eitaa logo
#من_منتظرم!
999 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
458 فایل
السَّلامُ‌ عَلَیکَ یٰا‌ أبٰاصالِح‌َ الْمَهْدی برای مهدی «عج» خودت را بساز و مهیا کن، ظهور بسیار نزدیک است.⛅🌻 ادامه فعالیت کانال در مُنیل ان شاءالله برای دریافت لینک منیل به شخصی پیام بدید🌱 @Momtahane110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[• ☺️ •] •‌‌ +شیـطان با یـڪ ڪِبر زمـین خورد|🙃| آدمــ با یـڪ حـرص زمـین خــورد|👥| پـسرِ آدمـ بـا یـڪ بُـخل ذَلـیل شـُد|🚶| یـُـونـس بـا یــڪ شـتابــ ذَلــیل شـُد|☝️🏻| ما ڪه الـحمدلله هـمه‌ی ایـن‌ها را باهـم داریــم|🙌🏻| و احســاسِ نـدامَتـے هــم نــداریم |🙃| ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
جداسازی مسیر رفت و آمد زنان و مردان در پیاده‌رو (اسرائیل) زن‌ها در #اسرائیل از پیاده‌روهای جداگانه استفاده می‌کنن ... این کار به‌خاطر جلوگیری از #اختلاط اون‌ها با مردهاست. در بیلبوردها و تبلیغات خبری از عکس #زنان نیست. در اورشلیم دختران از ۶ سالگی باید دامن زیر زانو بپوشن و آستین بلوزشون حدّاقل تا آرنج باشه. 🖇منابع: 🌐 www.google.com/amp/s/amp.smh.com.au/world/when-women-and-girls-are-the-enemy-20111118-1nn4d.html 🌐 www.haaretz.com/1.5192414 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
‍‍🔸بدن انسان دارای 96000 کیلومتر رگ خونی است. ‼️در صورتی که این رگهای خونی را باز کنیم،مسافتی به اندازه 2.5 بار دور کره زمین را در برمیگیرد! 🔺آیا در رگهای ما عشق به در جریان است؟! @man_montazeram
✅اگر فکر میکنی شیعه هستی... #عکس_رابازکن 🌸تا بدانی که هیچ نمیدانی.... #ازغرورمون_کم_کنیم ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
بی تو من که هیچ... آسمان هم زمین میخورد! ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
, |•حاج اسماعیل دولابے : هنگامے ڪہ بہ یاد امام حسین(ع) مے افتید،تردیدے نداشتہ باشید ڪہ آن حضرت هم بہ یاد شما است... میشود؟.... طوبایِ کربلا ، ص ۱۴۹ ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
هر چیزی کمش داروست متوسطش غذاست و زیادش سم است حتی محبت کردن 🖊پور سینا . ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵آیت الله بهجت: 🔷برای پیدا کردن شیء گمشده، این دعا خوانده شود، خوب است: اللّهمَّ، اِنّی اَساَلُکَ یا مُذَکِّرَالخَیرِ و فاعِلَهُ وَالآمِرَ بِهِ اَن تُصَلِّیَ عَلی محمد و آلِ محمد و تُذَکِّرَنی ما اَنسانیِه الشّیطانُ ◾️همچنین این دعا برای به یاد آوردن چیزهایی که فراموش شده، موثر است ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
❤️از امشب میخوایم تو کانال رمان بزاریم.... ❤️ نظراتتون رو برام بفرستید 💟 💠 @Momtahane312
[• 📚•] هميشه از پدرم متنفر بودم! مادر و خواهرهام رو خيلي دوست داشتم؛ اما پدرم رو نه... آدم عصبي و بي حوصلهاي بود. بد اخلاقيش به کنار، مي گفت: دختر درس ميخواد بخونه چکار؟ نگذاشت خواهر بزرگ ترم تا چهارده سالگي بيشتر درس بخونه... دو سال بعد هم عروسش کرد؛ اما من، فرق داشتم... من عاشق درس خوندن بودم! بوي کتاب و دفتر، مستم مي کرد. مي تونم ساعتها پاي کتاب بشينم و تکان نخورم... مهمتر از همه، ميخواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگي و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم. چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت... يه نتيجه ديگه هم به زندگيم اضافه شد... به هر قيمتي شده نبايد ازدواج کني! بہ قلــم🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• 📚•] شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوري بود، يه ا*ر*ت*ش*ي بداخلاق و بي قيد و بند... دائم توي مهمونيهاي باشگاه افسران، با اون همه ف*س*ا*د شرکت مي کرد؛ اما خواهرم اجازه نداشت، تنهايي پاش رو از توي خونه بيرون بذاره! م*س*ت هم که ميکرد، به شدت خواهرم رو کتک مي زد. اين بزرگترين نتيجه زندگي من بود... مردها همه شون عوضي هستن... هرگز ازدواج نکن! هر چند بالاخره، اون روز براي منم رسيد... روزي که پدرم گفت، هر چي درس خوندي، کافيه. بلاخره اون روز از راه رسيد... موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پایين بود... با همون اخم و لحن تند هميشگي گفت: هانيه؛ ديگه لازم نکرده از امروز بري مدرسه! تا اين جمله رو گفت، لقمه پريد توي گلوم وحشتناکترين حرفي بود که مي تونستم اون موقع روز بشنوم! بعد از کلي سرفه، در حالي که هنوز نفسم جا نيومده بود به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم: ولي من هنوز دبيرستان... خوابوند توي گوشم! برق از سرم پريد... هنوز توي شوک بودم که اينم بهش اضافه شد. – همين که من ميگم... دهنت رو مي بندي ميگي چشم! درسم درسم، تا همين جاشم زيادي درس خوندي. از جاش بلند شد... با داد و بيداد اينها رو ميگفت و ميرفت. اشک توي چشمهام حلقه زده بود؛ اما اشتباه ميکرد، من آدم ضعيفي نبودم که به اين راحتي عقب نشيني کنم. از خونه که رفت بيرون... منم وسايلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه. مادرم دنبالم دويد توي خيابون... – هانيه جان، مادر... تو رو قرآن نرو... پدرت بفهمه بدجور عصباني ميشه! براي هردومون شر ميشه مادر... بيا بريم خونه. اما من گوشم بدهکار نبود... من اهل تسليم شدن و زور شنيدن نبودم... به هيچ قيمتي! چند روز به همين منوال مي رفتم مدرسه... پدرم هر روز زنگ مي زد خونه تا مطمئن بشه من خونهام. مي رفتم و سريع برمي گشتم... مادرم هم هردفعه براي پاي تلفن نيومدن من، يه بهانه مياورد... تا اينکه اون روز، پدرم زودتر برگشت... با چشمهاي سرخش که از شدت عصبانيت داشت از حدقه بيرون ميزد بهم زل زده بود! همون وسط خيابون حمله کرد سمتم... موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشيد تو... اون روز چنان کتکي خوردم که تا چند روز نمي تونستم درست راه برم... بہ قلــم🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.. توبزن‌نقاره‌زن‌اسیرآهنگ‌توام به‌امام‌رضابگوبدجورۍدلتنگ‌توام❤️🍂 • ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• ☺️ •] •‌‌ +شیـطان با یـڪ ڪِبر زمـین خورد|🙃| آدمــ با یـڪ حـرص زمـین خــورد|👥| پـسرِ آدمـ بـا یـڪ بُـخل ذَلـیل شـُد|🚶| یـُـونـس بـا یــڪ شـتابــ ذَلــیل شـُد|☝️🏻| ما ڪه الـحمدلله هـمه‌ی ایـن‌ها را باهـم داریــم|🙌🏻| و احســاسِ نـدامَتـے هــم نــداریم |🙃| ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
انسانِ جدا از خدا در هر سِنی باشد ؛ است... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیا همه هیچ و اهل دنیا هم هیچ ای هیچ برای هیچ برهیچ مپیچ @man_montazeram
🌷🔆 آیا می‌دانستید «چاه مکن بحر کسی، اول خودت بعداً کسی» منشأ روایی دارد؟! ✅اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: مَن حَفَرَ لاَِخيِه بِئراً وَقَعَ فيها. ⬅️هر كس براى برادر ايمانى خود چاهى حفر كند، خداوند خود او را به چاه افكند. ➡️ ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💢💠 رمان بدون تو هرگز هر روز ساعت 19 💠💢💠در کانال
✴️ چشمت به نامحرم می افتد، اگر خوشت نیاید که مریضی! اما اگر خوشت آمد، فوراً چشمت را ببند و سرت را پایین بینداز و بگو: «یا خیر حبیب و محبوب» 💠شیخ رجبعلی خیاط💠 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
••⚜•• #‏سلام میدهم از جان و دل به تا اینڪه بشنوم را سلام‌حُســـنِ‌زمیــن‌ و زمــان‌، سلام ♥️ [ اَلسَلامُ‌عَلَیَک‌یااباعَبدِالله‌الحُسَین ] ••⚜•• ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
و مرگ ما حزب اللهی ها زمانی است که اعتقاداتمان بر اعمالمان می تازند...:)💔 ✍|..... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
(: +بہ هزار و یڪ دلیل عاقلے میتونستے نیاے...! -ولے به هزار و یڪ دلیل عاشقے آوردنت...! +ڪجا؟ - در راه امام زمانت... ( :♥ ┅═══✼❤️✼═══┅┄ @man_montazeram ┅═══✼❤️✼═══┅┄
👈 ...😍 🍃آیت الله شوشتری : از مرحوم علامه طباطبایی پرسیدم : آیا امکان ملاقات حضرت هست یا خیر!؟ فرمودند ؛ بلی به سه شرط 1_ تقوای کامل 2_ عشق فراوان 3_ و مداومت به زیارت آل یس ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
‌ 🌺 امام زمان(عج)به ملاقاسم رشتی فرمودند: 🍀 به دوستان مابگو در شدائدوسختی ها مارا اینگونه بخوانید(70مرتبه): ❤️"یامحمد ویاعلی ویافاطمه(یاحسن و یاحسین)یاصاحب الزمان ادرِکنی ولاتُهلِکْنی" @man_montazeram
#تلنگر 🌷آیت الله بهجت ره: ‌دائم سوره قل هو الله احد را بخوانید؛ و ثوابش را هدیه کنید به امام زمان عج... این کار عمرِ شما را با برکت میکند؛ و "مورد توجه خاص حضـرت" قرار می گیرید... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
❁ ﷽ ❁ 🔹اقبال عجم بود ، قدم رنجه نمودید 🔹یک «فاطمه» هم قسمت ایران شده باشد 💐۲۳ ربیع الاول سالروز ورود کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به شهر قم، تبریک و تهنیت باد. 💐 ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄
[• 📚•] حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه، به زحمت مي تونستم روي صندليهاي چوبي مدرسه بشينم... هر دفعه که پدرم ميفهميد بدتر از دفعه قبل کتک ميخوردم! چند بار هم طولاني مدت زنداني شدم؛ اما عقب نشيني هرگز جزء صفات من نبود. بالاخره پدرم رفت و پروندهام رو گرفت، وسط حياط آتيشش زد! هر چقدر التماس کردم! نمرات و تلاشهاي تمام اون سالهام جلوي چشمهام مي سوخت... هرگز توي عمرم عقب نشيني نکرده بودم؛ اما اين دفعه فرق داشت... اون آتش داشت جگرم رو مي سوزوند... تا چند روز بعدش حتي قدرت خوردن يه ليوان آب رو هم نداشتم، خيلي داغون بودم... بعد از اين سناريوي مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد؛ اما هر خواستگاري ميومد جواب من، نه بود و بعدش باز يه کتک مفصل! علي الخصوص اونهايي که پدرم ازشون بيشتر خوشش مي اومد؛ ولي من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم، ترجيح مي دادم بميرم اما ازدواج نکنم به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم، التماس مي کردم... خدايا! تو رو به عزيزترينهات قسم... من رو از اين شرايط و بدبختي نجات بده... هر خواستگاري که زنگ مي زد، مادرم قبول مي کرد... زن صاف و ساده اي بود! علي الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه... تا اينکه مادر علي زنگ زد و قرار خواستگاري رو گذاشت. شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد... طلبه است؟ چرا باهاشون قرار گذاشتي؟ ترجيح ميدم آتيشش بزنم اما به اين جماعت ندم... عين هميشه داد مي زد و اينها رو مي گفت... مادرم هم بهانه هاي مختلف مي آورد... آخر سر قرار شد بيان که آبرومون نره؛ اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون؛ ولي به همين راحتيها نبود. من يه ايده فوق العاده داشتم! نقشه اي که تا شب خواستگاري روش کار کردم. به خودم گفتم)خودشه هانيه! اين همون فرصتيه که از خدا خواسته بودي، از دستش نده( علي، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتي بود... نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت. کمي دلم براش مي سوخت؛ اما قرار بود قرباني نقشه من بشه. يک ساعت و نيم با هم صحبت کرديم. وقتي از اتاق اومديم بيرون... مادرش با اشتياق خاصي گفت: به به، چه عجب! هر چند انتظار شيريني بود؛ اما دهنمون رو هم مي تونيم شيرين کنيم يا... بہ قلــم🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ @man_montazeram ┄┅┅❁💚❁┅┅┄