eitaa logo
منبرک
8.5هزار دنبال‌کننده
557 عکس
94 ویدیو
40 فایل
💠 صحبت های کوتاه دو دقیقه‌ای ارتباط با ما: @Admin_soada1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 🔹️برخی جریان عین الأسد را کوچک تلقی می کنند در حالی که این اقدام،《》و یکی از روزهای بزرگ پیروزی جبهه حق بر باطل در طول تاریخ بود. 🔹️پس از جنگ جهانی دوم تاکنون -که حدود 75 سال از آن می‌گذرد- آمریکا بیش از 100 جنگ به راه انداخته است که در طی آن، هیچ کشوری جرئت نکرده به سمت هیچ کدام از پایگاه‌های نظامی آمریکا، حتی یک تیر پرتاب کند. در دوران جنگ سرد، چندین جنگ نیابتی بین آمریکا و شوروی رخ داد که در این جنگ‌ها هم، هیچ کشوری به خود اجازه حمله به پایگاه‌های نظامی آمریکا را نداد، 🔹️اما 🇮🇷، پایگاه مهم عین الأسد را، با شرایط ویژه‌ای که داشت، موشک باران کرد. ❇نکته عجیب تر ماجرا آنجاست که ترامپ روز قبل از حمله ایران به عین الأسد در توئیتی اعلام کرد که «در صورت حمله ایران، 52 نقطه توسط آمریکا مورد هدف واقع خواهد گرفت.» و قطعا اولین نقطه بیت رهبری بود؛ فردای روز حمله به عین الأسد برای اولین بار، صحبت در حسینیه ایشان به صورت زنده پخش شد، و معنای آن بسیار روشن بود. «اگر جرئت دارید، بزنید» انسان چقدر می‌تواند مطمئن باشد؟ اگر کسی حتی یک درصداحتمال بدهد که بخواهند بزنند، چنین کاری انجام نمی‌دهد. این یعنی آمریکا صد در صد جرئت نمی‌کند بزند. 🔹️وقتی از پرسیدند:«چرا همه موشک ها را با هم پرتاب نکردید؟» ایشان گفت: «اول اینکه ما نمی‌خواستیم از آنها تلفات بگیریم [تا آمریکایی‌ها در مراسم تشییع جنازه احساسات را به نفع خود درگیر کنند]؛ دوم اینکه ما عجله‌ای نداشتیم، چون می‌دانیم که آن‌ها جرئت نمی‌کنند ما را بزنند.» ایران به این شکل و با این مدل پرتاب کردن موشک‌ها، آمریکا را تحقیر کرد. 🔹️اتفاقا جالب است که چنین حرکتی را، امام راحل، از قبل به ماتوصیه کرده بود.(ره) فرموده بود: « تمام آزادیخواهان باید با روشن بینی و روشنگری، راه سیلی زدن بر گونه ابرقدرتها و قدرتها، خصوصاً امریکا را بر مردم سیلی خورده کشورهای مظلوم اسلامی و جهان سوم ترسیم کنند. من با اطمینان می‌گویم: اسلام ابرقدرتها را به خاک مذلت می‌نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.» همه در ماجرای عین الأسد، سیلی نواختن ایران را بر گونه های شیطان بزرگ دیدند. 💠 🆔 @manbarak
9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | عجیب ترین اتفاق بعد از ۸۰ سال...!! ♨️ آنچه که از شاهکار نمی‌دانید!! 🔷 به مناسبت ۱۸ دی، سالروز حمله موشکی به ، مهم ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه غرب آسیا __________________ 💠 اندیشکده راهبردی 🆔 @soada_ir
🔰 ۱۹ دیماه، سالروز سردار بخشی از وصیتنامه شهید حاج احمد کاظمی الله اکبر اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علیاً ولی الله ⚘خداوندا فقط می‌خواهم شهید شوم، شهید در راه تو، خدایا مرا بپذیر و در جمع شهدا قرار بده. ⚘خداوندا روزی شهادت می‌خواهم که از همه چیز خبری هست الا شهادت، ولی خداوندا تو صاحب همه چیز و همه کس هستی و قادر توانایی، ای خداوند کریم و رحیم و بخشنده، تو کرمی کن، لطفی بفرما، مرا شهید راه خودت قرار ده. با تمام وجود درک کردم عشق واقعی تویی و عشق شهادت بهترین راه برای دست یافتن به این عشق... ⚘راستی چه بگویم، سینه‌ام از دوری دوستان سفر کرده از درد، دیگر تحمل ندارد. خداوندا تو کمک کن. چه کنم فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم. ⚘خداوندا خود می‌دانم بد بودم و چه کردم که از کاروان دوستان شهیدم عقب مانده‌ام و دوران سخت را باید تحمل کنم. ای خدای کریم، ای خدای عزیز و ای رحیم و کریم، تو کمک کن به جمع دوستان شهیدم بپیوندم... ⚘خداوندا خودت کمک کن خداوندا تو را به خون شهدای عزیز و همه بندگان خوبت قسم می‌دهم، شهادت را در همین دوران نصیبم بفرما و توفیق‌ام بده هر چه زودتر به دوستان شهیدم برسم، ان شاء الله تعالی. منزل، ظهرجمعه ۶/۴/۸۲ ________________________ 📖؛ 🔹️سردار، یکباره از من پرسید : آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟ سوال عجیب و غریبی بود! ولی می‌دانستم بدون حکمت نیست. 🔹️گفتم: شما فرمانده‌ی نیروی هوایی سپاه هستین سردار. 🔹️به صندلی‌اش اشاره کرد و گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما می‌گم که این جا خبری نیست! آن وقت‌ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود. با نیروهای سرباز، زیاد سر و کار داشتم. 🔹️سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات می‌مونه؛ از این پست‌ها و درجه‌ها چیزی در نمی‌آد! 💠 🆔 @manbarak
🔰 / مصداق کامل بمناسبت ۲۱ دی‌ماه، سالروز شهادت 🔸️این افراد مصادیق کامل جهاد علمی بودند؛ هر جا خودشان می‌دیدند حاضر می‌شدند. اگر لازم باشد در صحنه جنگ باشند در جنگ‌اند، اگر لازم باشد در صنعت موشکی باشند آنجا می‌روند، یا در بحث هسته‌ای و… نگاه می‌کنند ببینند بار، کجا روی زمین مانده است… مطلبی شنیدنی از زبان مصطفی احمدی روشن 🔸️چهار عامل که باعث شد مصطفی، مصطفی شود آن هم از زبان پدرش، برای دانشجویان شنیدنی بود: 🔹️اول؛ احترام وافر به پدر و مادر. 🔹️دوم؛ سرباز خوب برای ایران. شبانه روز کار می‌کرد. روزی سه، چهار ساعت بیشتر نمی‌خوابید. جوان رشیدی بود ولی به خاطر کثرت کار جسم لاغری داشت. 🔹️سوم؛ مریدخوبی برای رهبربود.آن بصیرت و ولایتمداری را به خوبی اجرا می‌کرد.آقا گفتند شهادت این جوان مانند تیری در قلب ما نشست. آقا در نماز جمعه گفتند شهادت این جوان دل ما راسوزاند.شهادت این جوان حداقل سه ماه انقلاب را بیمه کرد. 🔹️چهارم؛ بندهٔ خوبی برای خدا بود. هر کاری که می‌کرد برای خدا بود.اگر آن پرده امنیتی بیفتد می‌بینید که چه عنصر عجیبی را از دست داده‌اید.با ۳۲ سال سن کاری می‌کردکه دانشمندان هسته‌ای از دستشان برنمی آمد.خدا حقش را ادا کرد. «برشی از سخنرانی 🎤» مدیر اندیشکده راهبردی سعداء ............................................ 📖 : ❇۱_ سر قبر نشسته بودم … باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن …. از خواب پریدم. مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم. *** بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم. زد به خنده و شوخی گفت : بادمجون بم آفت نداره… ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که : کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی … کمی از سی سالگی اش گذشته بود باران می بارید شبی که خاکش می کردیم… ............................................. ❇۲_شهیداحمدی روشن یک بارپیش رفته بودند و از ایشان پرسیده بودند که “ چقدر نزدیک است؟” آقای خوشوقت فرموده بودند: «این بستگی به این داردکه شمادر نطنز چه کار می‌کنید». ............................................. 💠 🆔 @manbarak
🔰/ ۸۰ 🇮🇷۲۲ دی سالروز شهادت هسته ای شهید (۱۳۸۸ ه ش) ⚘شهید دکتر مسعود علیمحمدی که نخستین دانش آموخته دکتری فیزیک داخل کشور به شمار می‌رود تا زمان شهادت بیش از 80 مقاله در معتبرترین مجلات علمی جهان به چاپ رسانده و در سال 86 در بیست و یکمین جشنواره بین‌المللی خوارزمی حائز رتبه دوم پژوهش‌های بنیادی شده بود...ایشان یکی از اولین دانشجویان پسادکترا در پژوهشگاه دانش‌های بنیادی بود. 🔹️او تا لحظه‌ شهادتش در نهایت خلوص، از آن چه در توان داشت در جهت پیشرفت روز افزون کشور در زمینه‌ پژوهش، آموزش و مدیریت علمی دریغ نورزید. 🔹️شهید علیمحمدی با تمام فعالیت‌هایش، یکی از پژوهشگران تراز اول فیزیک ایران بود. ................................................... 📖: (۱) ❇شهید علیمحمدی وقتی در آخرین سفر خود برای کار بر روی پروژه سزامی به اردن سفر کرد پس از بازگشت به ما گفت که پیشنهاد داده‌ام یک قسمت از این پروژه را در ایران انجام دهیم . من گفتم‌ مگر اجرای چنین کاری در کشور ممکن است که وی پاسخ داد اجرای قسمتی از این پروژه در کشور باعث پیشرفت کشور خواهد شد و ما باید چنین کاری را انجام دهیم. و چنین سخنانی از زبان شهید علی‌محمدی گویای این مسئله است که این شهید دغدغه پیشرفت کشور و تقویت نیروی انسانی را داشته است و تمام کوشش خود را در این زمینه انجام می‌داد. (همسر شهید علی‌محمدی) .................................................. (۲)❇سه شنبه بود دقیقاً یک هفته قبل از شهادت استاد، چند تا از بچه‌ها رو دیدم که در مورد تحصیل در خارج از کشور از استاد می پرسیدند همانهایی که الان رفتن آمریکا! یکی از بچه‌ها از دکتر پرسید استاد چرا خارج نرفتین، اون یکی می گفت چرا شما تمایل ندارید که به بچه‌ها نامه پیشنهاد تحصیل در خارج از کشور بدید، خب چه اشکالی داره که بچه‌ها برن خارج، وقتی می تونن اونجا موفق‌تر باشن و...استاد مثل همیشه بعد از تموم شدن سخنان یک لبخند خیلی معنادار زد انگار یه عالمه حرف داشت برای گفتن ولی ترجیح دادن حرفی نزنن. انگار که می دونستن مخاطبانشون تصمیمشون رو گرفتن شاید هم فکر می‌کردن …. ولی چیزی که من همیشه به عنوان شاگرد استاد بهش ایمان دارم اینه که با همه مشکلاتی که همه‌مون می‌دانیم در کشورمون وجود داره، اعتقاد داشتن که باید موند، سخت تلاش کرد و ایران آباد ساخت... (یکی از دانشجویان) 💠 🆔 @manbarak
🔰 ای مادران شهدا ! شرمنده ایم (به مناسبت سالروز وفات سلام الله علیها، روز ) 🔹️یکی از مهم ترین ویژگی های حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیهاکه ایشان راجاودانه کرد،ادب والای ایشان بود.چیزی که به فرزندبرومندشان (علیه السلام) هم به ارث رسیده بود. 🔹️ایشان زمانی که با حضرت علی-علیه السلام- ازدواج کردند، روز اول که به خانه تشریف آوردند، حَسَنین -علیهماالسلام- بیمار بودند. از همان ابتدا، پرستاری آنها را کردند. صدا زدند مادر جان شما این کار را انجام ندهید. ایشان عرض کردند: به من مادر نگویید من کنیز شما هستم و آمده ام کنیزی شما را انجام دهم. 🔹️وقتی حضرت ام البنین، بَشیر را که فرستاده امام سجاد علیه السلام بود و به مدینه آمده بود تا مردم را از ماجرای کربلا و بازگشت کاروان امام حسین علیه السلام با خبر سازد، دید. به او فرمود: ای بشیر! از امام حسین علیه السلام چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده! بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین علیه السلام خبر می گرفت و می گفت: فرزندان من و آن چه در زیر آسمان است، فدای حسینم . هنگامی که بشیر خبر شهادت امام حسین علیه السلام را به آن حضرت داد، صیحه ای کشید و گفت: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد. 🔹️این نشان از ادب یک انسان است. این ادب، فاطمه ام البنین را جاودانه کرد. ماهم اگر در برابر بزرگان دین این ادب را داشته باشیم جاودانه خواهیم شد. .............................................. ❇مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن، زمان تشییع و تدفینم گریه نکن، زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن، فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را، وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت مادرم گریه کن…!!! که اسلام در خطر است ….. . . . قسمتی از وصیت نامه ⚘شهید سعید زقاقی ای مادران شهدا ، قبل از آنکه از عزیزانتان شرمنده باشیم از شما شرمنده ایم! .............................................. ❇پنج ماه از شهادت ابراهيم گذشت. هر چه مادر از ما می پرسيد: چرا ابراهيم، مرخصي نمياد؟ با بهانه هاي مختلف بحث را عوض ميكرديم! ما می گفتيم: الان عملياته، فعلاً نميتونه بياد و... خلاصه هر روز چيزي مي گفتيم. تا اينكه يكبار مادر آمده بود داخل اتاق. روبروي عكس ابراهيم نشسته و اشك می ريخت! جلو آمدم. گفتم: مادر چي شده!؟ گفت: من بوي ابراهيم رو حس می كنم! ابراهيم الان توي اين اتاقه! همينجاست و... وقتي گريه اش كمتر شد گفت: من مطمئن هستم كه ابراهيم⚘شهيد شده. مادر ادامه داد: ابراهيم دفعه آخر خيلي فرق كرده بود، هر چه گفتم: بيا بريم خواستگاري، می خوام دامادت كنم، اما او مي گفت: نه مادر، من مطمئنم كه برنمی گردم. نمی خواهم چشم گرياني گوشه خانه منتظر من باشه! چند روز بعد دوباره جلوي عكس ابراهيم ايستاده بود و گريه می كرد. ما بالاخره مجبور شديم دائي را بياوريم تا به مادر حقيقت را بگويد. آن روز حال مادر به هم خورد. ناراحتي قلبي او شديدتر شد و در سي سي یو بيمارستان بستري شد! سا لهاي بعد وقتي مادر را به بهشت زهرا می برديم بيشتر دوست داشت به قطعه ۴۴ برود. به ياد ابراهيم، كنار قبر شهداي گمنام می نشست. هر چند گريه براي او بد بود. اما عقده دلش را آنجا باز می كرد و حرف دلش را با شهداي گمنام می گفت. 📚کتاب《سلام بر ابراهیم》 💠 🆔 @manbarak
🔰 انبیاء اولوالعزم در (به مناسبت میلاد باسعادت سلام الله علیها، روز مادر ) وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً [اسراء آیه ۲۳] و پروردگارت فرمان داده: جز او را نپرستید! و به پدر و مادر نیکى کنید! هر گاه یکى از آن دو، یا هر دوى آنها، نزد تو به سن پیرى رسند، کمترین اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فریاد مزن! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو 📖 ؛ ❇روزی (علی نبیّنا و آله و علیه السلام) در ضمن مناجات به عرضه داشت: «می خواهم همنشینم را در بهشت ببینم». 🔸️ بر او نازل شد و گفت: «ای موسی، قصابی که در فلان محل ساکن است، همنشین توست». 🔸️حضرت موسی نزد قصاب رفت و اعمال او را زیر نظر گرفت. شب که شد قصاب جوان مقداری گوشت برداشت و به سوی منزل روان گردید. موسی از پی او روان شد. چون به در منزل رسیدند، موسی جلو رفت و پرسید: «ای جوان مهمان نمی‌خواهی؟» گفت: بفرمایید! 🔸️حضرت موسی (علیه السلام) وقتی به درون خانه رفت، دید جوان با آن گوشت تازه غذایی تهیه کرد، آن گاه زنبیلی را که به سقف آویخته بود، پایین آورد و پیرزنی کهنسال را از درون آن بیرون آورد. ابتدا او را شست و شو داد و آنگاه با دست خویش غذا را به او خورانید. هنگامی که خواست زنبیل را به جای آن بیاویزد، زبان پیرزن به کلماتی نامفهوم حرکت کرد و هر دو خندیدند. سپس جوان قصاب برای حضرت موسی (علیه السلام) غذا آورد و با هم غذا را خوردند. 🔸️چون موسی از ماجرای جوان پرسید، پاسخ داد: «این پیرزن مادر من است. چون درآمدم بالا نیست و نمی توانم برای او کنیزی استخدام نمایم، خدمتش را می نمایم». 🔸️ موسی پرسید: «آن کلماتی که مادرت بر زبان جاری کرد،و خندیدید چه بود؟» 🔸️ گفت :«هرگاه او را شست و شو می دهم و غذا به او می خورانم، دعایم میکند و می گوید: “خدا تو را ببخشاید و تو را در بهشت هم درجه و همنشین حضرت موسی گرداند!” 🔸️حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: ای جوان، من موسی هستم. اینک به تو بشارت می دهم که خداوند دعای مادرت را درباره تو مستجاب گردانیده است. جبرئیل به من خبر داد که تو در بهشت همنشین و هم درجه ی من خواهی بود. 📚[پند تاریخ، جلد۱ ؛ صفحه ۶۸ و یکصد موضوع ۵۰۰داستان جلد ۱ صفحه ۱۳۸] 💠 🆔 @manbarak
🔰بالاتر از اعتکاف در النبی 《 بمناسبت میلاد با سعادت سلام الله علیها و روز زن و تولد حضرت ره 》 🔹️قال (صلی الله علیه و آله): «جلوس المرء عند عیاله أحبّ إلى اللّه من اعتکاف فی مسجدی هذا» نشستن در کنار خانواده برای من محبوبتر است از اعتکاف در این مسجد (مسجد النبی) 📚منبع: تحریر المواعظ العددیه، صفحه ۴۴ ______________________ 📖 ؛ ❇خانم فاطمه طباطبایی، عروس حضرت امام می گویند: 🔹️احترام امام به خانم بسیار زیاد بود و تا آخرین ساعات عمرشان این احترام در اعمال و رفتارشان مشهود بود و به همه حتی پسرشان نیز حفظ این روحیه را توصیه می کردند. تا وقتی که خانم سرسفره نمی آمدند، خودشان دست به غذا نمی زدند. 🔹️گاهی که ما زودتر دست به غذا می بردیم نمی‌گفتند: چرا صبر نمی کنید؟ می گفتند: خانم نیامدند؟ 🔹️چند بار ایشان را صدا می زدند. گاهی خانم می آمدند و می‌گفتند: آقا، آخر من مهمان دارم، شمابخورید، من باید غذا را بکشم بعدا می آیم. 🔹️این رفتار امام در همه اثر می گذاشت. 📚منبع: کتاب زندگی به سبک روح الله، جلد ۱، صفحه ۲۰٫ 💠 🆔 @manbarak
🔰 🇮🇷به مناسبت ۶ بهمن، سالروز شهادت ، قائم مقام لشکر ۳۱ عاشورا(۱۳۶۲ه.ش) بخشی از وصیت شهید حمید باکری خطاب به فرزندانش. ⚘- از راحت طلبی و به دست آوردن روزی به طور ساده دوری نمائید و دائم باید فردی پرتلاش و خستگی ناپذیر باشید؛ ⚘- یقین بدانید تنها اعمال شما که مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت اعمالی است که تحت ولایت الهی و رسول(ص) و امامش باشد در هر زمان و در هر وقت همت به اعمالی بگمارید که مورد تأیید رهبری و امامت باشد؛ ⚘- به کسب علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی اهمیت زیادی قائل باشید؛ ⚘- قدر انقلاب اسلامی را بدانید و مدام در جهت تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید و زندگی خود را صرف تحکیم پایه های آن قرار دهید؛ ⚘- در جماعات و مراسم بخصوص نماز جمعه، دعای کمیل و . . . و در مجالس بزرگداشت شهدا مرتب شرکت نمائید؛ ⚘- رساله حضرت امام را دقیق خوانده و مو به مو اجرا نمائید ⚘- حرمت مادرتان را نگهدارید و قدرش را بدانید و احترام به مادرتان را به عنوان تکلیف دانسته و خود را عصای دست او قلمداد نمائید ⚘- برحذر باشید از وسوسه های نفس و مدام به یاد خدا باشید تا از شر نفس و شیطان در امان باشید. ... وصیت شهید به فاطمه(همسر شهید) بخشی از ⚘- درآمد یا پولی نداشته و ندارم که مهریه ات را بدهم انشاءالله که حلال خواهید کرد ⚘- انشاءالله که شما و عموم فامیل در یادبود من با یاد شهدای کربلا و امام حسین(ع) گریه و عزاداری نمائید و مرتب به یاد بیاورید که هستی دهنده اوست و باید شکر به مصلحت الهی گفت ⚘- متأسفانه به علت نبودن وقت نتوانستم وصیتم را تمام نمایم از عموم آشنایان و فامیل حلالیت می خواهم . انشاءالله همه خدمتگذار اسلام خواهند بود. ... _____________________ : ❇سال های بعد از جنگ شهید حمید باکری، جانشین لشکر ۳۱ عاشورا، دارای بصیرت منحصر به فرد و خاصی بود. نمونه ای از این بصیرت، ترسیم سال های بعد از جنگ می باشد که او به گونه ای جالب، آن را عنوان نموده است: 📖«دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند، در غیر این صورت، زمانی فرا می رسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان امروز سه دسته می شوند: دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمی خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند. دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند. دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد. پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهند شد و جزءِ دسته سوم ماندن، بسیار سخت و دشوار خواهد بود.» ❇آدم عاقل به حمید التماس می کردم که مرا هم با ماشین اداری ببرد به جایی که محل کار هردویمان بود. من توی بسیج بودم. خانه ما جایی بود که باید ۲۰ دقیقه پیاده می رفتیم تا به جاده برسیم. حمید فقط مرا تا ایستگاه می رساند و خیلی جدی می گفت: «پیاده شو فاطمه! با ماشین راه بیا!» می گفتم: «من که از بسیج حقوق نمی گیرم، فکر کن روزی یک تومن به من حقوق می دی. این یک تومن رو بذار به حساب کرایه ماشین.» می گفت: «ما نباید باعث بشیم مردم به غیبت و تهمت بیفتند. آدم عاقل هیچ وقت اجازه نمی ده کسی به او تهمت بزنه. ما هم ناسلامتی آدم عاقلیم دیگه، نیستیم؟» همسر شهید 💠 🆔 @manbarak
🔰 بمناسبت ۹ بهمن، سالروز ⚘شهادت سردار (حسین افشردی)، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه و مغز متفکر جنگ(۱۳۶۱) ⚘وصیت نامه [غلامحسین افشردی] 《اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم》 🔸️فعلاً انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای تمام مستکبران در آمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان . ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان سرجنگ داریم و در رابطه با این هدف ، جنگ با صدام یزید فقط مقدمه است. 🔸️دراین موقعیت زمانی و مکانی، جنگ ماجنگ کفراست و هر لحظه مسامحه و غفلت، خیانت به ( ص ) و ( عج ) ، و پشت پازدن به خون شهدا 🔸️ملت ما باید خودش را آمادة هر گونه فداکاری بکند . در چنین میدان وسیع واین هدف رفیع انسانی و الهی، جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پاافتاده است و خدا کند که ما توفیق متعالی در راه اسلام را با خلوص نیت پیدا کنیم. 🔸️ در مورد درآمدها چیزی به آن صورت ندارم و همین بضاعت مزجات را هم خمسش را داده ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند. درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ، . اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان ( عج ) غلامحسین افشردی ساعت ۱۲ شب ........................................ 📖؛ (۱) جلسه فرماندهان ارتش و سپاه در پشت جبهه تشکیل شد. ابتدای جلسه، جوانی حدودا ۲۳ ساله برخاست و کولر را خاموش کرد. گفت به یاد رزمنده ای که در خط مقدم و زیر آفتاب داغ می جنگند. آن جوان ۲۳ ساله، نابغه و اعجوبه دفاع مقدس، شهید حسن باقری بود. این گفتمان انقلاب است. این مفهوم عدالت است؛ که هیچوقت فرمانده و مسئول به خودش اجازه نمی دهد که در رفاه باشد، ولی نیروهای تحت امرش در سختی باشند. .......................................... (۲) آشنایی من با شهید حسن باقری قبل از عملیات خیبر در دو کوهه صورت گرفت. قبل از این آشنایی من فقط نام ایشان را با عنوان فرماندهی سخت گیر و عصبانی از نیروها و یا کادر بعضی از گردانها شنیده بودم. سه ماه قبل از عملیات خیبر وقتی عازم دو کوهه شدیم برادری با لباس مرتب نظر من را به خود جلب کرد. کم کم در عرض چند روز محبت ایشان در قلب من جا گرفت و اینکه دیگر برادران، ایشان را به عنوان فرمانده چنین و چنان معرفی نموده بودند، بنده در ایشان چنین چیزی نمی دیدم. یک شب که قرار بود شام بخوریم، نمی دانم چطور شد که من به یاد حسن باقری افتادم. بی اختیار جهت دعوت او به شام به اتاق ایشان رفتم. در را چند بار زدم چون جوابی نشنیدم در را باز کرده و با صحنه عجیبی که الان هم موهایم سیخ می شود مواجه شدم. شهید باقری نان هایی را که نیروها اسراف کرده و دور ریخته بودند و به خاطر گلی بودن زمین نان هم گلی شده بود،جدا نموده و تمیز می کردو می خورد. بی اختیار اشک از چشمهایم جاری شد. شهید وقتی این حالت را از من دید، به سرعت خودش را مرتب نمود و از من سوال کرد با من کاری دارید؟ در جواب گفتم: آمدم که با ما شام بخورید. گفت: من شام خورده ام ولی برای چای به اتاق شما می آیم. (از سایت منبرک) ............................................ (۳) شهید حسن باقری سرباز که بود، دو ماه صبح ها تا ظهر آب نمی‌‌خورد. نماز نخوانده هم نمی‌‌خوابید. می‌‌خواست یادش نرود که دوماه پیش یک شب نمازش قضا شده بود. 📚یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص ۸ 💠 🆔 @manbarak
🔰خرید کاهوهای پلاسیده!  (به مناسبت ۹ بهمن سالروز ارتحال عالمِ عامل و استاد العرفا، حضرت آیت الله  رحمت الله علیه) 🔸قَالَ صلی الله علیه و آله: أَحَبُ عِبَادِ اللَّهِ إِلَى اللّه أَنْفَعُهُمْ لِعِبَادِه. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: محبوبترین بندگان نزد خدا، پرسودترین آنان به بندگان است. 📚[تحف العقول عن آل الرسول، ص: ۴۹] ......................................... 📖: می فرماید: یکى از رفقاى نجفى ما که فعلًا از اعلام نجف است براى من مى گفت: 🔸️من یک روز به دکّان سبزى فروشى رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولى بعکس دیگران، کاهوهاى پلاسیده و آنهائی که داراى برگهاى خشن و بزرگ هستند بر می دارد. من کاملًا متوجّه بودم؛ تا مرحوم قاضى کاهوها را بصاحب دکّان داد و ترازو کرد، و مرحوم قاضى آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آنوقت طلبه جوانى بودم و مرحوم قاضى مَرد مُسنّ و پیرمردى بود، بدنبالش رفتم و عرض کردم: آقا من سؤالى دارم! شما بعکس همه، چرا این کاهوهاى غیر مطلوب را سوا کردید؟! 🔸مرحوم قاضى فرمود: آقا جان من! این مرد فروشنده، شخص بى بضاعت و فقیرى است، و من گاهگاهى به او کمک می کنم؛ و نمی خواهم چیزى به او بلا عوض داده باشم تا اوّلًا عزّت و شرفِ آبرو از بین برود؛ و ثانیاً خداى ناخواسته عادت کند به مجّانى گرفتن؛ و در کسب هم ضعیف شود و براى ما فرقى ندارد کاهوى لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها؛ و من می دانستم که اینها بالاخره خریدارى ندارد، و ظهر که دکّان خود را می بندد به بیرون خواهد ریخت، لذا براى عدم تضرّر او مبادرت بخریدن کردم.  📚[کتابِ مهر تابان،ص: ۳٢] 💠 🆔 @manbarak
🔰، ۱۲ بهمن ۵۷ : آغاز دهه فجر 》 🔸️بازگشت به ایران 🔸️سالروز شهادت حجه الاسلام ، نماینده امام در قرارگاه خاتم الانبیاء(۱۳۵۶ ه.ش) ................................................ بخشی از وصیت نامه شهید عبدالله میثمی: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین ⚘... ای پدر بزرگوار و مادر مهربانم و ای خواهران و برادران و ای همه كسانی كه با شما در دنیا مانوس بودم از شما عاجزانه می خواهم كه پیوسته از برایم طلب مغفرت كنید... ⚘آنچه در دوران زندگیم بیش از همه چیز مرا رنج داد و باعث خون دل خوردن من شد، اخلاص نداشتنم بود و الان نمی دانم در مقابل خدای بزرگ چه عملی را همراه خود ببرم؟ ⚘دومین مسئله ای كه مرا در زندگی عقب انداخت كه موفق نشوم از فیض های بزرگتری بهره مندتر گردم، بی نظمی و بز صفتی من بود كه جسته گریخته كار می كردم و به هر كشتزاری دهانی می زدم. این است كه دستم از حسنات تهی است. ⚘و سومین چیزی كه گوشت بدنم را آب كرد و در دنیا مرا سوزاند تا قیامت چه بر سرم آورند غیبت بخصوص غیبت علما بود. خدا كند که با دعای شما ، پروردگار همه کسانی را که بر گردن ما حق دارند از دست ما راضی گرداند. ⚘ای خواهرانم ! فرزندانتان را باحبِّ اهل بیت بار بیاورید ؛ آنها را آشنا با ولایت فقیه کنید . مگر نمی دانید که پیغمبر خدا ما را به دست اهل بیتش سپرد و امام زمان ، ما را به دست فقها سپردند؟ مبادا در راهی بجز راه مرجع تقلید قدمی بردارید که در این صورت در مقابل خدای تبارک و تعالی هیچ حجتی ندارید ... ⚘زیارت قبر آقای مطهری علم و حکمت و زیارت آقای مدنی تقوی و زهد و زیارت قبر آقای بهشتی سوز و گداز به انسان می دهد ؛ زیارت این قبور را فراموش نکنید. ⚘خدایا ما را جزو یاران امام زمان محسوب بدار ... ........................................... 📖خاطرات: (۱) آیت الله حائری شیرازی، نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه وقت شیراز، درباره شیخ عبدلله می گفت: نخستین بار که از زندان رها شده بود، به نظرم پیری جوان و خردسالی سالخورده آمد. همه را شناخته بود، تا توانسته بود راه خود را بشناسد و آن چه را که در کلاس ندیده، به تجربه بیابد. علم وعمل، زمینه خودسازی عمیقی در او به وجود آورده و جهاد با نفس را بر عمق مبارزات و مجاهدات خود به کار گرفت. به همین دلیل از تمامی امتحانات زندگی که هیچ کس لحظه ای بر آن فاتح نیست، روز به روز موفق تر و پخته تر در می آمد. وحشت از او رفته و آرامش در او سال ها منزل کرده بود. در سخت ترین آتش ها، با توکل به خداوند، جداً آرام بود و آرامش بخش. 📚کتاب: تنها ۳۰ ماه دیگر ص ۱۷۱ (۲) آقای میثمی از آن جهت که رژبم شاه را مالک بیت المال نمی دانست، احتیاط می کرد و غذای زندان را نمی خورد. تقریباً هر روز روزه می گرفت و با اندکی نان و ماست که از پول شخصی خودش از فروشگاه زندان می خرید، افطار می کرد: او به حق عارف بالله بود. یک روز خانواده ام هنگام ملاقات کمی برایم غذا آوردند. من، به رسم دوستی، بخشی از آن را نزد آقای میثمی آوردم تا او هم بخورد: آقای میثمی دست من را رد نکرد. ساعتی گذشت و دیدم با ظرف شسته ی غذا آمد و گفت: مدت مدیدی بود که گوشت نخورده بودم! بغضم گرفته بود و نزدیک بود گریه ام بگیرد. برای خودم نزد خدا گلایه می کردم و می گفتم، ای خدا! آخر چرا چنین انسان های شریفی می باید به دست ستمگران بیفتند تا جامعه از وجودشان محروم شود؟! بعد ادامه داد، به راستی چقدر این غذا خوشمزه بود! او در هر فرصتی که دست می داد، ما را به تقوا و پرهیزگاری سفارش می کرد. از طرفی بر دقت عمل در انتخاب دوست و یا رأی دادن به کاندیداها و سپردن مسئولیت به افراد تأکید داشت. می گفت: در این موارد حساس فریب خوب بودن یک فرد را نخورید بلکه دقت کنید تا بفهمید به چه گروهی تعلق دارد زیرا یک گروه سیاسی و یک تشکیلات به راحتی می تواند فکر یک عضو ساده را تغییر دهد. 📚کتاب: تنها ۳۰ ماه دیگر ص۵۴ 💠 🆔 @manbarak