#من_منتظرم!
*
اون فیلم ِ روایت ِ قاتلین شهید علی وردی رو یادتونه؟
میگفت یکی با قمه میزد یکیلگد میزد
هرکی هرچیدم دستش بود
حدود ۳۰ نفر....
قیاس مع الفارق
فکر نکنم هیچ کدوم از قاتل های امام حسین
هیچ کدوم از اون ۴۰ نفریکهحمله کردن به کوچه بنی هاشم
خودشون روضه خونده باشن...
سلام بر عشق
روزی که بیاید
و روزی که بمیرد
و روزی که اهلش را تغییر دهد ..
-محمود درويش-
ما گاهی گریه میکنیم ولی با گریه، عقده دل باز میکنیم و نه بر "رنج های حسین(علیهالسلام) " که بر رنج های مشابه و غیر مشابه خودمان اشک میریزیم. ما از دردهای خودمان و از سیلی و اهانتی که چشیدهایم بر حسین(علیهالسلام) اشک میریزیم و بخاطر سنگینی ظلمی که تحمل کرده ایم بر حسین(علیهالسلام) ناله سر میدهیم و همین است که با این داغ ها، گرمتر گریه سر میدهیم و بیشتر هق هق میکنیم و همین است که باز گرفتار مکر شیطان و نفس خود و تجربهی خویش هستیم...
-کتاب چهل حدیث از امام حسین صفحه ۲۱۵-
استاد صفایی حائری
#من_منتظرم!
هیچ کس نمیتونه بفهمه چی تو قلب همسر شهید رضازاده میگذشته وقتی عکسهای این کلیپ رو گلچین میکرده...💔 ب
مردها میروند و شهید میشوند
و زنها میمانند و هر روز شهید میشوند
شهید میشوند
وشهید...
و اینگونه آنکه نیست،
آنکه هست را از پا در میآورد...
فاطمیه با صدای گرفته بیشتر میچسبه..:
هرچی علی علیه السلام ساکت بود و
بچه ها هقهقشونو خفه کردن تو جبران کن مومن!
رجوع شود به حدیث امامصادق علیه السلام
برای مادر ما با صدای بلند گریه کنید.
#من_منتظرم!
فاطمیه با صدای گرفته بیشتر میچسبه..: هرچی علی علیه السلام ساکت بود و بچه ها هقهقشونو خفه کردن تو
مجلس حضرت زهرا سلام الله علیها جلسه
توجه کردن
تفکر کردن
و ذکر گفتن است.
- حاج قاسم -
#من_منتظرم!
بیدارید؟
این چه سوالیه....
مگه شبِ شهادت مادر
کسیخواب به چشمش میاد؟!
حدود نیم ساعت دیگه منتظرتونم
#دربست_ظهور
نمیدونم از کجا شروع کنم...
شب عروسی امیرالمؤمنین و مادرمون،
پیامبر فرمودن همه برن بیرون
میخوام با عروس و داماد خصوصی حرف بزنم
همه رفتن اما اسما...
پیامبر فرمودن اسما چرا ایستادی؟
بانو اسما فرمود
از طرف حضرت خدیجه ماموریت دارم امشب فاطمه رو تنها نذارم...
تا اسم حضرت خدیجه اومد پیامبر منقلب شدن و عین ابر بهار گریه میکردن
اسماء رو همتون می شناسید،خادمه بی بیِ
اونم سالهای سال تو خونه کنار بی بی بوده،از زمان مادرش،هنوز به دنیا نیومده بوده تو خونه پیغمبر بوده
آقا جان خانم خدیجه سلام الله علیها
به من یه ماموریتی رو واگذار کرد
گفت اسماءمن دارم می میرم
اسماء دخترم کوچیکه یه روزی فاطمه ام عروس میشه
دختر شب عروسیش به مادر نیاز داره😥
اسماء زهرام مادر نداره😭
نکنه شب عروسیش زهرامو تنها بذاری...💔