❓ آیا ما برادران شیطانیم؟
✨ إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ… [الإسراء: ۲۷]
📍 اسرافکاران، برادران شیاطینند؛…
📖 داستانک ۱:
🔹 روزی خواستم عینک امام را به ایشان بدهم، دیدم مقداری گرد و غبار روی شیشه های آن نشسته است. یک برگ دستمال کاغذی برداشتم و عینک را تمیز کردم و به امام دادم. ایشان عینک را به چشم زدند.
🔹 بی توجه، قصد داشتم آن دستمال را مچاله کرده و دور بیاندازم که امام گفتند: «آقای انصاری! اگر شما برای آن دستمال، مورد مصرف ندارید، به من بدهید. این دستمال هنوز جای مصرف دارد»
📚 منبع: زندگی به سبک روح الله صفحه ۳۰
📖 داستانک ۲:
🔹 یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم.داخل پاکت دارویی بود که باید به پایشان میمالیدند. شاید کسی باور نکند، بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذی را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن چربی پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا برای دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند.
💬 راوی: خانم فریده مصطفوی (دختر امام)
📚 منبع: نشریه امتداد، صفحه: ۴۰
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
⁉️ جنایت آپارتاید چیست؟
❓ در تعاریف بینالمللی عناصر آپارتاید چیست؟
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🔰 دلسوزی ملک الموت برای دو نفر
📖 داستانک:
🔹 روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید:
✨ ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟
♻️ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
1⃣ روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند، در این میان فرزند پسری از او متولد شد، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم، دلم به حال آن پسر سوخت.
2⃣ هنگامی که شداد بن عاد، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد.
🔹 وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم.
🔹 آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود، اسیر مرگ شد.
🔹 در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد، و خودبینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما برافراشت، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم،
✨ چنان که در قرآن میفرماید: انَّما نُملِی لَهُم لِیَزدادُوا اِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهینٌ؛
🔹 ما به آنها مهلت میدهیم تنها برای این که بر گناهان خود بیفزایند، و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده شده است. (سوره آل عمران آیه ۱۷۸)
📚 منبع: جوامع الحکایات، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، صفحه ۳۳۰
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🔰 دلسوزی ملک الموت برای دو نفر
📖 داستانک:
🔹 روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید:
✨ ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسانها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی رحم آمد؟
♻️ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:
1⃣ روزی دریا طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند، در این میان فرزند پسری از او متولد شد، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم، دلم به حال آن پسر سوخت.
2⃣ هنگامی که شداد بن عاد، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد.
🔹 وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم.
🔹 آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود، اسیر مرگ شد.
🔹 در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام میرساند و میفرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد، و خودبینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما برافراشت، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت میدهیم ولی آنها را رها نمیکنیم،
✨ چنان که در قرآن میفرماید: انَّما نُملِی لَهُم لِیَزدادُوا اِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهینٌ؛
🔹 ما به آنها مهلت میدهیم تنها برای این که بر گناهان خود بیفزایند، و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده شده است. (سوره آل عمران آیه ۱۷۸)
📚 منبع: جوامع الحکایات، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، صفحه ۳۳۰
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
❓ بعد از مرگ بیشترین حسرت ما از چیست؟
📍 یکی از نامهای قیامت “یوم الحسره” است. در قیامت مردم از چه چیزهایی حسرت می خورند؟ ازجمله مصادیق حسرت مردگان، نماز جماعت است.
✨ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
🔹 هیچ شب و روزی نیست مگر اینکه ملک الموت ندا سر میدهد و میگوید: ای اهل قبور، امروز غبطه و حسرت چه کسانی را می خورید، درحالیکه مرگ را معاینه کردید و از اسرار با خبر شدید.
♻️ در جواب، مردگان میگویند:
🔹 ما غبطه مؤمنین را میخوریم که در مساجد هستند، زیرا آنان نماز میخوانند و ما نمیخوانیم…
⭕️ پس واحسرتا بر آنچه از دست داده ایم در عالم دنیا.
📚 منبع: ارشاد القلوب؛ جلد ۱؛ صفحه ۱۴۶
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
❗️معادل ثواب هزار شهید!
🔹 وَ مَنْ مَشَى فِی إِصْلَاحٍ بَیْنَ امْرَأَهٍ وَ زَوْجِهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ حَقّا
✨ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:
🔹 شخصی که در راه اصلاح بین زن و شوهری می کوشد و به آن اقدام میورزد خدای متعال به او ثواب هزار شهیدی که در راه خدا به شهادت رسیدهاند کرامت میفرماید.
📚 منبع: ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص: ۲۸۹
📖 داستانک:
💬 نقل میکنند بانویی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و از شوهرش شکایت کرد.
✨ حضرت فرمود: شوهرت را نمیشناسم، راستی همان کسی است که در چشمش سفیدی هست؟
♻️ گفت: نه، چشمهای شوهرم سالم است و سفیدی ندارد.
❓ فرمود: آیا دور سیاهی چشم را سفیدی فرا نگرفته؟
♻️ گفت: آری چشم همه مردم چنین است.
✨ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: منظور من هم همین است.
🔹 وقتی حضرت با این کار او را خوشحال کرد، مطالبی فرمود تا پیش خانواده برگردد و با شوهر خویش سازگار باشد.
📚 منبع: داستانهای روایی صفحه ۴۹۵
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
💢 پای مفسری که قطع شد
📗 در قرآن ۴ بار ”و بالوالدین احسانا” آمده است؛ که در تمام این موارد قبلش بحث پرستیدن خدا مطرح شده است:
1⃣ … لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً …
2⃣ وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً …
3⃣ … أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً …
4⃣ وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا …
♨️ خدا نکند پدر و مادری؛ فرزندشان را نفرین کنند و یا از او راضی نباشند.
📖 داستانک:
🔹 «زمخشری»، دانشمند بزرگ اهل سنت و صاحب تفسیر معروف «کشّاف»، یک پای خود را در حادثهای از دست داد.
🔹 او پس از ورود به بغداد و ملاقات با فقیه دامغانی، علت قطع شدن پایش را اینگونه شرح میدهد:
🔸 نفرین مادرم موجب پدید آمدن چنین گرفتاری است؛ زیرا من، در ایام کودکی، گنجشکی را گرفتم و نخی به پایش بستم و پرهایش را کندم. در این میان، ناگهان پرنده از دستم فرار کرد و در اثر این کار پای چپش جدا شد.
🔸 مادرم وقتی از این ماجرا باخبر شد، برآشفت و به من گفت: خدا پای چپت را قطع کند، همچنان که پای چپ این حیوان زبان بسته را جدا ساختی!
🔸 پس از مدتی از اسب افتادم و پای چپم شکست.
✅ پزشکان چارهای جز قطع پایم ندیدند. و این در اثر نفرین مادر بود.
📚 منبع: کتاب عظمت یک نگاه صفحه ۱۸۰ به نقل از کتاب مقام والدین در اسلام صفحه ۱۲۵
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
❗️ موجودی کافی نیست!
📖 داستانک:
🔹 خریدش تمام شده بود. کارت را داد به صاحب مغازه که مبلغ را با کارت حساب کند.
🔸 فروشنده کارت را کشید.گفت: «موجودی کافی نیست»!
🔹 خیلی جا خورد. گفت: من مطمئنم چند برابر این مبلغ داخل کارتم پول داشتم!
🔸 گفت: لطفا دوباره بکشید.
🔹 دوباره کشید.اینبار گفت: «رمز نامعتبر است»!
🔸 فروشنده گفت: شاید کارتتان را کنار وسیلهای گذاشتید و خراب شده. نقد حساب کنید!
🔹 پول نقد همراهش نداشت. معامله بهم خورد.
🔸 توی راه که میرفت مدام به این جمله فکر میکرد:
🔹 نقد حساب کنید… نقد حساب کنید.
💭 یک دفعه ذهنش رفت سمت قیامت…
✅ کارتها همه پر از موجودیاند… نماز، روزه، زیارت، خمس، صله رحم و…
⁉️ اما اگر به ما بگویند کارتتان را کنار چیزهایی گذاشتید که سوخته،آن موقع چه کار میکنیم؟
❌ کنار یک غیبتی، کنار بخلی، حسدی، غیبتی …
❓ اگر گفتند نقد حساب کن… چیزی همراهمان هست؟
✅ انسان باید خیلی مراقب باشد.
🔹 «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ…»
🔹 ای کسانی که ایمان آوردهاید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم،انفاق میکند… [سوره بقره، آیه ۲۶۴]
📍 گاهی اعمال ما با برخی از کارها ضایع میشود مثل آزار و منتگذاری و ریا و… .
🔹 عبادتها و اعمال ما به لطف خدا ممکن است خوب باشد،اما باید مراقب باشیم چیزی آنها را از بین نبرد.
👌 خودمان را آماده کنیم برای قیامت، تا کارتهای ما پر و سالم باشد…
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
🔰 زندگی ۲۴ ساعته
🔹 در پاریس برخی اصرار داشتند از زندگی ۲۴ ساعتهٔ امام ازجمله از سفرهٔ غذای ایشان فیلمبرداری کنند. امام فرمودند: «اینطور که شما میخواهید سفره بچینید دروغ است؛ زیرا در سفرهٔ ما گاهی پلو گوشت و خورشت هم هست. شما میخواهید اینها را نادیده بگیرید و یک سفرهٔ ساده درست کنید. این دروغ است.»
_____________________
✅ امام مسلمین چنین است.ما به کسانی نیاز داریم که اینطور صداقت داشته باشند.
📚 منبع: کتاب سنگ محک، اثر #حجت_الاسلام_راجی، صفحه ۶۲ به نقل از کتاب برداشتهایی از سیرهٔ امام خمینی
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak
✳️ ظرف وجود
📖 داستانک:
🔹 روزی شاگردی از استاد خود خواست که درسی به یاد ماندنی به وی دهد. استاد به او یک استکان آب و یک قاشق نمک داد و از او خواست نمک را داخل استکان ریخته و آب را بنوشد. شاگرد میبیند خیلی شور و بد مزه شده و نمیتواند آن را بخورد.
🔹 سپس به او کوزه آبی داده و میگوید یک قاشق نمک داخل آن بریز و بخور. شاگرد به راحتی از آب کوزه میخورد.
🔹 استاد این بار هم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد: کاملاً معمولی بود. چون مزه شوری نگرفته بود.
♻️ استاد میگوید: نمک همان نمک بود اما ظرف ها فرق می کرد.
✅ این سعه صدر است.
📍 رنجها و سختیهایی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو میشود، همچون یک مشت نمک است و این روح و قدرت پذیرش انسان است که هرچه بزرگتر و وسیعتر شود، میتواند بار آن همه رنج و اندوه را به راحتی تحمل کند.
🔹 مشکلاتی که به ما هجوم میآورند یکی هستند اما ظرف وجودی متفاوت است.
⏺ یک شخص با دیدن این مشکلات رشد پیدا میکند مانند حضرت ایوب علیه السلام یا امام حسین علیه السلام.
⏺ یک شخص هم تا یک مشکل میبیند خودش را میبازد و عاقبت به شر میشود.
🔺 در تاریخ بسیاری از افراد بودند که با یک مشکل کوچک در زندگی همه چیز را کنار گذاشتند، نه نمازی، نه روزهای، نه خدایی…
❇️ ما باید ظرف وجودیمان را بزرگ کنیم.
#مطالب_آموزنده
#نشر_خوبیها
💠 #منبرک
🆔 @manbarak