🏴🌾🌾🌾
الإمامُ الحسينُ عليه السلام
اعتَبِروا أيُّها النَّاسُ بِما وَعَظَ اللّه ُ بِهِ أولِياءَهُ مِن سوءِ ثَنائهِ عَلَى الأحبارِ ؛
إذ يَقولُ ; «لَولا يَنهاهُمُ الرَّبّانِيُّونَ ···»
و قالَ ; «لُعِنَ الّذينَ كَفَروا مِن بَني إسرائيلَ ···»
و إنّما عابَ اللّه ُ ذلكَ عَلَيهِم لأِنَّهُم كانوا يَرَونَ مِنَ الظَّلَمَةِ الّذينَ بَينَ أظهُرِهِمُ المُنكَرَ و الفَسادَ فلا يَنهَونَهُم عَن ذلكَ ، رَغبَةً فيما كانوا يَنالونَ مِنهُمُ ،
و رَهبَةً مِمّا يَحذَرونَ ، و اللّه ُ يَقولُ ;
امام حسين عليه السلام فرمودند:
اى مردم! از پندى كه خداوند، با بدگويى از عالمان يهود،
به دوستان خود داده است عبرت گيريد، آنجا كه مى فرمايد;
«چرا علمايشان آنها را نهى نكردند···»
و فرمود; «كسانى از بنى اسرائيل كه كافر گشتند لعنت شدند···».
خداوند بدين سبب بر علماى يهود خُرده گرفته است كه آنان از ستمگران جامعه خود زشت كارى و تبهكارى مى ديدند،
اما به طمع بهره اى كه از آنان مى بردند، و نيز به سبب ترس از آنچه مى ترسيدند، آنان را از زشت كارى منع نمى كردند، حال آنكه خدا مى فرمايد;
«از مردم نترسيد و از من بترسيد».;
تحف العقول : 237.
🌾🌴🌾🌴🌾
🏴🌴🌴🌴
❤خواص مقصر
🔸️امام خامنه ای عزیز سلام الله علیه:
تاریخ مىنویسد: «مسجد کوفه مملو از جمعیتى شد که پشت سر ابن زیاد به نماز عشا ایستاده بودند.» چرا چنین شد؟ بنده که نگاه مىکنم، مىبینم خواصِ طرفدارِ حقْ مقصرّند و بعضىشان در نهایتِ بدى عمل کردند. مثل چه کسى؟ مثل «شریح قاضى». شریح قاضى که جزو بنىامیّه نبود! کسى بود که مىفهمید حق با کیست. مىفهمید که اوضاع از چه قرار است. وقتى «هانى بن عروه» را با سر و روى مجروح به زندان افکندند، سربازان و افراد قبیلهى او اطراف قصر عبیداللَّه زیاد را به کنترل خود درآوردند.
ابن زیاد ترسید. آنها مىگفتند: «شما هانى را کشتهاید.» ابن زیاد به «شریح قاضى» گفت: «برو ببین اگر هانى زنده است، به مردمش خبر بده.» شریح دید هانى بن عروه زنده، اما مجروح است. تا چشم هانى به شریح افتاد، فریاد برآورد: «اى مسلمانان! این چه وضعى است؟! پس قوم من چه شدند؟! چرا سراغ من نیامدند؟! چرا نمىآیند مرا از اینجا نجات دهند؟! مگر مردهاند؟!»
شریح قاضى گفت: «مىخواستم حرفهاى هانى را به کسانى که دورِ دارالاماره را گرفته بودند، منعکس کنم. اما افسوس که جاسوس عبیداللَّه آنجا حضور داشت و جرأت نکردم!»
«جرأت نکردم» یعنى چه؟ یعنى همین که ما مىگوییم ترجیح دنیا بر دین! شاید اگر شریح همین یک کار را انجام مىداد، تاریخ عوض مىشد.
اگر شریح به مردم مىگفت که هانى زنده است، اما مجروح در زندان افتاده و عبیداللَّه قصد دارد او را بکشد، با توجّه به اینکه عبیداللَّه هنوز قدرت نگرفته بود، آنها مىریختند و هانى را نجات مىدادند. با نجات هانى هم قدرت پیدا مىکردند، روحیه مىیافتند، دارالاماره را محاصره مىکردند، عبیداللَّه را مىگرفتند؛ یا مىکشتند و یا مىفرستادند مىرفت. آن گاه کوفه از آنِ امام حسین علیهالسّلام مىشد و دیگر واقعهى کربلا اتّفاق نمىافتاد! اگر واقعهى کربلا اتّفاق نمىافتاد؛ یعنى امام حسین علیهالسّلام به حکومت مىرسید. حکومت حسینى، اگر شش ماه هم طول مىکشید براى تاریخ، برکات زیادى داشت. گرچه، بیشتر هم ممکن بود طول بکشد.
اى شریح قاضى! چرا وقتى که دیدى هانى در آن وضعیت است، شهادتِ حق ندادى؟! عیب و نقصِ خواصِ ترجیح دهندهى دنیا بر دین، همین است
------------------------------------
بیانات امام خامنه ای در دیدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسولالله (صلی الله علیه واله) ۱۳۷۵/۰۳/۲۰
@maktab_imamayn1404
🌾🌴🌾🌴🌾
🏴🍀🍀🍀
⚘شیعه چه کسی است؟
❤قالَ رَجُلٌ لِلْحُسَينِ بنِ عَلِىٍّ عليهماالسلام
يَا ابْنَ رَسُولِ اللّه ِ اِنّا مِنْ شيعَتِكُمْ،
قالَ عليه السلام;
اِتَّقِ اللّه َ! وَ لا تَدَّعِينَ شَيْئا يَقُولُ اللّه ُ لَكَ «كَذِبْتَ وَ فَجَرْتَ فى دَعْواكَ».
إنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلُمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غِشٍّ وَغِلٍّ وَ دَغَلٍ.
وَلكِنْ قُلْ أنَا مِنْ مَواليكُمْ وَ مُحِبُّكُمْ.
مردى به امام حسين عليه السلام
گفت من، شيعه شما هستم.
امام فرمود; تقوا داشته باش!
چيزى نگو كه خدا بگويد
«دروغ گفتى و در ادعايت، گمراهى به خرج دادى».
شيعه ما، كسى است كه قلبش از هر گونه شائبه و دغلكارى، پاك باشد. بنابراين، بگو; من، از دوستان
و علاقه مندان شما هستم.
بحارالانوار 68: 156.
🌾🌴🌾🌴🌾
🏴🍀🍀🍀
🔸️امان در قیامت
⚘لإمامُ الحسينُ عليه السلام ـ و قد قيلَ لَهُ
ما أعْظَمَ خَوفَكَ مِن رَبِّكَ !
ـ ; لا يَأمَنُ يَومَ القِيامَةِ
إلاّ مَن خافَ اللّه َ في الدُّنيا .
امام حسين عليه السلام ـ در پاسخ به اين گفته كه
چقدر از پروردگارت ترسانى؟!
ـ فرمود ; در روز رستاخيز ايمن نيست مگر آن كس كه در دنيا از خداوند
ترسان باشد .
بحار الأنوار : 44/192/5 .
🌾🌴🌾🌴
🍀🍀🍀🏴
🔰👈 #علامه_حسن_زاده_آملی
🔰👈 #ولایت_فقیه
ولایت فقیه مگر چیست
که این همه از آن ترس و وحشت دارند؟
این ها از خودشان می ترسند؛
از منافع مادی که در دست داشتند،
و از دست داده اند.
و می دانند که ولایت فقیه
سنگر الهی است ،
چشم مردم است،
حافظ اجتماع است ،
از این می ترسند!
آقایان و خانم ها !
ولایت فقیه
یعنی: مردم مسلمان
به حکم فرمان الهی
و گفتار قرآن
و سفرای حق،
که فرمودند
"اذا ظهرت البداع و لم یُظهر العالمُ علمَهُ
فعلیه لعنة الله "
اگر دارد بدعت ها در میان اجتماع پیاده می شود،
اگر دارند دست های آلوده ای از شرق و غرب می آیند
به بهانه های مختلف،
از راه دین داری دارند،
دارند اهل دین را می بلعند،
یک مقام الهی
متقی
مجتهد مسلّم
درس خوانده ی
استاد دیده ی
دل سوز به حال اجتماع
که به زبان قرآن و روایات
و لسان حق و اهل حق آشنایی دارد
آن کسی را که خداوند امضاء فرمود
و شرایطش را بیان فرمودند
این علائم باید در او بوده باشد
تا بتواندناظر شما باشد،
تا بتواند به اذن الله فصل خطاب شما بوده باشد،
یکی از معانی فصل خطاب
این است که:
سفرای الهی
حاصله و واسطه بین خداوند و خلق خدا
هستند
که خداوند به وسیله این واسطه
به مردم خطاب می نماید،
و حرف می زند؛
این ها فصل خطاب شما هستند،
عین شما هستند،
نماینده شما هستند،
نماینده خدا هستند،
ناظر به امور مردم ،
که درنده ها مردم را نبلعند!
به بهانه های گوناگون
آب و خاک و دین آن هارا نبرند!
چون دشمن خیلی متقلب و موذی است ؛
چنین کسی که
در این مقام
با آن شرایط قرار گرفته است ؛
این مقام، دارنده ی این مقام را
می گویند: ولایت فقیه.
فقیه
یعنی عالم الهی مجتهد مستنبط
آگاه به زبان قرآن و روایات،
کسی را که خدا و پیامبر امضاء فرموده؛
این حقیقت برای این ها یک لولو خوره شده که می ترسند از او.
این را می گویند
ولایت فقیه.
این باشد برای حفظ و حراست مردم
که مردم
یعنی نامردها
یعنی اشباح الرجال و لا رجال،
که دارند مثل آب دزدک در اجتماع رخنه می کنند
مقام ولایت فقیه
هشداری بدهد: بپایید؛ خودتان را مواظب باشید.
امر می فرماید؛
نهی می فرماید؛
عین الهی است؛
امین الله است؛
جاسوس حق است؛
نماینده حق است؛
چشم حق است؛
من می خواهم این باشد
اگر چنین کسی در اجتماع باشد
دشمن نمی تواند میدان بگیرد!
آقایان حرف من و شما نیست؛
خواهران حرف این و آن نیست؛
حرف دین خداست.
این نعمت بزرگی که الان نصیب ما
شده قدر بدانید.
این عصر، عصری است
که درباره او می توان گفت،
می توان قسم خورد ،
درباره این عصر،
عصر قیام همه انبیاء الهی است؛
« لا نُفَرِّقُ بین أحدٍ مِن رُسُلِه »
نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
صلّی الله علیه و آله و سلّم
👈 [[ پیاده شده توسط گروه پیاده سازی کهف معرفتی صمدیون (کاف میم صاد) ]]👉
_________________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است.
🆔 کانال اختصاصی نشر صوت و متن آثار حضرت علامه حسن زاده آملی👇
@samad1001
🌾🌴🌾🌴
🏴🌾🌾🌾🌾
❤حکایت:
حاکم به وزیر خود دستور داد، که تمام شترهای کشوررابه قیمت ۱۰ سکه طلابخرد وزیر تعجب کرد و گفت اعلیحضرت حتما بهتر میدانید که اوضاع خزانه اصلا خوب نیست وماهم ۷به شتر نیاز نداریم حاکم گفت فقط به حرفم گوش کن ومو به مو اجرا کن وزیر تمام شترهارابه این قیمت خریدحاکم گفت حالااعلام کن که هر شتر را ۲۰ سکه میخریم وزیر چنین کرد و عده دیگری شترهای خودشان رابحکومت فروختند ، دفعه بعد ۳۰ سکه اعلام کردند و عدهای دیگر وسوسه شدن که وارد این عرصه پرسود بشوند و شترهای خود را بفروشند به همین ترتیب قیمت ها را تا ۸۰ سکه بالا بردند و مردم تمام شترهای کشور را به دولت فروختندحاکم بوزیر گفت حالا اعلام کن شترها رابه ۱۰۰ سکه می خریم، وزیر گفت قربان دیگرهیچ شتری درمملکت وجود ندارد همه را خریده ایم! حاکم گفت اشکالی ندارد به عوامل ما بگو شترهایی که خریدیم را بی سر و صدا به ۹۰ سکه به مردم بفروشند! مردم هم به طمع سود ۱۰ سکه بار دیگر حماسه آفریدند و هجوم بردند و تمام شترهایی که خودشان با قیمت های پایین بحکومت فروخته بودندرا دوباره خریدند،وقتی همه شترها فروخته شد حاکم به وزیر گفت فردا به همه اعلام کنید به علت دزدی های انجام شده در خرید و فروش شتر دیگر به مأموران دولتی خود اعتماد نداریم و هیچ شتری نمیخریم واون یارو "اصغرساربان"راهم دستگیر کنید وبعنوان عامل اصلی این دزدیها و نابسامانیها در میدان اصلی شهر بدست جلادگردن بزنیدتا موضوع خاتمه یابد!!!
به همین سادگی جیب حکومت از سکه های مردم فریب خورده پر شد و پول کافی برای تامین نیازهای داروغه و دیوان و دربار تامین گردید، وزیر اعظم هم از این تدبیرحاکم بوجد آمد و این بار کلید خزانه یی را در دست داشت که پر بود از درآمد قانونی و شرعی ، این وسط فقط کمی مردم زیان دیده ناراضی بودند که چندان مهم نبود،البته اکثریت اصلا نفهمیدند از کجا خورده اند ومنتظرماندند تا حکومت دوباره اعلام کندچه چیزی قرار است به همین روش از مردم خریداری شود!!!
این داستان قدیمیست ولی هر روز برای ما آنهم درقرن ۲۱ تکرار میشود مردمی که در صف زمین، مسکن، سکه ،دلار ،خودروهای از رده خارج، لوازم خانگی، سپرده های بانکی بالا، سهام بورس و غیره هستند خودشان هم نمی فهمند که در نهایت چه کسی برنده است آنها فکر میکنند که زرنگ وبرنده هستند ولی همیشه بازنده و قربانی این تلاطم و نا امنی اقتصادی ادامه دار بوده و هیچگاه به ریشه مشکلات و قطع آن فکر نمیکنند.!!!
درجهان امروز دولتهای کارآمد از راه مالیات عادلانه وآزاد گذاشتن تجارت و تولید درآمد کسب می کنند،اقتصاد سالم و ثبات نسبی وپایدار مایه آرامش خاطر مردم برای رقابت آزاد و قانونمند با کار و تولید ارزشمند جهت افزایش اعتبار و ارزش افزوده واقعی کشورمیباشد، نه دلالی بین مردم گرفتاردرچنگال دولتی که تمامی راههای کسب درآمد و رقابت سالم بین نخبگان و کارآفرینان اقتصادی رابا ابزارهای در اختیار خودبسته و از طریق توزیع رانت بین باندهای مافیایی خودش امرارمعاش میکند،اکثرمردم ما بادست خودشان دولتی را بر سرنوشت خود،حاکم کرده اند که تنها دغدغه اش ، نداشتن درد ومشکلات مردم است!!! وعجیب این است که ما ظاهری امروزی داریم باعقل و سرنوشتی گیر کرده در قصه های قدیمی!!!
------------------------------
34.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺🌺🌺
#کلیپ زیبا درباره امام زمان (عج)❤️❤️
تهیه کننده:دانش آموز زهرا سرداری🌹
کلاس چهارم،مدرسه ابتدایی فاطمیه(س)
💐💐💐
مبلغه امین مهدیه پورصدقی
بصیرت
بصیرت یعنی اینکه بتونیم اخلاق های خوب و بد را در خود تشخیص بدیم . حال از خودتون این سوال را بپرسید : من چه اخلاق های بدی دارم ؟ چه اخلاق های خوبی دارم ؟ اکثرا از اینکه بگیم چه اخلاق های بدی داریم ناتوان هستیم . برای این کار راه کاری موجود هست .
خودتان را از بالا نظاره کنید . یا در هنگام انجام کارها ، از خود این سوال را بپرسید که اگر استاد درونی در این مکان حضور داشته باشد و من را مشاهده کند ، خوشحال میشود یا ناراحت . چون معمولا ما ، پشت سر دیگران غیبت میکنیم ، اما زمانی که مشاهده میکنیم فردی در حال غیبت کردن است ، خوشِمان نمی آید .
سجایای اخلاقی حضرت حجت(عج) (2).pdf
1.23M
سجایای اخلاقی حضرت حجت (عج)
تدوین راضیه آزادی از مبلغات امین
استان #لرستان
شهرستان خرم اباد
دبیرستان الزهرا (س)
با تشکر
مدیریت مدارس امین
https://eitaa.com/mamin110
🔴👈 تعبیر عجیب ‼️
نماز برای حضور قلب است. اصلاً حضور قلب یعنی چه؟ این مسأله حضور قلب ، خیلی تعبیر عجیبی است. حضور قلب یعنی دل حاضر باشد و غایب نباشد، یعنی تو وقتی نماز می خوانی و رویت به طرف قبله است، حاضرغایب کن، ببین دلت در نماز حاضر است یا غایب؟ شما در اول نماز دلتان را حاضر غائب می کنید و او حاضر می شود. دلتان هم می خواهد حاضر باشد تا می گویید الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، یک وقت می بینید این شاگرد کلاس فرار کرده، شما درس را از اول تا آخر داده اید ولی خود شاگرد در کلاس نبوده است وقتی که ما نماز می خوانیم و می گوییم الحمدلله رب العالمین داریم به دل خودمان تفهیم می کنیم، به روح خودمان تلقین می کنیم، اما وقتی السلام علیکم و رحمه الله و برکاته گفتیم می بینیم این جسم ما، یعنی زبان ما، اعضا و جوارح ما، مشغول درس دادن به دل ما بوده است و شاگرد کلاس، این دل بوده است؛ اما متأسفانه در اینجا وضع به گونه ای بوده که ما درس را داده ایم، شاگرد اول کلاس گفته حاضر و فرار کرده است و ما درس را هدر داده ایم.
[ مرتضی مطهری ، آزادی معنوی ، تهران ، صدرا ، چاپ سی و هفتم ، 1386 ، ص 69 ]
✍ #نکات_بسیارمهم_اخلاقی
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃