«آرزویی که محقق شد»
#ف_صنیعی
(مامان #فاطمه ۹، #معصومه زهرا ۶، #رقیه ۳.۵ ساله و #محمدعباس ۹ ماهه)
فرزند یه خانوادهٔ ۴ نفره هستم. فقط یه برادر دارم که الان شهر دیگه زندگی میکنه و یه جورایی تکفرزند شدم!🥲
من و داداشم همیشه دلمون میخواست خواهر و برادرای دیگهای میداشتیم. وقتی کوچیک بودیم دائم برای این مسئله دست به دعا بودیم!🥹 ولی مامانم شاغل بودن و اصلاً به بچههای بیشتر فکر نمیکردن.🙃
این خواسته همیشه همراه من موند. مثلاً وقتی ما بزرگتر شدیم، من ۱۸ ۱۹ ساله و داداشم ۱۵ ۱۶ ساله، گاهی ماشین بابامونو برمیداشتیم میرفتیم دور میزدیم و بستنی میخوردیم. قشنگ یادمه که بهشون میگفتم فکر کن یه خواهر کوچیک داشتیم که بهمون اصرار میکرد با خودمون ببریمش!😁🥰
ایشونم میگفتن یا یه داداش کوچولو که الان عقب نشسته بود و داشت خوراکیای که براش خریده بودیم رو میخورد!😂
خلاصه من همیشه به دوستام که چند تا خواهر و برادر بودن حسودیم میشد.
عید ما وقتی بود که خالهای، داییای، کسی، به دلیلی ناچار میشد بچهش رو پیش ما بذاره.😍 مثلاً خالهم تو سفر کربلا بچههاشون رو پیش ما گذاشتن و ما یه هفته دارای خواهر برادر کوچکتر شدیم.
واااااااای که چه حالی کردیم!
تو بارداری آخر خودم، سه تا دخترام از صحبتهایی که با دوستام داشتم، فهمیده بودن که قصد دارم به چند تا خرما سوره مریم بخونم و برای زایمانم کنار بذارم. نشستن با هم مشورت کردن و برنامه ریختن و بعد به من گفتن شما سوره رو بخون خرماها رو ما آماده میکنیم.☺️ دیدم نشستن جعبهٔ خرما رو گذاشتن وسط، یکی میشمرد، یکی هستهشو درمیآورد، یکی مغز گردو توش میذاشت!🥹🥰
یه وقتایی که دخترها با هم دعواشون میشه، میگم وای نکنه اون رویای اتحاد خواهرونهای که واسهشون داشتم هیچ وقت به وقوع نپیونده...😫
ولی بعدش مثلاً وقتی یکیشون مریض بشه، چنان صحنههای رمانتیکی رو شاهدیم که شخصاً حسودیم میشه!😅 وقتی یه خواهر مریض باشه، دو خواهر دیگه از اول صبح تا آخر شب همهٔ کارهای روزمره از غذا خوردن تا بازی کردن و کتاب خوندن رو تو حلق خواهر بیمار انجام میدن که اون دلش نگیره.😄😍
برای نقاشیها و کاردستیهای پیشدبستانی دختر دومم اصلاً لازم نیست من وقت بذارم، سهتایی میشینن با تفریح فراوان انجامش میدن.
با همدیگه تو خونه تئاتر مناسبتی اجرا میکنن! خواهر بزرگتر اون دوتای دیگه رو گریم میکنه، خودش میشه حضرت زینب، اون دو تا میشن حضرت رقیه و حضرت سکینه، از داداششونم به عنوان حضرت علیاصغر استفاده میکنن و ساعتها مشغولن.
نوجوان که بودم، یکی از دوستام که چند تا خواهر داشتن، میگفتن آخر شبها تو رختخواب با خواهرام شروع میکنیم به صحبت، کلی میخندیم و خوش میگذره... این تصویر برای من که فقط یه برادر داشتم و با بزرگتر شدن، عوالممون متفاوتتر هم میشد، خیلی رویایی بود.🙃😥 و حالا شبها که بعد از اعلام خاموشی تو خونه، تا مدتها از توی اتاق دخترام صدای پچپچ و صحبت میاد خیلی براشون خوشحالم.
اخیراً یه بار دو تا دختر بزرگم با هم رفتن مدرسه، دختر سومی موند با پسرم. دخترم با بغض گفت مامان هیچکی نیست آبجی من باشه!😥
خدا رو شکر کردم که بچهم این نعمت خواهر و برادر رو داره.
بهش گفتم بچهجان این چیزی که تو تحمل سه چهار ساعتشم نداری، من یه عمر زندگیش کردم.😉😂
#سبک_مادری
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
🆔لینک گروه پاتوق مامان اولی ها:
https://eitaa.com/joinchat/1031996056Cf1b0e46592
🆔لینک کانال پاتوق مامان اولی ها:
https://eitaa.com/joinchat/459997849Ca67efd6f43
#شماره۳۴
#مثبت۳۰
#رقیه جون
تو تکه اشعه ای از درخشش خورشید هستی
تو لبخندی برای روشن کردن روزهایم هستی
تو قلب من را خواهی دزدید
و آن را دلسوزانه و صمیمی نگه خواهی داشت
تو دختر کوچولوی با ارزش من هستی
با شیرینی از عالم بالا
که سال های عمار من را با خنده پر خواهی کرد
و زندگی ام را با عشق فراوان
مادر كه باشي از سر هر چهار راه كه بگذري با چشمانت قد و بالاي كودكان كار را برانداز مي كني، غمي بزرگ دلت را پر مي كند و دنبال راهي مي گردي تا ذره اي هر چند كوچك به اين كودكان بي پناه كمك كني.
مادر كه باشي زمزمه هاي موقع تحويل سال ، آرزوهاي زير لب سالگرد تولد و دعاهاي بعد از نماز همه به فرزندت تعلق دارد و بس.
مادر كه باشي با هر سال كودكي فرزندت كودكي مي كني، سال به سال با او بزرگ مي شوي و دنيا را از ديد او تجربه مي كني، فارغ از اينكه خودت يك انسان بالغي با او قهقهمه كودكانه سر مي دهي و با گريه هاي كودكانه اش اشك مي ريزي.
رقیه جون:
#۳۰مادر که می شوی خیلی چیزها تغییر می کند. نگاهت به زندگی، عشق ورزیدنت، دیده بر هم نهادن و غم و شادی ات تغییر می کند. دنیایی که مادر شدن پیش چشمانت می گشاید، جهانی رنگین است که تمامش برایت عشق خواهد شد.
#۳۰مادر كه باشي صبور مي شوي آنقدر كه گاهي، خودت به صبر و حوصله اي كه به خرج مي دهي آفرين و دست مريزاد مي گويي.
مادر كه باشي گاهي نمازت مي شكند و شش دانگ حواست مي رود پي گوشه هاي قالي، لبه هاي ميز، كناره در و هر چيزي كه شايد گير كند به پاي كودك نوپايت تا مبادا صداي گريه اش آتش به وجودت بزند.
مادر كه باشي براي رسيدن سالروز تولد فرزندت ثانيه شماري مي كني تا دنيا فراموش نكند روزي را كه فرزندت پا به اين دنيا گذاشت، آنقدر روز شمار زندگي او را ورق مي زني كه سالروز تولد و شمار سال هاي عمر خودت فراموشت مي شود.
🎊🎊از قربان تا غدیر 🎊🎊
#شادانه_تاغدیر
#یا علی مدد
#رقیه زکاوت خواه
#شماره۲۵
🌼🌼مولام علی🌼🌼
هدیه های زیبا به عشق مولامون علی (ع)🎁🎈🎉
ان شا الله برکت به مال و سلامتیتون🌺🌺