eitaa logo
کانال سخنرانی وحدیث مجمع الذاکرین ع ایتا @manbarmajma
9.1هزار دنبال‌کننده
972 عکس
1هزار ویدیو
171 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ نحوه ملاقات جگرسوز فاطمه زهرا با سیدالشهداء عَلَيْهِماالسَّلَام در صحرای قیامت... رسول خدا «صلی الله علیه و آله» در روایتی فرمودند: چون روز قیامت شود فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» در میان جمعی از زنان خویشاوندش وارد محشر می‌شود. پس به او خطاب می‌گردد: به بهشت در آی. اما فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) می‌فرماید: لَا أَدْخُلُ حَتَّی أَعْلَمَ مَا صُنِعَ بِوَلَدِی مِنْ بَعْدِی ▪️ به بهشت نمی روم تا اینکه بدانم پس از من با فرزندم چه کردند. پس خطاب می‌رسد: انْظُرِی فِی قَلْبِ الْقِیَامَةِ فَتَنْظُرُ إِلَی الْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَائِماً لَیْسَ عَلَیْهِ رَأْسٌ ▪️به قلب محشر نظر کن. وقتی که فاطمه زهرا «سلام الله علیها» نگاه می‌کند و فرزندش حسین علیه السلام را می‌بیند که بی سر ایستاده است. فَتَصْرُخُ صَرْخَةً فَأَصْرُخُ لِصُرَاخِهَا وَ تَصْرُخُ الْمَلَائِکَةُ لِصُرَاخِنَا ▪️در این هنگام فریادی می‌کشد و من هم از فریاد او فریاد بر می‌کشم، و همه فرشتگان از شیون ما ناله و فریاد بر می‌آورند. 📚ثواب الاعمال: ص ٢١۷ 📚بحارالانوار ج ٧، ص ١٢٧ ♦️ در روایتی دیگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: موقعی که روز قیامت فرا می‌رسد، قبّه ای از نور برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بر پا خواهد شد. وَ أَقْبَلَ الْحُسَیْنُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ رَأْسُهُ فِی یَدِهِ ▪️ امام حسین علیه السّلام در حالی که سر بریده خود را در دست گرفته جلو می‌آید. فَإِذَا رَأَتْهُ شَهَقَتْ شَهْقَةً لَا یَبْقَی فِی الْجَمْعِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ لَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَی لَهَا ▪️ وقتی چشم فاطمه زهرا به امام حسین علیهماالسّلام می‌افتد، ضجه ای می‌زند و آنچنان به گریه می‌افتد که هر چه ملک و پیغمبر و مؤمنی که در محشر حاضرند، گریان خواهند شد. 📚ثواب الاعمال: ص ۲۵۸ 📚بحارالانوار ج ۴۳، ص ۲۲۱ @manbarmajma
◾️جسارت ابوسفیان به سَر مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام... ⚡️ کارِ ابوسفیان، دل را به کجاها که نکشانْد... تاریخ می‌نویسد: پس از مُثله شدن حمزه علیه‌السلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار می‌دهد و می‌گويد: ذُق يا عُقَق ▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُت‌ها عاق شدى! 🔻حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش می‌داند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت: وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً ▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱) ✍ آه آه آه... کاش فقط یک نفر با چوب‌دستی‌اش به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام هم جسارت می‌کرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشته‌اند: ➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را در میان طشتی پیش ابن‌زیاد ملعون گذاشتند، فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه. ▪️با چوب‌دستی‌اش بر دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام میزد و می‌گفت: حسین چه دندان‌های زیبایی دارد...(۲) ➖ کار، به همین‌جا تمام نشد... چند روز بعد، سر مطهر را جلوی یزید لعین گذاشتند، فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه‌السلام ▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام می‌زد و می‌گفت: لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ! ▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳) کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟! ▪️حال، ضربه‌شصتم را چگونه می‌بینی ای حسین!؟(۴) 📚 منابع: (۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷ (۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰ (۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹ (۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸
◼️ *آیا اصحاب کهف و رقیم از نشانه های ما، در عجب اند...* حارث بن وكيده مى گويد: در کوفه نزدیک غروب آفتاب مشاهده نمودم عده ای با سنگ به طرف سر مطهر امام حسین علیه السلام که بر شاخه درخت آویزان بود به شتاب می‌رفتند تا بر آن سنگ بزنند و سر منور هم این آیه را تلاوت می‌کرد: *«اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَبا* » چون قرائت سوره مبارک قرآن را از سر مطهر امام حسین علیه السلام شنيدم، سخت تعجب کردم و در شگفتى ماندم و در شك افتادم كه آيا اين بانگ ابى عبد اللّه است كه مى شنوم؟ حارث گوید همین که در این فکر بودم و نگاهم را به سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام دوخته بودم، لب های سر بریده باز به سخن آمد و فرمود: *يا ابن وكيدة! أما علمت أنّا معشر الأئمّة أحياء عند ربّنا؟* ▪️«اى پسر وكيده! آيا نمى دانى كه ما ائمه هدى و فرزندان رسول خدا در نزد پروردگار هميشه زنده ايم و هرگز نخواهيم مرد؟ » چون اين كلمات را شنيدم، در خاطر نهادم كه فرصتى به دست آورم و آن سر مبارك را از دست اين كفار بربايم و پوشيده بدارم. *فنادى: يا ابن وكيدة! ليس لك إلى ذلك سبيل.سفكهم دمي أعظم عند اللّه تعالى من تسييرهم إيّاي، فذرهم فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ.إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ* ▪️آن سر مبارك مجددا بانگ سر داد كه: «اى پسر وكيده! تو را به اين كار دسترسی نيست.ريختن خون من، در نزد خداوند بزرگتر از آن است كه سر مرا در كوى و بازار عبور دهند.دست بازدار از ايشان.زود باشد كه كيفر كردار خويش ببینند، ( ان گاه که غل و زنجیر دوزخ و سلاسل جهنم را بر دوش کشند) 📚 دلائل الإمامة، /ص ۷۸، 📚 نوادر المعجزات، / ص۱۱۰- ۱۱۱- 📚مدينة المعاجز، /ص ۲۳۹؛ 📚ناسخ التواريخ، سيد الشهدا عليه السّلام،ج ۳/ ص۷۳
◼️ هر گاه یکی از ما گریه می‌کرد، سر پدرم را با کعب نی می‌زدند... در روایتی که از امام سجاد علیه السلام نقل شده است حضرت فرمودند: کُلّما دَمعَت عینٌ لِاَحدِنا قُرِعَ رأسُ أبي بِکَعبِ الرُّمح. ▪️(در زمان اسارت) هر زمان یکی از ما گریه می کرد،سر پدرم را با کعب نیزه می زدند. 📚العبرة الساکتة ج٣ص۵٧
🩸جسارت ابوسفیان ملعون به سَر مطهر حضرت حمزه علیه‌السلام... در نقل‌ها آمده است: 🥀 پس از مُثله شدن حضرت حمزه علیه‌السلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار می‌دهد و می‌گويد: 📋 ذُق يا عُقَق! ▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُت‌ها عاقّ شدى! 🥀 حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش می‌داند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت: 📋 وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً ▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱) ✍ آه آه آه... کاش فقط «یک نفر» با «چوب‌دستی‌اش» به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام هم جسارت می‌کرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشته‌اند: ➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را در میان طشتی پیش ابن‌زیاد ملعون گذاشتند، 📜 فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه. ▪️با چوب‌دستی‌اش بر دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام میزد و می‌گفت: حسین چه دندان‌های زیبایی دارد...(۲) ➖ کار، به همین‌جا تمام نشد ... چند روز بعد، همین سر مطهر را در پیش روی یزید لعین گذاشتند، 📜 فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليه‌السلام ▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندان‌های مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام می‌زد و می‌گفت: 📜 لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ! ▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳) 📜 کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟! ▪️حال، ضربه‌شصتم را چگونه می‌بینی ای حسین!؟(۴) 📚 منابع: (۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷ (۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰ (۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹ (۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸ 📝 بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن دیگر نمک به زخم دل کودکان مزن از سلسله کبود شده پیکرم ولی زخمم بزن به پیکر و زخم زبان مزن راس بریده گریه به حالِ سه ساله کرد بس کن یزید طعنه به اشک روان مزن این لب، ترک ترک شده و سنگ خورده است ای بی حیا دگر به لبش خیزران مزن بس کن یزید دختر او نیمه جان شده بردار چوب و در برِ این نیمه جان مزن هر جا که رفت سر، پیِ سر مادرش رسید در پیش چشم مادر قامت کمان مزن
🩸بر سر سفره‌ای که إمام صادق علیه‌السلام نشسته بودند، «شراب»‌ حاضر کردند ... راوی گوید: 🥀 وقتی امام صادق علیه‌السلام به نزد منصور دوانیقی آوردند، در خدمت امام علیه‌السلام بودیم. یکی از فرماندهان منصور، یک مهمانی را در قصر منصور تدارک دیده بود. 🥀 امام صادق علیه‌السلام نیز بین مهمانان حضور داشت؛ سر سفره وقتی‌که مهمانان مشغول خوردن غذا بودند، یک نفر از آنها آب خواست و قدحی که شراب در آن بود، آوردند؛ همین که قدح به‌دست آن مرد رسید، امام صادق علیه‌السّلام از جا برخاست. 🥀 پرسیدند: آقا! چرا بلند شدید؟ إمام علیه‌السلام فرمود: جدّم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: 📋 مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلَی مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ. ▪️هر کس بر سر سفره‌ای بنشیند که شراب در آن سفره خورده می‌شود، ملعون است. 📚الکافی ج۶ ص۲۶۸ ✍ آه یا امام صادق... همین‌که یک شیعهٔ جعفری، می‌شنود که بر سر سفره‌ای که شما نشسته بودید، شراب آوردند، قلب او درد می‌گیرد... امّا تا اسم «شُرب خمر» می‌آید، مصائبی را به تصویر میکشد که نزدیک است قلب انسان متلاشی شود... ➖ یکی از سربازان لشکر عمر بن سعد ملعون می‌گوید: 📜 وَ کُنَّا إِذَا أَمْسَیْنَا وَضَعْنَا الرَّأْسَ فِی التَّابُوتِ وَ شَرِبْنَا الْخَمْرَ حَوْلَ التَّابُوتِ ▪️در مسیر بین کربلا تا شام، هنگامی که شب می‌شد، سَر إمام حسین علیه‌السلام را در میان صندوقی می‌نهادیم و در اطراف آن می‌نشستیم و مشغول شُرب خمر می‌شدیم.(۱) 📝 هر منزل و روستا که بُردند پای سر تو «شراب» خوردند... ➖ یا امام صادق ... اگر بر سر سفره شما شراب آوردند، دیگر شراب بر سَر و روی‌تان نریختند؛ اما ای‌کاش ما می‌مُردیم برای آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 إنّ يَزيدَ شَرِبَ الخَمرَ و صَبَّ مِنها عَلَى الرّأسِ الشّريف ▪️يزيد ملعون شراب می‌خورد و تَه‌مانده آن را بر سر مطهر سیدالشهداء عليه‌السّلام می‌ريخت.(۲) 📚(۱)لهوف ص١۵٢ 📚(۲)نفس المهموم، ص۴۳۹ ؛ معالي السّبطين، ج۲ص۵۸ 📝 با پیرمرد خسته که دعوا نمی‌کنند با دست بسته وارد بَلوا نمی‌کنند بر خانهٔ امام که حمله نمی‌برند اینگونه با بزرگ حرم، تا نمی‌کنند در خانه‌ای که هست زن و بچه بین آن آتش به پشت خانه که برپا نمی‌کنند وقتی هنوز نالهٔ زهرا رسد به‌گوش تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند شاید زنی به پشت درِ خانه آمده در را که با فشار لگد وا نمی‌کنند شه را پیاده در پیِ مرکب نمی‌کِشند با کینه هتک حرمت آقا نمی‌کنند هفتاد ساله را که دگر هول نمی‌دهند یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمی‌کنند پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد این رسم را به دِیر و کلیسا نمی‌کنند بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت یکجا بگو که ظلم در آنجا نمی‌کنند با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمی‌کنند دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد خجلت ز جای بوسهٔ طاها نمیکنند تَه ماندهٔ شراب خودش را به طشت ریخت فکری به حال زینب کبری نمی‌کنند
◼️ آیا اصحاب کهف و رقیم از نشانه های ما، در عجب اند... حارث بن وكيده مى گويد: در کوفه نزدیک غروب آفتاب مشاهده نمودم عده ای با سنگ به طرف سر مطهر امام حسین علیه السلام که بر شاخه درخت آویزان بود به شتاب می‌رفتند تا بر آن سنگ بزنند و سر منور هم این آیه را تلاوت می‌کرد: «اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَبا» چون قرائت سوره مبارک قرآن را از سر مطهر امام حسین علیه السلام شنيدم، سخت تعجب کردم و در شگفتى ماندم و در شك افتادم كه آيا اين بانگ ابى عبد اللّه است كه مى شنوم؟ حارث گوید: همین که در این فکر بودم و نگاهم را به سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام دوخته بودم، لب های سر بریده باز به سخن آمد و فرمود: يا ابن وكيدة! أما علمت أنّا معشر الأئمّة أحياء عند ربّنا؟ ▪️«اى پسر وكيده! آيا نمى دانى كه ما ائمه هدى و فرزندان رسول خدا در نزد پروردگار هميشه زنده ايم و هرگز نخواهيم مرد؟ » چون اين كلمات را شنيدم، در خاطر نهادم كه فرصتى به دست آورم و آن سر مبارك را از دست اين كفار بربايم و پوشيده بدارم. فنادى: يا ابن وكيدة! ليس لك إلى ذلك سبيل.سفكهم دمي أعظم عند اللّه تعالى من تسييرهم إيّاي، فذرهم فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ.إِذِ الْأَغْلالُ فِي أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ يُسْحَبُونَ ▪️آن سر مبارك مجددا بانگ سر داد كه: «اى پسر وكيده! تو را به اين كار دسترسی نيست.ريختن خون من، در نزد خداوند بزرگتر از آن است كه سر مرا در كوى و بازار عبور دهند.دست بازدار از ايشان.زود باشد كه كيفر كردار خويش ببینند، ( ان گاه که غل و زنجیر دوزخ و سلاسل جهنم را بر دوش کشند) 📚 دلائل الإمامة، /ص ۷۸، 📚 نوادر المعجزات، / ص۱۱۰- ۱۱۱- 📚مدينة المعاجز، /ص ۲۳۹؛ 📚ناسخ التواريخ، سيد الشهدا عليه السّلام،ج ۳/ ص۷۳
◼️ هر گاه یکی از ما گریه می‌کرد، سر پدرم را با کعب نی می‌زدند... در روایتی که از امام سجاد علیه السلام نقل شده است حضرت فرمودند: کُلّما دَمعَت عینٌ لِاَحدِنا قُرِعَ رأسُ أبي بِکَعبِ الرُّمح. ▪️(در زمان اسارت) هر زمان یکی از ما گریه می کرد،سر پدرم را با کعب نیزه می زدند. 📚العبرة الساکتة ج٣ص۵٧
◼️ هر گاه یکی از ما گریه می‌کرد، سر پدرم را با کعب نی می‌زدند... در روایتی که از امام سجاد علیه السلام نقل شده است حضرت فرمودند: کُلّما دَمعَت عینٌ لِاَحدِنا قُرِعَ رأسُ أبي بِکَعبِ الرُّمح. ▪️(در زمان اسارت) هر زمان یکی از ما گریه می کرد،سر پدرم را با کعب نیزه می زدند. 📚العبرة الساکتة ج٣ص۵٧
◼️ هر گاه یکی از ما گریه می‌کرد، سر پدرم را با کعب نی می‌زدند... در روایتی که از امام سجاد علیه السلام نقل شده است حضرت فرمودند: کُلّما دَمعَت عینٌ لِاَحدِنا قُرِعَ رأسُ أبي بِکَعبِ الرُّمح. ▪️(در زمان اسارت) هر زمان یکی از ما گریه می کرد،سر پدرم را با کعب نیزه می زدند. 📚العبرة الساکتة ج٣ص۵٧