#قدیم ندیما👇
بچه که بودیم وقتی می خواستیم
چایی بخوریم، مادر اجازه میداد
از قندون خودمون قند برداریم.
اما گفته بود:
قند زیادی دندونت رو خراب میکنه.
یاد گرفته بودم فقط یک قند بردارم.
مادرجون میدونست که دوست دارم
دوتا قند بخورم.
برای همین قندی که برمیداشتم
رو دو یا سه تیکه می کرد
و میذاشت توی مشتم.
چقدر خوشحال میشدم.
تموم دنیا حکایت همون قنده س!
گاهی باید به دلخوشیهای ریز ریز تبدیلش کنیم
تا لذت بخش بشه برامون....چقدر طلوع ،
چقدر قوقولی قوقو ، چقدر ترانه ،
چقدر سکسکه بچه رو نشنیدیم هنوز.
چه همه درخت، چه همه رود و آبشار
و اصلا چه همه بارون که ندیدیم هنوز ،
نکنه که زندگی برامون فقط زنگ خشن
ساعت باشه و بوق و گاز و ترمز و ...
و وسط تیک تیک عقربه های ساعت ،
روی دیوار عمر ، جا مونده باشیم .
محبوبه_احمدی
#روزمرگیهای_من
#روزمرگیهای_یه_خانوم_خونه
https://eitaa.com/mano_maman
شاید خُرافاتی به نَظَر بیایَد، امّا من می گویَم غَذا توی بشقاب های گلسُرخی خوش طَعم تَر اَست!🍛
انگار که آن گل های سُرخِ جادویی، دَستی به سَر و رویِ غذاها می کِشَند و رنگ و بویِشان را بیشتَر می کُنَند.
یا اصلا آن پارچِ بلوریِ قدیمی، که نه خیلی شَفّاف و ظریف اَست و نه خیلی طرّاحیِ عجیب و غریبی دارَد، امّا دِلبَری کردَن را خوب بَلَد اَست ...
یا همین قاشق و چنگال های خانه ی مادربُزُرگ که تَنِشان باغِ گُل های نُقره ایست ...
از سُفره هم بگویَم که تِرمه و قَلَمکارَش یک صفایی دارَد و آن مُشَمّایی های خوش طَرح و نَقش ، یک صفای دیگَر ...
*این چیزها قِصّه نیست ؛
اگر بِخواهی ، همین زیبایی های ساده دَست به دَستِ می دَهَند و تو را از چنگِ خستِگی ها و تَلخی ها، رها می کُنَند ...
کافیست ، خو بگیری به دیدنِ زیبایی ها و دِل به دِلِ خیالَت بِدَهی تا به قَدرِ خوردنِ یک بُشقاب #پلو مُرغ، تو را میانِ نور و رنگ رَها کُنَد ،
آن وَقت اَست که هم غَذا به جانَت می نِشینَد و هَم آرامِش . . .🥰
✍️روزمرِگی_من_و_مامان
🧕https://eitaa.com/mano_maman
#نوستالژی
#خاطره
#قدیم
🌼