وقتی متوجه میشوید که در موقعیت کمک به کسی قرار دارید، شاد باشید و احساس خوشبختی کنید ؛ چرا که خدا دارد دعای او را از طریق شما مستجاب میکند.
-
🌸🌸
#سلام_صبحتون_بخیر🪴
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
سلام و احترام دوستان گرامی امروز با مطالب
🌵 مطبخ
🌷شهیدانه
🌴پاسخ به سوال اشپزی
🌿ارسالی
و.....در خدمت شما هستیم
#سوال_آشپزی👇
سوال شده که نفخ حبوبات چطوری گرفته میشه؟!!🤔
پاسخ 👇
برای گرفتن نفخ لوبیا اون رو داخل آب و نمک بریزین
برای نفخ عدس اون رو داخل آبلیمو و آب بریزین
برای نفخ نخود اون رو با چند تیکه خیار داخل آب بریزین.
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
.
.#مطبخ
طرز تهیه کوکو سبزی مجلسی🌱🌿
کوکو سبزی تقریبا غذای مورد علاقه همه هستش منکه خیلی دوستش دارم این مدل کوکو بدون سیر هستش😋
مواد لازم👇
سبزی معطر شامل:گشنیز،جعفری،شوید،پیازچه و تره
تخم مرغ: سه عدد
گردو خورد شده:دو قاشق
آرد نخودچی:یک قاشق
نمک،فلفل،زردچوبه،پاپریکا:به میزان لازم
طرز تهیه👇
سبزیجات رو از قبل کمی تفت بدین،بعد از خنک شدن دو قاشق گردو،آرد نخودچی و ادویه ها رو اضافه میکنیم و بعداز مخلوط شدن تخم مرغ هارو به مواد کوکو اضافه کرده و در روغن سرخ میکنیم
بسته به ذائقه تون زرشک هم میتونین اضافه کنین.
نوش جان❤️
✍روزمرگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
.
راهنمایی شما در مورد تهیه سرکه👆
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
خاطره جالب از مراسم ازدواج 🌷
من عقد بودم شوهرم و پدرش اومده بودن خونمون برا تاریخ عروسی منم بیرون بودم اومدم اینا خونمون بودن منم جلو عموم خیلی خجالت کشیدم که نامزدمو با اسم صداش کنم هل شدم یه دفعه گفتم داداش خوش اومدی🤣🤣🤣🤣🤣
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
سلام عزیزم
چقدر خوب شده نوش جونتون
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
#شهیدانه
میدانستم اگر حسن صدای بابایش را بشنود، دیگر او را رها نمیکند. آن پشت، با مرغ و خروسهای همسایه مشغول بازی بودیم که فاطمه به طرفمان دوید و گفت: «مامان، مامان، بابا اومد!» هنوز حرف فاطمه تمام نشده بود که حسن مثل تیرِ از چلِّه رها شده، از دستم در رفت و دنبال فاطمه راه افتاد. من هم دمپایی به پا، افتادم دنبالش. آقامحمد که از دور آنها را دیده بود، با سرعت رفت داخل یکی از وانتهای پارک شده در حیاط و پنهان شد تا حسن او را پیدا نکند. در همین حال سردار شاهچراغی از بچهها خواست که مرا صدا کنند تا چند کلمهای با من حرف بزند و خدا قوتی بگوید. یادش بخیر! با دمپاییِ قرمز مقابل سردار ایستادم. تمام تلاشم را کردم تا این وضعیت از چشم ایشان دور بماند. دیگر نفهمیدم چه کسی بچهها را جمعوجور کرد. سردار میگفت: «وقتی آقای بلباسی گفت که با خانم و سه فرزندش توی جهادی شرکت کرده، باور نکردم! اومدم تا خودم از نزدیک شاهد مجاهدت شما باشم.»
راوی همسر شهید محمد بلباسی🌸🩷
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
با ندبه ی ما نیامدی
حرفی نیست
یک جمعه شما گریه کن
که ما برگردیم
#شبتون بخیر و خوبی
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
نـور را در پاکتهای معطر میگذارم و پست میکنم به آدرس قلبهایی که چراغی در آنها نمیسوزد !✨
#سلام_صبحتون_بخیر
امروزتون پر از نور 💫
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
https://eitaa.com/joinchat/444596224C4175a724eb
سلام و احترام دوستان گرامی امروز با مطالب
🌵 مطبخ
🌷انگیزشی
🌴پاسخ به سوال اشپزی
🌿ارسالی
و.....در خدمت شما هستیم