eitaa logo
🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
907 دنبال‌کننده
20هزار عکس
22.2هزار ویدیو
94 فایل
انقلابی بودن میعارنیست انقلابی ورهروماندن پای ارزشهاهنراست من انقلابیم ۵۷ گروه میثاق با شهدا https://eitaa.com/joinchat/2230386699C64b9b33430
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت‌و‌گوی کیهان با خواهر روحانی شهید سید محمد اسحاقی«وحیدی» 🔰 از مسجد کرامت تا قله ۱۱۵۰ 👤 🔻من نجمه‌سادات اسحاقی خواهر شهید سید محمد هستم. پدرم عالِم عامل و در مسیر حضرت امام(ره) و انقلاب به تبلیغ شریعت ناب الهی مشغول بودند. برادرم سید محمد فرزند سوم خانواده، متولد ۱۳۴۰ و از من حدود شش سال بزرگ‌تر بود. 🔻سید محمد از همان اوایل نوجوانی تصمیم گرفت درس طلبگی بخواند و وقتی با پدرم عنوان کرد، ایشان از این تصمیم او خیلی خوشحال شدند. وقتی مبارزات شروع شد او به‌عنوان یک طلبه جوان انقلابی در همه عرصه‌ها حضور فعال داشت. همیشه متعجب ‌بودیم از اینکه او با این‌ همه فعالیت‌های غیردرسی، چه موقع به درس‌هایش می‌رسد؟! 🔻 در مبارزات علیه رژیم شاه، با تأسی از شهید نواب‌‌صفوی شجاعانه، بدون ذره‌ای ترس فعالیت می‌کرد و حتی مادرم را نیز وارد فعالیت‌های انقلابی کرده‌ بود. مثلاً گاهی همسر شهید نواب‌صفوی سخنرانی داشتند و مادرم در آن جلسات روشنگری شرکت می‌کرد. 🔻به‌نظر من احترام به پدر مادر و همین‌طور اخلاصی که داشت باب شهادت را به روی او گشود. به هیچ‌ چیز، نگاه مادی نداشت و همه کارهایش در راه خدا و اسلام بود. حضورش را در زندگیمان واقعاً احساس می‌کنیم و در تمام این سال‌ها که جسمش در کنارمان نبوده، عطر فداکاری‌های او و سایر شهدا استشمام می‌شود و از برکت ایثار آنان بهره مند هستیم و همیشه از آن عزیزان خدا می‌خواهیم که برای عاقبت بخیری ما و فرزاندانمان دعا کنند و مارا در جهت حفظ ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب یاری رسانند. 🔻در عید نوروز همیشه برای صله‌‌رحم پیشقدم بود. نه با زبان، بلکه با عمل و اقدامش ما را هم به این کار تشویق می‌کرد و علاوه ‌بر فامیل نزدیک، به فامیل دور هم سر می‌زد و از آنها یاد می‌کرد. 🔻سید محمد به صدیقه طاهره(س) ارادت خاصی داشت و نحوۀ شهادت و شکافتن پهلوی او ما را به یاد شهادت حضرت زهرا(س) می‌انداخت. شاید به خاطر همین علاقه و ارادت بود که شهادتی این‌گونه برایش مقدر شد. همرزم شهید عزیز می‌گوید در لحظه شهادت کنار او بودم و دیدم که این کلمات را تکرار می‌کند: «‌ای خدا، یا امام زمان، ما سرباز تو هستیم.» https://kayhan.ir/001Ida
گفت‌وگوی کیهان با خانواده‌ شهیدان ایرانمنش 🔰 شهید فهمیدۀ اختیـارآبـاد کرمـان 👤 🔸آنهائی که لیاقت شهادت همراه خلقتشان در وجودشان به ودیعه گذاشته ‌شده، توان محافظت از آن گوهر نیز به آنها عطا ‌شده ‌است، تا حتی به اندازۀ چشم‌ بر هم زدنی از مسیر آن دور نشوند. بنابراین محال است که در مسیری جز شهادت از دنیا بروند. محمدمهدی و پدرش شهید رضا ایرانمنش آن‌قدر خوب بودند که حیف بود اگر شهید نمی‌شدند. محمدمهدی اکنون عزیز دل اختیارآباد است و با نام شهید فهمیده اختیارآباد از او حاجت می‌گیرند. 🔸سمیه کاظمی همسر شهید رضا ایرانمنش و مادر شهید محمدمهدی ایرانمنش هستم. همسرم متولد سال ۵۳ بود و حاصل ازدواج ما سه فرزند است؛ پسرمان محمدمهدی و دخترها فائزه‌خانم و فرزانه‌خانم هستند. 🔸خانۀ پدری‌ام نزدیک مسجد قائم اختیارآباد بود و آقا رضا هم مدام به مسجد می‌رفت. یک‌بار که جلسۀ قرآنی در خانۀ خودمان گرفته ‌بودیم، او هم در این جلسه شرکت کرده ‌بود و در واقع نقطۀ آشنایی ما همان جلسه شد و مراحل بعدی را طی کردیم. 🔸گاهی می‌شد که به گلزار شهدا یا جای دیگر می‌رفتیم و دیر می‌شد و ناهار را از رستوران می‌خریدیم و به خانه می‌آمدیم. اگر وقت اذان می‌شد، یا کمی از نماز گذشته ‌بود، من می‌گفتم: «غذا سرد می‌شود، بنشینید غذایمان را بخوریم و بعد نماز بخوانیم.» می‌گفت: «نه، اول نماز می‌خوانیم.» یعنی در این ۲۳ سالی که با هم زندگی کردیم، همه‌ نمازها مخصوصاً نماز صبحش را اول وقت می‌خواند. 🔸خیلی اهل کمک به نیازمندان بود. من خودم عضو انجمن اولیای مدرسۀ دخترها بودم و آقا ‌رضا در مدرسه خیلی کمک می‌کرد. هر موقع که مراسمی بود و از لحاظ مالی کمکی لازم بود، می‌دانستند که باید به همسر من بگویند. اگر مثلاً پرده و پنجره‌ای یا وسیله‌ای می‌خواستند، یا برای نمازخانه‌ مدرسه چیزی لازم بود، به او می‌گفتند. در مدرسۀ معصومۀ اختیار‌آباد هم که بچه‌ها رفتند، برای بازسازی دفتر مدرسه کلاً کمکشان کرد. https://kayhan.ir/001K04
گفت وگوی کیهان با جانباز گردان تخریب رضا شریف‌محمدی 🔰 گـردان تخـریب سـازندۀ مسیـر خطـ ‌شکن‌ها 👤 🔻«رضا محمدی‌شریف» از همکاران سازمان برنامه و بودجۀ کشور، متولد سال ۱۳۵۰ هستم. یک فرزند دختر و یک فرزند پسر دارم. اصالتاً اهل مراغۀ آذربایجان هستیم. اوایل انقلاب که من تازه به مدرسه می‌رفتم، ما در حوالی یوسف‌آباد زندگی می‌کردیم که تقریباً محلۀ درباری‌ها بود و آنجا نظامیان زندگی می‌کردند. 🔻وقتی جنگ آغاز شد، مثل همۀ آحاد ملت از درگیری‌ها و اعزام‌هایی که صورت می‌گرفت، از جنگ مطلع شدیم. مسجد محل ما هم مسجد پرجنب و جوشی بود و زمان تاسیس کمیته انقلاب اسلامی و سپاه، از مهاجرین مراغه‌ای‌ و سرابی در مسجد ما هم بودند و مسجد به‌صورت هیئتی اداره می‌شد و مردم سعی می‌کردند در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی شرکت کنند. 🔻زمان اعزام سن من کم بود و می‌گفتند متولدین قبل از سال ۴۸ می‌توانند اعزام شوند. اما من متولد ۵۰ بودم. لذا فتوکپی شناسنامه را برداشتم و سال تولدم را به سال ۱۳۴۸ تغییر دادم. کپی‌اش را لاک گرفتم. 🔻در منطقه‌ای به‌نام اشرفی اصفهانی مستقر شدیم، که آنجا نیروها را پیاده و دپو می‌کردند و سپس گردان‌ها با توجه به نیازشان نیروها را از آنجا می‌بردند. در این منطقه ماشین‌ها با توجه به نیازشان افراد را برای فنی مهندسی، تخریب، رزمی و غیره می‌بردند. مرا هم برای گردان تخریب خواستند. 🔻فنی مهندسی آنجا یک گردان تخریب داشت و فرمانده هم حاج‌آقا امیر‌احمدی بود. بچه‌ها از ۱۵ سال تا ۲۱ سال بودند و تعدادی هم مسن‌تر بودند. سپس فرمانده سخنرانی کرد و کار گردان تخریب را از خنثی کردن مین تا رفتن روی مین هنگام عملیات، همه را برایمان توضیح داد و با تاکید گفت چون بچه‌های رزمی پشت سر شما هستند، اگر پایتان روی مین برود و یا میدان مین خنثی نشود، قتل عام صورت می‌گیرد. 🔻همان‌طور که حضرت امام می‌گفتند؛ جنگ یک دانشگاه بود. آن خودسازی‌هایی که در منطقه اتفاق می‌افتاد چیز دیگری بود. مثلاً وقتی از بچۀ ۱۵ ساله در مورد نماز شب می‌پرسیدی، شاید برایش سخت بود، ولی در آن دانشگاه بچه‌ها این‌ها را لمس می‌کردند و در مکتب اهل بیت‌(ع) تربیت می‌شدند. 🔻من در جبهه روی مین رفتن دوستانم را دیدم. این به هر حال شاید شرایط سختی باشه که رفیق عزیزت آسیب دیده ‌باشد، اما به نظر من سخت‌ترین شرایط آن شرایطی است که وقتی به بهشت زهرا می‌روی و می‌بینی که عزیزانی آنجا آرمیده‌اند که می‌توانستند بهترین شرایط را برای تحصیل و سایر موقعیت‌های اجتماعی داشته ‌باشند، اما به منطقه رفتند و برای دفاع از نظام و انقلابشان از همه ‌چیز گذشتند. https://kayhan.ir/001K7H
گفت‌و‌گو با مادر شهیده امدادگر مکرمه حسینی 🔰 جست‌وجوی شهادت در جادۀ خدمت 👤 🔸ثریا رنجبر کهنویی فرزند محمد، مادر شهیده امدادگر مکرمه حسینی هستم. دخترم در مسیر گلزار شهدا در حال خدمت‌رسانی به زائران حاج قاسم به شهادت رسید. ما اصالتاً اهل جوپار هستیم. من و همسرم، که پسردایی من است، سال ۱۳۷۹ ازدواج کردیم. 🔸دخترم کم‌کم بزرگ شد و وقتی نماز می‌خواندم، کنارم می‌ایستاد و به دهانم نگاه می‌کرد. حدود ۵ سالش بود که تابستان‌ها در کلاس‌های نشاط معنوی حرم شرکت می‌کرد. وقتی شش ساله شد، به مدرسه رفت و دوران ابتدائی‌اش را در مدرسۀ توحید گذراند و برای دورۀ راهنمایی به مدرسۀ ۱۵ خرداد جوپار رفت. 🔸در ایام ۲۲ بهمن خیلی خوشحال بود. کارهای فرهنگی و تزیین کلاس را انجام می‌داد و می‌گفت: «من این کارها را دوست دارم.» هر کاری که داشت زمین می‌گذاشت و می‌گفت: «روز ۲۲ بهمن باید به راهپیمایی برویم. چون جشن انقلاب ماست. ما باید در صحنه باشیم، تا همه بفهمند که ما انقلابمان را دوست داریم.» حتی اگر مریض هم بود، می‌رفت. 🔸مکرمه در کنار درس و دانشگاهش هلال‌احمر هم می‌رفت. دیگر ترم آخر دانشگاهش بود. سال ۹۸ در دانشگاه ملی بردسیر کرمان رشته فرش قبول شده ‌بود، اما به‌ عنوان میهمان در دانشگاه پیام‌نور جوپار حقوق می‌خواند. از همان سال 98 هم همراه خواهرش به هلال‌احمر رفت و آنجا هر کاری بود، انجام می‌داد. 🔸ما آن ‌موقع درمانگاه بودیم. مدام به همسرم می‌گفتم که ما هم به گلزار برویم. تلویزیون روشن بود و من جلوی آن چشم‌هایم داشت گرم می‌شد که پس از صدای انفجار یک آن لرزشی وجودم را گرفت. حالت ناجوری بود. چشمم را که باز کردم، دیدم زیرنویس قرمز تلویزیون خبر انفجار بمب در مسیر مزار حاج قاسم را نوشته ‌است. 🔸اوضاع روحی دخترم ملیکا بعد از آن اتفاق طوری‌ است که وقتی برای مکرمه ‌گریه می‌کنم، آن لحظه‌ حادثه جلوی چشمش می‌آید و تیک می‌گیرد. فکش قفل می‌شود. در حال حاضر هم تحت نظر خانم دکتر سرکوهی دارو مصرف می‌کند. اما بنیاد شهید قبول نکرد که حقوقی به‌ عنوان جانباز برایش مشخص کند. خرج داروها و ویزیت دکتر خیلی زیاد است و باید بتوانیم از پس آن بربیاییم. ضربۀ روحی بسیار بدی به او وارد شده. 🔸بنیاد شهید هم می‌گوید که ترکش نخورده و کمکی نمی‌توانیم بکنیم. به هلال‌احمر هم می‌رود، ولی وقتی در خانه است و ما حرفی می‌زنیم، زود پرخاشگری می‌کند. تنها خواسته‌ای که دارم در مورد دخترم ملیکاست که جانبازی‌اش درست شود. من خرج و مخارجش را نمی‌توانم تهیه کنم. https://kayhan.ir/001KEv
گفت‌وگوی کیهان با حاج کمال‌المهدی الزقیبی موکب‌دار اربعین 🔰 خادمی زوار امام حسین‌(ع) والاتر از هر چیز 👤 🔻من حاج کمال‌المهدی الزقیبی موکب‌دار زوار امام حسین‌(ع) هستم. ما اینجا در مسیر زوار ساکن هستیم. زمان صدام در این مسیرها ایست بازرسی گذاشته ‌بودند و هر کس را که پیاده می‌آمد، بازداشت به مدت یک سال زندانی و بدون قید وثیقه حبس می‌کردند و ما به زوار پیاده کمک می‌کردیم. بسته‌های ساده‌ای تهیه می‌کردیم و در اختیار زوار قرار می‌دادیم و حکومت وقت هر کس را که به زوار کمک می‌کرد، بازداشت می‌کردند. 🔻محور و مهم‌ترین دلیلی که مرا به سمت موکب‌داری و خدمت به زوار امام حسین‌(ع) سوق داد، فرمایش امام صادق‌(ع) بود که فرمودند: «رحم الله من احیا امرنا؛ خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده نگه دارد و احیای شعائر کند.» مراسم اربعین امام حسین‌(ع) پدیده‌ای است که به ‌صورت سمبولیک نماد انتقام گرفتن از حکومت اموی‌ها و ابراز انزجار از حکومت آل‌امیه است و آنچه آنها در قبال اهل بیت رسول خدا (ص) مرتکب شدند. 🔻نزدیک سه دهه است که ما به زوار امام حسین‌(ع) خدمت می‌ کنیم و مذهب و ملیت آنها هرگز برایمان فرقی نداشته ‌است، چون ما به دید زائر امام حسین‌(ع) به آنها نگاه می‌کنیم و کاری به مابقی مسائل نداریم. البته این نکته خیلی مهم است که من ایرانی‌ها را درک می‌کنم که با این شرایط خاص و با مشقت زیاد برای زیارت می‌آیند. افراد متواضعی هستند و من خبر دارم که عبور از مرز برایشان با چه مشقتی همراه است؛ مسائلی اعم از شلوغی، بحث هزینه و غیره. 🔻صاحبان موکب‌ها که اینجا می‌آیند، هر آنچه که در توان دارند، می‌آورند. مثلا یک دفعه می‌بینی که یک کیسه پلاستیکی مثلاً پسته همراه خود دارد، آن را آورده و به ‌عنوان هدیه به بنده می‌دهد. شاید چیز زیادی نباشد، ولی برای من خیلی بزرگ و باارزش است و این بزرگ‌ترین چیزی ا‌ست که همراهش داشته ‌است. 🔻سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده میدان بود که شیعه را در همه نقاط جهان یاری رساند و نقش بزرگی در مبارزه با داعش داشت. هیچ‌کس را نمی‌توان با او مقایسه کرد. او تهدیدی برای سیاست‌های آمریکا در هر نقطه بود. و اما شهید سیدحسن نصرالله که من او را فرزند امام خامنه‌ای می‌بینم، کسی که دغدغه شیعه را به دوش می‌کشد. 🔻به ‌عنوان صحبت آخرم آرزو می‌کنم که ایران بر کشورهای عادی‌ساز روابط با اسرائیل پیروز شود. آنها آبروی اسلام را بردند. من نمی‌گویم پیروزی بر یهود، چون یهود دین الهی و دین آسمانی است. بلکه می‌گویم پیروزی بر صهیونیسم نژادپرست و جنایتکار، فرق زیادی بین جنبش صهیونیسم جنایتکار نژادپرست با یهود وجود دارد. https://kayhan.ir/001Kar