"آخرین نامه رتبه اول کنکور پزشکی"
(به بهانه روز دانشجو)
♦️آخرین نامه رتبه اول #کنکور_پزشکی:
🌹«بسم رب الشهدء و الصدیقین»🌹
چه کسی می داند #جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره، قلب چند نفر را می درد؟
چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای این سوال و جواب ها قرار گرفته ایم⁉️
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه ی #دختران_معصوم_سوسنگرد باخبر است؟
کدام پسر دانشجویی می داند #هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده، کشته شده و در آن جا دفن شده؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: «نبرد تن و تانک!». اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟ چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر #شنی_های_تانک له می شود؟
آیا می توانید این مسئله را حل کنید:
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصلهی هزار متری شلیک می شود و در مبدأ به حلقومی اصابت و آن را سوراخ و گذر می کند. حالا معلوم نمایید، سر کجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت #اشک می ریزد؟ و کدام… و کدام…؟ توانستید؟!
اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:
هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ۱۰ متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده ی #مهران - #دهلران حرکت می کند مورد اصابت قرار میدهد. اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تَن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟….
دلت را به چه بسته ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزهی فوق دکترا؟…
«صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پرکشیدن، پرستو شدن…»
🔹آنچه خواندید متن نامه ای از #شهید «احمدرضا احدی»، دارنده ی رتبه ی نخست #کنکور پزشکی سال ۶۴ است که ساعتی قبل از شهادت نوشته است.
#نامه_شهید
#دانشجو
#شهید_احمدرضا_احدی
#منبرک
http://www.manbarak.ir/5852
✅ برای عضویت در کانال منبرک در #ایتا روی لینک زیر کلیک کنید:
http://eitaa.com/joinchat/1587740672C316ff671c3
🔰 رتبه #اول_کنکور
(به بهانه روز دانشجو)
✉آخرین نامه رتبه اول #کنکور_پزشکی:
____________________
🌹«بسم رب الشهدء و الصدیقین»🌹
چه کسی می داند #جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره، قلب چند نفر را می درد؟
چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می کند؟ دخترم چه شد؟
به راستی ما کجای این سوال و جواب ها قرار گرفته ایم❗
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه ی #دختران_معصوم_سوسنگرد باخبر است؟
کدام پسر دانشجویی می داند #هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده، کشته شده و در آن جا دفن شده؟ چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: «نبرد تن و تانک!». اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟ چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر #شنی_های_تانک له می شود؟
آیا می توانید این مسئله را حل کنید:
گلوله ای از لوله دوشکا با سرعت اولیه خود از فاصلهی هزار متری شلیک می شود و در مبدأ به حلقومی اصابت و آن را سوراخ و گذر می کند. حالا معلوم نمایید، سر کجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره می شود؟ کدام کودک در انزوا و خلوت #اشک می ریزد؟ و کدام… و کدام…؟ توانستید؟!
اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید:
هواپیمایی با یک و نیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ۱۰ متری سطح زمین، ماشین لندکروزی را که با سرعت در جاده ی #مهران - #دهلران حرکت می کند مورد اصابت قرار میدهد. اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تَن می سوزد؟ کدام سر می پرد؟….
دلت را به چه بسته ای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزهی فوق دکترا؟…
«صفایی ندارد ارسطو شدن،
خوشا پرکشیدن، پرستو شدن…»
___________________
🔹آنچه خواندید متن نامه ای از #شهید «احمدرضا احدی» دارنده ی رتبه ی نخست #کنکور پزشکی سال ۶۴ است که ساعتی قبل از شهادت نوشته است.
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🗓 به مناسبت ۲۷ تیر، روز تجلیل از اسرا و مفقودان
❇️ از شکنجه اسرای ایرانی، تا دفاع از حرم!
💬 آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان #دفاع_مقدس است میگوید: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر.
🔸 یکی از برادران کاظم، اسیر #رزمندگان ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچهدار نمیشد. با این اوصاف کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی میدانست!
🔸 در این میان آقای #ابوترابی را بیشتر اذیت میکرد. او میدانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد میکرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچگاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام میگذاشت!
🔸 … یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید #آزادگان آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و…
🔸 اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمیزد. حتی به آقای ابوترابی احترام میگذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم…
🔹 ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما #شیعه هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانیها را اذیت کنی.
💭 اما مادرم دیشب خواب #حضرت_زینب (ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده!
❓ صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانیها را اذیت میکنی؟ حلالت نمیکنم.
🔹 حالا من آمدهام که حلالیت بطلبم.»
🔸 کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانوادهاش را از حاج آقا میپرسید.
💬 آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه #شهید ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل میکرد… کاظم میخواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهرهمند شود.
🔸 روزها گذشت تا اینکه #اسرای_ایرانی آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد.
🔸 او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاجآقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شدهاند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدتها آنجا بود.
🔸 کاظم از خدا میخواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آنها بابت شکنجهها و… حلالیت طلبید.
⁉️ حالا شاید این سؤال را بپرسید که این ماجرا هر چند زیباست و نشان از #توبه یک انسان دارد، چه ربطی به #مدافعان_حرم دارد؟!
🔸 ربط ماجرا در اینجاست که انسان اگر توبه واقعی کند میتواند مقام #شهادت را کسب کند. کاظم داستان ما مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب(ع) در #سوریه به شهادت رسید.
✅ او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، میتوانیم حتی به مقام شهادت برسیم.
__________
📚 منبع: با تلخیص، کتاب مدافعان حرم، موسسه شهید ابراهیم هادی
🔷 برگرفته از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
💠 #منبرک
🆔 @manbarak