسن علیه السلام سنگ لحد را چید و هاتفی ندا داد: امیرالمومنین عبد صالح بود و خداوند او را به پیامبر علیه السلام ملحق نمود پروردگار اینگونه با انبیا و اوصیا انجام می‌دهد، هرگز نخواهد شد که پیامبری در مشرق و وصی او در مغرب از دنیا برود و خداوند وسی را به نبی نرساند در تمام مدت دفن بدن مطهر ابر سفیدی بالای سر حاضران بود و پرندگانی سفید طرافشان پرواز می‌کردند که پس از دفن هیچ کدام دیده نشدند. آنگاه قبر حضرت را با خاک یکسان کردند و اثر آن را نمودند و پیش از طلوع فجر روز بیست و یکم ماه رمضان برای همیشه با مولا و سرورشان خداحافظی کردند💔 🌟سخن امام حسن علیه السلام بالای قبر🌟 امام حسن علیه السلام پس از دفن کنار قبر ایستاد و پس از حمد و ثنای الهی و صلوات بر پیامبر صلی الله فرمود: پدر تو بهترین یاور اسلام و در مورد حق بخشنده و هنگام باطل بخیل بودی غضب و رضایت تو همیشه به جای خود بود و چشمانت عفت داشت از خطاهای مردم چشم پوشی می‌کردی نه مدح می‌کردی و نه شماتت جاهایی که مردان از جان خود بخل می‌ورزیدند فداکاری می‌کردی بر سختی‌ها صبر می‌نمودی و در خوشی‌ها مشارکت داشتی رای همین صفات والا بود که بر شانه قریشیان سنگینی می‌کردی. ‌🕊🕊🕊🌸🌸🌸🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🌴امیرالمؤمنین حضرت علی صلوات‌الله علیه فرمودند: برای قائم ما غیبتی است که مدتش طولانی است، گویا شیعیان را می بینم که در دوران غیبت او مانند گله ای پراکنده به دنبال چراگاه می گردند و آن را نمی یابند.💔 بدانید هر یک از آنها بر دین خود ثابت بماند و قلبش بخاطر طولانی شدن مدت غیبت دچار قساوت نشود ،فردای قیامت با من و در درجه من خواهد بود. 🌴سپس فرمود: قائم ما وقتی قیام کند بیعت هیچ کس برگردن او نیست،و بخاطر همین ولادتش و او از دیدگان است. 📚القطره، ج،ص۷۶۸ 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊❤️❤️❤️🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🥀گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها 🥀 آنگاه امیرالمؤمنین کنار قبر همسرش نشست که عباس جلو آمد و دست حضرت را گرفت و با کمک دیگران او را از کنار قبر بردند. همان شب به دستور امیرالمؤمنین برای مخفی ماندن قبر حضرت زهراعلیهاالسلام، چهل صورت قبر در بقیع ساخته شد،و بر روی همه آنها آب پاشیدند برای آنکه هیچ کس نتواند قبر فاطمه را پیدا کند. اکنون امیرالمؤمنین همسرش به طور کامل انجام داده بود و هیچ یک از دشمنان متوجه نشده بودند. حضرت هنگامی که به خانه بازگشت احساس تنهایی کرد و از مصیبت حضرت زهراعلیهاالسلام اشک ریخت و در فراق او مرثیه خواند.🥀 بدن تنها یادگار پیامبر شبانه و دفن شد و تا روز قیامت هرگز نشانی از آن به دست نخواهد آمد. اما مردم مدینه به خصوص غاصبین خلافت می‌دانستند آشکار نبودن قبر حضرت زهراعلیهاالسلام برای همیشه سندی زنده بر جنایات آنان خواهد بود. این بود که هرکاری برای پیدا کردن قبر فاطمه،کردند،و امیرالمؤمنین هم در این باره با مقابله شدید با آنان پرداخت تا وصیت همسرش در بودن قبر عملی شود. صبح روز پنج شنبه چهارم جمادی‌الثانی سال یازدهم هجری فرا رسید. هنگام اذان صبح،ابوبکر نماز را خواند و سپس رو به مردم حاضر در مسجد کرد و اعلان عمومی داد و گفت: برای تشیع جنازه دختر پیامبر حاضر شوید که دیشب از دنیا رفته است.😒 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊❤️❤️❤️🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)
🥀گزارش لحظه به لحظه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها🥀 ابوبکر فورا جلو آمد و گفت: یا ابالحسن،به حق رسول خدا و فاطمه از او دست بردار که ما آنچه تو را خوش نیاید انجام نمی‌دهیم. حضرت نیز عمر را رها کرد و آن دو همراه مردمی که در قبرستان بقیع جمع شده بودند به سرعت متفرق شدند و برای همیشه پیدا کردن قبر فاطمه را از یاد بردند. بعد از شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام امیرالمؤمنین سه روز از خانه بیرون نیامد.💔 اصحاب که از این‌ موضوع بسیار ناراحت و نگران بودند،عمار را نزد آن حضرت فرستادند. او وارد خانه شد دید امیرالمؤمنین نشسته و امام حسن و امام حسين عليه السّلام کنار او هستند،و حضرت به آن دو نگاه می کند و اشک می ریزد😭. عمار عرض کرد:آقای من،شما مارا به صبر در مصیبت دستور می‌دهید. اصحاب در انتظار شما هستند و طاقت دوری شمارا ندارند. حضرت فرمود: 💔عمار راست می گویی؛اما بدان که من با از دست دادن فاطمه،پیامبر را نیز از دست دادم. فاطمه برای من خاطر و تسلای بود. ای عمار، من درد مصیبت را احساس نکردم مگر با او و فراق را نفهمیدم مگر با او و آنچه مصیبت را آسان میکند،این است که در خداست. ای عمار،هنگامی که فاطمه را بر مکان غسل گذاشتم،دیدم یکی از هایش و وارد سینه اش شده و آن را کرده و از شدت ضربات سیاه شده است. ای عمار،آنچه از قلبم بیرون نمی رود این است که اون این را از من می‌کرد که مبادا زندگی به کام من تلخ شود.😭 🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل الولیک الفرج🤲 ‌🕊🕊🕊❤️❤️❤️🕊🕊🕊 🌟به عشق امیرالمؤمنین پست ها رو نشر بدین 👇👇👇👇 @maktabmortezaali مکتب مرتضی علی (صلوات الله علیه)