eitaa logo
گاهی وقت‌ها
3.9هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
2.8هزار ویدیو
91 فایل
گاه‌نوشت‌های «نظیفه سادات مؤذّن» سطح چهار (دکترا) حکمت متعالیه از جامعةالزهرا، مدرّس فلسفه، نویسنده و پژوهشگر.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🍃 2⃣ چند سال توی اون خونه زندگی کردیم و به خاطر شرایط اونجا و کوچیک بودنش، هیچ وقت نتونستم توی خونه مراسم بگیرم. هر بار میلاد و شهادت حضرت، یا برنامه‌های دیگه‌ای غیر از مراسم خونگی داشتیم، یا مراسم رو منزل آشناها می‌گرفتیم. و من هر بار از امام هادی علیه السلام می‌خواستم یه خونه‌ای روزیم کنه که بتونم براشون توی خونه‌م مراسم بگیرم. ۱۰ سال بعد، باز به شکل معجزه‌آسا یه خونه‌ای قسمت‌مون شد که الان ۱۲ ساله توش ساکن هستیم و زیرزمینش رو کردیم «حسینیه‌ی امام هادی علیه السلام» ما درست ۲۰ روز قبل از میلاد امام هادی علیه السلام رفتیم خونه‌ی جدید و تا زندگی و اثاثیه رو سر و سامون دادیم، جشن میلاد حضرت رو برای اولین بار و به عنوان اولین مراسم خونه‌ی خودمون و اولین مراسم حسینیه‌مون برگزار کردیم ☺️ بعد از اون تقریباً هر سال برای حضرت مراسم گرفتیم و خاطره‌های خوبی برای خودمون و دوست‌داران حضرت ساختیم. ☺️ مثل این ماجرا که برای یکی از دوستان عزیزمون اتفاق افتاد: همون سال اول و جشن اول خونه‌مون، من توی مراسم، برای شرکت‌کنندگان تعریف کردم که چه جوری با لطف حضرت این خونه قسمت‌مون شده و بهشون گفتم از حضرت بخواید، بهتون فراتر از آرزوهاتون عطا می‌کنه. سال بعد، چند ساعت قبل از جشن میلاد، دوستم زنگ زد و گفت پارسال توی جشن میلاد خونه‌ی شما از امام هادی خواستم بعد از چند سال انتظار، یه بچه بهم بده. الان بیمارستانم و پسرم به دنیا اومده و اسمش رو هادی گذاشتم. ☺️😃 سال بعدش هم یکی از همکاران برای جشن چند تا جعبه شیرینی آورد و گفت پارسال همین جا از حضرت یه چیزی خواستم و نذر کردم که اگر برآورده بشه شیرینی جشن‌تون رو من بدم. 🌼🍃 این خاندان، خاندان لطف و کرم و سخاوت هستن. ای کاش از سر لطف و کرم، به ما یاد بدن که چطور شیعیان خوبی براشون باشیم. 🌼🍃 @mangenechi
❁❥༅••┅┄ ما «غدیریان خیبرشکن» هستیم. 🔹ما جشن‌های مان را به صحنه‌ی ابراز حماسه و فریاد انتقام خواهیم کشاند. 🔹ما شادی غدیر را با خشم از جنایت دشمن نابکار در هم می‌آمیزیم و علی‌وار همیشه در صحنه حاضر خواهیم بود. 🔹عکس دانشمندان شهید و سرداران پرافتخارمان را در جشن‌های غدیرمان برمی‌افرازیم و یادشان را گرامی می‌داریم. 🔹اطعام را به نیت شهدای عزیزمان انجام می‌دهیم. 🔹مولودی‌ها را به سمت مدح مولا و بیان شجاعت حضرت و اشعار حماسی می‌بریم. 🔹توسل و دعا برای پیروزی و سربلندی عزیزمان و موفقیت فرزندان غیور ایران در پاسخ به اسرائیل خبیث را در تجمع‌ها فراموش نخواهیم کرد. 🔴 خیبر را دوباره برایت زنده می‌کنیم ای صهیون! ❁❥༅••┅┄ @mangenechi
🌼🍃 بهت عجیبی داشتیم. خبری رسیده بود که همه چیزش عجیب و غیر عادی بود. خبری که با یک توییت از آمریکا و یک توییت از تهران پاشیده شده بود توی فضای مجازی و حقیقی و همه را ریخته بود به هم. آنقدر تحلیل‌های ضد و نقیض از در و دیوار و سایت و پیج و کانال می‌بارید و می‌رویید که زیر این ریزش‌ها و رویش‌ها به نفس نفس افتاده بودیم. از لحظه‌ی اعلام غیر عادی این خبر غیر عادی، و ضد و نقیض‌های حاشیه‌اش، بی‌اختیار چشم و دل‌مان دنبال همان «قرارگاه» همیشگی بود. همان تنها «کس»ی که همه کس دل‌هایمان بود و هست. و او نبود. نه صدایش، نه پیامش، نه خبری از نظر و دیدگاهش و ما هر لحظه بی‌تاب‌تر می‌شدیم. ظهر بود که آن خبر رسید: «پیام تلویزیونی رهبر انقلاب تا دقایقی دیگر» افتادیم به تب و تاب و میخ شدیم پای تلویزیون‌هایی که قرار بود «قرار»مان را به چشم و دل‌مان برسانند. آمد و ۱۲ دقیقه کلمات پرامید و دل‌گرم‌کننده‌اش را بر ایران باراند و قلب‌مان را آرامش داد و رفت. شهیدان حماسه‌ساز و قهرمان را یاد کرد و از جایگاه رفیع‌شان نزد حضرت حق سخن گفت. در هیاهوی تناقض‌گویی‌ها، به ملت ایران سه بار تبریک گفت: تبریک پیروزی بر صهیون منحوس، تبریک پیروزی بر شیطان بزرگ، تبریک حماسه‌ی ملت در اتحاد و همدلی و همراهی. بزرگ‌نمایی حمله‌ی بی‌نتیجه‌ی آمریکا به مراکز هسته‌ای ما و کوچک‌نمایی حمله‌ی مهم ایران به پایگاه آمریکایی العدید قطر را از ترفندهای رسانه‌ای و سیاسی غربی‌ها شمرد. از «له شدن» اسرائیل زیر بار حملات پرافتخار فرزندان ایران گفت؛ از حمله‌ی مستقیم و ناکام آمریکای زبون؛ از این نکته پرده برداشت که رژیم مستکبر آمریکا همواره دنبال تسلیم ایران بزرگ ما بوده ولی هرگز جرأت بیان آن را نداشته و امروز ترامپ از این هدف شوم، پرده برداشت؛ در حالی که این حرف برای دهان او خیلی بزرگ است! فرمود: ایران کشوری قوی و پهناور و دارای تمدنی کهن است. توقع تسلیم از کشوری همچون ایران مایه‌ی استهزاء افراد خردمند خواهد شد. حالا دیگر آرامش و افتخار آمده بود و جای تمام آن تب و تاب‌ها و سرگردانی‌ها را در ذهن و دل‌مان گرفته بود. ناخدا، باز هم از دل یک طوفان دیگر ما را به سلامت عبور داده بود. و حالا نوبت ما بود که این راه روشن را ادامه دهیم و مسیر رساندن ایران‌مان به بالاترین و بلندترین قله‌ها را با قدم‌های بلند، طی کنیم. هم‌قدم! پیش به سوی گام بعدی! ✍ 🌼🍃 @mangenechi
🌼🍃 5⃣ ا از طرفی وقتی به روش حکمرانی رهبر حکیم و فرزانه‌ی انقلاب توجه می‌کنم، وقتی یاد نامه‌هایی می‌افتم که برای جوانان جهان نوشتند، وقتی به نگاه جهانی ایشان و تلاش حکیمانه‌ی ایشان برای آگاهی دادن به تمام مردم دنیا و بیدار کردن وجدان‌های جهانیان می‌نگرم، به این نتیجه می‌رسم که ایشان بر خلاف ما که نگاه‌های کوتاه و محدود داریم، با وسیع‌ترین نگاه‌ها و گسترده‌ترین زاویه‌دیدها، دارند به افق‌های ظهور حضرت صاحب الزمان می‌نگرند و دارند تلاش می‌کنند تمام جهانیان را برای آن واقعه‌ی عظیم آماده کنند. گویا مأموریت خود را در این عالم چنین یافته‌اند که دل‌های مستعد را به مسیر رسیدن به آن نقطه‌ی اوج تاریخ بشر بیاورند و از چنگال گمراهی دنیای مادی و یوغ مستکبران نجاتشان دهند. بنابراین صبوری حکیمانه‌ی ایشان و عجله نداشتن‌شان برای انجام دادن بعضی عملیات‌ها و... راهی است برای رسیدن به اهدافی بالاتر از آرام شدن هیجانات ما ! صبر برای بیدار کردن قلب‌های پاکی که در گوشه گوشه‌ی جهان، تحت تأثیر هیاهوهای ناپاکان، هنوز از دریافت حقیقت محروم مانده‌اند. ✍ 🌼🍃 @mangenechi
❁‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟჻ᭂ࿐༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ فقط چند ساعت باقی مانده. به بغض‌های مانده در گلو وعده بدهید. همان‌ها که از ۲۳ خرداد حبس‌شان کرده بودیم و امان شکستن و باریدن نداده بودیم‌شان. چند ساعت دیگر، می‌آییم برای بدرقه برای وداع برای تشییع! برای فراق‌تان، برای رفتن‌تان گریه خواهم کرد. با تمام قلبم‌. با نهایت اندوهم. برای تک‌تک آن‌ها که می‌شناختم و شیفته‌ی روح بلندشان بودم و برای آن‌ها که نزد ما مردم ناشناخته بودند و با مدال پرشکوه شهادت، برای ما آشنا شدند. گریه‌ی ما برای شما، از سر ضعف و شکستن نیست؛ شبیه گریه‌های عاشورایی ست. هر قطره‌ی اشک ما در وداع شما، امضای عهدنامه‌ی مبارزه است. خون شما در رگ‌های هر ایرانی باغیرت جاری شده است و تا نابودی قاتلان خونخوار، از جوش و خروش نخواهد ایستاد. ❁‌‌❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟჻ᭂ࿐༅••┅┄‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌ ✍ @mangenechi
🌼🍃 1⃣ا ماجرایی که براتون می‌نویسم، همین دقایقی پیش اتفاق افتاد. حاج‌آقام واسطه شده بود و یکی از دخترهایی رو که چند سال پیش شاگردشون بود، برای پسر یکی از دوستانش معرفی کرده بود. (هم دختر و هم پسر، از شیعیان ترکیه‌ای هستن) خانواده‌ی آقاپسر برای خواستگاری اقدام کرده بودن و جواب منفی گرفته بودن. پدر آقاپسر از حاج‌آقام خواسته بود پیگیر بشه تا اجازه‌ی ادامه‌ی روند خواستگاری رو بگیره. حاج‌آقام زنگ زد به پدر دختر و اتفاقی که دقایقی پیش افتاد، همین مکالمه‌ی جالب بود. پدر دختر گفت: استاد! دخترم خودش جواب منفی داده. ما هیچ نقشی نداریم و حرف کسی رو هم در این موضوع قبول نداره. وقتی حاج‌آقام دلیلش رو پرسید، جواب جالبی داد که فکر نمی‌کردم از یه ترکیه‌ای بشنوم. گفت دخترم می‌گه: کسی که نسبت به بی‌تفاوت باشه و توی این مسیر فعالیت نکنه، من نمی‌تونم باهاش زندگی کنم! من فقط با مردی زندگی می‌کنم که مقاومت جزو اصول فکری و عملیش باشه. اگه چنین مردی پیدا نشه، ترجیح می‌دم که کلاً ازدواج نکنم! ✍ 🌼🍃 @mangenechi
🌼🍃 2⃣ا البته اینم بگم به نظر من این طرز فکر اشتباه هست. بخصوص برای دختری که ترکیه زندگی می‌کنه. اصل اینکه باید برای یه مسلمون موضوع اساسی زندگی باشه رو نباید فراموش کرد. تأکیدهای بر ضرورت و مطلوبیت ازدواج جوریه که کسی نمی‌تونه ادعا کنه مسلمون معتقدی هست، ولی نسبت به مسأله‌ی ازدواج، بی‌تفاوت باشه یا اونو بی‌اهمیت تلقی کنه. خدای متعال هم این بهانه‌ها رو نمی‌پذیره که بگی چون من دلم شوهر اهل مقاومت می‌خواست و پیدا نکردم، کلاً قید این رسول‌الله رو زدم!! دخترهای ایرانی! قدر کشور عزیزمونو بدونید! دخترهای متدین توی کشورهای دیگه، با معضل بسیار بزرگی مواجه هستن برای پیدا کردن مردی که بتونن به عنوان همسر انتخابش کنن! البته نمی‌گم توی ایران هرکس هر لحظه اراده کنه، همسر مدنظرش دم در سبز می‌شه 😅😅 ولی خیلی متفاوتیم با کشورهای دیگه. توی ترکیه هم تا حد زیادی این مشکل وجود داره. ولی بازم کمتر از کشورهای دیگه بخصوص توی اروپاست. اگه با آوردن بهونه‌های بی‌اهمیت، خواستگارها رو رد کنید، (یا پسرها سر موضوعات بی‌ارزش، دخترهای مناسب رو از گزینه‌های ازدواج حذف کنن) کفران نعمت کردید و نتایجش توی زندگی خودش رو نشون خواهد داد! حواستون جمع باشه! ✍ 🌼🍃 @mangenechi
گاهی وقت‌ها
🌼🍃 1⃣ا #مهمونای_حاج‌آقام ماجرایی که براتون می‌نویسم، همین دقایقی پیش اتفاق افتاد. حاج‌آقام واسطه
🌼🍃 این ماجرا رو که براتون نوشتم، یاد یه دیگه افتادم. ۱۰_۱۱ سال پیش، معاون پژوهش یه مجموعه علمی فرهنگی بودم. یه روز یه مهمون برامون اومد از طلبه‌های غیر ایرانی‌. یه دختر خانوم آلمانی. نشست و با آب و تاب با اون لهجه‌ی شیرینش، ماجرای سخت و پر فراز و نشیب زندگیش رو برامون تعریف کرد. خیلی تکان‌دهنده بود واقعاً. توی اون اوضاع، یکی از همکاران که مدتی بود دنبال عروس می‌گشت، این دختر خانوم رو خیلی پسندید. البته بیشتر به خاطر زیبایی ظاهری 😅 با یه ذوقی شروع کرد بدون اینکه بگه کاندیدای محترم، پسر خودشه، توضیح اینکه یه پسری با فلان شرایط بفرستم خواستگاریت و این حرفا. جواب دختر خانوم آلمانی خیلی با مزه بود و دقیقاً توی چارچوب افکار و تصورات خودش بود. با یه لحن خیلی بامزه و با همون لهجه‌ی شیرین و کشدار، گفت: وای نه! من فقط با طلبه ازدواج می‌کنم. من زن دکتر و مهندس و اینا نمی‌شم. وااااای! اگه شوهرم رو دوست نداشته باشه، من چی کاااااار کنم؟! 😂😂 انگار تصورش این بود که همه‌ی طلبه‌ها لزوماً به شدت حضرت آقا رو دوست دارن و درباره‌ی دکترها و مهندس‌ها این مطلب مورد تردیده 😂 . ✍ 🌼🍃 @mangenechi
گاهی وقت‌ها
. اگه از چیزای ساده لذت می‌برید یعنی خوشبختید. #نکته #زندگی ⚜ @mangenechi
💠🍃 امروز طی شنیدن مکالمه‌ی دو نفر، به یه مطلبی فکر می‌کردم که با این جمله مربوطه. داشتم به این فکر می‌کردم که قدیما چقد راحت شاد می‌شدیم. چقد زندگی ساده بود. داشتم فکر می‌کردم به اسم امکانات داشتن و زندگی خوب درست کردن، انقد دنیا رو به روی خودمون تنگ و پراذیت کردیم که خیلی نعمت‌ها و داشته‌هامونو اصلاً نمی‌بینیم که بتونیم ازشون لذت ببریم! یه سطحی از رفاه رو برای خودمون تعریف کردیم، که حداقل دو سوم مردم جامعه، نمی‌تونن بهش برسن و دائم دارن می‌دون و حسرت می‌خورن و قدر چیزهایی رو که دارن، نمی‌دونن ، چون با آرزوهاشون فاصله داره. و جالب اینه که اون آرزوها رو دیگران براشون ساختن. فضای مجازی، چشم و هم‌چشمی، لاکچری‌گری و تجمل‌گرایی و تشریفات‌پرستی! جوری شده که الان اگه به کسی بگی فلان کار، تشریفاته، به عنوان یه موجود عقب‌مونده از دنیا بهت نگاه می‌کنه. مسابقه‌ی عجیب و خسته‌کننده‌ای توی دنیامون راه انداختن که هیچ کس هم توش برنده نیست و تنها کاری که داره می‌کنه، اینه که آرامش رو ازمون گرفته و اجازه نمی‌ده از همین سادگی‌ها و آرامش‌ها لذت ببریم. زرنگ باشیم. خودمونو از این چرخه‌ی معیوب بکشیم بیرون و با آرامش زندگی کنیم و از داشته‌هامون لذت ببریم. ☺️ ✍ 💠🍃 @mangenechi
. 💠🍃 جیگرسوز 🍃💠 گفت: توی فکر چی هستی؟ گفتم: جیگرم برای زبان فارسی می‌سوزه! گفت: مگه چی شده؟ گفتم: چند دقیقه است داری با دوستت تلفنی صحبت می‌کنی، چقدر کلمه انگلیسی توی صحبت‌هات استفاده کردی؟! مثلاً چند بار گفتی «پَنیک کردی»؟ گفت: خب به جاش نمی‌دونم چی باید بگم! گفتم: ما این‌جور وقتا می‌گفتیم «دست و پاتو گم کردی» یا مثلاً «هول کردی» گفت: نه اینا هیچ‌کدوم معنی پنیک کردن رو نمی‌ده! پنیک‌کردن یه جوری از ترسیدن رو می‌رسونه. گفتم: خب بگو «وحشت‌زده شدی» گفت: نه بازم نمی‌رسونه. اون یه چیز دیگه است! گفتم: اینا به خاطر همینه که به این کلمه‌ها عادت کردید و ذهنتون با این‌ها انس گرفته. وگرنه ما با همین «وحشت‌کردن» و «دست و پا گم کردن» زندگی کردیم و می‌کنیم و هیچ مشکلی هم باهاشون نداریم! پس باید دوباره بگم «جیگرم برای زبان فارسی می‌سوزه»! 😔 ✍ 💠🍃 @mangenechi
. 💠🍃 روش جایگزین (۲) 🍃💠 اما حالا اگه بخوای از این روش استفاده کنی، برای خیلی از نوجوونا باید بری سراغ ادمین پیجی که بچه‌ت قبولش داره!! جوری فضای مجازی جای آموزگار و والدین رو توی تربیت بعضی بچه‌ها گرفته که بیش از همه، تحت تأثیر اونا هستن. همه هم نشستن دست روی دست گذاشتن که روز به روز اوضاع وخیم‌تر بشه 😔 از دولت و مجلس بگیر تا خانواده‌ها و ... و همین، کار رو برای پدر و مادرهای دغدغه‌مند هم سخت کرده. آیا از دست ما کاری برنمی‌یاد؟ لااقل برای بچه‌های خودمون. ✍ 💠🍃 @mangenechi
🌼🍂 یه وقتی خیلی سال پیش، این روایت رو دیده بودم و با خودم گفته بودم: چه زمانه‌ی ترسناکی می‌شه اون زمان! چه خوبه که ما اون روزها رو نمی‌بینیم! ولی خیلی طول نکشید که اون روزها اومدن سراغ‌مون! عین مِه که کم‌کم می‌یاد و دورت رو می‌گیره و یهو می‌بینی وسطش موندی و توش غوطه‌ور شدی! بخشی از مردم و جامعه‌ی ما به اینجا رسیدن و ما گاهی که باهاشون مواجه می‌شیم، متحیّر می‌مونیم از طرز فکرشون! نکنه خیال کنیم این از ما دوره و دچارش نمی‌شیم! اگه مراقبت نکنیم، اگه به تربیت نسل پاک‌مون توجه کافی و دقیق نکنیم، وسط همون مه و تاریکی، خودمون و بچه‌هامون هم گم می‌شیم! ✍ 🌼🍂 @mangenechi