#نهج_البلاغه
💠 «اى کمیل! علم از مال بهتر است (چرا که) علم، تو را پاسدارى مى کند ولى تو باید مال را پاسدارى کنی
📚 #حکمت ۱۴۷
#نهج_البلاغه
«مال با هزینه کردن کاستى مى گیرد در حالى که علم، با انفاق افزون مى گردد»
📚 #حکمت ۱۴۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 #تلاوت_نور
🔶 قاریان : اساتید عبدالباسط، محمدصدیق منشاوی، مصطفی اسماعیل، طبلاوی
با_قرآن_آرام_بخوابیم
با_قرآن_بیدار_شویم
📍جهت شنیدن تلاوت های ناب برترین قاریان جهان اسلام کلیک کنید 👇
@parvareshi1⚜
شما هم میتوانید فرازهایی ناب از قاریان مشهور و بین المللی جهان اسلام را با ارسال به نشانی زیر با علاقمندان به اشتراک بگذارید
@telavatenoor1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلید _بهشت
مهدیه اکبرزاده مبلغات
استان کرمان
مدیریت مدارس امین
https://eitaa.com/mamin110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با شهدا
مدیریت مدارس امین
https://eitaa.com/mamin110
توصيه اي براي كنترل كودكان در رابطه با استفاده_ازوسايل_ارتباط_جمعی :
آيا شما حاضر هستيد كودك خود را به دست پرستار غريبه اي بسپاريد يا اينكه پرستار غريبه اي را به خانه خود راه دهيد و چندين ساعت كودكتان را زير دست اين مربي پرنفوذ رها كنيد . تلويزيون حكم اين مربي را در خانه شما دارد .
تلويزيون در حد بسيار محدود سرگرمي كودك مي تواند باشد اما زياده روي در آن مي تواند او را در دريایي از اطلاعات نامفهوم غرق كند و اين يك بار سنگين رواني براي او به وجود خواهد آورد و اولين آسيب او بر روي تمركز كودكان است .
تصوير سازي تلويزيون مي تواند از تصوير سازي خود به خود در ذهن كودك جلوگيري كند و جلوي تخيلات او را مي گيرد . و اين جلوگيري از رويا پردازي كودك دشد ذهني او را كاهش مي دهد . در نتيجه در كودك قدرت تصميم گيري ضعيف مي شود و تلويزيون در واقع به او مي گويد حالا بنشين و فقط نگاه كن بدون اينكه عملي انجام دهيد . كامپيوتر هم مثل تلويزيون عمل مي كند زمان بازي با كامپيوتر نبايد بيشتر از 30 دقيقه طول بكشد زيرا اگر بيشتر از اين حد باشد كودك پرخاشگر شده و تحت تاثير هيجانات غير قابل تخليه قرار مي گيرد .
آسيب ديگري كه ناشي از تلويزيون است افت تحصيلي كودك مي باشد . كم حوصلگي براي انجام كارهايي كه احتياج به زمان زيادي دارد . چاقي مرضي كه ناشي از نشستن چند ساعت جلوي تلويزيون است عارض مي گردد .
وقتي كودك همراه شماست و يك صحنه انفجاري مي بيند شما با تمام ذهنيات قبلي خود و با دانستن اينكه در اينجا بدن با گريم يا صحنه پردازي دخيل بوده به تصوير نگاه مي كنيد اما كودك واقعي نبودن تصاوير را درك نمي كند و همه صحنه ها را واقعي مي داند.
مدیریت مدارس امین
https://eitaa.com/mamin110
☀️مهمترين عوامل بد دهنى كودكان عبارتند از :(قسمت اول )
١.الفاظ ركيك و زشت در فرهنگ خانواده مرسوم بوده كه در اين صورت طفل با تقليد مستقيم بدين رفتار ناپسند گرايش يافته و ان را در خويش پرورش خواهد داد.
٢-برخى از وابستگان خانواده همچون عمو ،دايى و حتى خود پدر و مادر لحن كودكانه كودك را مستمسكى جهت تفريح قرار داده و تقليد الفاظ ركيك توسط وى انان را به خنده و شادى وا ميدارد و پر واضح است كه بعدها رفع يك عادت كاملاً مستقر شده در ذهن كودك تا چه اندازه با سختى همراه خواهد بود و معمولاً در حدود سن ٥ ،٦ سالگى توجه پدر و مادر به قبح و زشتى ان جلب شده و تازه ان زمان است كه به فكر چاره مى افتند، در اين زمان پدر و مادر از اينكه كودك خردسال بدون هيچگونه ابايى به فحاشى و ناسزاگويى مى پردازد ،متعجب و نگران مى شوند در حالى كه توجه به زيربناى موضوع جاى هيچگونه شگفتى بجا نخواهد گذاشت.
مدیریت مدارس امین
https://eitaa.com/mamin110
☀️مهمترين عوامل بد دهنى كودكان عبارتند از :(قسمت دوم)
٣-گاهى كودك ان زمان كه به سن نوجوانى نزديك ميشود براى تثبيت استقلال خود به اين كار دست ميزند
٤-در بعضى مواقع خانواده به طور ناخواسته زمينه اى ايجاد مى كند كه در ان كودك يا نوجوان دچار عصبانيت و خشم شديد مى شود و همين امر اعصاب او را دچار اختلال كرده و ناخوداگاه الفاظ زشت و قبيح بر زبان وى جارى خواهد شد ،بنابراين تا انجا كه امكان دارد بايد كوشيد زمينه هاى عصبانيت را از بين برد
٥-گاهى علت بدزبانى وجود گروهى از دوستان است كه كودك يا نوجوان از انها تاثير جدى مى پذيرد ،در اين خصوص چاره اى نيست جز انكه با نرمى و عطوفت اعتماد كودك را جلب نمود و از طريق اگاهى دادن غيرمستقيم درباره رفيقان و جايگزين كردن دوستان خوب مشكل را حل نمود.
مدیریت مدارس امین
https://eitaa.com/mamin110
☀️چگونه به فرزندم بياموزم از خود دفاع كند
🔅معمولا كودكان حدود دو سالگي در زمان بازي يكديگر را هول ميدهند، گاز ميگيرند و يا كتك ميزنند. آنها به شدت از رفتار همسالان خود خشمگين ميشوند زيرا هنوز رابطه برابر را نياموخته اند. كتك زدن در سن ٣ سالگي يا بعد از آن طبيعي نيست و نياز به بررسي دارد.
🔅آيا والدين بايد دخالت كنند؟
اين وظيفه كودكان در اين محدوده سني نيست كه از خود مراقبت كنند. آنها نياز دارند شخص بزرگسالي كنار آنها باشد تا اگر كودكي اقدام به زدن يا هول دادن ديگري كرد، فرد بزرگسال بدون داد زدن يا دعوا كردن او را متوقف كنند.
🔅اگر زد تو هم بزن
اين جمله، آسيب فراواني به كودك ما خواهد زد. تمام آموخته هاي فرزندتان را زير سوال خواهد رفت و اين سوال پيش مي آيد پس اگر كسي كار بدي كرد من هم ميتوانم آنرا تكرار كنم؟
كودكي كه ميزند درونش لبريز از حس بد به خود و ديگران است. در حقيقت كودكي كه كتك ميزند از كودكي كه كتك ميخورد بيشتر اسيب ميخورد و احساسات منفي بيشتري را درون خود احساس ميكند.
🔅به علاو او را در خطر آسيب فيزيكي بعضا جبران ناپذير قرار ميدهيد.و به كودكان خشم، مجازات و كينه ورزي را آموزش خواهد داد.
🔅پس چه رفتاري داشته باشيم؟
بايد بداند زماني كه كار به برخورد فيزيكي رسيد، به فرزندتون بياموزيد بهتر است دست خود را بالا بياورد و بگويد نزن. با آموزش اين رفتار به فرزند خود، شما به او مي آموزيد كه در رابطه با ديگران ميتواند حد و مرز مشخصي قرار دهد و از خود دفاع كند.
🔅اگر طرف مقابل به كار خود ادامه داد، فرزند شما بايد محيط را ترك كند. با اين كار به فرزندتان مياموزيد كه انسانهايي در زندگي سر راه ما قرار خواهند گرفت كه دچار اختلالات رفتاري هستند، و عاقلانه ترين واكنش اين است كه با اين افراد درگير نشويم. ترك كردن محيط نه نشانه ترسو بودن شخص است، و نه دليل بر بيعرضگي او ميباشد، تنها نشان ميدهد شخص فرق خوب و بد، و درست و غلط را ميداند.
مدیریت مدارس امین
https://eitaa.com/mamin110
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
چرا حمایت از کالای داخلی ؟؟؟؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی:
سال 97، سال «حمایت از کالای ایرانی» است/ مخاطب این شعار، آحاد ملت و مسئولانند همه باید سخت کار کنند.
خطاب امام خامنه ای در این پیام بیشتر مردم بود چون همواره مردم هستند که جریان ساز هستند و معادلات را تغییر می دهند و مردم عزیز و شریف ما اگر همت کنند انشا الله رشد و پیشرفت کشور ما سرعت خواهد گرفت
پس بیاییم عهد ببندیم که از تولید داخلی حمایت کنیم و کالای ایرانی خرید کنیم
چون خرید کالای ایرانی یعنی؛
👈 افتخار ملی
👈 تشویق اقتصاد ملی
. 👈 پاسداری از اقتصاد ملی
👈 عدم بی کاری جوانان ایرانی
👈 ایجاد فرصت های شغلی
چرا خرید خارجی نه
برا اساس آموزه های قرآنی و اسلامی به چند دلیل باید کالای خاری نخریم :
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
اول :👈به خاطر عدم تسلط دشمن برما و به تعبیر دینی قاعده نفی سبیل ؛
یکی از مصادیق عینی موجود در آموزه های دین مبین اسلام برای مقابله با جنگ اقتصادی دشمن و لزوم مصرف کالای داخلی قاعده نفی سبیل است
بر مبنای آیه 114 سوره ی مبارکه ی نساء " لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً"...خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان، تسلطی نداده است.
نباید کاری کنیم دشمن بر ما تسلط داشته باشد
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
دوم:👈 خداوند مومن را عزیز آفریده برای حفظ عزت و کرامت خود باید کالای داخلی بخریم
امام صادق (ع) در همین زمینه میفرمایند:" ا همانا خداوند امور مؤمن را به خودش تفویض کرده است و(البته) تفویض نکرده است که ذلیل باشد و بر اساس آیه قرآن مؤمن عزیز است و ذلیل نیست." طبیعی است که در این نگاه هر گونه مبادله و فعالیت اقتصادی که موجب قدرتمندتر شدن دشمنان جامعه ی اسلامی شود؛ متقابلاً شرایط ذلت مسلمانان را فراهم نموده و جایز نخواهد بود
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
سوم :👈تقبیح برقراری رابطه ی دوستانه با کافران خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:" الَّذینَ یتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیأَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً."(5) این آیه شریف و امثال آن، مودت و دوستی با کفار به جای مؤمنان را منع میکند؛ چون این دوستی سبب سلطه و سلطنت اعتباری و واقعی کفار میشود. نهی از دوستی کفار، بر حرمت هر عملی دلالت میکند که موجب سلطه و سلطنت و نفوذ کفار شود.
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
کانال مدارس امین 👇👇👇👇
مدیریت مدارس امین
https://eitaa.com/mamin110
#شهیدانه 🕊✨
اگرمےخواهیدنذرۍکنید
فقط↯
گناهنکنید!!!
مثلانذرکنیدیکروزگناهنمےکنم
هدیهبهآقاصاحبالزمان(عج)ازطرف خودم...🌱
فرازۍازوصیتنامہشهیدوالامقام
◍مجیدسلمانیان
#معرفی_کتاب 📚
نام کتاب : رهایی از تکبر پنهان
نویسنده : علیرضا پناهیان
ناشر : بیان معنوی
حاج آقا پناهیان در این کتاب به صفاتی که در وجود انسان پنهان می شوند و از جمله تکبر پنهان اشاره دارد . به آثار شوم تکبر پنهان پرداخته و نشان می دهد چگونه یک صفت پنهان می تواند نقش تعیین کننده ای در سرنوشت انسان داشته باشد . همین طور به راه های کشف و درمان این صفت میپردازد .
این کتاب با فراخواندن انسان به دقت در ویژگی ها و صفات خود در مسیر خودشناسی میتواند بسیار کمک کننده باشد .
🔸@baaghfadak
امشب که زمین و آسمان می گرید
از ماتم عسگری جهان می گرید
جا دارد اگر شیعه خون گریه کند
چون مهدی صاحب الزمان می گرید
سالروز پرپر شدن یازدهمین گل بوستان امامت و ولایت، تسلیت باد
چند جمله از بیانات گهربار و شریف امام حسن عسکری (ع):
- «لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ»
عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است. (تحف العقول، ص ۴۴۸)
- «اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ»
وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد. (مسند الامام العسکری، ص ۲۹۰)
- «خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوقَهُما شَئٌ: الإیمانُ بِاللّهِ وَ نَفْعُ الإخْوانِ.»
دو خصلت است که بالاتر از آن چیزی نیست: ایمان به خدا و سود رساندن به برادران. (بحار الأنوار، ج ۵۳، ص ۱۹۱)
- «بئسَ العَبد عَبدٌ یَکُون ذاوجهَین و ذالسَانینِ، یطرِی أخاه شَاهِداً و یأکله غائباً، إن أَعطی حَسَده و إن ابتَلی خَانَه»
چقدر بد است بنده دورو و دو زبان، که در حضور برادرش او را میستاید و در غیاب او بدگوئی اش میکند. اگر عطایی به برادرش رسد حسد برد، و اگر گرفتار گردد او را وانهد. (تحف العقول، ص ۵۱۸)
- «المُومِنُ بَرَکَةٌ عَلی المُومِنِ وَ حُجَّةٌ عَلی الکافر»
مؤمن برای مؤمن برکت و برای کافر، اتمام حجت است. (تحف العقول، ص ۴۸۹)
- «لَیسَ مِنَ الاَدَبِ اِظهارِ الفَرَح عِندَ المَحزونِ»
اظهار شادی نزد غمدیده، از بی ادبی است. (تحف العقول، ص ۴۸۹)
- «کَفاکَ ادباً تَجنُّبُکَ ما تَکرهُ مِن غَیرکَ»
در مقام ادب همین بس که آنچه برای دیگران نمیپسندی، خود از آن دوری کنی. (مسند الامام العسکری، ص ۲۸۸)
- «التَّواضُعُ نِعمَةٌ لایُحسَدُ عَلَیها»
تواضع و فروتنی نعمتی است که بر آن حسد نبرند. (تحف العقول، ص ۴۸۹)
- «جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ»
تمام پلیدیها در خانهای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است. (بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۷)
- «لا تُمار فَیذهَبَ بَهاوُک وَ لا تمازح فَیجتَرَاُ عَلَیک»
جدال مکن که ارزشت میرود و شوخی مکن که بر تو دلیر شوند. (تحف العقول، ص ۴۸۶)
- «اَشَدُّ النّاس إجتهاداً مَن تَرَک الذُّنوبَ»
کوشندهترین مردم کسی است که گناهان را رها سازد. (تحف العقول، ص ۴۸۹)
- «أقَل النّاس رَاحَة، الحُقُود»
کینه ورز، کم آسایشترین مردم است. (تحف العقول، ص ۵۱۹)
- «قَلبُ الأَحمَق فِی فَمِه و فَمُ الحَکیم فی قَلبِه»
قلب نابخرد در دهان اوست و دهان خردمند فرزانه در دل او. (تحف العقول، ص ۵۱۹)
زندگینامه حضرت امام حسن عسکری(ع) را بیان فرمایید.
پاسخ
امام حسن عسکری(ع) در روز جمعه هشتم ربیع الثانی[1] سال 232 هجری قمری[2] به دنیا آمد. پدرش امام دهم حضرت امام هادی(ع) است. در مورد نام مادر آن حضرت که ام ولد[3] نیز بوده گزارش های مختلفی وجود دارد. در برخی از منابع، نام او؛ «حدیث»، «سَوسَن»،[4] یا «سلیل»[5] ذکر شده است.
بنابر نقلی، پیامبر اسلام(ص) در سخنی با امام علی(ع) از ولادت تمام امامان و از جمله امام یازدهم خبر داده و حضرتشان را چنین توصیف فرمود: «خداوند تبارک و تعالی در صلب امام هادی نطفه ای قرار داد که او را نزد خود "حسن" نامید و او را همچون نوری در شهرها قرار داد، در زمین، خلیفه و مایه عزّت امّت جدّش نمود و هادی و راهنمای شیعیانش کرده نزد پروردگارش او را شفیع آنان نمود. خداوند او را مایه نقمت و عذاب مخالفان قرار داد و برای دوستانش و کسانی که او را امام خود بدانند، حجّت و برهان گرداند».[6]
امام حسن عسکری(ع)، پدر و پدربزرگشان به «ابن الرضا» نیز معروف بودند.[7]
آن حضرت در سال 234 ق و در حالی که دوسال بیشتر نداشتند به همراه پدر با فراخوان متوکّل، به سامرّا رفتند و بالاجبار تا آخر عمر بابرکتشان در همان شهر سکونت گزیدند.[8]
امام حسن عسکری(ع) با نرجس (یا حکیمه) (دختر یشوعا، پسر قیصر روم که مادرش از اولاد حواریّون و نسبش به شمعون وصیّ حضرت عیسی می رسد) ازدواج نمود.[9]
امام حسن عسکری (ع) تنها یک فرزند داشت که او همان حضرت مهدی منتظر(عج) و آخرین امام شیعیان می باشد.[10]
امامت امام حسن عسکری(ع)
حضرت امام هادی(ع) به یکی از اصحاب خود چنین نوشت: «ابو محمد فرزند من از نظر خلقت و آفرینش، سالم ترین افراد آل محمد، و حجتش از همه محکم تر، و بزرگ ترین فرزند و جانشین من بوده، و رشته امامت و احکام نزد او است، و تو آنچه از من می پرسیدی از او بپرس».[11]
شاهویه بن عبدالله می گوید: امام دهم(ع) نامه ای بدین مضمون برایم نگاشتند که؛ «تو خواستی از امام پرسش کنی و نگران این موضوع هستی، ولی نگران نباش! خداوند مردم را پس از هدایت، سرگردان نمی کند... اینک امام شما بعد از من فرزندم ابومحمد است...».[12]
به هر حال بعد از شهادت امام هادی(ع) در سال 254 ق، امامت شیعیان به مدت شش سال در دستان باکفایت امام عسکری(ع) بود.
شهادت امام حسن عسکری(ع)
بیشتر علمای شیعه بر این اعتقاد هستند که حضرت مسموم شده است[13] و همچنین پدرش و جدّش و همه امامان دیگر به شهادت رسیده اند.[14] و در این باره به آنچه از امام صادق(ع) و امام رضا(ع) روایت شده استدلال کرده اند که فرمودند: به خدا سوگند! هیچ کدام از ما نیست جز این که شهید می شود.[15]
حضرتشان در روز جمعه هشتم ربیع الاول 260 ق به شهادت رسید.[16]
بعد از آن بود که شیعیان برای اقامه نماز در خانه آن حضرت جمع شدند و جعفر برادر امام یازدهم، خود را برای پیش افتادن در نماز آماده می کرده که ناگاه حاضران دیدند که نوجوانی آمده و دامن جعفر را گرفته و او را از کنار پیکر امام دور کرده و خود بر ایشان نماز خواند و مردم نیز با او به اقامه نماز پرداختند و سپس محل را ترک کرده و ناپدید شد و مردم نفهمیدند که از کدام سو رفت.[17]
سبب شهادت امام حسن عسکری(ع)
فرزند عبیدالله بن خاقان می گوید: روزی برای پدرم که وزیر معتمد بود خبر آوردند که امام حسن(ع) بیمار است. پدرم با عجله خبر را به خلیفه داد. خلیفه به پنج نفر از معتمدانش - از جمله نحریر خادم - دستور داد که خانه حضرت را زیر نظر داشته باشند و طبیبی را مقرّر کرد که هر صبح و شام از احوال ایشان آگاه شود. بعد از دو روز خبر آوردند که بیماری آن حضرت شدیدتر شده است. پدرم نزد حضرتشان رفته و به پزشگان دستور داد که از آنجا دور نشوند و از قاضی القضات نیز خواست که ده نفر از دانشمندان سرشناس را پیوسته نزد امام(ع) نگهدارد.[18]
به نظر می رسد تمام اینها صحنه سازی هایی بود که مرگ آن حضرت را طبیعی جلوه دهند.
به هر حال، امام به شهادت رسید و در همان شهر سامرا و در همان خانه ای که پدرشان در آن دفن شده بود به خاک سپرده شد.[19]
سیره عملی امام حسن عسکری(ع)
جوانمردی ایشان تا اندازه ای بود که حتی به مخالفان نیازمند خود نیز کمک می کردند. محمّد بن علی بن ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) نقل می کند: زمانی به تهی دستی مبتلا شده و زندگی برایمان دشوار شده بود. روزی پدرم(که بعد از امام هفتم(ع) فردی را به امامت نمی پذیرفت) به من گفت: نزد حسن بن علی برویم؛ زیرا او را به جوانمردی توصیف می کنند. به پدرم گفتم: مگر او را می شناسی؟! گفت: نه! راه که می رفتیم، پدرم گفت: کاش ایشان پانصد درهم به من بدهد تا دویست درهم آن را صرف پوشاک و دویست درهم را صرف پرداخت بدهی ها و صد درهم دیگر را هم برای مخارج زندگی به مصرف برسانم. من هم با خود گفتم: کاش سیصد درهم نیز به من می داد تا صد درهم را برای پوشاک و صد درهم را برای مخارج زندگی و با صد
درهم دیگر مرکبی تهیه می کردم! وقتی به حضورشان رسیدیم، ایشان از پدرم پرسیدند چرا تاکنون نزد ما نیامده ای؟ پدرم گفت: با این وضع خجالت می کشیدم خدمت برسم! وقتی خواستیم مرخص شویم، همان مقدار پول که آرزویش را داشتیم، به ما دادند... به پدرم گفتم: آیا دلیلی روشن تر از این برای امامت ایشان می خواهی؟ پدر گفت: من به آیین خود عادت کردم!![20]
سیره سیاسی امام حسن عسکری(ع)
امام عسکری(ع) با وجود تمام محدودیت ها و کنترل هایی که از طرف دستگاه خلافت به عمل می آمد، یک سلسله فعالیت های مخفیانه سیاسی را رهبری می کرد که از چشم جاسوسان دربار به دور می ماند:
«داود بن اسود»، خدمتگزار امام(ع) که مأمور هیزم کشی و گرم کردن حمام خانه بود، می گوید: حضرتشان به من فرمود: «این چوب را بگیر و نزد عثمان بن سعید ببر و به او بده»، من چوب را گرفته روانه شدم، در راه به یک نفر سقّا برخوردم، قاطر او راه مرا بست. سقّا از من خواست حیوان را کنار بزنم. من چوب را بلند کرده و به قاطر زدم. چوب شکست، وقتی محل شکستگی آن را نگاه کردم، چشمم به نامه هایی افتاد که در داخل چوب بود! به سرعت چوب را زیر بغل گرفته و برگشتم در حالی که سقا مرا به باد فحش و ناسزا گرفت.
وقتی به در خانه امام رسیدم، «عیسی» خدمتگزار امام، کنار در به استقبالم آمد و گفت: آقا و سرورت می گوید: چرا قاطر را زدی و چوب را شکستی؟ گفتم: نمی دانستم داخل چوب چیست؟ امام فرمود: «چرا کاری می کنی که مجبور به عذر خواهی شوی؟ مبادا بعد از این چنین کاری کنی، اگر شنیدی کسی به ما ناسزا هم می گوید، راه خود را بگیر و برو و با او مشاجره نکن. ما در شهر و دیار بدی به سر می بریم، تو فقط کار خود را بکن و بدان که گزارش کارهایت به ما می رسد».[21]
این قضیه نشان می دهد که امام(ع)، اسناد، نامه ها و نوشته هایی را که سرّی بوده، در میان چوب، جاسازی کرده و برای عثمان بن سعید، که شخص بسیار مورد اعتماد و رازداری بوده، فرستاده است و این کار را به عهده مأمور حمام که کارش هیزم آوردن و چوب شکستن و امثال اینها بوده و طبعاً سوء ظن کسی را جلب نمی کرده واگذار کرده است، ولی بر اثر بی احتیاطی او، نزدیک بوده این راز فاش شود.
امام عسکری(ع) در مدت کوتاه امامت خویش با سه نفر از خلفای عباسی که هر یک از دیگری ستمکارتر بودند، معاصر بود، این سه تن عبارتند از:
۱. المعتزّ
۲. المهتدی
۳. احمد المعتمد[22]
خلفای عباسی که روز نخست به نام طرفداری از اهل بیت پیامبر(ص) و برای گرفتن انتقام آنان از بنی امیه قیام کردند، آنچه را که قبلاً به مردم وعده داده بودند، نادیده گرفته و مانند خلفای بنی امیه و بلکه بدتر از آنان، ستمگری و خودکامگی را آغاز کردند.
امام حسن و تربیت شاگردان شایسته
امام حسن عسکری(ع) همانند سایر امامان معصوم(ع) در زمینه تربیت شاگرد اهتمام خاصی داشت. چنانکه شیخ طوسی، بیش از صد نفر از یاران و شاگردان آن حضرت را یاد کرده است.[23]
امام حسن عسکری(ع) و نوشتن کتاب
حضرت عسکری(ع) علاوه بر تربیت شاگردان و تشویق نویسندگان، خود نیز دست به قلم برده و کتاب ها و نامه های فراوانی را برای توسعه علم و دانش و هدایت و راهنمایی جامعه از خود به یادگار گذاشته است که به نمونه هایی اشاره می شود:
۱. «تفسیر القرآن» که حسن بن خالد برادر محمد بن خالد آن را نقل کرده است. گفتنی است؛ امروزه کتابی با عنوان «تفسیر الامام العسکری(ع)» موجود است که عالمان رجال و حدیث بر آن نقدها دارند و آن را غیر از نوشته اصلی می دانند.[24]
۲. کتاب «المنقبة» که مشتمل بر بسیاری از احکام و مسائل حلال و حرام است.[25]
۳. نامه ها.
امام حسن عسکری(ع) برای گسترش فرهنگ تشیع، توسعه علم و دانش، و هدایت و سازندگی، نامه های فراوانی به شهرها نوشته است؛ مانند: نامه آن حضرت به شیعیان قم[26] که متن آن در کتاب ها ثبت و ضبط شده است. همچنین نامه ای که امام به «علی بن بابویه»،[27] «اسحاق بن اسماعیل نیشابوری»[28] نوشته است.
امام حسن عسکری(ع) و تناقض قرآن
اسحاق کندی که از فیلسوف های زمان خود بود، مخفیانه و با جدیّت به نگارش کتابی به نام «تناقض القرآن» می پرداخت.
یکی از شاگردان او خدمت امام رسید. حضرت عسکری(ع) فرمودند: «یک مرد توانا میان شما وجود ندارد که استادت را از سرگرم شدن به قرآن باز دارد؟» او گفت: ما از شاگردان این مرد هستیم چطور می توانیم در این مورد یا کار دیگری بر او اعتراض نمائیم؟! امام(ع) فرمودند: «می توانی آنچه به تو می آموزم به او برسانی؟» جواب داد: آری. فرمود: «می روی پیش او خیلی به او محبت می کنی و در کاری که اشتغال دارد به او کمک خواهی کرد. وقتی به تو انس گرفت و با او نزدیک شدی، می گویی یک سؤال برایم پیش آمده اگر اجازه می دهی بپرسم؟ او خواهد گفت: سؤالت را بپرس. به او بگو: آیا این امکان وجود دارد که قرآن پیش تو بیاید و بگوید منظورم از این سخن غیر آن چیزی است که تو گمان کرده ای! استادت چنین امکان
ی را تأیید خواهد کرد... سپس این نکته را به او یادآوری کن که شاید قرآن معنایی غیر از آنچه تو خیال کرده ای را اراده کرده باشد».
شاگرد پیش استادش کندی رفت و مدتی با او همساز شد تا بالأخره این پرسش را مطرح ساخت... کندی بعد از پذیرفتن اشکال از شاگردش پرسید که این اشکال کار خودت نیست و آن را از که آموخته ای؟! و بعد از آنکه فهمید که امام عسکری(ع) این توصیه را به شاگردش کرده بود، تمام آنچه نوشته بود را سوزاند.[29]
امام حسن عسکری(ع) و امام بعد از او
ابو الادیان می گوید: من در خدمت امام عسکری(ع) کار می کردم و نوشته های او را به شهرها می بردم هنگامی که آن حضرت در بستر بیماری بود به خدمت امام رسیدم، ایشان نامه هایی نوشت و فرمود: «اینها را به مدائن برسان. چهارده روز سفرت طول می کشد و روز پانزدهم وارد سامرا می شوی در حالی که از منزل من صدای شیون می شنوی و مرا روی تخته غسل می بینی».
ابو الادیان می گوید: عرض کردم اگر این اتفاق برای شما بیفتد امام بعد از شما چه کسی خواهد بود؟
امام(ع) فرمود: «هر کس جواب نامه های مرا از تو خواست او بعد از من امام است».
ابو الادیان: نشانه ای بیفزائید.
امام(ع): «هر کس بر من نماز خواند او قائم بعد از من است».
ابو الادیان: نشانه ای دیگر بیفزائید.
امام(ع): «هر کس به آنچه در کیسه وجود دارد خبر داد او قائم بعد از من هست».
ابو الادیان: هیبت آن حضرت مانع شد که من بپرسم در کیسه چیست؟
من نامه ها را به مدائن رساندم و جواب آنها را گرفتم و چنانچه فرموده بود روز پانزدهم به سامرا برگشتم و در خانه اش صدای شیون بود و تعدادی از شیعیان مشغول غسل دادن ایشان بودند، ناگهان دیدم جعفر برادر امام بر در خانه است و شیعه گرد او جمع هستند و او را تسلیت می دهند و به امامت تهنیت می گویند. با خود گفتم: اگر امام این است پس امامت باطل است؛ زیرا می دانستم که جعفر شراب می نوشد و قمار می کند و طنبور هم می زند! من نزدیک او رفتم و تسلیت گفتم و تهنیت دادم و چیزی از من نپرسید سپس شخصی بیرون آمد و گفت: یا سیدی برادرت کفن شده است برخیز و بر او نماز بخوان، جعفر بن علی با جمعی از شیعیان که اطرافش بودند وارد حیاط شد و وقتی وارد صحن خانه شدیم جنازه حسن بن علی بر روی تابوت کفن کرده بود، جعفر جلو ایستاد که بر برادر نماز بخواند چون خواست الله اکبر گوید کودکی گندم گون و مجعد مو و پیوسته دندان از اطاق بیرون آمد و ردای جعفر را عقب کشید و گفت: «ای عمو! من سزاوارترم که به جنازه پدرم نمازگزارم! عقب بایست!». جعفر با روی درهم و رنگ زرد عقب ایستاد و آن کودک جلو ایستاد و بر او نماز خواند و امام حسن عسکری(ع) در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. سپس آن کودک گفت: «ای بصری! جواب نامه ها را بیاور که با تو است»، آنها را به وی دادم و با خود گفتم: این دو نشانه. سپس نزد جعفر رفتم که داشت ناله و فریاد می کرد و از دست آن کودک می نالید، حاجز وشاء به او گفت: آن کودک که بود؟! گفت: به خدا سوگند! من تا کنون نه او را دیدم و نه او را می شناسم. ما هنوز نشسته بودیم که چند نفر از قم آمدند و از رحلت امام عسکری(ع) مطلع شده و به دنبال جانشین او بودند که آنان را به سوی جعفر بن علی فرستادند. قمیان بر او سلام کرده و... اظهار داشتند که نامه ها و اموالی با ما است، بگو: نامه ها از کیست و چقدر مال در این کیسه ها است؟ جعفر از جا پرید و جامه های خود را تکانید و گفت از ما علم غیب می خواهید؟! خادمی از میان خانه بیرون شد و به آنها گفت: نامه هایی که با شما است از فلان و فلان است و در همیان، هزار اشرفی است. آنها نامه ها و اموال را به دست او سپردند و گفتند: آن کسی که تو را برای خاطر اینها فرستاده است او امام است.[30]
پی نوشت ها:
[1] طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1417ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 422، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[2] شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 313، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، قم، 1413 ق.
[3] یعنی مادر فرزند، و آن کنیزی است که از مولای خود آبستن شود.
[4] کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، کافی، ج 1، ص 503، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 313.
[5] امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 2، ص40، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، 1403ق.
[6] شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 62، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[7] إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2 ص 131.
[8] حسنی، هاشم معروف، سیرة الائمة الاثنی عشر(ع)، ج 3، ص 481، نجف، المکتبة الحیدریة، چاپ اول، 1382ق.
[9] ابن ابی الثلج بغدادی، محمد بن احمد، تاریخ أهل البیت نقلا عن الأئمة(ع)، ص 125، قم، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ اول، 1410ق؛ خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایة الکبری، ص 3
34، بیروت، البلاغ، 1419ق؛ ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص 208 - 214، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[10] الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 339.
[11] همان.
[12] همان، ص 320.
[13] إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131؛ طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 424، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[14] همان؛ و نیز ر. ک: دلائل الامامة، ص 424؛ مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص422.
[15] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 585، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 132؛ مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 2، ص 209.
[16] الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 313؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131.
[17] شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 475، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[18] کتاب الغیبة، ص 218 - 219؛ قمی، عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، ج 3، ص 1940، قم، دلیل ما، 1379ش.
[19] الکافی، ج 1، ص 503.
[20] الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 326.
[21] مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4 ص 427.
[22] إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 131.
[23] ر. ک: طوسی، محمد بن حسن، رجال، ص 397 - 403، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، 1415ق.
[24] آقا بزرگ تهرانی، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 2، ص 432، قم، اسماعیلیان، 1408ق.
[25] همان، ج 23، ص 149.
[26] مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 425.
[27] شیخ صدوق، محمد بن علی، صفات الشیعة، ص 6، تهران، انتشارات زرارة، چاپ سوم، 1380ش.
[28] ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 484، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[29] مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 424.
[30] کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 474 - 476
شرح وظایف مبلغین امین هجرتی و ساعتی.pdf
526.9K
با سلام و عرض تبریک حلول ماه ربیع
شرح وظایف مبلغان امین ویژه ایام خاص (بیماری کرونا)
با تشکر
مدیریت مدارس امین
https://eitaa.com/mamin110
صلی الله علیک یا امام حسن عسگری
لحظه ها بی قرار می گذرد
باغمی بی شمار می گذرد
چه غریبانه روزهای امام
در میان حصار می گذرد
خنجر کینه هاست بر جانش
همه ی سامراست زندانش
روضه ی کربلا ز چشمانش
ساعتی چندبار می گذرد
آشنایی در این غریبستان
مانده در تنگنای دژخیمان
سالها می شود در این زندان
عمربراین مدار می گذرد
گرچه شرح حصار سنگین است
تلخی راه وصل شیرین است
سخت اماحدیث عشق این است
سختی روزگار می گذرد
در حصار است عاشقی مظلوم
از رسیدن به حق خود محروم
باز در ذهن این قبیله ی شوم
کینه ی ذوالفقار می گذرد
با وجود هزار جوش وخروش
نشده آفتاب عشق خموش
کوچه ها را دوباره کیسه به دوش
مردشب زنده دارمی گذرد
فهم جمعی عنود سنگ پرست
لطف او را عجیب بی بهره ست
از سر دشمنان سنگ به دست
مرددریا تبار می گذرد
شرح عشق است این زمان در صبر
زندگی می کند ولی در جبر
از دل ازدحام اینهمه ابر
وه چه خورشید وار می گذرد
بین این دشمنان سردرگم
جمع بی بهره گان از این خُم
رحمت حق، امام یازدهم
آخر از این دیار می گذرد
خسته از راه های بسته شدیم
از غم این سالهاشکسته شدیم
از زمستان عجیب خسته شدیم
زندگی بی بهار می گذرد
پیچد آخر به گوش اهل جهان
بانگ لبیک یا امام زمان
می رسد آن امام مظلومان
آخر این شام تار می گذرد
ای پناه جهانیان بازآ
ای وجودت به دهر جان بازآ
حضرت صاحب الزمان بازآ
عمری از انتظار می گذرد
ای تو زیباترین غزل مهدی
عالم آرای بی مثل مهدی
جلوه بنمای ایها المهدی
زندگی در غبار می گذرد
احمدرفیعی وردنجانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز ستون دین هست