#دهکده_خاک_بر_سر
*در دنیا شوهرانی وجود دارند که به کلاس آمادگی زایمان می روند
جلسه ی اول کلاس زایمان سوئیسی است. همه با شوهر هایشان آمده اند، البته به جز من و مترجم ها.
...
اولین سوال مونیکا این است که چه کسانی بچه ی اولشان را باردارند؟به جز من همه دست بلند می کنند. شوهرِ یکی از آفریقایی ها هم دست بالا گرفته است! خانمش دارد توی کیفش دنبال چیزی می گردد، همه می خندند. مونیکا پر شر و شور و با نمک درس می دهد. خیلی جاهایش را میفهمم. آن هارا هم که نمی فهمم فاطمه خانم برایم خلاصه می گوید . بعضی جاها هم اضافه میکند که «چرت میگه . این همه هم سوسول بازی لازم نیست» تقریبا همه حرف ها برایم آشناست اما شنیدن بعضی ریزه کاری ها هم جالب است. مثلاً اینکه اگر کسی خواست می تواند بدون پرداخت هزینه ای بندناف بچه را از بیمارستان بگیرد. چرا که کشورهای مختلف رسم و رسوم خاصی درباره ی بند ناف دارند. مثلاً ژاپنی ها خشکش میکنند و وقتی بچه بزرگ شد به او هدیه می دهند یا اینکه در خیلی از کشورها آن را زیرخاک دفن میکنند و برای اینکه جایش معلوم باشد به همراهش درختی هم میکارند. سوئیسی های قدیم هم آن را می سوزاندند اما امروزه جز آشغال های بیمارستانی است . فاطمه خانم می گوید :«قدیم در ایران می گفتند بچه ی شاشو اگر بند ناف بخورد شاش کردن از سرش می افتد. من خودم بچه که بودم خوردم ولی شاش کردن از سرم نیفتاد!» همه می خندند به جز من و نسترن و شوهرش که هم زمان به فاطمه خانم چشم غره می رویم؛ که البته عین خیالش هم نمی شود.
پ.ن:مادر همسر من هم میگن ناف بچه که افتاد اگر پسر باشه جلوی مسجد خاک میکنیم که اهل مسجد و این ها باشه و اگر دختر باشه تو باغچه ی خونه که دختر خونه باشه...
شما از بندناف و افتادنش چی شنیدید؟
#مامانونهازکتابها
#یه_قاچ_کتـاب
#یک_مامان_معمولی
#فائضه_غفارحدادی
#سفرنامه_لوزان
@mamanemamooli
#دهکده_خاک_بر_سر
*دوباره من و مادرم و تولدم
پسرها هرگز نمی فهمند که مادرشان وقتی برای اولین بار آن ها را در آغوش گرفته چه حس ناب و بکری داشته. دخترها ولی هر بار که مادر می شوند ، مامانی تر می شوند . این احساس که یعنی مادرم هم اینقدر من را دوست داشته بی اختیار لایه های خفته و زیرین محبتشان را قلمبه می کند....
#مامانونهازکتابها
#یه_قـاچ_کتاب
#سفرنامه_لوزان
#فائضه_غفاری_حدادی
@mamanemamooli