eitaa logo
گاهی وقت‌ها
3.9هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.8هزار ویدیو
91 فایل
گاه‌نوشت‌های «نظیفه سادات مؤذّن» سطح چهار (دکترا) حکمت متعالیه از جامعةالزهرا، مدرّس فلسفه، نویسنده و پژوهشگر.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🔹 انس با قرآن امام وقتی نجف بودند، در ماه رمضان هر سه روز یک‌بار را ختم می‌کردند، اما زمانی که در جماران بودند، به خاطر کهولت سن، هر ده روز یک‌بار قرآن را ختم می‌کردند. ایشان همواره با قرآن مأنوس بودند. یک جزء قرآن را هشت قسمت و هر قسمت را در زمان خاصی قرائت می‌کردند. گاهی می‌دیدم، امام مدت‌ها در یک جمله قرآن مکث می‌کردند. 🔹به نقل از حاج سید احمد خمینی. ‌‌‍📚حدیث نور؛ خاطراتی آموزنده از زندگانی امام خمینی،صفحه۳۳. 🌼🔹 🌼🔹 @mangenechi
┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ 🍀 لوستر اضافی قبل از انقلاب یک نفر از ارادتمندان مقام معظّم رهبری، یک لوستر معمولی به عنوان هدیه برای منزل ایشان خریده و آورده و در اتاق نصب کرده بود. وقتی آقا وارد اتاق می‌شوند و چشمشان به آن لوستر می‌افتد، ناراحت شده و می‌فرمایند: «تا این لوستر را باز نکنید و از خانهٔ من بیرون نبرید، من نمی‌نشینم». ✨خانم احدیان (پرتوی از خورشید، داستان‌هایی از زندگی مقام معظم رهبری،ص۹۰) ┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ ╔═🍀✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🍀✨◈═╝
🌼🔹 علی اکبر علیه السلام پس از شهادت مرحوم حاج آقامصطفی وارد نجف شدم. رفقا گفتند:خوب به موقع آمدی، امام را دریاب که هر چه ما کرده‌ایم که در مصیبت حاج آقا مصطفی گریه کنند از عهده برنیامدیم، مگر تو کاری کنی! من خدمت امام رسیدم و عرض کردم؛اجازه می‌دهید ذکر مصیبت کنم؟ امام اجازه دادند. هرچقدر نام مرحوم حاج آقا مصطفی را بردم تا با آهنگ حزین امام را منقلب کنم که در عزای پسر اشک بریزند، امام تغییر حالت پیدا نکردند و همچنان ساکت و آرام بودند؛ ولی همین‌که نام حضرت علی اکبر علیه السلام را بردم، هنگامه‌ای به پا شد. امام چنان گریستند که قابل توصیف نیست! ‌‌‍📚حدیث نور؛ خاطراتی آموزنده از زندگانی امام خمینی، صفحه۳۳. به نقل از حجة الاسلام کوثری. 🌼🔹 🌼🔹 @mangenechi
┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ 🍀 خانه‌ای کوچک و غذایی ساده زمانی که مقام معظّم رهبری در ایرانشهر تبعید بودند، در ساختمانی کوچک که یک اتاق و یک آشپزخانه داشت، زندگی می‌کردند. همین مکان کوچک، هر روز پذیرای تعداد زیادی از مهمانانی بود که از راه‌های دور و نزدیک به آن‌جا می‌آمدند. من نیز توفیق داشتم که در آن روزها به دیدن ایشان بروم. چون به ایرانشهر رفتم و آقا را زیارت کردم، دیدم که تک و تنهایند و کسی کمک کار ایشان نیست. تصمیم گرفتم چند روز در آن‌جا بمانم و به معظّم‌له کمک کنم. در تمام روزهایی که من در محضر آقا بودم، غذای ایشان و مهمان‌ها، سیب‌زمینی، نیمرو و تخم‌مرغ آب‌پز بود. ✨حجة‌الاسلام و المسلمین سیّد علی اصغر باقی زاده (پرتوی از خورشید، داستان‌هایی از زندگی مقام معظم رهبری،ص۵۴) ┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ ╔═🍀✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🍀✨◈═╝
┄┅◈🍃🌹🍃◈┅┄ چند خانم رفتند جلو تا سؤالاتشون رو بپرسن. در تمام‌ مدت سرش بالا نیومد. نگاهش هم به زمین بود. خانوما که رفتن، رفتم جلو گفتم: تو چرا انقدر سرت پایینه؟ نگاهم نمی‌ندازی به طرف که داره حرف می‌زنه باهات، اینا فکر می‌کنن تو خشک‌ و متعصبی و اثر حرفات کم می‌شه. گفت: من به نامحرم نگاه نمی‌کنم تا خدا به من نگاه کنه! 🍃 شهید عبدالحمید دیالمه @mangenechi ┄┅◈🍃🌹🍃◈┅┄
🌼🔹 روزی هفت مرتبه حضرت امام نظمشان این‌طور نبود که هر وقت بخواهند، قران بخوانند، بلکه ایشان دقیقاً سر ساعت روزی هفت مرتبه می‌خواندند. به نقل از زهرا مصطفوی ‌‌‍📚حدیث نور؛ خاطراتی آموزنده از زندگانی امام خمینی،صفحه۳۳. 🌼🔹 🌼🔹 @mangenechi
┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ 🍀مجازات متخلّفان مقام معظّم رهبری بسیار رئوف و مهربان هستند، امّا هنگامی که پای مصالح نظام در میان باشد، از هیچ خطایی نمی‌گذرند. در عملیات بدر یا خیبر، یکی -دو نفر از فرماندهان سهل‌انگاری کرده بودند. معظّم‌له از موضوع باخبر شدند و بلافاصله به عنوان رئیس شورای عالی دفاع، نامه‌ای به حضرت امام رحمة‌اللّه علیه نوشتند و در آن نامه از امام خواستند که تخلّف کنندگان به اشدّ مجازات برسند. این برخورد آیة‌اللّه خامنه‌ای -در آن دوران- بسیار مؤثّر بود و در نظم‌دهی به اوضاع جنگ، تأثیر به‌سزایی داشت. ✨امیر سرتیپ هدایت لطفیان 📚 پرتوی از خورشید، داستان‌هایی از زندگی مقام معظم رهبری،ص۱۹۲. ┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ ╔═🍀✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🍀✨◈═╝
🔹🍂 بچه‌ها رو با شوخی بیدار می‌کرد تا نمازشب بخونن. مثلاً یکی رو بیدار می‌کرد و می‌گفت: پاشو من می‌خوام نمازشب بخونم هیشکی نیست نگام کنه 😁 یا می‌گفت: پاشو جونِ من، اسم سه چهارتا مؤمن رو بگو توی قنوت نماز شب کم آوردم. 😅 شهیدمسعوداحمدیان 🔹🍂 @mangenechi
🌼🔹 مستحبات نماز امام در اواخر عمر نیز مانند دوران جوانی‌شان عبادت می‌کردند. زمانی که در بیمارستان بستری بودند، با وجودی که سرم به دست و پایشان وصل بود، روی تخت بیمارستان، حتی یکی از مستحبات را ترک نکردند. تعقیبات، قرآن، عطر، تحت‌الحنک، شانه و تمامی مستحبات نماز را به جا می‌آوردند. 📚 برداشت‌هایی از سیره امام خمينی (ره)، ج۳، ص ۹۱. 🌼🔹 🌼🔹 @mangenechi
┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ 🍀اشکی در تلاوت قرآن در زمان جنگ، همراه مقام معظّم رهبری به طرف لشگر ۲۵ کربلا می‌رفتیم. در بین راه، راننده رادیوی ماشین را روشن کرد. رادیو در حال پخش آیاتی از کلام ‌اللّه مجید بود. چند آیه که تلاوت شد، آیة‌اللّه خامنه‌ای شروع کردند به زمزمه نمودن. آیه‌های قرآن مجید را همراه با رادیو می‌خواندند و گریه می‌کردند. ایشان با گوشهٔ چفیه‌ای که دور گردن داشتند، اشک چشم خود را پاک می‌کردند. من در آن روز، درس بسیار بزرگی از معظّم‌له گرفتم و با دیدن آن صحنه، خیلی دلگرم شدم. چه افتخاری بالاتر از این که چنین بزرگانی هدایت کننده و فرماندهٔ ما هستند! ✨سردار سرتیپ پاسدار مرتضی قربانی 📚 پرتوی از خورشید، داستان‌هایی از زندگی مقام معظم رهبری،ص۷۴ ┄┅◈✨🍀✨◈┅┄ ╔═🍀✨◈═════╗ @mangenechi ╚═════🍀✨◈═╝
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┅◈🍃🌹🍃◈┅┄ وقتی وارد مسجد شدم، شنیدم که در و دیوارهای مسجد ذکر لااله‌الا‌الله‌الملک‌الحق‌المبین می‌گویند. وقتی نگاه کردم دیدم در مسجد شهید احمد‌علی نیری در حال نماز است. اما بین زمین و آسمان ... بعد از نمازش از او پرسیدم چه کردی که به این مقام و درجه رسیدی؟ ادامه خاطره و راز مقامات عرفانی شهید را در کلیپ بالا ببینید. @mangenechi ┄┅◈🍃🌹🍃◈┅┄
🌼🔹 نماز جماعت همیشگی اغلب، موقع ظهر می‌دیدم که امام در مدرسه فیضیه به جماعت حاضر می‌شدند و پشت سر مرحوم آقای زنجانی (پدر آیت الله شبیری زنجانی مدّظِله) نماز ظهر می‌گزاردند و هر وقت هم آقای زنجانی نبودند، ايشان نماز می‌گزاردند. حتی وقتی تابستان بود و هوا خیلی گرم، نماز جماعت امام ترک نمی‌شد. 🔹به نقل از احمد صابری همدانی 📚 پا به پای آفتاب، امیررضا ستوده، ج۳،ص۲۷۱ 🌼🔹 🌼🔹 @mangenechi